بهترین فیلم های فضایی؛ سفر در کهکشان ها و نبرد با بیگانه ها
فیلم های فضایی، مانند سفرهایی به ناشناختهترین گوشههای ذهن انسان، ما را به دنیایی میبرند که همزمان عجیب و آشنا است. در این آثار، مرزهای زمین و فضا شکسته میشود و داستانهایی از بقا، اکتشاف و مواجهه با ناشناختهها روایت میشود. فیلم های درباره فضا معمولا جایی بین واقعیت علمی و تخیل شاعرانه قرار دارند؛ جایی که از مفاهیمی همچون سیاهچالهها، بیگانگان و سفرهای کهکشانی استفاده میشود تا داستانهای انسانی را بازگو کنند. این آثار، تنها به سفرهای فضایی و کشف بیگانگان نمیپردازند، بلکه کاوشی به اعماق احساسات، اخلاق و فلسفه زندگی را برای ما ممکن میکنند.
در این مقاله، قصد داریم بهترین فیلم های فضایی را به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید تا سفری به دل کهکشانها داشته باشیم.
بهترین فیلم های فضایی
اگر طرفدار فیلم های فضایی باشید، مطمئنا آثاری که در لیست زیر معرفی شدهاند میتوانند شما را به وجد بیاورند. این لیست گلچینی از بهترین فیلم های دنیا در ژانر فضایی هستند که در طول سالها مورد تحسین منتقدین و مخاطبان قرار گرفتهاند. نگران نباشید این فیلم ها بدون اسپویل به شما معرفی خواهند شد و در کنار آنها میتوانید از آلبوم تصاویر جذاب و تیزرهای خاص لذت ببرید.
داستان فیلم به شکلی زیبا و بدون اسپویل، سفر نیل آرمسترانگ را از آغاز بهعنوان یک خلبان آزمایشی تا ماموریت تاریخی آپولو ۱۱ دنبال میکند. فیلم به صورت واقعگرایانهای به چالشها، ترسها و از دست دادنهای شخصی آرمسترانگ میپردازد. او نه تنها با چالشهای فنی و خطرات مرتبط با برنامه فضایی ناسا مواجه است، بلکه باید با درد از دست دادن دختر جوانش نیز کنار بیاید.
شزل که پیشتر با فیلم لا لا لند شهرت یافته بود، در فیلم فضایی اولین انسان بار دیگر نشان داد که توانایی خلق تصاویر بینظیر و داستانهای احساسی را دارد. فیلم با بودجهای بالغ بر ۵۹ میلیون دلار ساخته شد و توانست جوایز متعددی از جمله اسکار بهترین جلوههای بصری را از آن خود کند.
ویلیام سیفایر، یکی از نویسندگان نطقهای رئیسجمهور ریچارد نیکسون، برای مواقعی که ماموریت آپولو ۱۱ با شکست مواجه شود، سخنرانی آماده کرده بود. این سخنرانی که عنوان "در صورت وقوع فاجعه ماه" را داشت، به گونهای نوشته شده بود که در صورت ناتوانی فضانوردان در بازگشت به زمین، رئیسجمهور بتواند با آنها وداع کند.
این متن تا سال ۱۹۹۹ به صورت محرمانه باقی ماند و اولین خط آن به طرز وحشتناکی زیبا بود: «سرنوشت چنین مقدر کرده که مردانی که برای کشف صلح به ماه رفتهاند، برای همیشه در آنجا در آرامش به سر برند.»
دن گاندرمن از The Critical Movie Critics معتقد است که:
رایان گاسلینگ با بازی قدرتمند و واقعگرایانهاش توانست به خوبی بار سنگین داستان را بر دوش بکشد و تصویری واقعی از یک مرد در مواجهه با چالشهای زندگی و ماموریتهای فضایی ارائه دهد.
داستان جاذبه حول محور دکتر رایان استون، یک مهندس پزشکی تازهکار در نخستین ماموریت فضاییاش و مت کوالسکی، یک فضانورد باتجربه، میچرخد. در طی یک ماموریت معمولی تعمیراتی در فضا، فاجعهای ناگهانی آنها را از ایستگاه فضایی جدا میکند و در فضای بیکران رها میشوند. اما این تنها آغاز ماجرا است؛ سفری که نه تنها با چالشهای فیزیکی بقا، بلکه با مبارزهای درونی برای یافتن امید و اراده در برابر ترس و ناامیدی همراه است.
