بهترین فیلم های جسیکا چستین؛ بازیگری چند وجهی و جذاب

فیلم های جسیکا چستین شبیه به یک گالری هنری هستند؛ هر فیلم یک تابلو متفاوت با رنگها و احساسات خاص خودش. از سی دقیقه پس از نیمه شب که در آن او نقش زنی جسور و پیگیر را بازی میکند تا میان ستارهای که او را در قالب دانشمندی بیپروا میبینیم، چستین همیشه چیزی فراتر از انتظار ارائه میدهد. انگار که او نمیخواهد صرفا نقشی را بازی کند، بلکه میخواهد آن را زندگی کند.
وقتی به چشمهای تامی فی میرسیم، میفهمیم که چرا جسیکا چستین تا این حد مورد ستایش قرار میگیرد. او در این فیلم، از مرزهای کلیشههای بازیگری فراتر میرود و چهرهای از یک زن پیچیده و باورپذیر را به نمایش میگذارد. برای این نقش، او نه تنها جایزه اسکار گرفت، بلکه تحسینهای بیشماری هم نصیبش شد. همین قدرت در پرداختن به جزئیات، باعث شده که فیلم های جسیکا چستین همیشه در خاطرهها بمانند.
لیست بهترین فیلم های جسیکا چستین
اگر به دنبال فیلمهایی هستید که نه تنها داستانهای قوی دارند، بلکه بازیگری در اوج کمال را به نمایش میگذارند، این لیست انتخابی بینقص هستند. چستین از آن دسته هنرمندانی است که همیشه تماشای بازیاش لذتبخش است، چون میدانی چیزی واقعی، عمیق و بیپیرایه در انتظار توست.
میان ستارهای فیلمی است که در آن مرز بین علم و تخیل به طرز شگفتانگیزی محو میشود. داستان از آیندهای شروع میشود که زمین دیگر جای امنی برای انسانها نیست و دانشمندان ناسا به دنبال سیارهای جدید برای بقای نسل بشر هستند. کوپر (با بازی متیو مککانهی)، یک خلبان سابق ناسا که اکنون به کشاورزی روی آورده، مجبور میشود تصمیمی بزرگ بگیرد: بماند و کنار خانوادهاش باشد یا همراه با تیمی از فضانوردان، به دل کهکشان بزند تا راه نجاتی پیدا کند.
یکی از نقاط درخشان فیلم، حضور جسیکا چستین در نقش مورف، دختر کوپر است. چستین با بازی احساسی و عمیقش، به شخصیت مورف روح میبخشد؛ زنی که بین عشق به پدرش و تلاش برای نجات بشریت گرفتار شده است. بیدلیل نیست که بسیاری از طرفداران، میان ستارهای را بهترین فیلم سینمایی جسیکا چستین میدانند.
اما بیایید از جلوههای بصری بینظیر فیلم هم بگوییم. نولان با همکاری کیپ تورن، فیزیکدان نظری، توانست تصویری علمی و دقیق از سیاهچالهها و کرمچالهها ارائه دهد. حتی مدل سیاهچالهی فیلم بعداً در مقالات علمی استفاده شد! موسیقی هانس زیمر نیز مانند قلب تپندهی فیلم است؛ با استفاده از ارگ کلیسا، او فضایی حماسی و در عین حال احساسبرانگیز خلق کرده که ضربان قلب تماشاگر را با خود همگام میکند.



فیلم خدمتکار (The Help 2011) به کارگردانی تیت تیلور، تصویری واقعگرایانه از زندگی زنانی است که در دهه ۶۰ میلادی در جنوب آمریکا، در اوج نابرابری نژادی، برای حق خود مبارزه میکنند. ماجرای فیلم حول محور اسکیتر (با بازی اما استون) میچرخد؛ نویسندهای جوان که تصمیم میگیرد تجربیات خدمتکاران آفریقایی-آمریکایی در خانههای سفیدپوستان ثروتمند جکسون، میسیسیپی را به نگارش درآورد. همراه او، آیبِلین (ویولا دیویس) و مینی (اوکتاویا اسپنسر) هستند؛ دو زن قدرتمند و شجاع که حاضر میشوند با به خطر انداختن امنیت خود، حقایق زندگیشان را بازگو کنند.
