بهترین انیمیشن های کمدی؛ لحظاتی شاد در کنار خانواده
0/10
وقتی صحبت از بهترین انیمیشن های کمدی میشود، شاید اولین چیزی که به ذهنمان میآید، روزهای خوش کودکی و شبهای پُر خنده با خانواده باشد. انیمیشن های کمدی، بیشتر از یک سرگرمی سادهاند؛ آنها پنجرههایی به دنیایی هستند که میتوانیم در آن بدون دغدغه بخندیم، با شخصیتهای دوستداشتنی همراه شویم و لحظاتی فراموشنشدنی را تجربه کنیم.
این صفحات رنگی که حاصل سالها تلاش و ایدهپردازی هم در زمینه تکنولوژی و هم در زمینه هنر هستند میتوانند نه تنها کودکان بلکه بزرگسالان را به خود جذب کنند. به شکلی که شاید هر کدام از ما گاهی سری به بهترین انیمیشن های کمدی میزنیم و سعی میکنیم این واقعیت که کودک درونمان هنوز زندهاست را از دیگران پنهان کنیم.
بهترین انیمیشن های خنده دار جهان
در این مقاله، قصد داریم نگاهی بیندازیم به برخی از برترین انیمیشنهای کمدی جهان که به دلایل مختلف توانستهاند جای خود را در دل مخاطبان باز کنند. در معرفیهایی که میخواهیم به شما ارائه بدهیم سعی شده اصل عدم اسپویل عناوین رعایت شود. معرفیها در کنار آلبوم تصاویری جذاب، پادکستی تکمیل کننده و ویدئویی کامل به شما عرضه میشود. پس با ما همراه باشید و اگر نظری درباره هر کدام از انیمیشنها دارید آنرا در قسمت کامنت یا نظرسنجی با ما به اشتراک بگذارید.
7.5/10
9/10
وقتی میخواهیم بهترین انیمیشن کمدی را بسازیم باید توجه کنیم کودکان با چه چیزهایی بیشتر میخندند؟ حیوانات؛ پس میتوانیم این حیوانات را بزرگتر و پشمالوتر کنیم!
داستان انیمیشن عصر یخبندان با ورود ناگهانی یک نوزاد انسان به زندگی مندی، ماموت متفکر، سید، تنبل پرانرژی و دیگو، ببر دندانخنجری مرموز، آغاز میشود. این سه حیوان تصمیم میگیرند نوزاد را به خانوادهاش بازگردانند. در طول این سفر پرماجرا، آنها با چالشهای زیادی روبهرو میشوند و دوستیهایی شکل میگیرد که داستانهای بعدی این سری محبوب را رقم میزند.
یکی از نکات جالب درباره این فیلم، نقاشیهای شخصیتها در تیتراژ پایانی است که توسط فرزندان انیماتورها کشیده شده است. همچنین، نقاشی دیوار غار که توسط سید انجام شده، اثر پسر سهساله یکی از هنرمندان داستانپرداز است. جالبتر این که جان لگویزامو برای پیدا کردن صدای مناسب سید، ۳۰ صدای مختلف را امتحان کرد و در نهایت با الهام از مستندی درباره تنبلها، تصمیم گرفت صدای سید را با دهانی پر از غذا تصور کند. این ایده بامزه به یکی از ویژگیهای اصلی شخصیت سید تبدیل شد.
این انیمیشن توانست با فروش تقریبا 176 میلیونی رتبه نهم باکس آفیس 2002 را به دست آورد. این افتخار بزرگی است و این انیمیشن را به یکی از بهترین انیمیشن های دنیا تبدیل کرده، زیرا رتبه ششم همان سال عنوانی افسانهای مثل قسمت دوم ارباب حلقهها بود.
7.6/10
8/10
عناوینی که کاندیدای خنده دار ترین انیمیشن سینمایی جهان میشوند گاهی از ایدههایی استفاده میکنند که وجودشان در یک کارتون بسیار عجیب است مثلا چه میشود وقتی یکی از خشنترین موضوعات یعنی هنرهای رزمی را با حیوانات مخلوط کنیم و روی صفحهی نقرهای ببریم؟
داستان انیمیشن پاندای حول محور پو، یک پاندای چاق و تنبل که در مغازه نودلفروشی پدرش کار میکند، میچرخد. او رویای تبدیل شدن به یک استاد کونگفو را در سر دارد. اما وقتی پیشبینی میشود که او به عنوان جنگجوی اژدها انتخاب خواهد شد، او مجبور میشود تحت نظر استاد شیفو و اعضای پنجگانه به تمرینات سخت و طاقتفرسا بپردازد. در این مسیر، پو متوجه میشود که راز قدرت بیپایان درون خود او نهفته است و باید از آن برای شکست دادن تای لانگ، دشمن قدیمی و قدرتمند، استفاده کند.
