بهترین فیلم های درام جهان؛ با آرامش گریه کنید
0/10
تا به حال با یک فیلم گریه کردهاید؟ بسیاری اوقات ممکن است این اتفاق بیافتد. کاراکترهایی که زندگی کوتاه یک ساعته آنها روی پرده نقرهای را تجربه میکنیم، خو میگیریم و به همراهشان اشک میریزیم! بهترین فیلمهای درام جهان، با داستانهای عمیق و بازیهای برجسته، ما را به دنیایی پر از احساسات و تجربیات انسانی میبرند که تا مدتها در ذهن و قلبمان باقی میمانند.
در دنیای سینما، فیلمهای درام همواره جایگاه ویژهای داشتهاند توانستهاند احساسات مخاطبان را به بازی بگیرند و آنها را به دنیایی دیگر ببرند. بهترین فیلمهای درام جهان نه تنها به خاطر فیلمنامههای بینظیر و بازیهای قدرتمند شناخته میشوند، بلکه به دلیل تواناییشان در بازتاب دادن پیچیدگیهای زندگی و احساسات انسانی، محبوبیت زیادی پیدا کردهاند. لیستی که برای شما آماده کردهایم بدون اسپویل فیلمهای درخشان این ژانر را معرفی میکند در کنار اینکه میتوانید از آلبوم تصاویر، تیزرها و پادکست مخصوص همین مقاله لذت ببرید پس همراه ما باشید.
لیست بهترین فیلمهای درام تاریخ
از داستانهای عاشقانهای که قلبمان را میشکنند تا روایتهای تراژدی که اشک را به چشمانمان میآورند، این فیلمها به ما یادآوری میکنند که زندگی پر از لحظات زیبای تلخ و شیرین است. در این مقاله، به بررسی چندی از این شاهکارهای درام میپردازیم که هر یک به نحوی منحصر به فرد، بر پرده نقرهای جاودانه شدهاند. عناوین معرفی شده در این لیست بدون اسپویل و در کنار آلبوم تصاویر جذاب فیلم و تیزرهای حرفهای به شما ارائه میشوند.
7.1/10
6/10
زمین قرار است با برخورد یک سیاره نابود شود و شما باید با این موضوع کنار بیایید! فیلم مالیخولیا به کارگردانی لارس فون تریه، یکی از برجستهترین فیلمهای درام خارجی است که ترکیبی از زیبایی و تراژدی را به تصویر میکشد. داستان این فیلم درباره دو خواهر، جاستین و کلر است که با تهدید برخورد سیارهای به نام مالیخولیا با زمین، به شیوههای مختلفی روبرو میشوند.
جاستین (با بازی کیرستن دانست) در شب عروسیاش، علیرغم تمامی تلاشهای خانواده، غرق در افسردگی است. کلر (با بازی شارلوت گینزبورگ) تلاش میکند تا خانواده را در کنار هم نگه دارد و با نزدیک شدن سیاره مالیخولیا، اضطراب و وحشت او بیشتر میشود.
فیلم با تصاویر خیرهکننده و موسیقی واگنر، فضایی اثیری و وهمانگیز را ایجاد میکند. یکی از صحنههای تاثیرگذار فیلم، جایی است که جاستین در جریان با دستهگلی در دست شناور است که الهامگرفته از نقاشی اوفيليا اثر جان اورت میلی است. لارس فون تریه فاش کرده که فیلمنامه را تحت تاثیر الکل و مواد مخدر نوشته است، همانطور که درباره بسیاری از فیلمهایش گفته است.
7.6/10
8/10
چه چیزی میتواند بیشتر از جنگ درام باشد؟ فیلم خشم (Fury) یکی از بهترین فیلمهای درام جنگی است که به کارگردانی دیوید آیر ساخته شده است. این فیلم داستان یک تانک و خدمهاش در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم را روایت میکند.