اما در این میان، جسیکا چستین در نقش سیلیا فوت به زیبایی میدرخشد. او زنی است که به خاطر طبقه اجتماعیاش، حتی در میان سفیدپوستان نیز پذیرفته نمیشود. با آن لباسهای رنگارنگ و رفتار بیپروایش، سیلیا از همان لحظهی اول قلب تماشاگر را به دست میآورد. چستین با ترکیب معصومیت و سرسختی، شخصیتی را خلق میکند که هم مایهی همدردی است و هم لبخند. این حضور درخشان برای او نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به همراه داشت. یکی از ویژگیهای جذاب فیلم های Jessica Chastain این است که او هیچگاه از کلیشهها پیروی نمیکند. در خدمتکار نیز، او به جای تبدیل شدن به یک شخصیت نمادین یا تکبعدی، زنی را به تصویر میکشد که در عین سادگی، پیچیدگیهای خاص خودش را دارد.
اگر فکر میکنید که گیر افتادن در یک جزیرهی بیآبوعلف سخت است، تصور کنید که یک سیارهی بیآبوعلف چطور میتواند باشد. ریدلی اسکات، استاد داستانپردازی علمیتخیلی، در مریخی ما را به مریخ میبرد، جایی که مارک واتنی (با بازی مت دیمون) در یک مأموریت فضایی، پس از یک طوفان سهمگین جا میماند و تیمش گمان میکند او مرده است. واتنی که بهجای تسلیم شدن، به دنبال راهی برای زنده ماندن است، با شوخطبعی خاصی میگوید: قراره مریخ رو کشاورز کنم! همینجاست که فیلم با طنزی هوشمندانه، به تماشاگر گوشزد میکند که قرار نیست با یک درام تلخ روبهرو باشیم؛ بلکه داستانی از اراده، دانش و کمی دیوانگی در پیش است.
فیلم های جسیکا چستین همیشه پر از تنوع هستند و این بار او در نقش ملیسا لوئیس، فرمانده مأموریت، حضوری مقتدرانه دارد. او با چهرهی مصمم و صدای محکم خود، تجسم کامل یک رهبر است که میان وظیفه و احساساتش گرفتار شده است. چستین با آن نگاه نافذش، به تماشاگر میگوید که فرمانده بودن همیشه به معنای گرفتن تصمیمات آسان نیست.
یکی از ویژگیهای برجستهی مریخی، دقت علمی آن است. اسکات با همکاری ناسا، فضایی واقعی و باورپذیر از مریخ خلق کرده است. حتی تصاویر سیاره سرخ به قدری دقیق هستند که ناسا برای آموزش برخی از جزئیات مأموریتهای فضایی از این فیلم استفاده کرده است.



گاهی اوقات حقیقت تلختر از هر داستانی است. سی دقیقه پس از نیمه شب (Zero Dark Thirty 2012) از همان فیلمهایی است که به جای فرار از واقعیت، با آن روبهرو میشود؛ آن هم بیپرده و بیرحمانه. این فیلم به کارگردانی کاترین بیگلو، داستانی است دربارهی یک شکار؛ شکار طولانی و پیچیدهی اسامه بن لادن که به مدت ده سال در دل تاریکی پنهان شده بود.
اما سی دقیقه پس از نیمه شب فقط یک فیلم سیاسی یا اکشن نیست؛ این فیلم، پرترهای است از استقامت، شک و ایمان. جسیکا چستین در نقش مایا، تحلیلگر جوان و مصمم سیا، یکی از آن نقشهایی را ارائه میدهد که به سختی از یاد میرود. او در این فیلم نه یک قهرمان است و نه یک قربانی، بلکه زنی است که در میانهی هرجومرج، به جستجوی حقیقت میپردازد. مایا به طرز عجیبی مصمم است؛ گویی که این شکار، تنها هدف زندگیاش شده. شاید به همین دلیل است که سی دقیقه پس از نیمه شب در بین بهترین فیلم های جسیکا چستین جایگاه ویژهای دارد.
