نقد فیلم دنیای ژوراسیک ۲۰۲۵؛ بازتعریف هیجان ژوراسیک برای نسل جدید

علی کارگزار - انتشار: 5 شهریور 1404 12:00
ز.م مطالعه: 9 دقیقه
پاراج-
نقد فیلم دنیای ژوراسیک ۲۰۲۵؛ بازتعریف هیجان ژوراسیک برای نسل جدید

در دنیای سینما، بازگشت به مجموعه‌های محبوب همیشه با ترکیبی از هیجان و تردید همراه است. «دنیای ژوراسیک: تولد دوباره» (Jurassic World: Rebirth) نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ هفتمین فیلم از فرنچایز دیرینه «پارک ژوراسیک» و چهارمین اثر از زیرمجموعه «دنیای ژوراسیک» که با وعده احیای روح ماجراجویانه و علمی فیلم‌های اولیه، پا به میدان گذاشته است. 

پس از «دنیای ژوراسیک: قلمرو» (Jurassic World Dominion) که با وجود موفقیت چشمگیر در گیشه، از سوی منتقدان با نقدهای تندی مواجه شد و به دلیل طرح داستانی پیچیده، شخصیت‌پردازی ضعیف و تکیه بیش از حد به نوستالژی مورد انتقاد قرار گرفت، این فیلم تلاش می‌کند تا مسیری مستقل‌تر و متفاوت را در پیش بگیرد. هدف از نقد فیلم دنیای ژوراسیک: تولد دوباره، بررسی جامع این اثر و پاسخ به این پرسش است که آیا «تولد دوباره» واقعاً می‌تواند نفس تازه‌ای به این مجموعه تزریق کند یا صرفاً تکراری از فرمول‌های گذشته است؟

نقد داستان فیلم دنیای ژوراسیک ۲۰۲۵؛ سفر به قلب جزیره‌ای فراموش‌شده

نقد داستان دنیای ژورسیک: تولد دوباره

داستان «دنیای ژوراسیک: تولد دوباره» چندین سال پس از وقایع «قلمرو» آغاز می‌شود؛ زمانی که بشریت تا حدودی با حضور دایناسورها در زمین سازگار شده است، هرچند بسیاری از این موجودات به دلیل شرایط بوم‌شناختی و آب‌وهوایی وخیم، عمدتاً به مناطق گرمسیری نزدیک خط استوا محدود شده‌اند که ورود انسان‌ها به آنجا ممنوع است؛ این پیش‌زمینه که در ابتدای فیلم با صحنه‌ای از یک دایناسور در کنار پل بروکلین در نیویورک به تصویر کشیده می‌شود، به سرعت با فرستادن شخصیت‌های اصلی به جزیره‌ای دورافتاده به نام «ایل سنت-هوبرت» (Île Saint-Hubert) شکسته می‌شود. این جزیره که زمانی ایستگاه تحقیقاتی اینجن (InGen) برای آزمایش‌های دی‌ان‌ای و محل نگهداری نمونه‌های اولیه و بسیار خطرناک بود، اکنون کاملاً توسط جهش‌یافته‌های مهندسی‌شده ژنتیکی اشغال شده است.

مارتین کربس (با بازی روپرت فرند)، نماینده‌ای جاه‌طلب از شرکت داروسازی «پارکرجنیکس»، ماموریتی پرخطر را آغاز می‌کند: استخراج نمونه‌های خونی از سه گونه دایناسور نادر در این جزیره، به منظور تولید دارویی انقلابی برای درمان بیماری‌های قلبی در انسان. برای این ماموریت، او «زورا بنت» (با بازی اسکارلت جوهانسون)، یک مزدور زبده و باتجربه در عملیات‌های مخفی را استخدام می‌کند. زورا با تیمی متشکل از «دکتر هنری لومیس» (جاناتان بیلی)، یک دیرینه‌شناس مشتاق و «دانکن کینکید» (ماهرشالا علی)، متحد دیرینه و رهبر سابق عملیات‌های مخفی خود، راهی جزیره می‌شود.

در همین حین، یک خط داستانی موازی نیز روایت می‌شود: خانواده دلگادو. «روبن دلگادو» (مانوئل گارسیا-رولفو)، پدری تنها که در تلاش برای برقراری ارتباط مجدد با دخترانش است، درگیر حوادث ناگواری با دایناسورهای جهش‌یافته جزیره می‌شوند. این دو خط داستانی در نهایت به هم می‌رسند و تیم علمی و خانواده درگیر نبردی سخت جهت بقا در برابر تهدیدات ماقبل تاریخ می‌شوند.