یکی از نکات جالب درباره این فیلم، این است که انیماتورها برای درک بهتر حرکات رزمی، یک کلاس ششساعته کونگفو گذراندند و هر یک از سبکهای مبارزه اعضای خشمگین پنجگانه، سبکهای واقعی کونگفو هستند که براساس حیوانات خاص مدلسازی شدهاند. طراح تولید ریموند زیبچ و مدیر هنری هنگ تانگ سالها به مطالعه هنر چینی و فیلمهای کونگفو پرداختند. این تلاشها چنان تحت تاثیر چینیها قرار گرفت که جلساتی توسط نهادهای فرهنگی رسمی دولت چین برای بررسی این که چرا کشور خودشان انیمیشنهایی با این کیفیت تولید نکردهاند، برگزار شد.
این انیمیشن رتبه ششم باکس آفیس 2008 را با 215 میلیون فروش کسب کرد و نامزد جایزه بهترین انیمیشن در اسکار 2009 شد.
7.6/10
10/10
یک انیمیشن خنده دار میتواند داستانهای بسیاری را منبع الهام خودش داشته باشد. حیوانات منقرض شده، جانوران رزمی کار و شاید در مواردی یک ابر شرور بزرگ که میخواهد ماه را بدزدد.
من نفرتانگیز داستان گرو (با صدای استیو کارل) را روایت میکند؛ جنایتکاری که تصمیم دارد ماه را بدزدد. او با کمک ارتشی از مینیونهای بامزه و ابزارهای پیشرفتهاش، نقشههای خود را دنبال میکند. اما وقتی سه دختر یتیم وارد زندگیاش میشوند، همه چیز تغییر میکند و او باید بین ادامه دادن به زندگی جنایتکارانهاش و تبدیل شدن به یک پدر مهربان، یکی را انتخاب کند.
یکی از حقایق جالب این انیمیشن، زبانی است که مینیونها در طول فیلم صحبت میکنند. این زبان که مینیون-ایز نام دارد، توسط کارگردانان فیلم ساخته شده و هر کلمه آن به یک کلمه واقعی ترجمه میشود. راج رابرت منتقد سینما در مقالهای به قلم خودش در باره این انیمیشن گفته:
متاسفانه باید بگویم که فرآیند سهبعدی تصاویری کمنورتر از آنچه باید باشد تولید میکند. من نفرتانگیز از نظر فنی بسیار قابلقبول است و به هیچ وجه به فاجعه بصری آخرین بادافزار نزدیک نیست. با این حال، توصیه میکنم که تلاش کنید این فیلم را در نسخه دوبعدی تماشا کنید. اگر هم نسخه سهبعدی را میبینید، پیشنهاد میکنم تریلرهای آن را آنلاین بررسی کنید تا متوجه شوید چقدر نسخه دوبعدی روشن و شادتر به نظر میرسد.
7.9/10
8/10
کاراکترهای یک انیمیشن خنده دار سینمایی میتوانند یه یک نماد تبدیل شوند درست مثل غول سبز مهربان که همه میشناسید.
داستان انیمیشن شرک درباره شرک، غولی است که زندگی آرامی در مرداب خود دارد تا زمانی که افسانههای مختلف از جمله خر، پینوکیو و سه خوک کوچولو به دلیل تبعید از سرزمین لرد فارکواد به مرداب او پناه میآورند. شرک برای بازپسگیری خانهاش، با لرد فارکواد توافق میکند که شاهزاده فیونا را نجات دهد. اما در این مسیر، او متوجه میشود که شاهزاده فیونا نیز رازهایی دارد که داستان را پیچیدهتر میکند.
یکی از حقایق جالب درباره این فیلم این است که بازیگران اصلی هرگز یکدیگر را ملاقات نکردند و هر کدام بخشهای خود را به صورت جداگانه ضبط کردند. جان لیتگو بعدها اعتراف کرد که از بازی در نقش لرد فارکواد لذت برده است، اما کمی ناراحت بود که هرگز به طور مستقیم با مایک مایرز، کامرون دیاز یا ادی مورفی کار نکرد.
این فیلم موفق به کسب جوایز و افتخارات متعددی از جمله جایزه اسکار برای بهترین فیلم انیمیشن شد و رتبه دوم باکس آفیس با 267 میلیون دلار رسید.