داستان فیلم در آوریل 1945 و در جبهههای جنگ اروپا میگذرد. دان وارددی کالیر، فرمانده یک تانک شرمن به نام خشم، به همراه خدمه وفادارش شامل بوید بابی سوان، تریس گوردو گارسیا، و نرمان ماشین تایپ الیسون به ماموریتهای خطرناک فرستاده میشوند. آنها با دشمنان بسیاری روبرو میشوند و برای بقا و انجام ماموریتهایشان باید با تمام توان مبارزه کنند.
یکی از نکات جالب فیلم این است که مایکل پنیا خودش رانندگی تانک را انجام داده و بسیاری از صحنههای استنت توسط خود او اجرا شده است. همچنین، در صحنههای نهایی نبرد، زمانی که شاتهای بیرونی تاریکی کامل را نشان میدهند، در شاتهای داخلی هنوز نور روز از پنجرهها دیده میشود که بعداً شب میشود. این جزئیات به واقعگرایی و جذابیت فیلم افزودهاند.
7.7/10
8.3/10
عشق، بیماری، مرگ، جدایی مواد لازم برای ساخت یک تراژدی به یاد ماندنی! فیلم خطای ستارگان بخت ما (The Fault in Our Stars) یکی از بهترین فیلمهای درام است که براساس رمانی پرفروش از جان گرین ساخته شده است. این فیلم داستان عشق و امید را به زیبایی روایت میکند.
داستان درباره هیزل گریس، دختری نوجوان با بیماری سرطان، و آگوستوس واترز، پسری که قبلاً با سرطان مبارزه کرده، است. این دو در یک گروه حمایتی بیماران سرطانی با هم آشنا میشوند و به سرعت رابطهای عمیق و عاشقانه بین آنها شکل میگیرد. با وجود تمام مشکلات و چالشهایی که بیماری برایشان به وجود میآورد، هیزل و آگوستوس سفری به آمستردام میکنند تا نویسنده محبوب هیزل را ملاقات کنند و پاسخ سوالات بیپاسخ خود را بگیرند.
یکی از نکات جالب فیلم این است که نت وولف برای بهتر به تصویر کشیدن نقش ایزاک، دوست نابینای آگوستوس، از لنزهای تماسی استفاده کرد که دید او را تار میکرد. در یکی از صحنههای معروف، ایزاک در حال تخریب جامهای آگوستوس است و بالشهای روی نیمکت به طور مکرر ظاهر و ناپدید میشوند که میتوان آن را به عنوان سوتیهای فیلم در نظر گرفت. البته این اتفاقات در آثاری مانند درخشش کوبریک نیز دیده شده ولی مشخصا در درخشش برخورد تعمدی و برای دادن حس ترس بود.
8.3/10
8/10
این که جیم کری یک فیلم درام بازی کنید به دور از انتظار است. این که این فیلم معرکه باشد هم احتمال کمتری دارد اما فیلمی که میخواهیم معرفی کنی معجزه کرده است! فیلم درخشش ابدی یک ذهن یکی از بهترین فیلم های جهان در ژانر درام است که به کارگردانی میشل گوندری و نویسندگی چارلی کافمن ساخته شده. داستان درباره جوئل و کلمنتاین است که پس از جدایی دردناک، تصمیم میگیرند خاطراتشان از یکدیگر را با کمک یک روش علمی پاک کنند. اما در جریان پاک شدن خاطرات، جوئل متوجه میشود که هنوز به کلمنتاین علاقه دارد و نمیخواهد او را فراموش کند.
این فیلم با بازیهای درخشان جیم کری و کیت وینسلت، و تکنیکهای بصری خلاقانه، تجربهای بینظیر از احساست انسانی و عشق را به تصویر میکشد. صحنههای فیلم به طرز خلاقانهای ترکیبی از واقعیت و خیال را نشان میدهند که به خوبی احساسات پیچیده شخصیتها را منتقل میکند. نکته جالب در مورد این فیلم، آزادی زیادی است که به بازیگران برای بداههگویی داده شد. بسیاری از دیالوگهای بین جیم کری و کیت وینسلت نتیجه جلسات تمرینی و اشتراک داستانهای واقعی روابط و شکستهای عشقی آنهاست.
