نقد فیلم ادینگتون ۲۰۲۵؛ سفری به اعماق واقعیت تحریف‌شده

علی کارگزار - انتشار: 11 شهریور 1404 12:10
ز.م مطالعه: 10 دقیقه
پاراج-
نقد فیلم ادینگتون ۲۰۲۵؛ سفری به اعماق واقعیت تحریف‌شده

در دنیای سینمای امروز که مخاطبان همواره در جستجوی آثاری هستند که نه تنها آن‌ها را سرگرم کند، بلکه به چالش بکشد و به تفکر وادارد، نام آری آستر همواره در صدر فهرست کارگردانان پیشرو قرار می‌گیرد. پس از تجربه بحث‌برانگیز و تلخ خود با فیلم "Beau Is Afraid" که برای بسیاری غیرقابل هضم بود، آستر با جدیدترین ساخته‌اش، باری دیگر به قلمروی آثار بحث‌برانگیز و هجو دارک بازگشته است. 

این فیلم با نام ادینگتون ساخته سال 2025 با هنرنمایی خیره‌کننده واکین فینیکس و پدرو پاسکال، ترکیبی جسورانه از نئو-وسترن، کمدی سیاه و تریلر جنایی را ارائه می‌دهد. "Eddington" نه تنها یک پیروزی برای آستر محسوب می‌شود، بلکه یک کالبدشکافی استادانه از تاریخ و جامعه معاصر ما است؛ اگر به دنبال فیلمی هستید که شما را به کاوش در لایه‌های پنهان واقعیت و چالش‌های اجتماعی 2020 دعوت کند، این اثر بدون شک ارزش تماشا دارد و مقاله نقد فیلم ادینگتون سعی دارد تا با یک رویکرد جامع، ابعاد مختلف آن را مورد بررسی قرار دهد.

جسارت آری آستر در فیلم ادینگتون

نقد کارگردانی فیلم ادینگتون 2025

آری آستر در طول کارنامه‌اش، به‌ویژه با فیلم‌هایی مانند "Hereditary" و "Midsommar"، همواره نشان داده است که از درهم‌آمیختن ژانرها و ساخت آثاری که نتیجه‌شان چه مثبت باشد و چه نباشد، هراسی ندارد. در حالی که "Beau Is Afraid" برای بسیاری، از جمله من، یک ناکامی بود به دلیل سطح بالای ابزوردیسم که کمتر کسی قادر به هضم آن است، "Eddington" به عنوان یک بازگشت موفقیت‌آمیز و یک اثر شاهکار در کالبدشکافی تاریخ و جامعه شناخته می‌شود. 

سبک کارگردانی آستر و چارچوب منحصر‌به‌فرد او، پس‌زمینه وسترن ادینگتون را حتی بیشتر تقویت می‌کند. او در استفاده از نماهای باز که همه چیز را در هر صحنه در بر می‌گیرد، استاد است. توانایی آستر در درک اهمیت قاب‌بندی و بلوکینگ برای غنی‌تر کردن صحنه‌ها، او را در اوج این هنر قرار می‌دهد و حس واقعی بودن "Eddington" به عنوان یک شهر کوچک وسترن را تقویت می‌کند. این فیلم اثری است که عامدانه و بی‌پروا به موضوعات حساس می‌پردازد و از اذیت‌کردن مخاطب استقبال می‌کند. 

آستر در این فیلم، انسانیت و جامعه سال ۲۰۲۰ را زیر ذره‌بینی قرار می‌دهد که عمداً آن را تحریف می‌کند تا آن را به عنوان یک شوخی مضحک ارائه دهد. این جسارت در فیلم‌سازی، هسته اصلی جذابیت و در عین حال، طبیعت بحث‌برانگیز "Eddington" است.

ادینگتون، وسترنی غرق در هجوی تلخ و تأمل‌برانگیز

نقد داستان فیلم ادینگتون 2025

فیلم ادینگتون اثری چندوجهی است که در قالب یک نئو-وسترن واقعی با انواع شخصیت‌های رنگارنگ و بلوک‌های سازنده جهان فیلم، ساخته شده است. خود شهر ادینگتون نیز یک شخصیت برجسته به‌حساب می‌آید و بیننده را با ویژگی‌های عجیب و غریب کاملاً غرق می‌کند. فیلم مملو از شخصیت‌های خاص و به یاد ماندنی است. با وجود اینکه فیلم ۱۵۰ دقیقه طول دارد، آری آستر با موفقیت یک شهر کوچک تخیلی را توسعه می‌دهد که به آرامی توسط ساکنان و رهبران خودش ویران می‌شود. 

