بهترین فیلم های رابرت دنیرو؛ آقای مافیای سینما

کاظم ظریف - انتشار: 9 تیر 1404 12:00
ز.م مطالعه: 11 دقیقه
پاراج-
بهترین فیلم های رابرت دنیرو؛ آقای مافیای سینما

فیلم‌های رابرت دنیرو می‌توانند در یک لحظه با لبخندی گرم از شما استقبال کنند و در لحظه‌ای دیگر با سرمایی خونسرد تن شما را بلرزانند. او فقط ستاره نیست، بخشی از تاریخ زنده سینماست. مردی که وقتی جلوی دوربین ظاهر می‌شود، خودش را فراموش می‌کند تا دیگران را به یاد ماندنی کند.

این مطلب، دعوتی‌ست به دنیای ده فیلم منتخب از فیلم شناسی رابرت دنیرو؛ آثاری که نه‌تنها در امتیاز IMDb درخشان‌اند، بلکه تصویری عمیق از تکامل یک بازیگر در گذر پنج دهه ارائه می‌دهند.

لیست بهترین فیلم های رابرت دنیرو

از فیلم های رابرت دنیرو مافیایی تا فیلم های کمتر دیده شده رابرت دنیرو، هر عنوان این فهرست، قطعه‌ای از پازل شخصیتی اوست: انسانی متعهد، با ذهنی وسواس‌گونه برای جزییات، و بدنی که بار نقش‌ها را گاه تا مرز شکنندگی به دوش کشیده است. این عناوین به همراه آلبوم تصاویر و تیزر‌های جذاب در اختیار شما قرار می‌گیرند تا بتوانید بهترین و بیشترین استفاده را از آن‌ها ببرید.چ

پدرخوانده-قسمت-دوم
تاریخ اکران: چهارشنبه 27 آذر 1353
ژانر: درام، جنایی
کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
بازیگران: آل پاچینو، رابرت دووال
imdb logo
9/10
metacritic logo
96%
rotten logo
90%

اگر یک فیلم وجود داشته باشد که هم جایزه اسکار ببرد، هم تاریخ سینما را تغییر دهد، و هم ستاره‌ای را به دنیا معرفی کند، آن فیلم بدون شک پدرخوانده: قسمت دوم است. جایی که رابرت دنیرو با نقش ویتو کورلئونه جوان، نه‌فقط به صحنه آمد، بلکه با چنان قدرتی ظاهر شد که بلافاصله خودش را به اسطوره‌ها چسباند.

او برای این نقش، به سیسیل سفر کرد، لهجه آموخت، و برای بیان احساسی پیچیده، به جای کلمات، به چشم‌ها و سکوت پناه برد. عجیب نیست که برای همین نقش، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را برد آن هم برای نقشی که بیشترش به زبان ایتالیایی است. این یعنی بازیگر، حتی وقتی زبان‌ات خاموش است، اگر باورپذیر باشی، صدایت شنیده می‌شود.

پدرخوانده ۲ داستانی موازی‌ست از دو کورلئونه: پدر در آغاز راه، پسر در اوج قدرت. فیلم نه‌فقط یک دنباله موفق، بلکه یکی از معدود دنباله‌هایی است که حتی از فیلم اول هم ستایش بیشتری گرفت.

دنیرو با این نقش، به جهان ثابت کرد که غوطه‌وری در نقش تنها یک شعار نیست. او و مارلون براندو، تنها بازیگرانی هستند که برای یک شخصیت واحد (در دو سن متفاوت) هر دو برنده اسکار شده‌اند. این فیلم، نقطه‌ی آغاز افسانه‌ای به نام سکانس های ماندگار رابرت دنیرو است.

رفقای-خوب
تاریخ اکران: جمعه 30 شهریور 1369
ژانر: بیوگرافی، درام، جنایی
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو، ری لیوتا
imdb logo
8.7/10
metacritic logo
94%
rotten logo
92%

وقتی صحبت از سینمای مافیایی می‌شود، بسیاری بی‌درنگ به رفقای خوب فکر می‌کنند؛ فیلمی که نه صرفاً درباره جرم، بلکه درباره وسوسه، رفاقت، خیانت و سقوط است. در این میان، رابرت دنیرو در نقش جیمی کانوی، شخصیتی خلق می‌کند که در عین بی‌رحمی، عجیب قابل‌فهم است. او مثل یک رهبر نامرئی عمل می‌کند؛ بی‌صدا اما همیشه حاضر.