اگر از درخشش ابدی یک ذهن پاک لذت بردید، سریالهایی مانند Black Mirror و Maniac نیز میتوانند برای شما جذاب باشند، زیرا این سریالها نیز با داستانهای خلاقانه و احساسی به بررسی روابط انسانی و اثرات تکنولوژی میپردازند.
7.9/10
8.5/10
به یکی از کلاسیکهای درام سر بزنیم! عنوانی فراموش نشدنی و نامی به بزرگی خود کشتی! فیلم تایتانیک یکی از فیلم های درام خارجی که توسط جیمز کامرون ساخته شده و داستان عاشقانهای را در دل یکی از بزرگترین فجایع دریایی روایت میکند. این فیلم، که برنده 11 جایزه اسکار شده، روایتگر عشق جاودانه جک و رُز است.
داستان از جایی آغاز میشود که رُز دویت بوکیتر، دختری از خانوادهای ثروتمند، با مادر و نامزد متکبرش کال هاکلی سوار بر تایتانیک میشود. در همین حال، جک داوسون، یک هنرمند فقیر، با بلیطی که در یک بازی پوکر برنده شده، وارد کشتی میشود. رُز که از زندگی اشرافی و محدودیتهای آن خسته شده، تصمیم به خودکشی میگیرد، اما جک او را نجات میدهد. این اتفاق باعث آشنایی و شروع یک رابطه عمیق و عاشقانه بین آنها میشود.
یکی از لحظات جالب پشت صحنه این است که کیت وینسلت برای شکستن یخ بین خود و لئوناردو دیکاپریو، هنگام اولین ملاقاتشان، به شوخی لباسش را به او نشان داد. در صحنهای که جک و رُز برای اولین بار در عقب کشتی ملاقات میکنند، رُز کفشهای جواهرنشان و جورابهای مشکی به پا دارد، اما پس از نجات یافتن توسط جک، بهطور جالبی کفشهایش به چکمههای قرمز تبدیل میشوند!
8.1/10
9/10
دنیای حیوانات نیز خالی از درام و تراژدی نیست! فیلم هاچی: داستان یک سگ از فیلم های سینمایی درام است که دل هر بینندهای را به تپش درمیآورد. این فیلم بر اساس داستان واقعی هاچیکو، سگ وفاداری که همیشه منتظر بازگشت صاحبش بود، ساخته شده است.
داستان از جایی آغاز میشود که پروفسور پارکر ویلسون، هاچیکو، یک سگ آکیتا را پیدا میکند. پارکر و هاچیکو خیلی سریع رابطهای عمیق و محبتآمیز برقرار میکنند. هر روز، هاچیکو پارکر را تا ایستگاه قطار همراهی میکند و منتظر برگشت او میماند. اما روزی پارکر بر اثر یک حادثه فوت میکند و دیگر برنمیگردد. با این حال، هاچیکو هر روز به ایستگاه میرود و تا پایان عمرش منتظر پارکر میماند. این وفاداری و عشق بیقید و شرط هاچیکو به صاحبش، قلب هر کسی را لمس میکند.
پس از مرگ پارکر، هاچیکو توسط باغبان خانواده اوئنو نگهداری میشود. زمانی که پارکر در اینترنت به دنبال اطلاعاتی درباره نژاد آکیتا میگشت، به عکسی از اوئنو و هاچیکو از سال ۱۹۲۴ برخورد که نشان از عمق رابطه و تاریخچهای قدیمی دارد. پس، آماده شوید برای یک سفر احساسی و دلنشین با هاچی: داستان یک سگ و تجربه لحظات ناب سینمایی!