یکی از نکات جالب فیلم، استفاده از منابع واقعی است. نویسنده فیلمنامه، مارک بول، با مصاحبههای گسترده با اعضای سیا و تیم عملیات، روایتی دقیق و مستندگونه ارائه داده است. این توجه به جزئیات، فیلم را به اثری تبدیل کرده که نه تنها از لحاظ دراماتیک، بلکه از منظر تاریخی نیز حائز اهمیت است.
داستان فیلم پناه بگیر درباره کرتیس (با بازی مایکل شنون) است؛ مردی ساده و خانوادهدوست که بهیکباره دچار کابوسها و توهمات آخرالزمانی میشود. در حالی که همسرش، سامانتا (با بازی جسیکا چستین)، تلاش میکند او را درک کند، کرتیس به ساختن یک پناهگاه زیرزمینی وسواس پیدا میکند. همین جاست که فیلم به آرامی ولی با قدرت، مرزهای بین جنون و پیشبینی را محو میکند.
جسیکا چستین در نقش سامانتا، مانند چراغی در دل تاریکی عمل میکند. او زنی است که بین عشق به همسرش و ترس از دست دادن زندگی معمولیشان گرفتار شده است. بازی چستین در این فیلم، یکی از بهترین اجراهای کارنامهاش به شمار میآید. در میان فیلم های جسیکا چستین، این نقش نشاندهندهی توانایی او در به تصویر کشیدن عمق احساسات انسانی است؛ زنی که هم قوی است و هم آسیبپذیر.
فیلم با بودجهای محدود ساخته شده، اما تأثیر احساسی آن بسیار بزرگتر از انتظارات است. پناه بگیر در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۱ به نمایش درآمد و جایزه بزرگ هفته منتقدان را کسب کرد. همچنین، منتقدان بازی جسیکا چستین و مایکل شنون را به خاطر صداقت و عمق احساسیشان تحسین کردند. یکی از جذابیتهای فیلم این است که هرگز به بیننده نمیگوید باید چه فکری کند. آیا کرتیس واقعاً چیزی میبیند که دیگران نمیبینند؟ یا اینکه این تنها ذهنی پرآشوب است که به دنبال آرامش میگردد؟ فیلم این سؤال را باز میگذارد و همین بلاتکلیفی است که پناه بگیر را از بسیاری از فیلم های روانشناسانه متمایز میکند.



رویاها، فیلم جدید جسیکا چستین به کارگردانی میشل فرانکو، روایتی است از درگیریهای درونی و بیرونی یک زن که سعی میکند بین رویاهای خود و دنیای واقعی، راهی پیدا کند.
جسیکا چستین در نقش جنیفر مککارتی، بار دیگر ثابت میکند که چرا همیشه در فیلم های جسیکا چستین شاهد بازیهای قدرتمند و پر از ظرافت هستیم. جنیفر یک سوشالایت ثروتمند است که زندگی مرفهش به ناگاه در تلاقی با یک رقصنده باله مکزیکی به نام فرناندو (با بازی ایساک هرناندز) زیر و رو میشود. اینجا دیگر از آن چهرههای مقتدر و استوار چستین خبری نیست؛ او زنی است که به دنبال گمشدهای در زندگیاش میگردد، چیزی فراتر از زرق و برقهای معمول.
رویاها در جشنواره فیلم برلین ۲۰۲۵ به نمایش درآمد و واکنشهای متفاوتی به همراه داشت. برخی منتقدان از جسارت فیلم در به تصویر کشیدن شکافهای فرهنگی ستایش کردند، در حالی که برخی دیگر معتقد بودند که فیلم گاهی بیش از حد بر جنبههای نمادین تمرکز کرده است.
در نهایت، اگر به دنبال فیلمی هستید که شما را از منطقه امنتان بیرون بکشد و وادارتان کند به رویاهایتان فکر کنید، رویاها همان فیلمی است که باید ببینید. این اثر نه تنها یکی از جدیدترین فیلم های جسیکا چستین است، بلکه یکی از آن فیلمهایی است که با هر بار دیدن، لایهای تازه از آن کشف میشود.