8.1/10
8.5/10
یک انیمیشن طنز میتواند دارای مفهومی بالاتر از تنها سرگرمی کودکانه باشد. مثلا ممکن است به شما تصویری کامل از بررسی روانشناسانه یک کودک را بدهد.
داستان انیمیشن درون و بیرون درباره دختری 11 ساله به نام رایلی است که به دلیل شغل جدید پدرش از مینهسوتا به سانفرانسیسکو نقل مکان میکند. احساسات او که شامل شادی، غم، خشم، ترس و نفرت هستند، در تلاشاند تا او را در این تغییر بزرگ زندگی هدایت کنند. اما وقتی شادی و غم به طور ناگهانی از مرکز کنترل ذهن او خارج میشوند، رایلی باید با کمک دیگر احساساتش مسیر جدیدی را پیدا کند.
یکی از حقایق جالب درباره این فیلم این است که هر یک از احساسات بر اساس یک شکل خاص طراحی شدهاند: شادی شبیه به یک ستاره، غم شبیه به قطره اشک، خشم شبیه به یک آجر آتشین، ترس شبیه به یک عصب خام و نفرت شبیه به کلم بروکلی. همچنین، در برخی از گویهای حافظه رایلی، صحنههایی از فیلمهای دیگر پیکسار مانند آپ دیده میشود.
این انیمیشن رتبه چهارم باکس آفیس را با فروش 352 میلیون دلاری تصاحب کرد. جالب است بدانید نسخه دوم آن یعنی درون و بیرون 2 با پیروی از این سنت حسنه توانست از انیمیشن مادر جلو بزند و رتبه اول باکس آفیس 2024 را به دست آورد. البته که بهتر است قبل دیدن نسخه دوم همین نسخه را مشاهده کنید.
8.1/10
8.8/10
یکی از چهارچوبهای کارتون های خنده دار این است که به شما دیدگاه متفاوتی از جهان بدهد. مثلا به این باور برسید که هرکس میتواند با اراده کافی به هر جایگاهی که میخواهد برسد.
موش سرآشپز درباره رمی، یک موش با حواس تیز و علاقهمند به آشپزی است که آرزو دارد تبدیل به یک سرآشپز بزرگ شود. اما چالش اصلی او این است که او یک موش است و در دنیای آشپزی انسانها جایی ندارد. رمی با همکاری با پسر جوانی به نام لینگوئینی که در آشپزخانه یک رستوران معروف پاریسی کار میکند، سعی میکند مهارتهای آشپزی خود را به نمایش بگذارد و نشان دهد که هر کسی میتواند آشپزی کند.
یکی از چالشهای فیلم، مشکلات بازاریابی بود؛ هیچ شرکتی نمیخواست محصول خود را با یک موش مرتبط کند. اما در فرانسه، مهد غذا و لاکچری و جایی که داستان فیلم در آنجا اتفاق میافتد، این فیلم رکورد بزرگترین افتتاحیه یک فیلم انیمیشنی را شکست. موش سرآشپز نه تنها توانست با استقبال بینظیری از طرف منتقدان و مخاطبان روبرو شود، بلکه جایزه اسکار بهترین فیلم انیمیشن را نیز به دست آورد و به یکی از ماندگارترین آثار پیکسار تبدیل شد. آمار رضایت مخاطبان و منتقدان این انیمیشن در سایت روتن تومیتو 87 درصد مخاطبین و 96 درصد منتقدین است.
8.1/10
9.8/10
شاید بتوان گفت یکی از رسالتهای انیمیشن خنده دار این است که کودکان را از چیزهایی که میترسند دور کند. چیزهایی مثل هیولای پنهان در جالباسی اتاق.
داستان شرکت هیولاها در شهری به نام مانستر پولیس جریان دارد، جایی که هیولاها از جیغهای کودکان برای تولید انرژی استفاده میکنند. سالی و مایک از بهترین تیمهای ترساندن هستند، اما وقتی یک دختر کوچک به نام بو به دنیای هیولاها وارد میشود، همه چیز به هم میریزد. سالی و مایک باید بو را به دنیای انسانها بازگردانند، اما در این مسیر متوجه میشوند که خندههای کودکان انرژی بیشتری از جیغهایشان تولید میکند.
مجله نقد و بررسی فیلم و سریال اینترتیمنت ویکلی در مقالهای با اشاره به این انیمیشن آن را نقد میکند و میگوید:
فیلم شرکت هیولاها اوج نمیگیرد، اما با این حال، به نرمی حرکت میکند و گاهگاهی هم خندهای از سر میدهد. این تفاوت شاید به دلیل تفاوت بین بازیگوشی باز و آزاد جان لستر، کارگردان داستان اسباببازی، و حرکات دقیق و از پیشبرنامهریزی شده پیت داکتر، کارگردان شرکت هیولاها و شاگرد لستر باشد. فناوری از زمان اکران داستان اسباببازی در شش سال پیش پیشرفت کرده است، بهطوریکه هر تار مو روی بدن پشمالوی آبی و سبز سالی در هوا به نرمی حرکت میکند و هر حرکت کودکانه بو با دقت و عشق ثبت شده است.
