بهترین فیلم های ماجراجویی در جنگل؛ هیجان کمین کرده پشت درخت
0/10
در وجود ما احساسات و رویاهایی آمدهاند و رفتهاند، فیلم های ماجراجویی در جنکل روی یکی از جذابترین این رویاها دست گذاشتهاست. بسیاری از ما در خلوتمان گاهی به فکر این افتادهایم که همه چیز را رها کنیم، کوله پشتی روی دوشمان بیاندازیم و بدون فکر کردن به سمت جنگل فرار کنیم. درختان بلند، دوری از تکلونوژیها و ارتباطات بیدلیل، آب و هوای سالم...و شیر و پلنگهایی که منتظرند چنین تصمیم جالبی را اجرایی کنیم.
جنگل خطرناک و گاهی ترسناک است، خط میان ماجراجویی و بقا بسیار نازک است و یک اشتباه میتواند این سفر را به تلاشی برای زندهماندن تبدیل کند. اما فیلم های ماجراجویی در جنگل با آوردن این سفر بر روی پرده سینما بسیاری از مشکلات را حل کردهاند و به ما کمک میکنند حداقال مقداری از این تجربیات را بدون انجام بوکس با خرسها تجربه کنیم.
لیست بهترین فیلم های ماجراجویی در جنگل
به شما قول میدهم که با دیدن این فیلمها، دلتان برای یک سفر ماجراجویانه به دل جنگلها تنگ خواهد شد و شاید حتی دلتان بخواهد چمدانتان را ببندید و برای تجربهی یکی از این ماجراجوییها آماده شوید. نگران نباشید معرفیها بدون اسپویل هستند و در کنار تصاویر جذاب، پادکستی کامل کننده و تیزرهای تخصصی به شما ارائه میشوند.
6.7/10
5/10
یکی از قدیمیترین داستانهایی که در رابطه با انسان و جنگل روایت شده داستان پسر بچهای بوده که در جنگل آمازون توسط گوریلها بزرگ میشود و سپس به آغوش جامعه انسانی بر میگردد اما سرنوشت او چه شد؟
داستان افسانه تارزان از جایی آغاز میشود که جان کلیتون، معروف به تارزان، پس از سالها زندگی در لندن به همراه همسرش جین، دوباره به جنگلهای آفریقا برمیگردد. این بار، او با ماموریتی سیاسی و البته شخصی مواجه میشود که در آن باید با توطئههایی که برای استثمار مردم کنگو ترتیب داده شده، مقابله کند. اما همانطور که در فیلمهای قبلی تارزان دیدهایم، بازگشت به جنگل به معنای رویارویی دوباره با گذشته و مواجهه با دشمنانی است که هرگز به طور کامل فراموش نشدهاند.
از نکات جالب درباره تولید این فیلم، میتوان به استفاده از جلوههای ویژه بینظیر برای خلق صحنههای هیجانانگیز اشاره کرد. در برخی از سکانسها، از یک بازیگر "سیرک دو سولیل (سیرک آفتاب)" برای مدلسازی حرکات پیچیده تابخوردن بین درختان و پرش از صخرهها استفاده شد تا این صحنهها به طبیعیترین شکل ممکن به نظر برسند.
این فیلم نه تنها از نظر جلوههای بصری و داستانی جذاب است، بلکه به دلیل رویکرد جدیدش به شخصیت تارزان، ارزش تماشا را دارد. با وجود برخی نقدها، افسانه تارزان توانست جای خود را در میان فیلم های ماجراجویانه جنگلی محکم کند و یادآور شود که تارزان، همچنان قهرمانی است که دنیای سینما به او نیاز دارد.
6.3/10
7.7/10
قهرمانی مدرن که وام گرفته از بازیهای کامپیوتری وارد ماجراجویی برای یافتن پدرش میشود.