اگر سیاست یک بازی بود، الیزابت اسلون همان کسی است که قواعد بازی را خودش مینویسد. دوشیزه اسلون (Miss Sloane 2016) یک تریلر سیاسی است که بیرحمانه به قلب دنیای لابیگری میزند و جسیکا چستین با بازی درخشان خود، چهرهای بینهایت سرد و مصمم از زنی را به نمایش میگذارد که تنها هدفش پیروزی است؛ به هر قیمتی.
این فیلم به کارگردانی جان مدن، داستان زنی است که در دنیای سیاست واشنگتن، هیچ چیز جز موفقیت برایش معنا ندارد. الیزابت اسلون، لابیگر قدرتمندی است که میداند چطور همه چیز را به نفع خود تغییر دهد. اما وقتی تصمیم میگیرد از قانونی برای محدود کردن فروش اسلحه حمایت کند، متوجه میشود که این بار با دشمنی بسیار قویتر از خودش روبهرو است. اینجا دیگر نه فقط حرفهاش، بلکه تمام زندگیاش به خطر میافتد.
جسیکا چستین در این فیلم نقشی را ایفا میکند که دقیقاً با ذات بازیگریاش همخوانی دارد: قدرتمند، پیچیده و غیرقابل پیشبینی. او با بازی دقیق و تأثیرگذارش، نشان میدهد که چطور یک شخصیت میتواند در عین اقتدار، شکننده و آسیبپذیر هم باشد. بازی جسیکا چستین در این فیلم یکی از آن نقشآفرینیهای بینقصی است که تماشاگر را مجذوب میکند. بیدلیل نیست که بسیاری از منتقدان، این اثر را یکی از بهترین فیلم های جسیکا چستین میدانند.



فیلم بازی مالی درباره مالی بلوم (با بازی جسیکا چستین) است؛ یک اسکیباز المپیکی که پس از یک حادثهی تلخ، مجبور میشود زندگی حرفهای خود را کنار بگذارد. اما مالی تسلیم نمیشود. او تصمیم میگیرد از مهارتهایش در جای دیگری استفاده کند: مدیریت بزرگترین بازی پوکر زیرزمینی در لسآنجلس. این بازیها که به شرکت مدیران ثروتمند، ستارههای هالیوود و حتی مافیای روسی معروف هستند، خیلی زود مالی را به مرکز توجه FBI میکشند.
جسیکا چستین در این فیلم یک نقش پیچیده و چندلایه را به تصویر میکشد؛ زنی که هم باهوش است و هم مصمم، هم قوی و هم آسیبپذیر. اجرای چستین در این فیلم به قدری گیراست که مخاطب را از همان لحظهی اول به قلب داستان میکشاند. او توانست برای این نقش نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن درام شود. در بین فیلم های سینمایی جسیکا چستین، این اثر جایگاه ویژهای دارد؛ چرا که او نه تنها قدرت شخصیت مالی را به تصویر میکشد، بلکه ضعفهای او را هم با دقت و ظرافت به نمایش میگذارد.
آرون سورکین که به خاطر فیلمنامههای پرجنبوجوش و دیالوگهای هوشمندانهاش شهرت دارد، در بازی مالی هم همان سبک خاص خود را حفظ کرده است. این فیلم بر اساس کتاب خاطرات واقعی مالی بلوم ساخته شده و همین موضوع، به آن وزنی واقعگرایانه میبخشد.



فیلم چشمهای تامی فی به کارگردانی مایکل شوالتر، نگاهی بیپرده به زندگی تامی فی بیکر، یکی از مشهورترین چهرههای تلویزیونی مذهبی آمریکا، دارد. جسیکا چستین در نقش تامی فی، چنان در شخصیت فرو رفته که از همان لحظهی اول، نمیتوانید او را از خود تامی فی واقعی تشخیص دهید. لبخندهای بزرگ، چشمانی که زیر آرایش سنگین پنهان شدهاند و صدایی که به شکلی غریب هم مهربان است و هم مصمم، همه و همه باعث میشوند باور کنید که او دقیقاً همان زنی است که دههها پیش، میلیونها بیننده را پای تلویزیون میخکوب کرده بود.
