نقد فیلم بالرین ۲۰۲۴؛ ضیافت اکشن یا مشق شب؟

در مقاله بررسی فیلم بالرین به عمق اولین اسپینآف سینمایی از دنیای پرخطر و جذاب «جان ویک» میپردازیم. فیلم اکشن هیجانانگیز «بالرین»، به کارگردانی لن وایزمن که پیشتر سابقه ساخت سری فیلم «آندرورلد» و سریال «لوسیفر» را داشته است، سرانجام اکران شد و شور و هیجان زیادی را در میان طرفداران ژانر اکشن به راه انداخت. آیا «بالرین» توانسته است انتظارات بالا را برآورده کند و هویت مستقل خود را در کنار اسطوره جان ویک حفظ کند؟ یا اینکه تنها یک کپی بیرمق از فرمول موفق اصلی است؟ در مطلب نقد فیلم بالرین ۲۰۲۴ Ballerina، به تمامی نقاط قوت و ضعف، عملکرد بازیگران، صحنههای اکشن، داستان و جنبههای فنی این اثر خواهیم پرداخت تا ببینیم که آیا این فیلم ارزش تماشا را دارد یا خیر.
نقد داستان فیلم بالرین Ballerina
داستان فیلم «بالرین» حول محور دختری به نام ایو میچرخد که به عنوان یک رقاص آدمکش در سازمان رسکا روما، فعالیت میکند. رویدادهای «بالرین» به لحاظ زمانی بین «جان ویک: بخش ۳ – پارابلوم» و «جان ویک: بخش ۴» اتفاق میافتد. قصه در برههای رخ میدهد که جان ویک تحت تعقیب «های تیبل» است و با آنها در جنگ قرار دارد. ایو ماکارو در کودکی شاهد قتل پدرش توسط گروهی از تبهکاران میشود. وینستون اسکات، مدیر هتل کانتیننتال، ایو را نجات میدهد و او را نزد خانواده پدریاش، یعنی گروه روسکا روما میبرد. این گروه که کارش پرورش قاتلان حرفهای است (و جان ویک نیز در همین مکان تربیت شده است)، ایو را آموزش میدهد تا به یک جنگجوی مرگبار تبدیل شود. دوازده سال پس از آموزش، ایو وارد ماموریتهای خود میشود؛ پس از اینکه پدر ایو کشته میشود، او برای انتقام یک ماجراجویی خطرناک را شروع میکند. ایو با پیدا کردن نشانهای (رد زخم) از گروهی که پدرش را به قتل رساندهاند، به دنبال آنها میرود تا عدالت را به دست آورد. در ابتدا، ایو، گانگسترها را میکشد، اما وقتی یکی از اهدافش به پدرخوانده دنیای تبهکاران (با بازی گابریل برن) که در مرگ پدرش نقش داشته، مربوط میشود، ایو به خونخواهی برمیخیزد و مسیر خود را تغییر میدهد.
امضای لن وایزمن بر دنیای ویک
این اولین بار است که کارگردانی فیلمی از دنیای جان ویک به شخصی غیر از چاد استاهلسکی واگذار میشود؛ با این حال، چاد استاهلسکی، خالق دنیای جان ویک، در جایگاه تهیهکننده و ناظر بر ساخت این اثر حضور داشته و در کیفیت صحنههای اکشن بیتاثیر نبوده است. وایزمن سابقه قابل قبولی در استفاده از قهرمانان زن در آثار اکشن، از جمله فیلمهای «آندرورلد» و «توتال ریکال ۲۰۱۶»، دارد؛ اما منتقدان نظرات متفاوتی درباره عملکرد وایزمن دارند؛ برخی کارگردانی او را پر ایراد و فاقد بالانس میدانند که نتوانسته یک فیلم یکپارچه خلق کند؛ در حالی که عدهای دیگر به طور کلی واکنشها به ساخته او را مثبت ارزیابی کردهاند.
نقد بازیگران بالرین؛ از ظرافت آنا تا کاریزمای کیانو
آنا د آرماس نقش ایو را بازی کرده است و بسیاری از منتقدان بازی او را بینظیر و غافلگیرکننده دانستهاند. مهارت آنا در ترکیب ظرافت و زیبایی حرکات باله با خشونت بیرحمانه در مبارزات نفسگیر و باورنکردنی توصیف شده است. او نه تنها از پس کارهای فیزیکی سنگین و بدلکاریها برآمده، بلکه به شخصیت ایو عمق احساسی بخشیده و آسیبپذیری و درندهخویی یک دختر انتقامجو را به خوبی منعکس کرده است. برخی معتقدند بازی او آنقدر کاریزماتیک است که ایو را به یکی از بهترین شخصیتهای تاریخ اکشن تبدیل میکند. آنا ماهها برای این نقش تمرینات فشرده رقص باله و بدلکاری رزمی را پشت سر گذاشته تا حرکاتش حس واقعی یک بالرین را منتقل کند. با این حال، انتقاداتی نیز به بازی او وارد شده است. برخی منتقدان معتقدند آنا د آرماس برای این نقش مناسب نیست. بازی او در صحنههای احساسی و عاطفی، خشک و بیروح توصیف شده و نتوانسته روحیات پیچیده یک آدمکش انتقامجو و درد کشیده را به نمایش بگذارد؛ همچنین گفته شده که انتخاب او بیشتر جنبه تجاری جهت تضمین فروش فیلم داشته است.
