بهترین فیلم های اژدهایی؛ پادشاهی آتش در سینما
0/10
امروز میخواهیم درباره فیلمهایی صحبت کنیم که تحت سلطه یک موجود خاص هستند! فیلم های اژدها محور! موجوداتی باشکوه که در طول تاریخ کشورهای مختلف با ظاهری متفاوت از آنها یاد شده است. افسانههای چین، داستانهای پادشاه آرتور، روایتهای و فولوکوهای ایرانی و ژاپنی؛ به طور کلی این موجودات جای پنجه خود را در نقطه به نقطه جهان گذاشتهاند. گاهی نمادی از تفکر والا و پاکی بودهاند و گاهی موجودات طماع و حریص که بر روی لانهای ساخته شده از استخوانهای سوخته و طلا نشستهاند.
معمولا اژدها یک جانور میتیک و افسانهایست و بیشتر جایگاه خود را در فیلم های فانتزی پیدا میکند، اما؛ این اتفاق همیشگی نیست و گاهی این جانوران به دنیای مدرن راه پیدا میکنند. هرچند تصویری که از این جانوران در دنیای مدرن ساخته شده بیشتر یک سلطنت آتش سوزان است و چیزی از هوش در آنها دیده نمیشود (که البته برخوردی طبیعی است هنگام هدف قرار گرفتن با گلوله). در این میان بهتر است یادآور شویم برخلاف برخی باورها گودزیلا هرچند شاخصههای اژدها شدن را دارد (چیزی شبیه به اژدهای مصیبت) این جانور در تقسیمبندی خاص خود قرار دارد و در نتیجه در این لیست قرار نگرفته است.
بهترین فیلم های اژدها محور
حالا که با مقدمهای کوتاه وارد دنیای اژدهاها شدیم، بیصبرانه منتظریم تا همراه شما به سفری جذاب در این دنیا برویم. در این معرفیها سعی شده از اسپویل خودداری شود تا با خیال راحت بتوانید فیلم مورد نظر خود را انتخاب کنید. همچنین میتوانید از آلبوم تصاویر جذاب و تیزرهای تخصصی هر فیلم در سایت پاراج لذت ببرید.
5.1/10
4/10
انسان علاقه بسیار شدیدی به سوار شدن دارد و از ابتدای تاریخ تا به امروز همواره تلاش کرده سوار چیزی باشد، خطر، مقدار وحشی بودن و قدرت دفاعی جانور هیچ تاثیری در این خواسته او نداشته، این همان دلیلی است که فیلم های افسانه ای اژدها سواران را پرداخته و بر روی صحنه برده است.
داستان اراگون درباره پسری مزرعهدار به همین اسم است که روزی در جنگل یک سنگ آبی عجیب پیدا میکند. اما این سنگ چیزی بیش از یک جواهر زیبا میباشد؛ در حقیقت، یک تخم اژدها است که در نهایت به تولد اژدهایی به نام سافایرا منجر میشود. با تولد سافایرا، اراگون ناخواسته وارد دنیایی میشود که باید در آن علیه شاه ظالم گالباتوریکس بجنگد و امپراتوری او را از چنگال ظلم رها کند. او در این مسیر، قدرتهای جادویی خودش را کشف میکند و به یکی از سواران افسانهای اژدها تبدیل میشود.
نکتهای که توجه طرفداران کتاب را به خود جلب کرد، تغییرات زیادی بود که استفن فنگ مایر در اقتباس سینمایی نسبت به کتاب اصلی ایجاد کرد؛ شخصیتهای مهمی از داستان حذف شدند و بخشی از روایت کتاب کوتاه شد تا در قالب یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای جا بیفتد. همین مسئله باعث نارضایتی طرفداران کتاب شد، اگرچه این تصمیم برای حفظ سرعت فیلم و جلوگیری از طولانی شدن آن گرفته شده بود، نکاتی که استفن را به بیرون جهان کارگردانی پرتاب کرد.
6.1/10
5/10
ترکیب همیشگی قهرمانان افسانهای، شاهزادهای زیبا، یک عروسی و یک اژدها اما اینبار خبری از قهرمان زرین زره نیست! در جدیدترین عنوان از فیلم های با موضوع اژدها زنان به جنگ با آتش میروند.