پشت صحنهی این اثر شاهکار سینمایی به همان اندازه پر از جزئیات شگفتانگیز است. از آنجایی که کوارون به دنبال خلق یک تجربهی واقعی از بیوزنی در فضا بود، تیم جلوههای ویژه با چالشهای عظیمی روبرو شد. به عنوان مثال، تیم جلوههای ویژه با ساخت جعبهای به نام جعبه نور که از ۴۰۹۶ لامپ LED تشکیل شده بود، توانستند نورپردازی دقیقی ایجاد کنند که احساس انزوای شخصیتها در فضا را بهخوبی به تصویر بکشد.
منتقدان به تحسین از این فیلم پرداختند. مت زولر سیتز از Roger Ebert نوشت که:
جاذبه نه فقط یک فیلم درباره ماموریت فضایی ناموفق است، بلکه نمادی از لحظاتی است که در آن انسان با ناامیدی مطلق روبرو میشود و هنوز تصمیم میگیرد ادامه دهد. او بازی ساندرا بولاک را یکی از بزرگترین نمایشهای فیزیکی به کارگردانی کوارون اشاره میکند که چگونه توانسته با دوربین خود بیننده را از حالت یک ناظر به یک شرکتکننده فعال در فضای فیلم تبدیل کند. این فیلم با توجه به جلوههای ویژهی شگفتانگیزش، به عنوان یکی از بهترین آثار سینمایی قرن بیست و یکم شناخته شد و استانداردهای جدیدی را در فیلمسازی علمی-تخیلی تعیین کرد.
آپولو 13 یکی از فیلم های فضایی فراموش نشدنی است. این اثر درست جایی است که مرز بین واقعیت و خیال غیر قابل تشخیص خواهد شد. فیلمی که نه تنها ما را به فضای بیکران میبرد، بلکه در دل یک فاجعه فضایی واقعی قرار میدهد.
تام هنکس، کوین بیکن و بیل پکستون در نقش فضانوردانی ظاهر میشوند که سفری مخاطرهآمیز به ماه را آغاز میکنند، اما سرنوشت چیز دیگری برای آنها در نظر دارد. در طول ماموریت آپولو 13، انفجاری غیرمنتظره در سفینه رخ میدهد و فضانوردان را در معرض خطر جدی قرار میدهد. از اینجا به بعد، داستان نه درباره یک ماموریت موفق، بلکه درباره تلاش برای بقا و بازگشت به زمین است.
برای خلق حس واقعی بیوزنی، تیم سازنده از هواپیمای KC-135 ناسا، معروف به Vomit Cometاستفاده کردند. این هواپیما با پروازهای پارابولیک، 25 ثانیه بیوزنی ایجاد میکرد. بازیگران در این شرایط به ضبط صحنهها پرداختند و تجربهای نزدیک به شرایط واقعی فضا داشتند. جالب اینکه تام هنکس، کوین بیکن و بیل پکستون از این چالش سربلند بیرون آمدند و دچار حالت تهوع نشدند، اما تیم فیلمبرداری آنقدر خوششانس نبود؛ چرا که در یکی از صحنههای فیلم، جیم لاول، فرمانده واقعی ماموریت، چندین بار بالا آورد.
در میان بهترین فیلم های فضایی تاریخ سینما، Rogue One: A Star Wars Story جایگاه ویژهای دارد. برخلاف سایر فیلمهای این مجموعه، Rogue One نه به حماسههای قهرمانانه یک شوالیه جدای، بلکه به داستان گروهی از مبارزان شورشی میپردازد که در سایهها و در اوج ناامیدی برای هدفی بزرگ مبارزه میکنند.
داستان فیلم به دورهای بازمیگردد که امپراتوری در اوج قدرت خود است و سلاحی ویرانگر به نام ستاره مرگ را توسعه داده است. گروهی از شورشیان، به رهبری جین ارسو، ماموریتی خطرناک را برای دزدیدن نقشههای این سلاح بر عهده میگیرند. در این راه، آنها با چالشها و خطرات متعددی روبرو میشوند که هر یک از آنها آزمونی برای شجاعت و تعهدشان به هدف بزرگترشان است.