این تلفیق ژانرها، "Eddington" را به یکی از تعریف‌کننده‌ترین هجوهای دوران ما تبدیل می‌کند. آستر با استفاده از پنج سال اخیر تاریخ ما، با لحنی بی‌رحمانه و در عین حال خنده‌دار، به انسان و جامعه می‌نگرد. این "بی‌رحمی و خنده‌داری" دقیقاً همان چیزی است که بسیاری از بینندگان را آزرده خاطر خواهد کرد؛ این فیلم به جای اشاره جدی یا اعلام ایدئولوژی‌های عمیق، جامعه و انسانیت سال 2020 را زیر میکروسکوپی قرار می‌دهد که عمداً آن را تحریف می‌کند تا یک نیشخند تمسخرآمیز به آن بزند. سال ۲۰۲۰ به دلایل بسیاری به عنوان یک نقطه عطف فرهنگی شناخته می‌شود و آستر با سبک سینمایی خاص خود، آن را در دست گرفته که برای لحن و لذت کلی فیلم حیاتی است.

نقد شخصیت‌های فیلم ادینگتون

نقد شخصیت‌های فیلم ادینگتون

واکین فینیکس (جو) در نقش اصلی ادینگتون فوق‌العاده به‌نظر می‌رسد و کاملاً به کلانتر دست و پا چلفتی، احمق و تا حدودی به طرز خنده‌داری رقت‌انگیز این شهر تبدیل می‌شود. جو نمادی از افرادی است که برای حفظ آزادی و کنترل فردی خود می‌جنگند؛ باوری که در سال ۲۰۲۰ اغلب با جناح راست‌گرا مرتبط بود که پروتکل‌ها و مقررات ایمنی را بیش از حد و ناقض آزادی می‌دانستند؛ اما مبارزه او عمیق‌تر و شخصی‌تر است؛ او احساس می‌کند کنترل و قدرت خود را از دست می‌دهد. تیم او در حال کوچک شدن است و مقررات جدید بدون دخالت او در شهر اجرا می‌شود. در زندگی شخصی، حضور مادر همسرش که اطلاعات توطئه‌آمیز مرتبط با کووید را به همسرش می‌دهد و بیماری آسم او که نمادی از خفقان است، حس محصور بودن و ناتوانی او را تشدید می‌کند. این از دست دادن کنترل منجر به ترس، ترس به تکانشگری و تکانشگری به از دست دادن بیشتر کنترل می‌انجامد؛ چرخه‌ای معیوب که او را به سمت تصمیمات تکانشی سوق می‌دهد، از جمله کاندید شدن ناگهانی برای شهرداری.

گارسیا (پدرو پاسکال)، رقیب سیاسی جو، شخصیتی دورو و بی‌ادب است که با وجود موعظه‌های عمومی، خودش ماسک نمی‌زند. سیاست‌های او برای افزایش مالیات و مصرف منابع کمیاب برای توسعه‌هایی مانند انرژی‌های تجدیدپذیر و یک مرکز داده جدید مورد انتقاد قرار می‌گیرد. رابطه گذشته او با لوئیز، همسر جو، پیچیدگی بیشتری به داستان می‌بخشد.

آستر با رویکرد چندوجهی خود، قصد دارد جامعه‌ای را به تصویر بکشد که در واقعیت‌های مختلفی زندگی می‌کنند، به یکدیگر بی‌اعتمادند و در حباب‌های کوچک یقین خود محصور شده‌اند. پوستر فیلم، گاوهای وحشی در حال دویدن به سمت مرگ از روی صخره، نمادی از جهت‌گیری و همبستگی خود-ویرانگر است؛ حتی مرد بی‌خانمان در ابتدای فیلم، آینه‌ای از ناتوانی در برابر اعتیادات و نبرد درونی به‌نظر می‌رسد.

از‌طرفی، آستر بر اهمیت تلفن‌های هوشمند در فیلم تأکید می‌کند و آنها را مانند "سلاح‌های کشنده" به تصویر می‌کشد که افراد از طریق آنها خود را فیلم‌برداری کرده و محتوای رسانه‌ای مصرف می‌کنند تا باورهای سیاسی شخصی خود را تقویت کنند. شرکتی تخیلی که قصد ساخت یک مرکز داده بزرگ را دارد، نمادی از قدرت فناوری و افزایش نفوذ آن در طول بحران‌های اجتماعی است. نام این شرکت به یک خطای هوش مصنوعی واقعی اشاره دارد که باعث رفتارهای غیرمنتظره می‌شود و استعاره‌ای از وضعیت آشفته آمریکا است.