داستان دوشیزه در مورد الودی است، شاهزادهای که بعد از قبول پیشنهاد ازدواج با شاهزادهای جذاب، متوجه میشود که تنها بهعنوان قربانی برای اژدهایی خطرناک انتخاب شده است. به جای اینکه منتظر شاهزادهای باشد که او را نجات دهد، او تصمیم میگیرد خودش راه فراری پیدا کند و با اژدها مواجه شود، یک وارونهسازی خلاقانه از افسانههای سنتی که نشان میدهد قهرمانان همیشه مردان نیستند.
تیم جلوههای ویژه تحت نظر پاتریک تاتوپولوس، طراحی اژدهای فیلم را برعهده داشته که یکی از بزرگترین چالشهای بصری پروژه بوده است. در کنار همه موارد میتوان این فیلم را یکی از پروژههای خاص نتفلیکس در تلاش برای پررنگ کردن نقش اقلیتها و زنان در سینما دانست.
گاردین در مقالهای برای فیلم مینویسد:
فیلم Damsel شاید داستانهای کلاسیک را از نو ننویسد، اما بازسازی قابل قبولی از آنها ارائه میدهد – یک حماسه انتقامی که با وجود سادگی، پیام امیدوارکنندهای برای مخاطبان زن جوان دارد و همچنین مرهمی است برای تماشاگران مسنتری که با کلیشههای جنسیتی قدیمی بزرگ شدهاند. این بار، کمی چاشنی تند هم همراه با شیرینی ارائه میشود.
6.2/10
6/10
در سایت ای ام دی بی دو ژانر مختلف از فانتزی عنوان میشود، یکی فانتزی که حسی مثل افتادن در کتاب قصه دارد و دیگری دارک فانتزی که قصه مورد نظر تنها مناسب خواندن است نه تجربه کردن! وقتی یک فیلم اژدهایی ترسناک در این ژانر قرار میگیرد شهرهای بسیاری خواهند سوخت!
سلطنت آتش در سال ۲۰۲۰ میلادی رخ میدهد؛ جایی که اژدهاها از اعماق زمین بیدار میشوند و جهان را به خاکستر تبدیل میکنند. کوین (کریستین بیل)، یکی از معدود بازماندگان لندن، وظیفه دارد از گروه کوچکی از انسانها محافظت کند. در این میان، یک سرباز آمریکایی به نام ون زان (متیو مککانهی) وارد داستان میشود و ادعا میکند که روشی برای نابودی این موجودات پیدا کرده است. اما آیا نبوغ و قدرت انسان میتواند در برابر این هیولاهای قدرتمند که جایگزین انسانها به عنوان گونه غالب زمین شدهاند، ایستادگی کند؟
این فیلم در ایرلند و کوههای ویکلو فیلمبرداری شد، جایی که تیم تولید مجبور بود همه چیز را به حالت اولیه بازگرداند تا محیط طبیعی دستنخورده باقی بماند.
سلطنت آتش به دلیل جلوههای ویژه قدرتمند و طراحی واقعگرایانه اژدهاها تحسین شده است. این موجودات الهام گرفته از رفتارهای حیوانات واقعی مانند کبراهای تفکننده و سوسکهای بمب افکن هستند. این فیلم با بودجهای حدود ۶۰ میلیون دلار تولید شد و در باکس آفیس جهانی حدود ۸۲ میلیون دلار فروخت. سودی نه چندان زیاد (با توجه به ستارگان فیلم) که توانست فیلم را به رتبه 55 باکس آفیس 2020 برساند.
6.4/10
6/10
عناوینی که به اژدهایان مربوط میشوند با روشهای مختلفی داستان خود را بیان میکنند، این جانوران اسطورهای گاهی دشمن دیده میشوند و گاهی مانند بسیاری از فیلمها و انیمیشنها(گات، شرک، اراگون) دوست، اما بهترین فیلم های اژدهایی آنهایی هستند که حتی این چهارچوب را میشکنند و چیزی فراتر از آن روایت میکنند، شاید یک ارتباط دوطرفه میان انسان و اژدها که سرنوشت آن دورا به هم متصل میکند.