بازگشت به ریشه‌ها یا تکرار مکررات؟ رویکرد کارگردان و تم‌های اصلی

دنیای ژورسیک: تولد دوباره 2025

گرت ادواردز، کارگردان «تولد دوباره» که سابقه درخشانی در ساخت فیلم‌های بزرگ مانند «گودزیلا» (Godzilla) و «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» (Rogue One: A Star Wars Story) دارد، تلاش کرده است تا داستان را به ریشه‌های اصلی فرنچایز «پارک ژوراسیک» بازگرداند. او آگاهانه از پیچیدگی‌های سیاسی، توطئه‌های کلون‌سازی و توطئه ملخ‌های مهندسی‌شده ژنتیکی که در فیلم‌های قبلی «دنیای ژوراسیک» دیده شد، دوری می‌کند. به جای آن، «تولد دوباره» رویکردی "بازگشت به نوستالژی‌ها" را در پیش می‌گیرد: یک محیط جزیره‌ای دورافتاده، گروهی از شخصیت‌ها که با برخوردهای خطرناک با دایناسورها دست و پنجه نرم می‌کنند و لحنی که ترکیبی از شگفتی و ترس را به همان اندازه منتقل می‌کند.

فیلم به شدت بر تقابل انسان و طبیعت تمرکز دارد. دخالت انسان در ساختار طبیعی جهان، به‌ویژه از طریق مهندسی ژنتیک، بار دیگر به فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر منجر می‌شود. «تولد دوباره» نه تنها به بازگشت دایناسورها به پرده نقره‌ای اشاره دارد، بلکه احیای روح ماجراجویانه، علمی و اخلاقی فیلم‌های اولیه را نیز هدف قرار می‌دهد؛ با این حال، برخی منتقدان معتقدند که ادواردز بیش از حد محتاطانه عمل کرده و صرفاً فهرست "بهترین لحظات" فرنچایز را تکرار می‌کند. فیلم، صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریزهای هیجان‌انگیز را به خوبی به تصویر می‌کشد، ولی این صحنه‌ها اغلب قابل پیش‌بینی و فرمولیک هستند.

یکی از بحث‌برانگیزترین ایده‌های فیلم، نادیده گرفتن توسعه‌های جهانی «سقوط پادشاهی» و «قلمرو» است که در آن‌ها دایناسورها در سطح جهان با انسان‌ها همزیستی می‌کردند. در «تولد دوباره»، دایناسورها دوباره به مناطق ایزوله بازگردانده شده‌اند و حتی ایده‌ای مطرح می‌شود که دایناسورها برای مردم عادی شده‌اند و جذابیت خود را از دست داده‌اند. این ایده مورد انتقاد قرار گرفته است؛ چرا که تصور دنیایی که مردم برای دیدن موجوداتی به عظمت دایناسورها صف نکشند، غیرممکن به نظر می‌رسد؛ به همین دلیل، برخی معتقدند که دایناسورها در این فیلم در مرکزیت داستان قرار ندارند و نبرد برای بقا می‌تواند در برابر هر تهدید دیگری نیز رخ دهد.

بررسی جلوه‌های ویژه و موسیقی دنیای ژوراسیک ۲۰۲۵

تولید دنیای ژورسیک:تولد دوباره

«تولد دوباره» از نظر بصری و صوتی تجربه‌ای قابل توجه را ارائه می‌دهد. جان متیسون، فیلمبردار فیلم، با کادربندی‌های پویا، زوایای دراماتیک و استفاده هنرمندانه از نور و سایه، تصاویری چشمگیر خلق می‌کند که تنش و عظمت فیلم را افزایش می‌دهد. استفاده از محیط گرمسیری و پوشش گیاهی غنی، نه تنها حس نوستالژی به فیلم‌های اولیه را زنده می‌کند، بلکه فضایی واقعی و ملموس را برای ماجراها فراهم می‌آورد. طراحی تولید، دکوراسیون صحنه و طراحی لباس نیز به خوبی در ایجاد دنیایی غنی و واقعی «ژوراسیکی» نقش داشته‌اند. در مورد جلوه‌های بصری، اگرچه برخی منتقدان به مشکلات جزئی در پس‌زمینه‌های پرده سبز اشاره کرده‌اند، اما عموماً CGI دایناسورها نفس‌گیر و بسیار واقع‌گرایانه توصیف شده است؛ همچنین ذکر شده که فیلم با استفاده از فیلمبرداری 35 میلی‌متری و لوکیشن‌های واقعی در تایلند، مالت و نیویورک، تلاش کرده تا حس مصنوعی بودن جلوه‌های کامپیوتری را کاهش دهد.

طراحی صدا نیز همانند دیگر فیلم‌های این مجموعه، قدرتمند است. غرش‌های خشن دایناسورها، صدای گلوله و فریادهای وحشت‌زده انسان‌ها، همگی واضح و تأثیرگذار هستند و به هر صحنه وزن بیشتری می‌بخشند.