رکود ناشی از تروما؛ سایه‌های گذشته بر حال و آینده

تحلیل فیلم ادینگتون

در ادامه نقد و بررسی فیلم ادینگتون می‌خواهیم از زاویه‌ای دیگر به این فیلم نگاه کنیم. ترومای بین نسلی یک مضمون عظیم و تکرار شونده در تمام فیلم‌های آری آستر است و در این فیلم، در خانه جو بیشترین شیوع را دارد. آستر توضیح می‌دهد که چگونه تروما اغلب ما را از نگاه کردن به آینده بازمی‌دارد و ما بی‌وقفه به آن بازمی‌گردیم، در تلاش برای صلح با آن، کنار آمدن با آن، مبارزه با آن یا غلبه بر آن؛ اما این ما را راکد نگه می‌دارد، زیرا فراموش می‌کنیم به جلو نگاه کنیم یا حتی با زمان حال سازگار شویم.

  • لوئیز و داون: لوئیز به طرق مختلف اشاره می‌کند که پدرش به او آزار جنسی رسانده است که منجر به مشکلات روانی شدیدی شده است. این تروما او را از بلوغ مناسب، ساختن عروسک‌های ترسناک و تشکیل روابط سالم جدید بازمی‌دارد. رفتار داون، مادر لوئیز، نسبت به مردان در زندگی لوئیز (آزار گارسیا و انتقاد از جو) نشان می‌دهد که او نیز از همسرش آزار دیده است. جذابیت لوئیز به مردان مسن‌تر یا شخصیت‌های قدرتمند (جو، گارسیا و ورنون) نیز از همین تروما نشأت می‌گیرد.

  • فرقه ورنون (آستین باتلر): ورنون نماینده گروه‌های توطئه‌گر مانند فرقه است که در میان اختلافات اجتماعی-سیاسی پدیدار می‌شوند و به افرادی که احساس آزاردیدگی، نادیده گرفته شدن یا ساکت شدن می‌کنند، حس تعلق می‌بخشند؛ جالب است بدانید که آستر به آستین باتلر گفته است که شخصیت ورنون نماینده خود اینترنت است.

  • سقوط جو: وقتی لوئیز با ورنون همراه می‌شود، جو احساس می‌کند همه‌چیز را از دست داده است. این نقطه عطف اوست که به اولین قتلش منجر می‌شود؛ ابتدا مردی بی‌خانمان در بار و بعد گارسیا و پسرش را با تفنگ تک‌تیرانداز می‌کشد. در ادامه تحت تعقیب قرار می‌گیرد و با داون روبه‌رو می‌شود؛ داون در تاریکی شبیه لوئیز ظاهر می‌شود تا رنج مشترک مادر و دختر را نشان دهد. در پایان، جو به‌شدت زخمی می‌شود و در حالت نباتی باقی می‌ماند؛ در حالی‌که به‌عنوان شهردار انتخاب شده، اما توانایی حرف‌زدن یا حرکت‌کردن ندارد. این وضعیت نمادی از رهبرانی است که عملاً اختیار ندارند و تبدیل به عروسک دست دیگران می‌شوند. در نهایت داون قدرت سیاسی را به دست می‌گیرد و سیاست‌هایی را اجرا می‌کند که برخلاف اهداف اولیه جو است.

همچنین بخوانید:

پایان‌بندی آزاردهنده و پیامدهای گسترده‌تر

پایان بندی فیلم ادینگتون

در پایان فیلم، لوئیز با خانواده جدید و ظاهراً خوشبخت خود، در حال انتظار فرزندی است؛ اما این صحنه، خود، هشداری تلخ به‌نظر می‌رسد بر تداوم ترومای بین نسلی که کودکی در محیطی ناسالم و توهم‌آمیز بزرگ خواهد شد. مایکل، زخمی و خشمگین، در حال فیلم‌برداری از جو در صحنه سخنرانی دیده می‌شود و در صحنه پایانی، او تفنگ خود را تیز کرده تا دقیقاً به هدف بزند که نشان‌دهنده تنش‌های سیاسی ادامه یافته، ناآرامی‌های مدنی و خشونت‌های در حال افزایش است. 