در اژدهادل، بوون آخرین باقی مانده نسلی از شکارچیان اژدها با دراکو، آخرین اژدهای زنده روی زمین رو به رو میشود. برخوردی که سرنوشت هردو آنها را دستخوش تغییر میکند. دراکو، تصمیم میگیرد با بوون متحد شود تا پادشاه ظالمی را که با جادوی سیاه قدرت خود را تثبیت کرده است، شکست دهد. دراکو و بوون پیوندی عمیق برقرار میکنند که نه تنها بر پایه دوستی، بلکه بر پایه نجات هر دو دنیا است؛ دنیای انسانها و دنیای جادویی اژدهاها.
یکی از جالبترین حقایق فیلم، چگونگی طراحی شخصیت دراکو است. بیش از ۲۰۰ عکس از سر شان کانری با حالتهای مختلف چهره گرفته شد تا چهره اژدها شباهت زیادی به او داشته باشد.
فیلم "اژدهادل" در سال ۱۹۹۷ نامزد جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه شد، و موسیقی متن آن که توسط رندی ادلمن ساخته شده بود، حتی در مراسم اسکار و همچنین در بازیهای المپیک ۲۰۰۴ مورد استفاده قرار گرفت.
6.6/10
5/10
اینکه جنگ انسانها با اژدهایان را به تصویر بکشیم جذاب است اما در فیلم های اژدها محور فانتزی گاهی یک اژدها به عنوان اصلیترین شرور داستان معرفی میشود. جانوری که میتواند جهان را نابود کند.
داستان اژدهاکش در دوران تاریک و جادویی اتفاق میافتد؛ جایی که پادشاهی با یک اژدهای وحشی به نام ورمیترکس پیجوراتیو به توافقی شوم میرسد: قربانی کردن دختران جوان در ازای رهایی بقیه از آتش این موجود مهیب. اما وقتی جادوگر سالخوردهای به نام اولریش (با بازی رالف ریچاردسون) توسط مردم فراخوانده میشود تا اژدها را نابود کند، ماجرا پیچیدهتر میشود. پس از مرگ ناگهانی اولریش، شاگرد جوان او، گالن (پیتر مکنیکول)، وظیفه مبارزه با اژدها را به دوش میگیرد و سفری حماسی و خطرناک آغاز میشود.
یکی از ویژگیهای جالب فیلم، استفاده از فناوری گو-موشن است، تکنیکی که از آن برای جانبخشی به اژدها استفاده شد. این فناوری که جایگزینی برای استاپموشن سنتی بود، به کمک برنامهریزی کامپیوتری حرکتهای ظریف و واقعیتری به مدل اژدها بخشید که باعث شد انیمیشن اژدها با دقت و باور پذیری بیشتری به نمایش درآید.
راجر ایبرت در مقالهای به قلم خودش برای این فیلم مینویسد:
اگر فیلم ضعفی داشته باشد، آن را میتوان در بازی مکنیکول دید؛ او چنان بیخیال، شاد و نوجوانانه و بدون عمق ایفای نقش میکند که انگار یک موجسوار است که به اشتباه در زمان گیر افتاده. البته منظور این نیست که مکنیکول بازی بدی دارد، بلکه بیش از حد جسور و بیپرواست.
6.8/10
7/10
بیشتر فیلمهایی که با موضوع اژدها پیدا میشوند در رابطه با جنگ با آنها یا اتحاد با آنها در مقابل دشمنی مشترک است، در عنوانی متفاوت از کشور روسیه اژدها داستانی عاشقانه را تجربه میکند.
شروع من اژدها هستم با اتفاقی طبیعی در داستانهای شاه پریان است، جایی که یک شاهزاده خانم در روز ازدواجش توسط یک اژدها ربوده و به جزیرهای دورافتاده برده میشود. در این جزیره، او با جوانی به نام آرمان مواجه میشود که سرنوشتی عجیب و رازآلود دارد. میروسلاوا به تدریج پی میبرد که این جوان، خود همان اژدهایی است که او را دزدیده است. فیلم با زیبایی به تصویر کشیده شدن این رابطه، مرزهای میان انسان و اژدها را میشکند و داستانی از دگرگونی و عشق غیرمنتظره روایت میکند.