حضور کیانو ریوز در نقش جان ویک نیز در این فیلم هرچند کوتاه، اما قابل توجه است و بسیاری از طرفداران برای دیدن او تا پایان فیلم را دنبال میکنند. حضور ویک بین جان ویک ۳ و ۴ از نظر زمانی منطقی به نظر نمیرسد؛ زیرا در آن زمان او به شدت تحت تعقیب "های تیبل" بود و فرصتی برای کمک به ایو نداشت. این موضوع باعث شده است که حضور او بیشتر شبیه به سرویس دادن به هواداران باشد تا یک بخش ضروری از داستان؛ با این حال، بهترین سکانسهای فیلم همانهایی هستند که کیانو ریوز در آنها حضور دارد و او حکم مهر اعتبار را برای فیلم دارد.
ستاره محبوب «واکینگ دد» یعنی نورمن ریدوس، و مدیر هتل و زیردست وفادارش، ایان مکشین و لنس ردیک (که این آخرین هنرنمایی او در نقش شارون و دنیای بازیگری به دلیل فوت در سن ۶۰ سالگی است) نیز در «بالرین» حضور دارند. آنجلیکا هیوستون نیز از دیگر بازیگران این فیلم است. متاسفانه، شخصیتپردازی کاراکترهای فرعی ضعیف بوده و حضور نورمن ریدوس آنقدر سطحی بهنظر میرسد که بود و نبودش فرقی نداشته است. اغلب این بازگشتها صرفاً جهت پیوند دادن فیلم به فرنچایز و استفاده از نام تجاری «جان ویک» روی پوسترهاست.
ضیافت اکشن یا مشق شب؟ بررسی صحنههای مبارزه
از نظر اکشن، «بالرین» پر جنب و جوش و بیوقفه به هسته اصلی دنیای ویک وفادار مانده است. سازندهها با کلی سکانس مبارزات نو و تازه بیننده را به وجد میآورند. ایو در مبارزات از محیط و هر ابزاری که دم دستش است استفاده میکند و به گفته خیلیها خشونت بیسابقهای را رقم میزند. برخی منتقدان حتی صحنههای اکشن و مبارزات را از مبارزههای جان ویک هم خفنتر دانستهاند. کوریوگرافیهای بدلکاری و طراحی سکانسهای درگیری و مبارزه به شکل حرفهای و در سطح بالایی انجام شدهاند. فیلمبرداری و تدوین نیز در این صحنهها بسیار موثر است؛ استفاده از شاتهای بلند و کمترین کات ممکن باعث میشود تماشاگران حس جغرافیای مبارزه را درک کنند و غرق در جزئیات هر حرکت شوند.
ولی با وجود تعریفهای زیاد، عدهای بعضی از سکانسها را زیادی اغراق شده دانستهاند و گفتهاند با آثار بالیوود برابری میکند؛ مثالهایی مانند مقاومت ایو در برابر ضربات متعدد و حتی تمیز ماندن ظاهرش در مبارزات، به عنوان اغراقهای غیرمنطقی ذکر شدهاند؛ بهنظر من، اغراق نباید به حدی باشد که بیننده به چشمانش شک کند. برخی صحنههای اکشن، به خصوص در پرده سوم فیلم، بیش از حد تخیلی و غیرقابل باور میشوند؛ مانند استفاده از شعلهافکن یا نارنجک دستی؛ همچنین گفته شده است که هیچ کدام از صحنههای اکشن به جنون فیلمهای پیشین ویک نزدیک نمیشوند و همهچیز خلاصه شده است به آدمهایی که در اتاقهایی تنگ و کمنور و مشابه به هم، درگیر میشوند؛ به این معنا که اکشن فیلم بیشتر شبیه "مشق شب" است تا "سینمای اکشن".
پاشنه آشیل «بالرین»؛ داستان و فیلمنامه
بزرگترین و مهمترین ایرادی که میشود به «بالرین» گرفت، ضعف اساسی در فیلمنامه و داستان است. داستان بیش از حد ساده و خطی بوده و به نظر میرسد یک کپی پیست از «جان ویک ۲» است. روایت داستان جذاب نیست و عمق و پیچیدگی خاصی ندارد و همه تمرکزش روی اکشن و انتقام گذاشته شده است. ایده و طرح داستان نیز خلاقانه و جدید نیست و شباهت زیادی به خط داستانی «جان ویک ۱» دارد. دیالوگها نیز بیکیفیت، مسخره و در بسیاری از صحنهها، بهویژه در لحظات احساسی، سطحی و بیجان توصیف شدهاند که نمیتوانند بار عاطفی لازم را منتقل کنند؛ البته، برخی منتقدان معتقدند که سری «جان ویک» هرگز به خاطر داستان عمیق و خفن شناخته نشده و مردم عاشق اکشن ناب و خلاقانه آن شدهاند؛ با این حال، ناهماهنگی و عدم تعادل در لحن فیلم نیز از مشکلات اساسی آن است؛ به طوری که فیلم بین درام احساسی و طنز سیاه و خشونت بیپرده تعادل مناسبی برقرار نمیکند.