گرت ادواردز و تیم خلاق او هنگام جستجو در آرشیو لوکاسفیلم به برخی از فیلمهای قدیمی جنگ ستارگان: قسمت چهارم - امیدی نو برخورد کردند. این کشف به آنها اجازه داد تا از تصاویر استفاده نشده رهبران قرمز و طلایی در این فیلم استفاده کنند. یکی از نکاتی که نظر خود بازیگران را نیز جلب کرد، طراحی لباس و استایلهای آنان در فیلم بود. آنتونی دنیلز، بازیگر شخصیت C-3PO، به شوخی از راحتی لباس موشن کپچر آلن تودیک که K-2SO را بازی میکرد ناراضی بود و به او گفت که باید سالها ناراحتی و آسیب را در نقش C-3PO تجربه میکرد. از طرفی، لباس دارث ویدر نیز با دقت بسیار بر اساس نسخه اصلی امیدی نو بازسازی شد تا همخوانی دقیقی با زمان فیلم داشته باشد.
داستان پیشتازان فضا ما را به سالهای ابتدایی زندگی کاپیتان کرک و اسپاک میبرد. از نخستین مواجههی کرک با سفینه دشمن رومولانها گرفته تا همکاری و رقابت او با اسپاک جوان، این فیلم ماجراجوییهای فضایی را در پسزمینهای از تخیل علمی و مبارزات هیجانانگیز ارائه میدهد. در این میان، کرک با گذشته دردناک و مسیر زندگی پیچیدهای رو به رو است که او را به سفری درونی و بیرونی برای یافتن هویت و هدف واقعیاش میبرد.
چیزی که این فیلم را در دسته بهترین فیلم های فضایی تاریخ قرار میدهد جامعه طرفداران بزرگ آن است. اگر بخواهیم صادق باشیم، جهان فیلم های فضایی دو دسته دارد. طرفداران جنگ ستارگان و طرفداران استار ترک.
این اثر تنها در مقابل دوربین جذاب نبوده، بلکه اتفاقاتی که پشت صحنه آن افتاد به همان اندازه جالب بودهاند. یکی از لحظات بهیادماندنی، صحنه آزمون کوبایاشی مارو است که کرک در حالی که یک سیب میخورد به نوعی به فیلم کلاسیک Star Trek II: The Wrath of Khan اشاره دارد. اما جالب است بدانید که جی.جی. آبرامز اظهار داشته که این صحنه عمدی نبوده، بلکه فقط به او گفته شده بود که بازیگران با خوردن سیب خود را مغرور نشان میدهند.
موفقیت فیلم در گیشه، با فروش بیش از 385 میلیون دلار و کسب جایزه اسکار برای بهترین گریم، نشان از استقبال گرم منتقدان و مخاطبان داشت.
همانطور که میتوانید از نام این اثر حدس بزنید، داستان درباره چندین قهرمان است که دست به دست هم میدهند تا جلوی نابودی کهکشان را بگیرند. پیتر کوئیل که خود را استار-لرد مینامد، پس از دزدیدن یک شی قدرتمند به نام اورب ناخواسته در مرکز یک تهدید بزرگ کهکشانی قرار میگیرد. او به همراه گروهی از شخصیتهای عجیب و غریب مانند گامورا، جنگجویی سبزپوست، راکت، راکون هوشمند و کمی دیوانه، گروت، موجودی درختمانند با قلبی بزرگ و درکس، جنگجویی که به دنبال انتقام است، راهی سفری پرخطر میشوند.
این فیلم توانست بیش از ۷۷۳ میلیون دلار فروش جهانی داشته باشد و در دو بخش بهترین جلوههای ویژه و بهترین گریم نامزد اسکار شود.
وین دیزل که صدای شخصیت گروت را اجرا کرد، تمامی دیالوگهایش را به زبانهای مختلفی مانند روسی، اسپانیایی، ماندارین و آلمانی ضبط کرد تا صدای واقعیاش در نسخههای بینالمللی فیلم شنیده شود. کریس پرت نیز بعد از گرفتن نقش استار-لرد، لباس خود را از صحنه فیلمبرداری دزدید تا بتواند با آن لباس، به دیدار کودکان بیمار در بیمارستان برود.