یکی از نکات جالب فیلم استفاده از توتهای خشکشدهی درخت روان است که در مراسمهای اژدها استفاده میشوند؛ این توتها بر اساس باورهای کهن، قدرت حفاظت در برابر شر را دارند. علاوه بر این، در صحنه آغازین فیلم، سیمون بک، هنرمند مشهور برف، تصویری از یک اژدها با قطر ۱۳۰ متر را در برفهای روسیه خلق کرد که به یکی از به یادماندنیترین صحنههای فیلم تبدیل شد.
7.2/10
7/10
اگر در مورد این عنوان سینمایی چیزی نشنیده باشید احتمالا اسم آن از طریق سریال جذابی که در دنباله همین فیلم ساخته شده است به گوشتان خورده است. داستانی از خیر و شر و یک ماموریت کیهانی که جنگ میان این دو را داوری میکند.
شاید از ویلو حسی مشابه با ارباب حلقهها و بخصوص هابیت بگیرید (البته که قصد ما مقایسه این شاهکار با این عنوان نیست) داستان ویلو درباره کشاورزی کوچک به نام ویلو آفگود است که به طور ناخواسته سرنوشتش با نجات یک نوزاد جادویی گره میخورد؛ نوزادی که بر اساس پیشگویی، قرار است ملکه شیطانی باومردا را شکست دهد و دنیای جادویی را از شر او نجات دهد. ویلو که هیچگاه تصوری از قهرمان شدن نداشته، سفری پرمخاطره، پر جادو و اژدها را آغاز میکند و در این راه با شخصیتهایی همچون مدمارتگان (با بازی وال کیلمر) که جنگجوی آزادیخواه است، همسفر میشود.
یکی از نکات جالب این فیلم، استفاده از تعداد زیادی بازیگر کوتاهقامت بود؛ تا آن زمان، بزرگترین تعداد بازیگران کوتاهقامت در یک فیلم استفاده شده بود که تعدادشان به حدود ۲۴۰ نفر میرسید.
یکی از حقایق جالب دیگر درباره فیلم، سگهای شیطانی آن است که در واقع روتوایلر هایی با ماسکهای لاستیکی و لباسهای مخصوص بودند. همچنین وال کیلمر بسیاری از دیالوگهای خود را در طول فیلمبرداری به صورت بداهه میگفت، که به فیلم لحنی خاص و پرنشاط بخشیده است. فیلم ویلو در باکس آفیس چندان موفقیت بزرگی کسب نکرد، اما جلوههای ویژه آن که به خاطر نوآوریهایش نامزد جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه شد.
7.2/10
9/10
سیاهچال ها و اژدهایان یا همان دی اند دی نوعی بازی بورد گیم با محوریت شانس و خلاقیت است که در آن داستانهای بسیاری روایت میشود! ساخت یک فیلم بر پایه این بازیها دروازهای به سمت و سوی روایتهای بیپایان و افسانهایست.
گروهی از دزدان و ماجراجویان (مانند بسیاری از نمونه بازیهای ترکیبی از جنگجو، جادوگر و دزد) برای جبران اشتباهات گذشته خودشان و نجات سرزمین به دنبال یک شیء جادویی هستند. ادگین دارویس، یک بارد (خواننده) و دزد خوشقلب و در عین حال بیباک، به همراه دوست باربارینش هلگا (جنگجویان بی اعصاب و قوی)، تیمی از ماجراجویان تشکیل میدهند تا مقابل دشمنانی بسیار بزرگتر از خودشان بایستند. فیلم، با لحظات کمدی، نبردهای حماسی و البته جادو و اژدهایان قدرتمند، داستانی از رستگاری، اتحاد و... دزدیدن گنجهای افسانهای روایت میکند.
گاردین در مقالهای با اشاره به این فیلم مینویسد:
یکی از نقاط قوت فیلم انتخاب فوقالعاده بازیگران است. جذابیت کریس پاین در نقش اصلاحناپذیر ادگین هرگز اینقدر فریبنده نبوده، و میشل رودریگز در نقش هولگا، شریک جنایت ادگین، با مهارتهای بینظیرش در صحنههای اکشن میدرخشد.
7.4/10
9/10
ساخت اژدهایان افسانهای در فیلمها کاری دشوار و نیازمند جلوههای ویژه بسیار است، اینکه شرکتی بزرگ و متخصص در تولید جلوههای ویژه مانند مارول چنین فیلمهایی بسازد میتواند بسیار جذاب باشد.