8.3/10
8/10
مواد مخدر در فیلمها معمولا نمایانگر خلافکاری و اکشن است اما اینجا یک تراژدی را مینوازد! فیلم مرثیهای بر یک رویا (Requiem for a Dream) به کارگردانی دارن آرونوفسکی یکی از بهترین فیلمهای درام است که با تمرکز بر زندگی چهار شخصیت و اثرات ویرانگر اعتیاد بر آنها، داستانی عمیق و تکاندهنده را روایت میکند.
فیلم زندگی سارا گلدفارب، یک بیوه تنها که آرزوی حضور در برنامه تلویزیونی را دارد، و پسرش هری، که همراه با دوست دخترش ماریون و دوستش تایرون درگیر اعتیاد به هروئین هستند، به تصویر میکشد. سارا برای لاغر شدن و حضور در برنامه تلویزیونی، به توصیه دوستش به پزشک مراجعه میکند و قرصهای لاغری مصرف میکند. همزمان، هری، ماریون و تایرون تلاش میکنند تا با فروش مواد مخدر، رویای خود را محقق کنند.
یکی از صحنههای بهیادماندنی فیلم، مونولوگ احساسی سارا درباره پیر شدن است که فیلمبردار، متیو لیباتیک، در حین آن چنان تحت تاثیر قرار گرفت که دوربین از هدف خارج شد. این برداشت در نسخه نهایی فیلم استفاده شد. آرونوفسکی فیلم را به سبک مونتاژ هیپهاپ (ترکیبی از شاتهای بسیار کوتاه) فیلمبرداری کرده تا حس اعتیاد و از دست دادن کنترل را به خوبی منتقل کند.
اگر به دنبال فیلمهای مشابه هستید، Trainspotting و Black Swan نیز میتوانند برای شما جذاب باشند.
8.5/10
8.4/10
چطور میتوان از یک قاتل فیلمی درام ساخت؟ کسی که میخواهیم درباره او صحبت کنیم روحیهای سبز و منشی سرخ و خونین دارد. فیلم لئون: حرفهای یکی از آثار برجسته درام است که هر فردی باید حداقل یک بار به تماشای آن بنشیند. داستان فیلم درباره لئون، یک قاتل حرفهای با قلبی تنها و سرد و ماتیلدا، دختری نوجوان با روحیهای قوی و پرشور میباشد.
سایت راجربرت منتقد نام آشنای سینما در مدح این فیلم جلماتی زیبا میگوید:
تاریخ تکرار میشود، نخست به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی. ظاهراً این قاعده شامل فیلمهای لوک بسون نیز میشود. در سال ۱۹۹۲ او فیلم «نیکیتا» را ساخت که با غم سردی داستان دختری خیابانی و سرسخت را روایت میکرد که به یک قاتل حرفهای تبدیل شد و سپس به یک زن متمدن تبدیل شد. حالا او فیلم «لئون: حرفهای» را ساخته است که درباره دختری سرسخت است که میخواهد یک قاتل حرفهای شود و مردی را که به عنوان معلم خود انتخاب کرده، متمدن میکند.
داستان از جایی آغاز میشود که خانواده ماتیلدا توسط یک پلیس فاسد به قتل میرسند. ماتیلدا که تنها بازمانده است، به لئون پناه میبرد و از او میخواهد که به او یاد بدهد چگونه انتقام بگیرد. لئون که همیشه در تنهایی خود غرق بوده، کمکم دلش نرم میشود و رابطهای عمیق و احساسی بین این دو شکل میگیرد. ماتیلدا نیز از یک دختر بیپناه به شخصیتی قوی و مستقل تبدیل میشود.
یکی از جنجالیترین صحنههای فیلم، جایی بود که ماتیلدا از لئون میخواست عاشقش شود. این صحنه در تستهای اولیه تماشاگران واکنشهای منفی زیادی داشت و در نهایت از نسخه نهایی حذف شد تا تون فیلم حفظ شود.