جالب اینجا است که جیمز گان، کارگردان فیلم، اظهار داشت که در ابتدا حتی اگر پرت وزن کم نمیکرد یا به فرم بدنی مناسب نمیرسید، او را برای این نقش انتخاب میکرد و در صورت نیاز بدن شش تکه او را با CGI اضافه میکرد. اما پرت توانست در شش ماه ۶۰ پوند وزن کم کند و به فرم ایدهآل برسد.
داستان حول محور تلاشهای واتنی برای بقا در محیطی بیگانه و خطرناک میچرخد. او با استفاده از دانش علمی خود و با ترکیب خلاقیت و شوخطبعی، از خاک مریخ و فضولات انسانی برای کشت سیبزمینی استفاده میکند. در این بین، فضانوردان و دیگر متخصصان تلاش میکنند او را به خاک زمین بازگردانند، اما چالشهای فنی و زمانی بسیار زیادی در این مسیر وجود دارد. چیزی که مریخی را به یکی از بهترین فیلمهای فضایی تبدیل میکند این است که برخلاف انتظارات ما از فضای ناشناخته، یک حس آشنا یعنی تنهایی را مبدا کار خود قرار داده.
مریخی توسط 20th Century Fox تولید شد و در چندین لوکیشن از جمله استودیوهای بوداپست و صحرای وادی روم در اردن فیلمبرداری گردید. موفقیت تجاری The Martian نیز قابلتوجه بود. این اثر بیش از ۶۳۰ میلیون دلار فروش جهانی داشت. همچنین، هفت نامزدی اسکار، از جمله برای بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی، را نیز از آن خود کرد.
هنگامی که فیلم مرد مریخی را تماشا میکنید، چیزی که نظرتان را جلب میکند، صحنه کشاورزی شخصیت اصلی است. برای ضبط کردن این صحنه، یک مزرعه سیبزمینی واقعی در استودیو کاشته شد. همچنین، مت دیمون برای فیلمبرداری صحنههای مریخ، به مدت پنج هفته به تنهایی کار کرد و در این مدت هیچ یک از همبازیهایش را ندید.
فیلم سینمایی فضایی ورود برخلاف سایر آثار این لیست فاقد هرگونه صحنه اکشنی است. این فیلم بیشتر بر روی ارتباط و شناخت موجودات فضایی تمرکز دارد.
بیگانگان در سکوت کامل به زمین آمدهاند و کسی هدف آنها را نمیداند داستان با ورود دکتر لوئیس بنکس، زبان شناس، به تیم تحقیقاتی میپیوندد. او به کمک فیزیکدان یان دانلی تلاش میکند تا از طریق زبان نوشتاری بیگانگان، که به شکل دایرههای مرکب است، هدف حضور آنها را درک کند. همزمان، تنشهای جهانی بین کشورها افزایش مییابد و سرنوشت آینده بشر در دستان این تیم علمی قرار میگیرد.
از نکات جالب پشت صحنه این فیلم، طراحی زبان بیگانگان بود که به گفته خود دنیس ویلنوو و اریک هیزر، کاملا عملی و قابل استفاده است. تیم سازندگان بیش از صد لوگوگرام طراحی کردند که هر کدام دارای معنای خاصی بود و بسیاری از آنها در فیلم به کار رفتند.
منتقدان نیز در تمجید از این اثر کوتاهی نکردند. به گفته راجر ایبرت، فیلم فضایی ورود تنها یک فیلم علمیتخیلی نیست؛ بلکه کاوشی در اعماق احساسات انسانی است که با هر لحظهی آن، تماشاگر بیشتر به جهان درونی شخصیتها نزدیک میشود. ایبرت به بازی درخشان ایمی آدامز اشاره کرده و گفته که او توانسته است شخصیتی را خلق کند که همزمان آسیبپذیر و قوی است، و فیلم با قدرت و هوشمندی خاصی بیننده را درگیر میکند.
فیلم فضایی آمریکایی بیگانه شاهکاری دیگر از ریدلی اسکات بوده که در ژانر ترسناک ساخته شده است و شروع کننده یک فرنچایز برگ و زیباست.