8.2/10
8/10
جهان انیمیشن بسیار خلاق است گاهی ممکن است از اتفاقی دردناک مانند گم کردن یک عضو خانواده خنده دار ترین کارتون جهان را بسازد!
داستان در جستجوی نمو درباره مارلین، دلقک ماهیای که پس از از دست دادن همسر و تخمهایش، به شدت از پسرش نمو مراقبت میکند. اما زمانی که نمو توسط غواصان به اسارت گرفته میشود، مارلین به همراه دوری، ماهی فراموشکار، به سفری پر ماجرا برای یافتن او میرود. در این مسیر، آنها با شخصیتهای متنوعی مانند لاکپشت دریایی به نام کراش و کوسههایی که تصمیم گرفتهاند گیاهخوار باشند، روبهرو میشوند.
یکی از حقایق جالب درباره این فیلم، این است که اندرو استانتون، کارگردان فیلم، صدای شخصیت کراش، لاکپشت دریایی، را بر عهده دارد. او ابتدا فقط برای نسخه اولیه فیلم این کار را انجام داد، اما پس از بازخورد مثبت تماشاگران، تصمیم گرفت صدای نهایی شخصیت را نیز خودش انجام دهد. جالبتر این که او تمام دیالوگهای کراش را روی کاناپه دفتر خود ضبط کرده است.
این فیلم با بودجه 94 میلیون دلاری ساخته شد و توانست به فروش جهانی 940.3 میلیون دلار دست یابد، که در زمان خود بالاترین رکورد فروش یک انیمیشن را شکست. در جستجوی نمو موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم انیمیشن شد و همچنین به عنوان پرفروشترین عنوان DVD تاریخ شناخته شد.
8.3/10
9.4/10
انیمیشن های کمدی با تمام خندهها و شادیها گاهی پیامی کامل به ما میدهند. اینکه شجاعت چقدر مهم است، دوستی چقدر ارزش دارد و یا اینکه شاید شادی جایی در حیاط خانه پنهان شده!
داستان بالا درباره کارل فردریکسن، پیرمردی است که پس از مرگ همسرش الی، تصمیم میگیرد خانه خود را با استفاده از هزاران بادکنک به پارادایز فالز ببرد تا رویای مشترک خود و الی را محقق کند. در این سفر، کارل به طور تصادفی با یک پسر بچه به نام راسل همراه میشود. آنها در این سفر با شخصیتهای مختلفی مانند داگ، سگ سخنگو، و یک پرنده عجیب و غریب به نام کوین برخورد میکنند و با چالشهای مختلفی مواجه میشوند.
این فیلم با فروش جهانی 735.1 میلیون دلار، یکی از موفقترین انیمیشنهای تاریخ شد و موفق به کسب جوایز متعددی از جمله دو جایزه اسکار شد. بالا نه تنها به دلیل داستان و شخصیتهایش، بلکه به دلیل عمق احساسی و مفاهیم انسانیاش، به یکی از ماندگارترین آثار پیکسار تبدیل شده است.
سایت گاردین در مقالهای این انیمیشن را نقد میکند و میگوید:
در پایان، آنچه بیش از همه به یاد میماند، شخصیتها هستند: کارل دوستداشتنی که پشت پوسته محافظ خود پنهان شده و خاطرات الی را گرامی میدارد؛ راسل پرشور و ایدهآلیست؛ پرنده عجیب و غریب؛ و داگ، سگ سخنگو، که به آنها وابسته میشوند. درس اخلاقی این داستان همان درسی است که دوروتی پس از بازگشت از اوز کشف کرد – اینکه شادی واقعی را میتوان در حیاط خانه خود پیدا کرد.
8.3/10
9.7/10
انیمیشن های کمدی قدرت ایجاد یک باور را دارند. باور اینکه خانه میتواند به همراه بادکنک پرواز کند، قدرت اینکه موش میتواند سرآشپز شود و حتی باور اینکه اسباب بازیها زنده هستند! بیآیید صادق باشیم. چند نفرمان در کودکی زنده بودن اسباب بازیها را تست کردیم؟
داستان اسباببازی درباره وودی، یک عروسک کابوی قدیمی و محبوب اندی است که با ورود باز لایتیر، یک اسباببازی فضانورد جدید، جایگاه خود را در دل اندی از دست میدهد. رقابت بین وودی و باز به ماجراهای جذاب و خطرناکی منجر میشود که نهایتاً آنها را به دوستانی وفادار تبدیل میکند.