دنیرو آن‌قدر در نقش غرق شد که حتی برای صحنه‌های مربوط به پول، از اسکناس واقعی استفاده کرد. گزارش شده بود که مسئول صحنه، ۵۰۰۰ دلار از پول شخصی خود را برای صحنه‌های شمارش در اختیار او گذاشت، و تا بازگشت کامل آن، کسی اجازه ترک صحنه نداشت. این وسواس در جزئیات، تمام فضای فیلم را به واقعیتی خیره‌کننده تبدیل کرده است.

فیلم از نگاه هنری هیل روایت می‌شود، کسی که از دوران نوجوانی درگیر باندهای مافیایی می‌شود. بدون آنکه پایان داستان لو برود، می‌توان گفت که فیلم، تصویری متفاوت از دنیای جنایت ارائه می‌دهد؛ دنیایی پر زرق‌وبرق اما با بهای سنگین.

رفقای خوب با برنده شدن جوایز متعدد، از جمله اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل برای جو پشی، یکی از قله‌های همکاری بین دنیرو و اسکورسیزی است. این اثر بی‌تردید در دل برترین آثار رابرت دنیرو جایگاهی ثابت دارد.

همچنین بخوانید:
مخمصه
تاریخ اکران: جمعه 24 آذر 1374
ژانر: اکشن، درام، جنایی
کارگردان: مایکل مان
بازیگران: آل پاچینو، رابرت دنیرو
imdb logo
8.3/10
metacritic logo
83%
rotten logo
76%

اگر سینمای جنایی قرار بود تنها یک دوئل روانی را به‌عنوان الگو انتخاب کند، بی‌تردید آن دوئل میان نیل مک‌کالی و وینسنت هانا در مخمصه بود. مایکل مان، با نگاهی موشکافانه، داستانی از تعقیب و گریز، تعهد و تضاد را می‌سازد که در قلبش، دو شخصیت ایستاده‌اند: یکی قانون را اجرا می‌کند، دیگری آن را دور می‌زند.

رابرت دنیرو در نقش نیل مک‌کالی، تصویری از یک خلافکار خونسرد و دقیق ارائه می‌دهد؛ مردی که به سکوت بیشتر از هر کلمه‌ای اعتماد دارد. برای ایجاد حس واقعی این شخصیت، دنیرو اصرار داشت که یقه تمام پیراهن‌هایش آهارزده باشد. همچنین لباس‌هایی را انتخاب کرد که در جمع، کمتر جلب توجه کنند؛ جزئیاتی که به‌ظاهر ساده‌اند اما به ساختن شخصیت از بیرون به درون کمک کرده‌اند.

نکته جالب‌تر؟ دنیرو اولین کسی بود که فیلمنامه را خواند و آن را مستقیماً به آل پاچینو داد. این فیلم، نخستین برخورد جدی این دو غول بازیگری در یک صحنه واقعی است؛ لحظه‌ای که به‌تنهایی، تاریخ سینما را غنی‌تر کرده. مخمصه علی‌رغم کم‌توجهی آکادمی، از دیدگاه منتقدان و مخاطبان همچنان یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌ها در ژانر اکشن-جنایی است. اثری که در دل رابرت دنیرو فیلم های اکشن می‌درخشد و بار دیگر قدرت بازیگری بی‌کلام را یادآور می‌شود.

روزی-روزگاری-در-آمریکا
تاریخ اکران: جمعه 11 خرداد 1363
ژانر: درام، جنایی
کارگردان: سرجو لئونه
بازیگران: رابرت دنیرو، جیمز وودز
imdb logo
8.3/10
metacritic logo
86%
rotten logo
75%

برخی فیلم‌ها ساخته می‌شوند تا روایت کنند، و برخی دیگر تا حک شوند. روزی روزگاری در آمریکا از دسته دوم است. اثری حماسی از سرجو لئونه که نه فقط درباره گانگسترهاست، بلکه درباره حافظه، پشیمانی و زخم‌هایی است که زمان هرگز کاملاً درمانشان نمی‌کند.