8.6/10
10/10
این دو کارآگاه باید قاتلی را پیدا کنند که قربانیان خود را بر اساس هفت گناه کبیره (غرور، طمع، حسادت، خشم، شهوت، تنبلی و شکمپرستی) انتخاب میکند. با هر قتل، تنش و تعلیق بیشتری به داستان اضافه میشود. سامرست که در آستانه بازنشستگی است، با حکمت و تجربهاش، به میلز جوان و پرشور کمک میکند تا این پرونده را حل کنند.
فیلم با جزئیات جذابش توجه شما را جلب میکند. برای مثال، زمانی که سامرست به کتابخانه میرود، پیراهنش به طرز جالبی تغییر میکند یا صحنهای که میلز از تختی بدون ملافه بلند میشود و پس از پوشیدن لباس، تخت ناگهان دارای ملافه میشود. این جزئیات کوچک به واقعگرایی و جذابیت فیلم اضافه میکنند.
اگر از هفت لذت بردید و به دنبال فیلمهای مشابه هستید، Zodiac و The Silence of the Lambs هم پیشنهادهای خوبی هستند. هفت با داستان پیچیده و بازیهای عالی، یکی از آن فیلمهایی است که تا مدتها در ذهن شما خواهد ماند. آماده باشید تا با یک تجربه سینمایی بینظیر روبرو شوید!
سون یا se7en به شکل درس آن طبق آمار به دست آمده از سایت روتن تومتو قلب 95 درصد مخاطبین و 83 درصد منتقدان را به دست آورده...چه انتظاری دارید؟ در این فیلم سه نفر از ستارههای بزرگ سینما حضور درخشان دارند!
8.6/10
10/10
برخی از نامهایی که اشاره کردیم شاید به گوشتان نخورده باشد اما این مورد یک افسانهاست فیلمی که باید ببینید! فیلم مسیر سبز (The Green Mile) به کارگردانی فرانک دارابونت یکی از فیلمهای ژانر درام است که براساس رمانی از استیون کینگ ساخته شده. این فیلم داستانی احساسی و تأثیرگذار را روایت میکند که در دهه ۱۹۳۰ و در یک زندان اتفاق میافتد.
پاول اجکامب (با بازی تام هنکس) نگهبان بند اعدامیها در زندان کلد ماونتین است. او با جان کافی (با بازی مایکل کلارک دانکن)، مردی غولپیکر و مهربان که به اتهام قتل دو دختر جوان محکوم به اعدام شده، روبرو میشود. با گذر زمان، پاول متوجه میشود که جان دارای قدرتهای فراطبیعی شفابخش است و به بیگناهی او پی میبرد. این فیلم با روایت اتفاقات تلخ و شیرین، تاملاتی درباره انسانیت، گناه و معجزات ارائه میدهد.
مجله گاردین در باب این فیلم گفته است که :
فیلم «مسیر سبز» اثر فرانک دارابونت به نوعی مکمل اولین فیلم برجسته او، «رستگاری در شاوشنک» است. این فیلم نیز براساس داستانی از استیون کینگ ساخته شده که در گذشتهای نه چندان دور رخ میدهد، از زندان به عنوان یک استعاره استفاده میکند، بسیار طولانی است و به یک اوج مثبت و تعالیبخش منتهی میشود.
7.3/10
6/10
سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت، یک اثر تاریک و موسیقایی به کارگردانی تیم برتون است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. این فیلم بر اساس موزیکال مشهوری از استیون سوندهایم ساخته شده و داستان انتقام یک آرایشگر به نام بنجامین بارکر را روایت میکند که پس از سالها تبعید ناعادلانه، با نام جدید سوئینی تاد به لندن بازمیگردد تا از قاضی تورپین، مردی که زندگیاش را نابود کرده، انتقام بگیرد.
فیلم روایتگر زندگی سوئینی تاد است که پس از ۱۵ سال تبعید، به لندن بازمیگردد تا از قاضی تورپین که همسرش را به نابودی کشانده و دخترش را به فرزندی گرفته، انتقام بگیرد. او به کمک خانم لاوت، با قتل مشتریانش و پختن اجساد آنها در پایهای گوشت، دست به جنایات وحشتناکی میزند تا در نهایت به هدفش برسد.