جلوههای بصری و صوتی؛ غرق شدن در اتمسفر جان ویک
فیلمبرداری و سینماتوگرافی، طراحی صحنه، نورپردازی و جلوههای بصری «بالرین» در سطح استانداردهای روز جهان است. فیلمبرداری خاص و نماهای جالبی که با جلوههای ویژه درجه ۱ ادغام میشوند، یک جو و اتمسفر خاص را به وجود میآورند. انتخاب رنگ آبی به عنوان یکی از رنگهای اصلی در پالت رنگی فیلم، تاثیرات عمیق و چندوجهی روی احساسات تماشاگران دارد؛ این رنگ با احساسات سرد و جدی، تنش، اضطراب، تنهایی و انزوا مرتبط است و میتواند حس مدرنیته و آیندهنگری را نیز به تصویر بکشد.
موسیقی متن فیلم نیز توسط آهنگساز اصلی سری جان ویک ساخته شده و کاملاً یادآور فیلمهای قبل است. استفاده از موسیقی جاودانه «دریاچه قو» اثر چایکوفسکی در فیلم، بسیار به جا و درست بوده است؛ بهخصوص که نام فیلم "بالرین" است و به علاقه کاراکتر اصلی به باله اشاره دارد؛ تدوین نیز به گونهای طراحی شده است که سرعت و هیجان را به بیننده منتقل کند؛ هرچند گاهی لنگ میزند.
آیا «بالرین» یک اسپینآف ضروری بود؟
با بررسی فیلم بالرین متوجه خواهید شد که این اثر سینمایی، با وجود تمامی تبلیغات و انتظارات، به نوعی به انجام تکلیف میماند تا یک اثر سینمایی مستقل و پرانرژی. نقاط قوت اصلی فیلم به طور قطع صحنههای اکشن نفسگیر و بازی چشمگیر آنا د آرماس است که توانایی فیزیکی بالای خود را به نمایش میگذارد و در لحظاتی هیجان خالص را به بیننده منتقل میکند؛ همچنین، جنبههای فنی مانند فیلمبرداری، طراحی صحنه، و موسیقی متن به خوبی توانستهاند فضای خشن و جذاب دنیای جان ویک را بازسازی کنند. این فیلم میتواند برای طرفداران سرسخت اکشن و دنیای جان ویک که به دنبال اکشن محض هستند، تجربهای قابل قبول و سرگرمکننده باشد و آدرنالین آنها را تا زمان اکران «جان ویک ۵» بالا نگه دارد.
اما، «بالرین» با ضعفهای اساسی در فیلمنامه، داستانسرایی ضعیف، دیالوگهای بیکیفیت و شخصیتپردازیهای سطحی (به جز ایو) دست و پنجه نرم میکند. عدم نوآوری بصری در صحنههای اکشن و حس کلیشهای بودن، آن را از استانداردهای بالای فیلمهای اصلی جان ویک دور میکند. حضور کوتاه کیانو ریوز نیز بیشتر جنبه تجاری و فن سرویس دارد تا بخش ضروری داستان.
با نقد فیلم بالرین ۲۰۲۴ Ballerina به این نتیجه میرسیم که بالرین، بیشتر یک اثر تجاری و "پاپکورنی" است که روی جذب مخاطب عام تمرکز دارد تا یک اثر ماندگار یا هنری. با توجه به عملکرد نهچندان قوی در گیشه و انتقادات وارده، میتوان گفت که این فیلم به عنوان یک اسپینآف، نتوانسته هویت مستقل و قدرتمندی برای خود دست و پا کند و بیشتر در حاشیه دنیای جان ویک باقی میماند؛ بنابراین، اگر به دنبال یک داستان عمیقتر و نوآوریهای خاص هستید، ممکن است ناامید شوید؛ ولی اگر صرفاً یک اکشن پرهیجان برای سرگرمی میخواهید، تماشای آن یک بار خالی از لطف نیست.
حالا نوبت شماست! آیا شما از «بالرین» لذت بردید یا انتظاراتتان را برآورده نکرد؟ نقاط قوت و ضعفش از نظر شما چه بود؟ آیا آنا د آرماس توانست جایگاه خود را به عنوان یک قهرمان اکشن در این دنیای بیرحم تثبیت کند؟ حتماً نظرات ارزشمند خودتان را در بخش کامنتها با ما و دیگر علاقهمندان این فیلم به اشتراک بگذارید.