در مرکز این داستان، نودلز قرار دارد، با بازی رابرت دنیرو؛ مردی که گذشته‌اش او را رها نمی‌کند. دنیرو، با نگاهی سرد و صدایی خسته، وزن سال‌ها اشتباه، خیانت و دوستی را به تصویر می‌کشد. روایت غیرخطی فیلمسفر در زمان میان کودکی، جوانی و پیریحس سرگیجه‌آور خاطرات را به تماشاگر منتقل می‌کند.

نکته‌ای جالب در پشت صحنه: دنیرو به خاطر درگیری خلاقانه با سرجو لئونه، مدتی از بازی در نقش نودلز صرف‌نظر کرده بود. اما در نهایت پذیرفت، و نتیجه، یکی از غم‌انگیزترین و ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های او شد.

این فیلم، به‌ویژه در نسخه کامل اروپایی‌اش، تحسین منتقدان را برانگیخت و برنده جوایز بفتا شد. اما نسخه کوتاه‌شده آمریکایی‌اش در ابتدا مورد بی‌مهری قرار گرفت؛ گواهی بر اهمیت دید هنری اصیل در روایت‌های بلند.

در هر فریم، تلخی و عظمت موج می‌زند. بی‌دلیل نیست که این فیلم در حافظه سینمادوستان، به‌عنوان یکی از فیلم های کمتر دیده شده رابرت دنیرو جایگاهی خاص دارد.

راننده-تاکسی
تاریخ اکران: دوشنبه 20 بهمن 1354
ژانر: درام، جنایی
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: داین ابوت، فرانک آدو
imdb logo
8.2/10
metacritic logo
89%
rotten logo
94%

راننده تاکسی فقط یک فیلم نیست، ضربه‌ای است به روان مخاطب. انفجاری از تنهایی، بی‌خوابی و خشمی که آرام آرام درون یک مرد شعله‌ور می‌شود. تراویس بیکل، کهنه‌سرباز ویتنام، با چشمانی گودافتاده و صدایی بی‌ثبات، در خیابان‌های شب‌زده نیویورک می‌چرخد تا معنایی پیدا کند که هیچ‌جا نیست.

رابرت دنیرو اینجا نه بازی می‌کند، بلکه تراویس را زندگی می‌کند. برای درک نقش، خودش را در دل شهر رها کرد؛ یک ماه راننده تاکسی شد، روزی پانزده ساعت. حتی بعد از بردن اسکار برای پدرخوانده: قسمت دوم، باز هم پشت فرمان نشست تا کسی او را نشناسد. نتیجه؟ شخصیتی که هم ترحم‌برانگیز است، هم ترسناک.

بازی دنیرو در این فیلم، یکی از نمونه‌های درخشان بازیگری متد است. جمله معروف با من حرف میزنی؟ بداهه بود. صحنه‌ای ساده که به یکی از سکانس های ماندگار رابرت دنیرو تبدیل شد.

فیلم در جشنواره کن نخل طلا گرفت و دنیرو برای همین نقش نامزد اسکار شد. روایت بدون قضاوت مارتین اسکورسیزی از سقوط تدریجی یک مرد، به شاهکاری تبدیل شده که هنوز هم طنینش در ذهن باقی می‌ماند.

اگر سینما آینه‌ای از جامعه است، راننده تاکسی تصویری‌ست که مخاطب را وادار می‌کند چند لحظه بیشتر در آن خیره بماند.

