نقد فیلم Drop (رهایی ۲۰۲۵): وقتی قرار اول به کابوس تبدیل میشود

قرار ملاقات اول میتواند به اندازه کافی استرسآور باشد؛ اما تصور کنید که این قرار به سرعت به یک بازی مرگ و زندگی تبدیل شود. فیلم "Drop" محصول سال ۲۰۲۵، به کارگردانی کریستوفر لندون، دقیقاً همین ایده پرتنش را دستمایه کار خود قرار میدهد. این فیلم که ترکیبی از ژانرهای تریلر روانشناختی و معمایی است، مخاطب را از همان ابتدا درگیر موقعیتی اضطرابآور میکند که مرز بین واقعیت و تهدید در آن نامشخص است. در نقد فیلم رهایی Drop 2025، به بررسی جزئیات این اثر، نقاط قوت و ضعف آن و ارزش تماشای آن خواهیم پرداخت.
نقد داستان فیلم رهایی Drop 2025
فیلم با معرفی ویولت (با بازی مگان فیهی)، مادری بیوه که پس از سالها تصمیم به شروع دوباره و ورود به دنیای دیگری گرفته است، آغاز میشود. او پسر جوانش توبی را در خانه نزد خواهرش جن میسپارد و به رستوران شیک پالیت در شیکاگو میرود تا با هنری (با بازی براندون اسکلنر)، عکاسی که از طریق یک اپلیکیشن دوستیابی با او آشنا شده، است دیدار کند. ظاهر هنری در اوایل فیلم که لباسی معمولی پوشیده است، به گونهای به تصویر کشیده میشود که انگار در محیطی لوکس، فردی عادی حضور دارد؛ اما شب قرار آنها، در حالی که همه چیز به ظاهر خوب پیش میرود، به سرعت به یک کابوس تبدیل میشود.
ویولت شروع به دریافت پیامهای ناشناس و تهدیدآمیز روی تلفن همراهش میکند. این پیامها که در ابتدا ممکن است شوخی به نظر برسند، به سرعت جدیتر شده و از او میخواهند کارهای خطرناکی انجام دهد. تهدید اصلی این است که اگر دستورات را اجرا نکند، جان پسر و خواهرش که در خانه هستند، به خطر خواهد افتاد. پیامها از طریق قابلیتی به نام "Digi-Drop" ارسال میشوند که نوعی ارتباط بین تلفنهای هوشمند بدون نیاز به اینترنت است و معمولاً بین دستگاههایی با سیستم عامل یکسان فعال میشود. این استفاده از فناوری مدرن جهت ایجاد تهدید، نمادی از ترسهای امروزی ما از تکنولوژی و حریم خصوصی است.
شروعی پرتنش و فضاسازی دلهرهآور
کارگردان کریستوفر لندون که پیشتر با فیلمهایی چون "Happy Death Day" و "Freaky" شناخته شده و به ساخت آثار ژانر ترسناک با تلفیقی از کمدی معروف است، در فیلم سقوط (رهایی) بیشتر بر تنش روانشناختی تمرکز میکند. فیلم از همان ابتدا با خاطرهای از خشونت خانگی مرتبط با گذشته ویولت، زمینه موضوعی خود را مشخص میکند. این شروع خشونتآمیز ابزاری موثر برای ورود سریع به فضای پرتنش داستان است.
بخش اعظم فیلم، بهویژه دو سوم ابتدایی آن، در یک لوکیشن واحد، یعنی رستوران، اتفاق میافتد. این محدودیت مکانی به خوبی حس گیر افتادن و خفگی را به مخاطب منتقل میکند. تنش در فیلم تقریبا در تمام لحظات حضور دارد. این فضای دائمی اضطراب از طریق عناصر بصری و صوتی ایجاد میشود. نورپردازی کمکنتراست، موسیقی دلهرهآور یا حتی سکوتهای حسابشده و حرکات دوربین ناپایدار به افزایش این حس کمک میکنند.
تکنیکهای کارگردانی لندون در این بخش از فیلم ستودنی است. او از نورپردازی و فضاسازی انفرادی برای به تصویر کشیدن وضعیت ذهنی و درونی ویولت استفاده میکند. تغییرات در نور میتواند نشانهای بصری از دگرگونی وضعیت روانی شخصیت باشد، مانند تبدیل نور روشن به نور تاریکتر که نماد انزوا یا بحران داخلی است. کاتهای سریع و مکرر نیز به القای حس سردرگمی و استرس در تماشاگر همزمان با شخصیت اصلی کمک میکنند؛ حتی در صحنهای که ویولت وارد رستوران میشود، نمای دوربین از بالا و کوچک نشان دادن او در مقابل محیط بزرگ رستوران، نشاندهنده ورود او به مکانی است که قدرت در آنجاست و او تحت کنترل است. خطوط منحنی دکور رستوران نیز در برخی صحنهها مانند یک قفس نامرئی به نظر میرسند که شخصیت در آن گرفتار شده است.
