بوم
مقالات
بیشترباکس آفیس
بیشتربهروزرسانیها
بیشترجدول پخش
بیشتربزودی
بیشتربازیگران پیشنهادی
جدیدترین عنوان ها
بیشترجدیدترین نقدها
«پیت» سریالی است که به نظر میرسد به طور خاص برای پر کردن جای خالی سریالهای سنتی با فصلهای طولانی طراحی شده، اما نتیجه نهایی، کاملاً موفقیتآمیز نیست. با اینکه نوآ وایلی در نقش دکتر رابینویچ، اجرایی قابل اعتماد ارائه میدهد و لنگر سریال است و تمرکز بر رویههای پزشکی، مخاطب را به راحتی درگیر خود میکند، اما سریال از مشکلات جدی در اجرا رنج میبرد. برخلاف انرژی بصری و هیجان ذاتی سریال «ER»، کارگردانی در «پیت» بالینی و بیروح است. نماها اغلب ثابت و باز هستند و به ندرت باعث میشوند که قلب مخاطب تندتر بزند. لوکیشن بیمارستان نیز به طرز چشمگیری زشت و تکراری است و دیالوگها گاهی ناشیانه و دردناک هستند. شخصیتها نیز به دلیل تمرکز بر رویه و عدم پرداخت به زندگی شخصی، تکبعدی و کلیشهای باقی میمانند. «پیت» یک سریال کارراهانداز است که میتوان آن را دنبال کرد، اما فاقد آن جرقهای است که آثار کلاسیک این ژانر را ماندگار کرده است.
سریال دختر دزدیدهشده با اقتباس از رمان Playdate، تریلری خانوادگی با محوریت ناپدید شدن یک کودک است که با شروعی دلهرهآور و فضایی آشنا مخاطب را به دل بحرانی روانی و اخلاقی میکشاند. داستان با ناپدید شدن دختربچهای پس از یک مهمانی شبانه آغاز میشود، اما بهجای تمرکز صرف بر تعقیب آدمربا، تمرکز خود را روی مادر کودک و رازهای گذشتهاش قرار میدهد. در قسمت اول، سریال با سرعت نسبتاً بالا داستان را پیش میبرد، اما در تلاش برای القای پیچیدگی، بهجای ایجاد تنش مؤثر، بیشتر به پیشفرضهای تکراری متوسل میشود—از جمله مادر مضطرب اما مشکوک، پدر خیانتکار، و خبرنگاری که غریزهاش فراتر از پلیس عمل میکند. روایت از ابتدا سعی دارد مخاطب را نسبت به الیسا بدبین کند، بدون اینکه پیشزمینهی لازم برای درک یا همدلی با او ارائه دهد. با این حال، بازیهای قوی، فضای بصری حسابشده، و نوید پیچشهای داستانی در ادامه، سریال را از یک تریلر فرمولی صرف فراتر میبرد. دختر دزدیدهشده بیش از آنکه تریلری عمیق باشد، نمایشی روانشناختی از سوءظن، قضاوت عمومی و رازهای خانوادگی است که با وجود برخی پیشبینیپذیریها، ارزش دنبالکردن دارد.
بدتر از لاکهایی که دیگران در زندگی بر روی ما قرار میدهند، لاکهایی هستند که خودمان بر روی خودمان میگذاریم. این ایده از چیزهای ناملموسی که ما بر دوش خود حمل میکنیم، مانند ناامنی، افسردگی و اندوه، در هسته اصلی این حماسه استاپ-موشن متحرک «آدام الیوت» قرار دارد. این فیلم برخلاف هر انیمیشن دیگری است که امسال خواهید دید؛ یک اثر زیبا و از نظر احساسی هوشمندانه که میان کمدی و تراژدی در نوسان است. این فیلم به طرز شگفتآوری برای بزرگسالان است و پر از ایدهها، احساسات و ارجاعات است. «آدام الیوت» یک نویسنده خارقالعاده است که اغلب در چنین مدیوم بصری، این استعدادش دستکم گرفته میشود. این یک قوس شخصیتی با دقت تنظیم شده است؛ درست زمانی که احساس میکنید تاریکی داستان گریس شما را فرا خواهد گرفت، الیوت مسیر را تغییر میدهد تا از لطف غیرقابل پیشبینی زندگی لذت ببرید و به ما یادآوری کند که حلزونها نمیتوانند به عقب حرکت کنند و ما نیز نمیتوانیم.
در طول سه دهه فعالیت عامر خان، به ندرت پیش آمده که بازیگر دیگری در فیلمی، او را تحتالشعاع قرار دهد، اما در «ستارگان روی زمین» این اتفاق میافتد. ستارههای واقعی، گروهی از بازیگران با نیازهای ویژه هستند که هر صحنهای را با انرژی و شخصیت متمایز خود، میدزدند. داستان یک مربی بداخلاق (خان) است که با مربیگری این تیم، متحول میشود. کارگردان، پراسانا، با نگاهی انسانی و مثبت، فیلمی سرشار از شیرینی و درسهای زندگی ساخته است. با این حال، اصرار فیلم بر پیام اخلاقیاش میتواند خستهکننده شود. فیلمساز به مخاطب اعتماد ندارد و پیامش را بارها از طریق دیالوگهای مستقیم و موسیقی متن اغراقآمیز تکرار میکند. این اثر فاقد ظرافت هنری فیلم قبلی عامر خان، «Taare Zameen Par» است و بیش از حد رو و احساساتی است. با این همه، فیلمی دوستداشتنی است که لبخند بر لبانتان میآورد و شاید شما را وادار کند در قضاوتهایتان درباره دیگران تجدید نظر کنید.