کازینو
تاریخ اکران: چهارشنبه 1 آذر 1374
ژانر: درام، جنایی
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو، شارون استون
imdb logo
8.2/10
metacritic logo
79%
rotten logo
73%

کازینو مثل نگاه کردن به یک ویترین پرزرق‌وبرق است که هرچه بیشتر خیره می‌شوی، بیشتر زخم‌های پشت آن را می‌بینی. این بار، رابرت دنیرو در نقش سم "ایس" راتستاین، مدیر یک کازینو در لاس‌وگاس، وارد دنیایی می‌شود که در آن سود، قدرت و خیانت با ظرافتی مرگبار در هم تنیده شده‌اند.

دنیرو اینجا نه یک گانگستر تمام‌عیار است و نه قربانی مطلق. او مردی است که قواعد بازی را می‌داند اما نمی‌تواند جلوی فروپاشی تدریجی‌اش را بگیرد. برای ساخت این نقش، دنیرو با شخصیت واقعی پشت داستان، فرانک "لفتی" روزنتال، ملاقات کرد. او در فیلم بیش از ۷۰ دست لباس مختلف به تن دارد، نمادی از دقت در جزییات و شخصیت‌پردازی دقیق.

نکته‌ای جالب اینکه بسیاری از دیالوگ‌های بین او و جو پشی بداهه بودند. اسکورسیزی صحنه‌ها را باز گذاشت تا بازیگران با حس واقعی‌شان پیش بروند. این آزادی عمل، پویایی فوق‌العاده‌ای به رابطه میان دو شخصیت اصلی داده است.

کازینو تصویری از زرق‌وبرق فریبنده و خشونت زیرپوستی وگاس ارائه می‌دهد. اگرچه دنیرو برای این نقش جایزه مهمی نگرفت، اما حضورش محوری و فراموش‌نشدنی است.

این فیلم یکی از نمونه‌های کلاسیک فیلم های رابرت دنیرو و آل پاچینو نیست، اما بدون شک از بهترین فیلم های رابرت دنیرو و نقطه عطف دیگری در همکاری او با اسکورسیزی است.

شکارچی-گوزن
تاریخ اکران: جمعه 4 اسفند 1357
ژانر: درام، جنگی
کارگردان: مایکل سیمینو
بازیگران: رابرت دنیرو، جان کازال
imdb logo
8.1/10
metacritic logo
86%
rotten logo
90%

شکارچی گوزن فقط یک فیلم درباره جنگ نیست؛ فیلمی است درباره آنچه جنگ با روح انسان می‌کند، آن هم در سکوتی که بعد از گلوله‌ها باقی می‌ماند. رابرت دنیرو در نقش مایکل، مردی از یک شهر کوچک صنعتی، چهره‌ای را به ما نشان می‌دهد که میان رفاقت، بقا، و زخم‌های روانی جنگ در نوسان است.

دنیرو در این فیلم فقط یک سرباز نیست؛ او تبدیل می‌شود به وجدان زخمی نسل خود. روایت فیلم، از جشن‌های پیش از اعزام تا صحنه‌های تلخ بازگشت، تماشاگر را وادار می‌کند به جایگاه انسان در دل فاجعه فکر کند. او برای آماده‌سازی نقش، شخصاً وارد فضای سربازی شد و تجربه‌هایی واقعی را برای خلق مایکل پشت سر گذاشت.

یکی از صحنه‌های مشهور فیلم، بازی رولت روسی، نه‌تنها نفس‌گیر است بلکه عصاره‌ی تنش روانی جنگ است. در یکی از برداشت‌ها، کریستوفر واکن به صورت واقعی به دنیرو تف انداخت؛ واکن این کار را با اصرار کارگردان انجام داد تا واکنش دنیرو کاملاً واقعی باشد. دنیرو به قدری عصبانی شد که می‌خواست صحنه را ترک کند. این تنش، درست همان چیزی است که روی پرده احساس می‌شود.

فیلم، جایگاه دنیرو را به‌عنوان بازیگری تثبیت کرد که از ریسک نمی‌ترسد. اثری که رد خود را نه فقط بر سینما، بلکه بر حافظه‌ جمعی آمریکا گذاشت.