موسیقی متن «تولد دوباره» توسط الکساندر دسپلا ساخته شده است. او با آهنگسازی‌های خود، انرژی و مقیاس عظیمی به صحنه‌های اکشن می‌بخشد و در لحظات تأمل‌برانگیزتر، با موتیف‌های احساسی ملایم‌تر، فضا را تغییر می‌دهد. نکته قابل توجه این است که دسپلات به خوبی تم‌های نمادین جان ویلیامز از «پارک ژوراسیک» اصلی را در نقاط مناسبی از فیلم، به‌خصوص در یک صحنه برجسته، وارد کرده است که هم حس نوستالژی را برمی‌انگیزد و هم کاملاً بجا به نظر می‌رسد. برخی منتقدان حتی موسیقی دسپلات را بهترین بخش فیلم دانسته‌اند؛ زیرا موفق شده حتی از فیلمنامه ضعیف‌تر کپ نیز فراتر رفته و تنش و احساسات لازم را منتقل کند.

همچنین بخوانید:

ضعف‌های فیلم دنیای ژوراسیک: تولد دوباره

نقاط ضعف فیلم دنیای ژورسیک:تولد دوباره

با وجود نقاط قوت بصری و صوتی، «تولد دوباره» از نظر داستانی و شخصیت‌پردازی با انتقادهای جدی مواجه شده است. طرح اصلی فیلم، به نظر می‌رسد ترکیبی ناهماهنگ از دو فیلمنامه مجزا است که به زور در یک اثر گنجانده شده‌اند. از یک سو «داستان الف» تیم مزدوران را دنبال می‌کند که به جزیره‌ای پر از دایناسورهای جهش‌یافته فرستاده شده‌اند تا نمونه‌های دی‌ان‌ای را جمع‌آوری کنند، و از سوی دیگر «داستان ب» روی خانواده‌ای تمرکز دارد که به طور تصادفی در هرج و مرج گرفتار شده‌اند. این دو خط داستانی پیوسته برای زمان پخش رقابت می‌کنند و برش‌های مکرر بین آن‌ها، فیلم را ناپیوسته و نیمه‌کاره جلوه می‌دهد، به طوری که هیچ یک از آن‌ها عمق لازم را پیدا نمی‌کنند.

فیلمنامه، نوشته دیوید کپ (نویسنده دو فیلم اول «پارک ژوراسیک»)، تلاش می‌کند تا روح فیلم اصلی را با بازیافت نقاط داستانی آشنا زنده کند؛ اما نتیجه آن «پژواکی توخالی» از آثار بهتر است. شخصیت‌ها نیز اغلب نازک، عمومی و کلیشه‌ای هستند، گویی از یک الگو برداشته شده‌اند و فاقد عمق و شخصیت‌اند. گفت‌وگوها نیز گاهی اوقات سطحی و الهام‌بخش نیستند. خانواده دلگادو، به‌ویژه شخصیت «خاویر» (دوست‌پسر ترزا) که به عنوان یک فرد بی‌عرضه و دست‌وپاچلفتی تصویر شده، مورد انتقاد قرار گرفته است؛ به طوری که برخی معتقدند حذف او هیچ تاثیری بر داستان نمی‌گذاشت. این تقسیم تمرکز روی شخصیت‌های فرعی، فرصت پرداختن عمیق‌تر به قهرمانان اصلی را از بین می‌برد.

علاوه‌بر‌این، معرفی دایناسور «دیستورتوس رکس» (D-Rex) که در «تولد دوباره» به عنوان «هیولای بزرگ» جدید معرفی می‌شود، پس از هیبرید‌هایی مانند «ایندامینوس رکس» و «ایندرپتور»، احساسی از تکرار و عدم خلاقیت را منتقل می‌کند و فاقد پیش‌زمینه و عمق لازم برای یک «باس فینال» ترسناک است.

نقد بازی بازیگران؛ استعدادهای هدررفته یا درخشش در نقش‌های کلیشه‌ای؟

نقد بازیگران فیلم دنیای ژورسیک 2025

«تولد دوباره» از حضور بازیگران شناخته‌شده‌ای بهره می‌برد که در ابتدا امیدبخش به نظر می‌رسید. اسکارلت جوهانسون در نقش زورا بنت، شخصیتی سرسخت و عملگرا را بازی می‌کند؛ در حالی که جوهانسون توانایی حمل بخش‌های زیادی از فیلم را دارد، عملکرد او در این نقش «بی‌روح» است؛ گویی صرفاً برای اسم و رسم در فیلم حضور دارد. شخصیت زورا نیز به عنوان یک «مزدور سرسخت» کلیشه‌ای و تلاشی نافرجام جهت تقلید از «اوون گریدی» (شخصیت کریس پرت) ارزیابی شده است.