مهاجر مقبره روایتگرد داستان لارا کرافت، دختر مستقل و ماجراجویی است که پدرش سالها پیش در حین تحقیقاتی مرموز ناپدید شده. او تصمیم میگیرد به جستجوی پدر برود. با اینکه لارا زندگی سادهای به عنوان یک پیک دوچرخهسوار دارد، اما به محض دریافت نشانههایی از پدرش، همه چیز را رها میکند و به دل خطر میرود. ماجراجویی او، که در جزیرهای مرموز در دریای شیطان رخ میدهد، نه تنها او را با خطرات طبیعی و دشمنان انسانی روبرو میکند، بلکه لارا را به شناختی عمیقتر از خود و تواناییهایش میرساند.
یکی از نکات جذاب درباره این فیلم، تلاش بیوقفه آلیشیا ویکاندر برای به تصویر کشیدن یک لارا کرافت واقعی و قدرتمند است. او برای این نقش، ۱۲ کیلوگرم عضله اضافه کرد تا بتواند بسیاری از صحنههای اکشن را خود اجرا کند و شخصیتی را به نمایش بگذارد که نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روحی نیز قوی و مستقل است. والتون گاگینز، بازیگر نقش منفی فیلم، در این باره میگوید: او یک نیروگاه واقعی است. او کاری کرد که از در آوردن پیراهنم خجالت بکشم، با اینکه من هفتهای پنج روز به باشگاه میروم!
سایت راجر ابریت، منتقد سینما در باره این فیلم مینویسد:
فیلم در برخی نقاط، بهویژه در داستانپردازی و پرداخت شخصیتهای فرعی، ناامیدکننده است. شخصیتهایی که با وجود جذابیت، به چند صحنه بیشتر نیاز داشتند تا بهطور کامل بهخاطر سپرده شوند. غلت زدن در رنج وگل که در ابتدا جذاب است، در نهایت خستهکننده میشود و نحوه کنار گذاشتن رن در پرده نهایی هم رضایتبخش نیست.
6.4/10
6/10
به اعماق آفریقا برویم جایی که کاراگاه دوستاشتنی حیوانات با بازی فراموش نشدنی جیم کری، سعی دارد آرامش را به طبیعت برگرداند.
داستان فیلم از جایی آغاز میشود که Ace Ventura، پس از یک تجربه ناموفق در کوههای هیمالیا، به آفریقا فراخوانده میشود تا یک خفاش سفید نادر که نماد صلح بین دو قبیله است، را پیدا کند. این خفاش که به عنوان هدیه عروسی قرار است به یکی از قبایل داده شود، ناپدید شده و Ace باید با استفاده از روشهای غیرعادی خود، این معما را حل کند. در طول مسیر، او با موانع مختلفی از جمله برخوردهای طنزآمیز با حیوانات و شخصیتهای محلی روبرو میشود که هر یک از آنها به شیوهای منحصر به فرد به ماجرای او رنگ و لعاب میبخشند.
یکی از نکات جالب درباره تولید این فیلم، نقش برجسته جیم کری در فرایند ساخت و حتی انتخاب کارگردان بود. ابتدا قرار بود که تام دیکرچیو این فیلم را کارگردانی کند، اما به دلیل نارضایتی کری، او کنار گذاشته شد و اودکرک جایگزین او شد. کری و اودکرک در ساخت فیلم به شدت بر بداههگویی و تغییرات لحظهای در صحنه تکیه کردند که این موضوع فیلم را به کمدیترین فیلم های ماجراجویی در جنگل تبدیل کردهاست. یکی از معروفترین صحنههای فیلم، جایی که Ace از داخل یک کرگدن مکانیکی بیرون میآید، به یکی از لحظات بهیادماندنی تاریخ سینما تبدیل شده است.
6.8/10
8.3/10
در نابودی، یک بیولوژیست به نام لنا (با بازی ناتالی پورتمن) برای یافتن همسر گمشدهاش به گروهی از دانشمندان میپیوندد که قصد دارند وارد منطقهای ناشناخته و خطرناک شوند. این منطقه که با نام شایمر شناخته میشود، پس از برخورد یک شهابسنگ ایجاد شده و به تدریج هرچیزی که وارد آن میشود را تغییر میدهد. با پیشروی در اعماق این منطقه، اعضای گروه با موجودات و پدیدههای عجیب و غریبی روبرو میشوند که به تدریج مرزهای واقعیت و هویت را زیر سوال میبرد.