مرد-ایرلندی
تاریخ اکران: چهارشنبه 6 آذر 1398
ژانر: بیوگرافی، درام، جنایی
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو، آل پاچینو
imdb logo
7.8/10
metacritic logo
95%
rotten logo
94%

مرد ایرلندی بیش از آن‌که درباره مافیاست، درباره گذر زمان است. درباره رفاقت‌هایی که پوسیده می‌شوند، خشونت‌هایی که محو نمی‌شوند، و خاطراتی که حتی در تنهایی خانه سالمندان هم دست از سر آدم برنمی‌دارند. رابرت دنیرو در نقش فرانک شیرن، تبدیل به راویی خسته از خودش می‌شود؛ مردی که تمام عمرش را صرف خاموش کردن صداهای دیگران کرده، اما حالا دیگر نمی‌تواند صدای درون خودش را ساکت کند.

دنیرو برای این پروژه فقط بازیگر نبود، بلکه محرک آغاز آن بود. کتاب شنیده‌ام خانه‌ها را رنگ می‌کنی را خودش به اسکورسیزی معرفی کرد و نقشی کلیدی در شکل‌گیری پروژه داشت. فراتر از این، او نقش فرانک را در سه دهه مختلف زندگی‌اش بازی کرد و برای باورپذیر شدن این تغییر سن، تحت پردازش دیجیتال چهره قرار گرفت. اما کار به همین‌جا ختم نمی‌شد؛ برای اینکه حرکات بدنش با سن شخصیت‌ها تطابق داشته باشد، مربی فیزیکی هم داشتند تا حتی نحوه راه رفتن، نشستن و بلند شدنش متناسب با سال‌های مختلف باشد.

این فیلم، اگرچه یکی از طولانی‌ترین همکاری‌های دنیرو و اسکورسیزی است، اما به طرز عجیبی، آرام، تلخ و انسانی است. چهره‌ی پیر دنیرو، پشت قاب عینک و سکوت‌های ممتد، بیشتر از هر دیالوگی فریاد می‌زند.

مرد ایرلندی نه پایان یک مسیر، که نگاهی دوباره به ردپای آن است. نشانه‌ای از فیلم های رابرت دنیرو بر اساس داستان واقعی که فراتر از داستان، به حقیقتِ پیر شدن نگاه می‌کند.

قاتلان-ماه-کامل
تاریخ اکران: جمعه 28 مهر 1402
ژانر: درام، تاریخی، جنایی
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، رابرت دنیرو
imdb logo
7.6/10
metacritic logo
93%
rotten logo
89%

قاتلان ماه کامل روایتی است از جنایتی که در سکوت رخ داد و حقیقتی که سال‌ها پنهان ماند. فیلم، تصویری دردناک از دوره‌ای در تاریخ آمریکاست که در آن طمع سفیدپوستان، عدالت را برای بومیان آمریکا به چیزی نایاب تبدیل کرده بود.

رابرت دنیرو در نقش ویلیام هیل، یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های شرور کارنامه‌اش را به تصویر می‌کشد. مردی که با لبخندی آرام و ظاهری پدرانه، پایه‌گذار توطئه‌ای مرگبار است. دنیرو این‌جا از هر نوع اغراق دوری می‌کند؛ بازی‌اش آن‌قدر خونسرد و کنترل‌شده است که شرارت در کلمات ساده‌اش لانه می‌کند، نه در فریادها یا خشونت مستقیم.

برای آماده‌سازی نقش، او لحن و فیزیک بدن خود را کاملاً تغییر داد تا چهره‌ای متمایز از خود بسازد. حتی برخی از نزدیکانش گفته‌اند هنگام فیلم‌برداری به‌سختی او را می‌شناختند. نکته‌ای جالب هم این‌که در یکی از صحنه‌ها، هنگام زدن شخصیت دی‌کاپریو، دنیرو به‌شکلی غریزی آن‌قدر محکم برخورد کرد که وسیله صحنه شکست.

این فیلم، نتیجه سال‌ها همکاری و اعتماد میان دنیرو و اسکورسیزی است. تصویری سنگین و بی‌اغراق از بی‌عدالتی ساختاری، که بیش از آن‌که روایتی جنایی باشد، نقدی تاریخی است.