موسیقی پایانی فیلم، آهنگ "Courtyard" از بابی گنتری، با اشعاری درباره اشکال سطحی عشق و اشتیاق برای ارتباط واقعی، تم‌ها و تجربیات اصلی شخصیت‌های فیلم را به زیبایی همراهی می‌کند. در آخرین نما، دوربین از مرکز داده آن شرکت تخیلی طلایی رنگ دور می‌شود که پیام آستر را به ما می‌رساند: در نهایت، پس از تمام جنگ‌های آنلاین و تراژدی‌های دنیای واقعی، فناوری همیشه پیروز می‌شود. ما از اطلاعات آن تغذیه می‌کنیم، در الگوریتم‌های آن آرامش می‌یابیم و تسلیم وسوسه‌های آن می‌شویم؛ دشمن واقعی در دیدرس پنهان شده است. 

با بررسی فیلم Eddington 2025 متوجه می‌شویم که این فیلم ما را به شک و تردید در مورد واقعیت دعوت می‌کند، سوالی اساسی را مطرح می‌سازد: "وقتی واقعیت دروغ باشد، به چه چیزی می‌توانی اعتماد کنی؟". این فیلم نقدی عمیق بر عصر دیجیتال است؛ جایی که الگوریتم‌ها واقعیت‌های ما را طراحی می‌کنند و ما دچار حجم عظیمی از اطلاعات متناقض و "گازلایتینگ جمعی" (یعنی زمانی که یک گروه، سازمان، رسانه یا حتی جامعه به‌طور هماهنگ تلاش می‌کنند واقعیت را انکار یا تحریف کنند تا افراد زیادی دچار شک و تردید نسبت به درک خود از حقیقت شوند.) می‌شویم که هویتمان را به چالش می‌کشد. "Eddington" به عنوان یک اثر تحریک‌آمیز، نه برای سرگرمی، بلکه برای به چالش کشیدن مخاطب ساخته شده است. این فیلم یک دعوت به خودآگاهی، نگاهی سخت و صادقانه به واقعیت‌های تلخ و انگیزه‌ای برای تغییر است.

همچنین بخوانید:

جمع‌بندی؛ اثری برای بحث و تامل

بررسی نهایی فیلم ادینگتون 2025

فیلم ادینگتون جدیدترین اثر آری آستر، بدون شک یکی از جنجالی‌ترین و بحث‌برانگیزترین فیلم‌های سال ۲۰۲۵ است. این فیلم با به تصویر کشیدن تلخ و سورئال جامعه آمریکا در سال ۲۰۲۰، واکنش‌های متضاد و تندی را برانگیخته است. این اثر فراتر از یک روایت سیاسی ساده، یک داستان ژانری در قالب وسترن و نوآر است که به شکلی استادانه، هجو، تروما و کمدی سیاه را در هم می‌آمیزد. 

"Eddington" با جهان‌سازی غنی و شخصیت‌پردازی عمیق، تصویری تاریک و پیچیده از جامعه‌ای ارائه می‌دهد که در آن افراد در واقعیت‌های مختلفی زندگی می‌کنند و به یکدیگر بی‌اعتمادند. این فیلم شما را به کاوش در مرزهای واقعیت و توهم، وادار می‌کند و پیام‌های هشداری درباره نفوذ فناوری و پیامدهای ترومای بین نسلی ارائه می‌دهد. این اثری نیست که به راحتی فراموش یا نادیده گرفته شود؛ اگر شما را عصبانی یا ناراحت کند، دقیقاً به هدف سازنده‌اش رسیده است.

با توجه به عمق تماتیک، کارگردانی بی‌باکانه آری آستر و بازی‌های درخشان، "Eddington" نه تنها یک پیروزی برای آستر به‌حساب می‌آید، بلکه کاندیدای قوی برای فیلم سال به شمار می‌آید و نمره ۱۰ را از من دریافت می‌کند. این فیلم ممکن است همه مخاطبان را راضی نکند، ولی برای آن دسته از علاقه‌مندان سینما که به دنبال آثاری هستند که آنها و هر آنچه که پیرامونشان اتفاق می‌افتد را به چالش بکشد، یک تجربه بی‌نظیر خواهد بود. 

این فیلم شما را در وضعیتی از عدم اطمینان رها می‌کند؛ اما همین حس سوال برانگیز است که آن را به اثری ماندگار تبدیل می‌کند. اگر نقد و تحلیل فیلم ادینگتون را خواندید و نظراتی متفاوت یا مشابهی دارید، خوشحال می‌شویم تا دیدگاه‌های خود را در بخش نظرات با دیگر علاقه‌مندان به این فیلم به اشتراک بگذارید. 

دیدگاه های کاربران
هیچ دیدگاهی موجود نیست
پربازدیدترین مقالات
پربازدیدترین خبرها
جدیدترین اخبار