فیلم ماجرای زندگی زنی است که در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، همراه با همسرش جیم بیکر (با بازی اندرو گارفیلد)، شبکهی تلویزیونی PTL را به یکی از بزرگترین رسانههای مذهبی تبدیل کرد. اما به همان اندازه که اوجگیریشان سریع و خیرهکننده بود، سقوطشان نیز ناگهانی و دردناک بود. آنچه این فیلم را از دیگر آثار مشابه متمایز میکند، رویکرد انسانی و همدلانهای است که به شخصیت تامی فی دارد؛ زنی که در میان زرق و برقها و جنجالها، سعی میکند خودش را پیدا کند.
یکی از جذابیتهای فیلم، طراحی چهره و گریم دقیق جسیکا چستین است که برای این نقش، جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای او به ارمغان آورد. چشمهای تامی فی یکی از آن فیلمهای جسیکا چستین اسکار است که نه تنها به خاطر بازی درخشان چستین، بلکه به دلیل نگاه متفاوت به زندگی یک شخصیت واقعی، در ذهنها میماند.



داستان یک سال بسیار خشن حول محور ابل مورالس (با بازی اسکار آیزاک) میچرخد؛ مهاجری که تصمیم دارد تجارت نفت خود را در بحبوحهی اوج خشونتهای شهری گسترش دهد. ابل میخواهد قانونی و پاک پیش برود، اما وقتی شهر خلافکاران و قدرتطلبان است، این کار اصلاً آسان نیست. در این میان، جسیکا چستین در نقش آنا مورالس، همسر ابل، حضوری خیرهکننده دارد. او زنی است که بهخوبی میداند چگونه با قدرت بازی کند، اما نه با شلیک گلوله، بلکه با زیرکی و استراتژی.
چستین در این نقش، همسر وفاداری است که در عین حال از کسبوکار همسرش محافظت میکند. او با نگاههای نافذ و دیالوگهای کوتاه، نشان میدهد که در پس ظاهر شیک و موقرش، زنی قرار دارد که به هیچوجه از تهدید و مبارزه نمیترسد. همین اجرای بینظیر است که باعث میشود این فیلم در میان فیلم های جسیکا چستین جایگاه ویژهای داشته باشد.
یک سال بسیار خشن در گلدن گلوب ۲۰۱۵ بهعنوان یکی از بهترین فیلم های درام شناخته شد و بازی جسیکا چستین به شدت تحسین شد. این فیلم در جوایز حلقه منتقدان فیلم نیویورک بهعنوان بهترین فیلم سال معرفی شد که نشان میدهد چرا همچنان در میان فیلم های جسیکا چستین از اهمیت بالایی برخوردار است.
سخن پایانیاگر یک چیز باشد که جسیکا چستین در تمام این سالها ثابت کرده باشد، این است که او هیچگاه از چالشهای جدید فرار نمیکند. او با هر نقشی که بازی میکند، عمق جدیدی از شخصیتهای انسانی را به نمایش میگذارد؛ از زنان قدرتمند و جسور گرفته تا روحهای شکننده و در جستجوی معنا. فیلمهای او نه تنها روایتی از داستانهای جذاب هستند، بلکه پنجرهای به دنیای احساسات پیچیده و واقعی باز میکنند. جذابیت کارنامه او در این است که حتی وقتی به جدیدترین فیلم جسیکا چستین نگاه میکنیم، همچنان میتوانیم انتظار یک اجرای متفاوت و تازه را داشته باشیم. او هر بار نشان میدهد که میتواند خود را در نقشهای جدید بازآفرینی کند و تماشاگران را با خود همراه کند.
چه طرفدار سینمای درام باشید و چه تریلر، جسیکا چستین برای شما چیزی در آستین دارد. او با نقشآفرینیهای ماندگارش، نه تنها تماشاگران، بلکه منتقدان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. پس اگر به دنبال تجربهای جدید از بازیگری هستید، تماشای آخرین فیلم جسیکا چستین را از دست ندهید چون هیچوقت نمیدانید این بار قرار است با چه چیزی شگفتزده شوید.