یکی از نکات جذاب درباره این عنوان از فیلم های بقا در جنگل این است که الکس گارلند تصمیم گرفت داستان را نه کاملا بر اساس رمان اصلی نوشته جف وندرمیر، بلکه به عنوان یک خواب از کتاب بسازد. او با حفظ عناصر اصلی داستان، فضایی رویایی و سورئال خلق کرد که تماشاگران را درگیر سوالات پیچیدهای درباره هویت، تکامل و نابودی میکند. همچنین، جالب است بدانید که اسکار آیزاک در همان زمان که در حال فیلمبرداری این فیلم بود، بر روی پروژه Star Wars: The Last Jedi نیز کار میکرد و گاهی صحنههای هر دو فیلم را در یک روز فیلمبرداری میکرد!
پایگاه نظامی متروکهای که آنها در شیمر پیدا میکنند، Fort Amaya نام دارد. در سریال DEVS که توسط کارگردان این فیلم، الکس گارلند، ساخته شده است، شرکت فناوری خیالی نیز Amaya نام دارد.
7.1/10
8/10
با یکی از جذابترین ماجراجویی ها در جنگل های استوایی همراه شوید، فیلمی که خود داستان ساخت فیلمی دیگر را روایت میکند.
داستان تندر گرمسیری یا تندر استوایی درباره گروهی از بازیگران مشهور است که برای ساخت فیلمی جنگی به جنگلهای آسیای جنوب شرقی فرستاده میشوند. اما زمانی که کارگردان تصمیم میگیرد تا بازیگران را برای بهتر شدن بازیهایشان در شرایط واقعی قرار دهد، اوضاع بهطور غیرمنتظرهای پیچیده میشود. گروه بازیگران به اشتباه وسط یک جنگ واقعی گرفتار میشوند و باید برای زنده ماندن بجنگند، در حالی که هنوز فکر میکنند اینها همه بخشی از فیلم است!
از نکات جذاب تندر گرمسیری، بازی درخشان رابرت داونی جونیور در نقش کیرک لازاروس است؛ بازیگری استرالیایی که برای ایفای نقش در فیلم، تحت یک پروسه جنجالی تغییر رنگ پوست قرار میگیرد. داونی جونیور این نقش را با الهام از سه بازیگر معروف، از جمله راسل کرو و دنیل دی-لوئیس، ایفا کرد و همین بازی به او تحسین منتقدان و نامزدی جایزه اسکار را به ارمغان آورد.
نکته دیگری که این فیلم را متمایز میکند، حضور تام کروز در نقشی کاملاً متفاوت و شگفتانگیز به نام لس گراسمن، یک تهیهکننده بداخلاق و بددهن است که با دستهای مصنوعی بزرگ و رقصهای معروفش، یکی از بهیادماندنیترین شخصیتهای فیلم را خلق کرده است، چیزی که احتمالا در بسیاری از میمها دیدهاید.
7.2/10
7/10
ماجراجوییهای بزرگ هیولاهای بزرگتر میطلبند. میخواهیم به قلمروی یک پادشاه وارد شویم پادشاهی بزرگ به نام کونگ.
کینگ کونگ در دوران رکود بزرگ در سال ۱۹۳۳ میگذرد، جایی که کارل دنهم، یک فیلمساز بلندپرواز (با بازی جک بلک)، گروهی از بازیگران و خدمهاش را به جزیرهای مرموز به نام جزیره جمجمه میبرد تا فیلمی مهیج بسازد. در این جزیره، آنها با موجودی عظیمالجثه به نام کینگ کونگ مواجه میشوند؛ یک گوریل غولپیکر که در نهایت به نیویورک منتقل میشود و ماجرایی هیجانانگیز و تراژیک در پی دارد.