یکی از حقایق جالب این فیلم این است که سید فیلیپس، شخصیت بچهای که اسباببازیها را تخریب میکند، الهامگرفته از یکی از کارمندان سابق پیکسار با همین نام خانوادگی است که به خراب کردن اسباببازیها و ساختن چیزهای عجیب و غریب معروف بود. همچنین، این فیلم اولین انیمیشن در تاریخ جوایز اسکار بود که نامزد جایزه بهترین فیلمنامه اورجینال شد.
داستان اسباببازی با فروش جهانی 394.4 میلیون دلار، یکی از موفقترین انیمیشنهای تاریخ شد و به عنوان نخستین فیلم بلند تماماً کامپیوتری در تاریخ سینما شناخته میشود. این فیلم توانست تحسین منتقدان را به دست آورد و در عین حال به یکی از محبوبترین آثار کودکان و بزرگسالان تبدیل شود.
7.3/10
8/10
آیا تا به حال فکر کردهاید اگر یک ابرشرور خسته از شرارت باشد، چه اتفاقی میافتد؟ نابغه (Megamind) انیمیشنی استثنایی محصول سال ۲۰۱۰ از کشور آمریکا که توسط استودیوی دریمورکس انیمیشن ساخته شده است. کارگردانی این اثر را تام مکگراث بر عهده داشته و تهیهکنندگی آن را لارا بری و دنیس نولان کاسینو انجام دادهاند. در این فیلم، بازیگران مطرحی همچون ویل فرل در نقش نابغه، برد پیت در نقش مترو من، تینا فی در نقش رکسان ریچی و جونا هیل در نقش تایتن به صداپیشگی پرداختهاند.
داستانی که کلیشهها را وارونه میکند، نابغه روایتگر زندگی یک ابرشرور باهوش است که پس از شکست همیشگی در مقابل دشمن قدیمیاش، مترو من، ناگهان موفق به نابودی او میشود. اما پیروزی او به جای شادی، احساس پوچی به همراه دارد. برای پر کردن این خلأ، نابغه تصمیم میگیرد یک ابرقهرمان جدید خلق کند، اما اوضاع طبق برنامه پیش نمیرود و چالشهای تازهای به وجود میآید.
از حقایق جالب این انیمیشن میتوان به این اشاره کرد که برد پیت برای نقش مترو من از شخصیت الویس پریسلی الهام گرفته است. همچنین، فیلم ابتدا قرار بود "Master Mind" نامیده شود، اما به دلیل مسائل حقوقی نام آن به "Megamind" تغییر یافت. این اثر با زیرکی به شوخی با کلیشههای ژانر ابرقهرمانی میپردازد و نگاهی تازه به مفهوم قهرمان و ضدقهرمان دارد.
نابغه نه تنها یک انیمیشن سرگرمکننده است، بلکه با استفاده از طنز و کنایه، مفاهیم عمیقی را درباره هویت، هدف و انتخابهای زندگی به تصویر میکشد. اگر به دنبال تجربهای متفاوت در دنیای انیمیشنهای ابرقهرمانی هستید، این فیلم را از دست ندهید.
سخن پایانیانیمیشنها فراتر از دنیای کودکانه و سرگرمی ساده هستند؛ آنها داستانهایی از امید، دوستی، عشق و ماجراجویی را به تصویر میکشند که میتوانند قلب هر بینندهای را لمس کنند. از ماجراجوییهای بزرگ در دنیای اسباببازیها تا سفرهای احساسی به قلب آرزوها، هر یک از این انیمیشنها داستانی منحصر به فرد و بینظیر را ارایه میدهند که ما را به دنیایی پر از شگفتیها و هیجانها میبرد.
با تماشای انیمیشن های خنده دار، میتوانیم بار دیگر به دنیای ساده و بیپیرایه کودکی بازگردیم، جایی که هر چیز ممکن است و هر رویا میتواند به واقعیت تبدیل شود. امیدواریم از این لیست انیمیشن های کمدی استفاده کنید و از تماشای آنها لذت ببرید اگر انیمیشنهای میشناسید که باید در این لیست باشد حتما آنرا به ما معرفی کنید. با امتیاز دهی به عناوین مورد علاقهتان در قسمت نظرسنجی سایت پاراج ما را در معرفی فیلمهای مورد علاقهتان همراهی کنید. همیشه پاراجی بمانید و خداحافظ.