داستان درباره گروهی از فضانوردان سفینه نسترومو است که در سفر به زمین با موجودی کشنده مواجه میشوند. این موجود بیگانه به تدریج خدمه را شکار میکند و ریپلی، بهعنوان یکی از آخرین بازماندگان، باید راهی برای بقا پیدا کند. فضاسازی سرد و مرگبار فیلم، به همراه طراحی بصری بی نظیر بیگانه توسط اچ. آر. گیگر، باعث میشود مخاطب بهطور مداوم در حالت تعلیق و اضطراب باقی بماند.
یکی از معروفترین صحنههای فیلم، ترکیدن سینه کین بود که در یک برداشت موفق نشد و دوباره فیلمبرداری شد. برای ایجاد جلوههای واقعگرایانه، از خون و دل و روده واقعی حیوانات استفاده شد و واکنشهای ترس بازیگران در این صحنه کاملا طبیعی بود.
راجر ایبرت به این نکته اشاره کرد که:
بیگانه نه تنها یک فیلم ترسناک است، بلکه با پرداختی دقیق به شخصیتها و حس کنجکاوی نسبت به موجودات ناشناخته، فیلمی عمیق و فکری است که با هیجان لحظه به لحظه، مخاطب را میخکوب میکند. جیمز براردینلی از Reelviews، نیز فیلم را به خاطر طراحی موجود بیگانه و فضاسازی تیرهاش تحسین کرد و آن را نقطه عطفی در ژانر علمیتخیلی و ترسناک نامید. او همچنین به موفقیت فیلم در گیشه و تاثیر ماندگار آن بر سینمای دهههای بعد اشاره کرد، جایی که الهامبخشی فیلم به وضوح دیده میشود.
میان ستاره ای بدون شک به یادماندنیترین اثر در بین بهترین فیلم های فضایی است و همچنین به عنوان یکی از بهترین آثار نولان شناخته میشود که به همراه موسیقی حماسی و فراموش نشدنی هانس زیمر شما را به جهانی بر پایه نظریههای علمی میبرد.
این فیلم با بودجه ۱۶۵ میلیون دلاری توسط Paramount Pictures و Warner Bros تهیه و تولید شد و توانست بیش از ۷۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشته باشد.
در فیلم، جهان در آیندهای نه چندان دور با مشکلات زیستمحیطی شدید مواجه است و گروهی از فضانوردان برای یافتن سیارهای قابل سکونت از طریق یک کرمچاله به اعماق فضا سفر میکنند. متیو مککانهی در نقش کاپیتان کوپر، یک خلبان سابق ناسا و پدر خانواده، با هدف نجات بشریت راهی این ماموریت خطرناک میشود. فیلم با نمایش درخشان مناظر فضایی و تاثیرات علمی-تخیلی همچون کرمچاله و سیاهچاله، تماشاگران را به چالش ذهنی میکشد.
یکی از جنبههایی که سبب موفقیت چشمگیر فیلم سینمایی فضایی میان ستارهای شده، بستر علمی و منطقی آن بود. این به سبب همکاری دکتر کیپ تورن، فیزیکدان معروف، به عنوان مشاور علمی پروژه بود. او به تیم جلوههای ویژه کمک کرد تا تصویری علمی و دقیق از سیاهچالهها و کرمچالهها خلق کنند. این تیم برای ایجاد این تصاویر جدید، نرمافزارهای خاصی توسعه دادند و برخی از فریمها تا صد ساعت زمان برای پردازش نیاز داشتند. در نهایت، این تلاشها به نگارش دو مقاله علمی درباره سیاهچالهها و جلوههای بصری منجر شد.
کلام آخراز Interstellar تا first man، تمام فیلم های فضایی به نوبه خود سفری هیجان انگیز به دل کهکشانها هستند. جایی که به ما ثابت میشود عظمت جهان هستی هنوز برای ما انسانها قابل درک نیست. به همین دلیل است که طرفداران فیلم های فضایی تخیلی، دیدی بازتر و عجیبتر نسبت به محیط پیرامون خود دارند. نظر شما درباره فیلم های سینمایی فضایی چیست؟ فکر میکنید بهترین فیلم فضایی کدام است؟ با شرکت در نظرسنجی سایت پاراج و امتیاز دادن به فیلم های مورد علاقهتان ما را در شناساندن هرچه بهتر این فیلم ها به دیگران همراهی کنید.