فیلم در ایجاد معما و درگیر نگه داشتن ذهن بیننده موفق عمل میکند. شخصیتهای فرعی حاضر در رستوران، مانند گارسون (مت)، پیانیست (فیل)، بارتندر (کارا) و سایر مشتریان (کانر و ریچارد)، در ابتدا به گونهای معرفی میشوند که مخاطب به همه آنها مشکوک میشود؛ این هوشمندی فیلم در فضاسازی معمایی، تنش را افزایش میدهد.
شخصیتها و بازیگران فیلم رهایی
بازی مگان فیهی در نقش ویولت، نقطه قوت فیلم بهحساب میآید. عملکرد او در نقش یک مادر بیوه که با گذشتهای دردناک (خشونت خانگی از سوی همسر متوفیاش) دست و پنجه نرم میکند، بینظیر است. او به خوبی توانسته لحظات دلهرهآور، خشم، استیصال و سردرگمی شخصیت را به تصویر بکشد. بازی او مینیمال، درونگرا و زیرپوستی بهنظر میرسد. انتخاب فیهی برای این نقش هوشمندانه است؛ زیرا او بدون اغراق در نمایش احساسات، توانسته ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار کند.
براندون اسکلنر نیز در نقش هنری حضور دارد. ارتباط بین فیهی و اسکلنر خوب توصیف شده است و مکالمات آنها در بخش ابتدایی فیلم جذابیت دارد.
شخصیتهای فرعی دیگر مانند جن (خواهر ویولت با بازی ویولت بین) و توبی (پسر ویولت با بازی جیکوب رابینسون) نیز در پیشبرد داستان نقش دارند. ریچارد، یکی از مشتریان رستوران (با بازی رید دایموند)، در نهایت به عنوان فرد پشت پیامها معرفی میشود. معرفی تدریجی چهره واقعی این کاراکتر از نقاط قوت فیلم است. گارسون (مت با بازی جفری سلف) نیز شخصیتی خوب تعریف شده دارد که تلاشش برای انجام درست کار در روز اول، به جذابیت او میافزاید.
مضامین روانشناختی فیلم رهایی
فیلم رهایی (سقوط) به موضوعات مختلفی میپردازد. گذشته ویولت به عنوان یک بازمانده خشونت خانگی، لایهای از بیرحمی را به وضعیت فعلی او اضافه میکند و در عین حال امکان شفابخشی و پیروزی بر تروما را فراهم میآورد. این موضوع به آرامی و مستقیم مطرح میشود و احساس استثمارگری ندارد، بلکه به نظر میرسد تلاشی برای نشان دادن روند بهبود است.
ترس از بازگشت به روابط عاشقانه پس از تجربه تلخ گذشته، یکی دیگر از مضامین فیلم است. اضطراب قرار اول در کنار وحشت موقعیت گروگانگیری قرار میگیرد؛ فیلم همچنین به مسئولیت خانواده، اعتماد در روابط انسانی و قدرت تصمیمگیری زنان در شرایط دشوار میپردازد.
کنترل و نظارت از راه دور و استفاده از فناوری به عنوان ابزاری جهت تهدید، مضمون محوری فیلم است. پیامهای ناشناس که لحظه به لحظه زندگی ویولت را کنترل میکنند، نمادی از ترسهای مدرن ما از نظارت و سوءاستفاده از تکنولوژی هستند. این روش ناشناس بودن منبع تهدید، حس تعلیق را افزایش میدهد.
فیلم سوال اخلاقی مهمی را مطرح میکند: آیا حاضرید برای نجات جان عزیزانتان، فردی بیگناه را قربانی کنید؟ این دوراهی اخلاقی، هسته دراماتیک داستان را تشکیل میدهد.
نقد پایانبندی فیلم رهایی
داستان در ابتدا با افزایش تنش و تلاش ویولت برای کشف هویت فرد ناشناس و نجات خانوادهاش پیش میرود. تلاش او جهت کمک گرفتن از پیانیست رستوران که با مسمومیت فیل ناکام میماند، جدیت تهدید را نشان میدهد. کشف مدارک فساد توسط هنری و انگیزه فرد تهدیدکننده برای حذف او، چرایی این بازی خطرناک را مشخص میکند.