داستان فیلم درباره شانگ چی، جوانی است که در تلاش برای فرار از گذشته تاریک خود به عنوان فرزند رهبر مخوف سازمان ده حلقه، ون وو (تونی لیانگ)، به زندگی معمولی در سان فرانسیسکو پناه میبرد. اما زمانی که او به دلیل داشتن یک گردنبند اسرارآمیز مورد تعقیب قرار میگیرد، مجبور میشود به سمت ریشههایش بازگردد و با قدرتهای مرموز ده حلقه و سرنوشت خود روبهرو شود. فیلم از سکانسهای اکشن شگفتانگیز، هنرهای رزمی چشمنواز و جلوههای بصری منحصر به فرد بهره میبرد.
یکی از جالبترین حقایق فیلم، الهام گرفتن آن از آثار کلاسیک مانند Dragon Ball است. کرتون به عنوان طرفدار این سری، از صحنههای معروف انرژی کی الهام گرفته و حتی شخصیت کیتی در یکی از صحنهها به کامهامهها اشاره میکند. همچنین، طراحی پیچیده اژدهای نگهبان بزرگ در فیلم، به شدت جزیینگری شده است؛ طراحان 8,000 فلش را به صورت دستی بر روی بدن اژدها قرار دادهاند که چشمهای این موجود نیز از بازیگر نقش مادر شانگ چی الهام گرفته شده است.
7.8/10
8/10
اگر بخواهیم درباره بهترین فیلم اژدها محور حرف بزنیم، هیچکس مانند تالکین نتوانسته جهانی چنین با موجوداتی افسانهای خلق کند.
داستان فیلم از اینجا آغاز میشود که بیلبو بگینز، هابیتی آرام و گوشهگیر از شایر، توسط جادوگر معروف، گندالف، به سفری پرماجرا برای بازپسگیری پادشاهی گمشدهی دورفها از اژدهای قدرتمند اسماگ دعوت میشود. بیلبو، که هرگز به ماجراجویی علاقهای نداشته، در این مسیر با ۱۳ دورف همسفر میشود و در طول راه، با خطرات و چالشهای بسیاری روبهرو میگردد، از ترولهای غولپیکر تا موجودی افسانهای به نام گالوم که حلقهای جادویی را در دست دارد.
از حقایق جالب فیلم این است که سر پیتر جکسون برای این پروژه از فنآوریهای جدید سینمایی همچون فیلمبرداری با 48 فریم بر ثانیه استفاده کرد که تجربه دیداری متفاوتی به مخاطبان ارائه میداد. همچنین، صحنه معروف بین بیلبو و گالوم در غار، به طور کامل در طی دو هفته و با بازیگری متمرکز فیلمبرداری شد تا حس واقعیتری به مخاطب منتقل شود.
هابیت با فروش بیش از یک میلیارد دلاری خود توانست رتبه چهارم باکس آفیس 2012 را به دست آورد و شروع کننده یک سه گانه افسانهای دیگر از دنیای تالکین باشد.
سخن پایانیدر سفری که با اژدهاها، جادوها و قهرمانان فانتزی آغاز کردیم، چیزی که بهوضوح درخشید، قدرت قصهگویی سینما بود؛ قدرتی که ما را به دنیا هایی فراتر از واقعیت میبرد و قلب ما را با لحظاتی از شگفتی، هیجان و احساسات عمیق پر میکند. از "اراگون" و "دوشیزه" گرفته تا "سلطنت آتش" و "هابیت"، هر فیلم بهنوبه خود یک ماجراجویی استثنایی را به تصویر میکشد که در دل آن، انسانیت، شجاعت و پیروزی بر ترسهایمان نهفته است.
فیلم های اژدها محوری که اینجا مرور کردیم، بخشی از دنیای بزرگتر سینما و ادبیات است که به ما کمک میکند تا با چشمانی بازتر و قلبی شجاعتر به جهان خودمان نگاه کنیم. پس هرگاه نیاز به الهامی داشتید، شاید یک ماجراجویی با یک اژدها بتواند راهی برایتان بگشاید. از اینکه تا اینجای مقاله با ما همراه بودید صمیمانه سپاسگذاریم و از شما دعوت میکنیم با رای دادن در قسمت نظرسنجی سایت فیلمهای مورد علاقهتان را به دیگران نیز معرفی کنید.