جانی دپ برای این فیلم آموزش خوانندگی دید و علیرغم آنکه پیش از این تجربه آوازخوانی نداشت، توانست با موفقیت از پس این نقش برآید. در برخی از صحنهها که سویینی به سرعت تیغش را باز میکند، از یک تیغ مکانیکی استفاده شده است. جانی دپ یک دکمه را که با انگشتش پنهان میکند، فشار میدهد تا تیغ باز شود. دپ شخصاً از بخش وسایل صحنه خواست تا این تیغ مکانیکی را برای او طراحی کنند، زیرا استفاده از تیغهای واقعی برایش دشوار بود (به قول جیمزباند، دپ... جانی دپ).
7.2/10
8/10
میگویند پول خوشحالی نمیآورد، با اینکه بسیاری از فیلمها در پشت این نظریه قرار میگیرند، چیزی که زندگی گتسپی را درام میکند دیرتر از دیگران پول داشتن است!
این فیلم که در سال ۲۰۱۳ بر اساس رمان کلاسیک اف. اسکات فیتزجرالد ساخته شد، به زیبایی دههی ۱۹۲۰ آمریکا را با تمام زرق و برق و تاریکیهایش به تصویر میکشد. گتسبی بزرگ روایت زندگی نیک کاراوی، جوانی اهل غرب میانه است که به نیویورک آمده تا شانسش را در وال استریت امتحان کند. او به نزدیکی عمارت مجلل و اسرارآمیز جِی گتسبی نقل مکان میکند، جایی که هر شب مهمانیهای باشکوهی برگزار میشود. نیک به زودی درمییابد که گتسبی، گذشتهای پیچیده دارد و دیوانهوار عاشق دختر عموی نیک، دیزی بوچانان، است.
حقایق جالب فیلم گتسبی بزرگ با طراحی صحنه و لباسهای چشمگیر خود موفق به کسب دو جایزه اسکار شد؛ یکی برای بهترین طراحی صحنه و دیگری برای بهترین طراحی لباس، که هر دو جایزه را کاترین مارتین دریافت کرد
. یکی از ویژگیهای جالب فیلم، استفاده از تکنولوژی ۳D بود که عمق بیشتری به تصاویر مجلل و مهمانیهای پرزرق و برق اضافه کرد و تجربهای فراگیرتر را برای تماشاگران به ارمغان آورد.
لئوناردو دیکاپریو تمایل داشت نقش جی گتسبی را بازی کند، زیرا ایده مردی که از هیچ به همه چیز رسیده و خود را تنها با تخیلش ساخته، برایش جذاب بود. او درباره این نقش گفته:
گتسبی یکی از شخصیتهای نمادین است، زیرا میتوان او را به روشهای مختلف تفسیر کرد به عنوان یک عاشق ناامید، یک دیوانهی کاملاً وسواسی، یا یک گانگستر خطرناک که به ثروت چسبیده است.
سخن پایانی:فیلمهای درام با قدرت بینظیرشان در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای انسانی و ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب، نقش مهمی در دنیای سینما ایفا میکنند. این آثار به ما کمک میکنند تا با احساساتمان روبرو شویم، تجربیات مختلف را درک کنیم و حتی به جنبههای ناشناختهای از زندگی پی ببریم. در نهایت، بهترین فیلمهای درام جهان، فراتر از سرگرمی، سفری به دنیای درون انسانها هستند که هر بار دیدنشان، دریچهای جدید به روی ما باز میکند. اگر فیلم دیگری میشناسید که باید در این لیست حضور داشته باشد و میتوان به عمق قلب مخاطبان وارد شود در کامنتها به آن اشاره کنید. نگران نباشید لیست به مرور زمان کامل میشود پس احساسات خود را با ما شریک شوید. در انتها با امتیاز دادن به عناوین مورد علاقه خودتان در قسمت امتیازات، با ما در ساختن یک رتبهبندی بر اساس علایقتان همراه شوید.