اما یکی از اصلیترین نقدها به فیلم، تغییر ناگهانی و ناموزون لحن و ژانر آن در پرده پایانی است. فیلمی که تا این لحظه یک تریلر روانشناختی تنگ و نفسگیر بوده، پس از برملا شدن هویت فرد تهدیدکننده (ریچارد) و دلیل او، ناگهان به سمت سکانسهای اکشن و تعقیب و گریز متمایل میشود. این تغییر ناگهانی نه تنها غیرمنطقی و بیمقدمه به نظر میرسد، بلکه فضاسازی روانشناختی و باورپذیری که فیلم تا آن لحظه ساخته بود را از بین میبرد؛ سکانسهایی مانند سقوط از ارتفاع یا نجات معجزهآسای پسر از راه دور، در تضاد با منطق واقعگرایانه بخش ابتدایی فیلم هستند.
این تغییر ناگهانی ژانری به هویت فیلم آسیب میزند. شخصیت ویولت که تا پیش از این شکننده و تحت فشار بود، در پایان ناگهان به یک قهرمان اکشن تبدیل میشود. این تحول بدون زمینهسازی روانی لازم رخ میدهد و از دیدگاه شخصیتپردازی مخرب است. بهنظر میرسد سازندگان در پرداخت پایانی ناتوان بودهاند و به جای پایانی معنادار، راهی آسان اما پر زرق و برق را انتخاب کردهاند.
امتیازات منتقدان فیلم Drop
فیلم Drop در تاریخ ۹ مارس ۲۰۲۵ در جشنواره SXSW به نمایش درآمد و سپس در تاریخ ۱۱ آوریل ۲۰۲۵ در سینماهای آمریکا اکران شد.
بازخورد منتقدان به طور کلی مثبت بوده است. در وبسایت Rotten Tomatoes، ۸۴% از ۲۱۲ نقد مثبت بوده و امتیاز میانگین ۶.۶ از ۱۰ را کسب کرده است. اجماع منتقدان این سایت آن را یک تریلر هیچکاکی توصیف کرده که از فناوری مدرن برای پیچشهای داستانی خود استفاده میکند و عملکرد مگان فیهی را ستایش کرده است.
در Metacritic، بر اساس ۳۷ نقد، امتیاز ۶۵ از ۱۰۰ را به دست آورده که نشاندهنده "نقدهای عموماً مطلوب" است. از طرفی، مخاطبان در CinemaScore نمره B را به فیلم دادهاند؛ این بازخوردها نشان میدهد که با وجود انتقاداتی به بخش پایانی، بسیاری از منتقدان از تجربه تماشای فیلم لذت بردهاند.
جمعبندی: آیا فیلم رهایی 2025 ارزش دیدن دارد؟
در نهایت، با خواندن نقد فیلم رهایی متوجه میشوید که "Drop" فیلمی است که نقاط قوت و ضعف مشخصی دارد. در دو سوم ابتدایی خود، به خوبی موفق میشود تنش و اضطراب را به مخاطب منتقل کند. فضاسازی، استفاده از نور و صدا و بازی درخشان مگان فیهی در این بخش فیلم قابل تحسین است. فیلم با مطرح کردن مضامینی چون تروما، مسئولیت خانوادگی و سوءاستفاده از فناوری، تلاش میکند لایههای عمیقتری به داستان خود اضافه کند. ایده اصلی و معمای داستان (چه کسی این کار را میکند و چرا؟) تا قبل از افشا شدن، جذاب و درگیرکننده باقی میماند.
با این حال، تغییر ناگهانی و ناموزون ژانر در پرده پایانی، ضربه بزرگی به انسجام و باورپذیری فیلم وارد میکند. سکانسهای پایانی که از تریلر روانشناختی به اکشن غیرواقعی متمایل میشوند، حس ناامیدی را در مخاطبی که تا آن لحظه درگیر معمای داستان بوده، ایجاد میکنند؛ با وجود این ضعف در پایانبندی، تدوین و فضاسازی کلی فیلم مانع از سقوط کامل آن میشوند.
سوال اساسی اینجاست که آیا شما همراهان عزیز بعد از خواندن نقد فیلم سقوط "Drop"، ترجیح میدهید این فیلم را ببینید یا خیر؟ اگر از علاقهمندان به تریلرهای پرتنش با ایدههای مبتنی بر فناوری مدرن هستید و میتوانید تغییر ناگهانی لحن در پایان را نادیده بگیرید، این فیلم میتواند تجربهای سرگرمکننده برای شما باشد. هسته اصلی فیلم، یعنی بازی موش و گربه روانشناختی در محیط رستوران، به اندازه کافی جذاب است که مخاطب را تا پایان درگیر نگه دارد. این فیلم شاید یک شاهکار نباشد، اما یک تریلر قابل قبول است که میتواند ضربان قلب شما را بالا ببرد.
نظر شما درباره فیلم "Drop" چیست؟ آیا با نقد فیلم رهایی که خواندید موافق هستید؟ کدام بخش فیلم بیشتر برایتان جذاب بود و کدام بخش شما را ناامید کرد؟ نظرات خود را در بخش دیدگاهها با ما و دیگر علاقهمندان به این فیلم به اشتراک بگذارید.