این عناوان از فیلم های مهیج جنگلی، که با بودجهای بیش از ۲۰۷ میلیون دلار ساخته شد، در نهایت توانست بیش از ۵۵۶ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشته باشد و به یکی از موفقترین فیلمهای سال ۲۰۰۵ تبدیل شود. این فیلم به دلیل جلوههای ویژه بینظیرش توانست سه جایزه اسکار از جمله بهترین جلوههای ویژه و بهترین میکس صدا را به دست آورد.
سایت معرفی فیلم و سریال اسکرین رنت در باره این فیلم مینویسد:
وقتی نسخه پیتر جکسون از King Kong را تماشا میکنید، کاملاً مشخص است که او به اندازهای که به کتابهای ارباب حلقهها اثر تالکین علاقه داشت، به فیلم اصلی King Kong ساخته ۱۹۳۳ نیز احساسات عمیقی دارد. واقعاً میتوان حس کرد که او چقدر با جدیت این فیلم را هدایت کرده، به نسخه اصلی ادای احترام کرده و در عین حال آن را گسترش داده است.
7.4/10
8/10
ادای احترامی به خاطرات کودکی ما خلی تازه و مدرن برای نسل جدید، در ماجراجویی متفاوت به جنگلهای هند میرویم.
داستان فیلم روایتگر زندگی موگلی، پسری یتیم است که توسط گرگها در جنگلهای هند بزرگ میشود. اما با بازگشت شیرخان، ببر ترسناک که دشمنی دیرینهای با انسانها دارد، زندگی موگلی به خطر میافتد و او مجبور میشود برای نجات جان خود و خانوادهاش از جنگل فرار کند. در این مسیر، او با دوستان قدیمی و جدیدش مواجه میشود و سفری پر از ماجراجویی، دوستی و کشف هویت خود را آغاز میکند.
از نکات جذاب کتاب جنگل، استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته برای خلق موجودات دیجیتال و محیط جنگلی است. مثلاً، شخصیت بالو، خرس بزرگ و دوستداشتنی داستان، به قدری پیچیده طراحی شده بود که هر فریم از حرکت او نزدیک به پنج ساعت زمان برای رندر کردن نیاز داشت. همچنین، یکی از نکات جالب توجه این است که در صحنههایی از فیلم در معابد شاه لویی، یک چراغ جادویی که به فیلم علاءالدین (1992) اشاره دارد، دیده میشود که از آن به عنوان ادای احترام به آثار کلاسیک دیزنی استفاده شده است.
این فیلم که با بودجهای قابل توجه (175 میلیون دلار، تقریبی) ساخته شده بود، توانست در سراسر جهان بیش از ۹۶۶ میلیون دلار فروش داشته باشد و به یکی از موفقترین آثار دیزنی تبدیل شود و رتبه پنجم باکس افیس 2016 را به دست آورد.
7.4/10
10/10
حتی اگر انسانها رو به پایان باشند ماجراجویی با میمونها ادامه پیدا میکند.
اگر میخواهید فیلم های پرماجرا در جنگل بسازید با میمونها تماس بگیرید! جنگ برای سیاره میمون ها از جایی شروع میشود که سزار و قبیلهاش درگیر نبردی مرگبار با گروهی از انسانها به رهبری یک کلنل بیرحم میشوند. پس از حملهای تراژیک که منجر به از دست دادن عزیزان سزار میشود، او سفری انتقامجویانه را آغاز میکند که در نهایت او را با چالشهایی اخلاقی و روحی روبرو میسازد. این فیلم به جای تمرکز صرف بر نبردهای فیزیکی، به عمق شخصیتها و کشمکشهای درونی آنان پرداخته و در نهایت سزار را به یک قهرمان تراژیک و نمادین تبدیل میکند.
یکی از نکات جالب درباره این فیلم، نقشآفرینی بینظیر اندی سرکیس (باز هم گالم ارباب حلقهها) با استفاده از تکنولوژی موشن کپچر است که باعث شد سزار به شکلی واقعگرایانه و پر از احساس به تصویر کشیده شود.