ماهرشالا علی در نقش دانکن کینکید، کمی بهتر عمل می‌کند و احساس و حضور بیشتری به نقش خود می‌بخشد. او تلاش می‌کند تا به شخصیت خود عمق بیشتری بدهد؛ ولی شخصیت دانکن نیز به دلیل پیش‌زمینه‌ای که به جایی نمی‌رسد و قوس داستانی که فاقد نتیجه‌گیری است، سطحی باقی می‌ماند.

با این حال، جاناتان بیلی در نقش دکتر هنری لومیس، یکی از نقاط قوت بازیگری فیلم است. او با جذابیت و انرژی خود، جانی تازه به نقش یک دانشمند کلیشه‌ای می‌بخشد و حتی اگر قوس داستانی پیچیده‌ای نداشته باشد، یکی از به یادماندنی‌ترین شخصیت‌های «تولد دوباره» است. روپرت فرند نیز در نقش مارتین کربس، شرور شرکت‌مدار فیلم، عملکردی مناسب ارائه می‌دهد؛ هرچند شخصیت او نیز کلیشه‌ای و تکراری است.

همچنین بخوانید:

آیا «تولد دوباره» موفقیت‌آمیز بود؟

فیلم دنیای ژورسیک 2025

پس از نقد و بررسی فیلم تولد دوباره دنیای ژوراسیک متوجه می‌شویم که «تولد دوباره» تلاش می‌کند تا میان ماجراجویی، ترس، پیام‌های علمی و هیجان تعادل برقرار کند و با کنار گذاشتن وابستگی به گذشته، راه خود را پیدا کند. این فیلم از نظر بصری و شنیداری، به‌خصوص با کارگردانی گرت ادواردز و موسیقی الکساندر دسپلات، بسیار قدرتمند عمل می‌کند و لحظات سینمایی چشمگیر و جذابی را ارائه می‌دهد. صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریز با دایناسورها به خوبی اجرا شده‌اند و حس هیجان و تنش را منتقل می‌کنند.

با این حال، ضعف‌های قابل توجهی نیز در فیلمنامه و شخصیت‌پردازی وجود دارد که باعث می‌شود داستان احساس پراکندگی و سطحی بودن داشته باشد. طرح داستانی دوگانه، شخصیت‌های کلیشه‌ای و عدم توسعه کافی برای «هیولای اصلی» فیلم، از‌جمله نقاط ضعف آن هستند؛ 

به طور کلی، «دنیای ژوراسیک: تولد دوباره» اثری است که تلاش می‌کند اشتباهات سه فیلم قبلی «دنیای ژوراسیک» را جبران کند و به ریشه‌های مجموعه بازگردد. این فیلم قطعاً لحظاتی از هیجان و شگفتی را ارائه می‌دهد که طرفداران فرنچایز به آن عادت کرده‌اند و می‌تواند برای علاقه‌مندان به اکشن‌های پرهیجان تابستانی سرگرم‌کننده باشد؛ ولی برای کسانی که به دنبال عمق داستانی، نوآوری روایی یا شخصیت‌پردازی قوی هستند، ممکن است «تولد دوباره» کمی ناامیدکننده باشد و احساس کند که این فرنچایز هنوز تکلیف خود را با آینده‌اش مشخص نکرده است. این فیلم را می‌توان اثری «متوسط» یا «قابل قبول» در نظر گرفت که نه شاهکار است و نه کاملاً بد؛ بلکه در حد وسطی قرار می‌گیرد که نه می‌توان آن را دوست داشت و نه از آن متنفر بود.

بهترین راه جهت تصمیم‌گیری در مورد ارزش دیدن «دنیای ژوراسیک: تولد دوباره»، تجربه شخصی شماست. آیا هیجان نبرد برای بقا در برابر دایناسورهای جهش‌یافته و جلوه‌های بصری خیره‌کننده برای شما کافی است یا عمق داستانی و شخصیت‌پردازی برایتان اهمیت بیشتری دارد؟

شما چه فکر می‌کنید؟ آیا «دنیای ژوراسیک: تولد دوباره» توانست انتظارات شما را برآورده کند؟ نظرات و تجربیات خود را در بخش دیدگاه‌ها با دیگر علاقه‌مندان به این فیلم به اشتراک بگذارید تا بحثی پربار شکل بگیرد. 

دیدگاه های کاربران
هیچ دیدگاهی موجود نیست
پربازدیدترین مقالات
پربازدیدترین خبرها
جدیدترین اخبار