قاتلان ماه کامل نشانی از بلوغ بازیگری دنیرو است؛ او حالا کمتر حرف می‌زند، اما هر سکوتش فریاد است.

شوالیه-های-آلتو
تاریخ اکران: جمعه 1 فروردین 1404
ژانر: بیوگرافی، درام، جنایی
کارگردان: بری لوینسون
بازیگران: رابرت دنیرو، دبرا مسینگ
imdb logo
5.7/10
metacritic logo
39%
rotten logo
47%

شوالیه‌های آلتو نه فقط یک فیلم تازه از رابرت دنیروست، بلکه چالشی بازیگری است که کمتر کسی در این سن و مرحله از حرفه‌اش سراغش می‌رود. او در این پروژه در دو نقش اصلی ظاهر می‌شود؛ دو چهره متضاد از دنیای مافیا: فرانک کاستلو و ویتو جنوویزه. هر دو شخصیت واقعی، هر دو بانفوذ، و هر دو دشمن قسم‌خورده در جنگ قدرت دهه ۱۹۵۰ نیویورک.

دنیرو برای متمایز کردن این دو چهره، از گریم سنگین، تغییر صدا، و حرکات بدنی کاملاً متفاوت استفاده کرده. گفته شده که برای صحنه‌هایی که دو شخصیت با یکدیگر درگیر هستند، از یک بازیگر جایگزین و تکنیک‌های تصویری پیچیده استفاده شده تا تعامل آن‌ها واقعی به نظر برسد.

این فیلم نه به اندازه آثار کلاسیک دنیرو پرطنین است و نه فوراً به‌عنوان شاهکار معرفی شده، اما یک چیز در آن غیرقابل انکار است: دنیرو هنوز از چالش نمی‌ترسد. حتی در هشتادسالگی، به جای تکرار امنِ گذشته، سراغ ساختن دو نقش سنگین و هم‌زمان رفته است. این اثر بی‌شک شایسته عنوان آخرین فیلم رابرت دنیرو تا این لحظه است.

شوالیه‌های آلتو فعلاً در دسته فیلم های کمتر دیده شده رابرت دنیرو قرار دارد، اما با توجه به ابعاد شخصیتی پیچیده و بازی دوگانه‌اش، می‌تواند به یکی از نقاط خاص کارنامه‌اش تبدیل شود. گاهی بعضی فیلم‌ها، دیرتر به جایگاه واقعی خود می‌رسند.

سخن پایانی

کارنامه رابرت دنیرو چیزی فراتر از فهرستی از فیلم‌های موفق است؛ این‌جا با سفری طرف هستیم که از خیابان‌های گانگستری نیویورک شروع می‌شود و به اتاق‌های ساکت خانه‌های سالمندان می‌رسد. در این مسیر، او نقش‌هایی را خلق کرده که با تماشاگر نمی‌ماننددر او حک می‌شوند.

نکته‌ای که این ۱۰ فیلم را به هم متصل می‌کند، تنها ژانر یا کارگردان مشترک نیست، بلکه یک اصل ثابت است: تعهد بی‌وقفه به صداقت در بازیگری. دنیرو هرگز برای تأثیرگذاری سطحی بازی نکرد. او وقت گذاشت، تحقیق کرد، تغییر فیزیکی داد، و در شخصیت‌ها حل شدچه در نقش مکمل باشد، چه در مرکز روایت.

بازیگری برای او نه شغل، که نوعی مراقبه بوده؛ تمرینی مداوم برای شنیدن سکوت‌ها، حس کردن لحظه‌ها و زنده کردن افرادی که اغلب شکست‌خورده، خسته، یا خطرناک‌اند. شاید به همین دلیل است که فیلم های رابرت دنیرو فقط به خاطر صحنه‌های بزرگ یا دیالوگ‌های معروفشان ماندگار نشده‌اند، بلکه به‌خاطر حال و هوایی که بعد از پایان فیلم در ذهن ما می‌ماند.

دیدگاه های کاربران
هیچ دیدگاهی موجود نیست
    بهترین فیلم های رابرت دنیرو؛ آقای مافیای سینما