همچنین، صحنهای در فیلم وجود دارد که در آن آب سرد بر روی سزار ریخته میشود؛ جالب است بدانید که این آب در واقع باید گرم میبود، اما تیم تولید فراموش کردند آن را گرم کنند. واکنش طبیعی سرکیس به آب سرد در این صحنه به قدری واقعی و مناسب بود که تصمیم گرفته شد از آن در فیلم استفاده کنند.
7.2/10
5.9/10
همیشه ماجراجویی به خودخواسته نیست و گاهی افراد برای آن انتخاب میشوند اما هیچوقت قهرمان داستان همانی نیست که در ابتدا به مسیر قدم گذاشته.
داستان بازیهای گرسنگی: اشتعال که با اسم بازیهای عطش نیز شناخته میشود، به ماجراجوییهای کتنیس و پیتا پس از پیروزی در هفتاد و چهارمین دوره بازیهای گرسنگی میپردازد. پیروزی آنها در بازیها جرقهای برای شورش در مناطق پانم میشود. رئیسجمهور اسنو، نگران از افزایش ناآرامیها، تلاش میکند تا کتنیس و پیتا را تحت کنترل درآورد، اما این بار بازیهای گرسنگی به نام Quarter Quell شکل دیگری به خود میگیرد، جایی که تمامی برندگان پیشین باید دوباره برای بقا مبارزه کنند.
از نکات جالب درباره اشتعال میتوان به انجام بسیاری از بدلکاریها توسط خود جنیفر لارنس اشاره کرد. او در این فیلم تلاش کرد تا بیشترین واقعگرایی را به نقش خود بیاورد.
این اثر، که با بودجهای بالغ بر ۱۳۰ میلیون دلار تولید شد، توانست بیش از ۸۶۵ میلیون دلار در گیشه جهانی فروش داشته باشد و به یکی از موفقترین فیلم های اکشن در جنگل تبدیل شود. این فیلم جوایز بسیاری کسب کرد، از جمله جایزه فیلم سال MTV که به دلیل روایت قوی و اجرای بینظیر بازیگران، و همچنین تأثیرات بصری جذاب، به آن اهدا شد.
8.4/10
7.5/10
وقتی حرف از فیلم های جنگلی، ماجراجویی و گنج باشد هیچکس نمیتواند جای قهرمانی کلاسیک و شجاع را بگیرد که از مقبرهای به مقبرهی دیگر میرود و از تمام تلهها عبور میکند، قهرمانی به نام ایندیانا جونز!
داستان فیلم در سال ۱۹۳۶ اتفاق میافتد و ایندیانا جونز در یک ماجراجویی پرخطر به دنبال یافتن صندوق عهد (Ark of the Covenant) است، صندوقی که قدرتهای فوقالعادهای دارد و نازیها نیز در تلاش برای دستیابی به آن هستند. در این سفر، ایندیانا با چالشهای زیادی روبرو میشود، از جمله روبرو شدن با دشمنان قدیمی، معماهای باستانی و تعقیبهای نفسگیر. یکی از صحنههای معروف فیلم، جایی است که ایندیانا از یک تختهسنگ عظیم فرار میکند، صحنهای که به یکی از لحظات بهیادماندنی تاریخ سینما تبدیل شده است.
از حقایق جالب درباره ساخت این فیلم میتوان به بیش از ۷۰۰۰ مار زنده در صحنه چاه ارواح (Well of Souls) اشاره کرد که برای ایجاد ترس و وحشت واقعی به کار گرفته شدند. همچنین، در یکی از معروفترین صحنهها که ایندیانا یک شمشیرزن را با شلیک یک گلوله میکشد، این لحظه در واقع بداهه و به دلیل بیماری هریسون فورد (در اثر مسمومیت غذایی) ایجاد شده بود، زیرا او توان ادامه مبارزه طولانی برنامهریزی شده را نداشت.
فیلم مهاجمان صندوق گمشده نه تنها موفق به کسب پنج جایزه اسکار شد، بلکه یکی از پرطرفدارترین فیلمهای سال ۱۹۸۱ بود و بیش از ۳۸۹ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
سخن پایانی:وقتی به دل دنیای سینما میرویم، هر فیلمی که تماشا میکنیم، ما را به سفری متفاوت و پرماجرا میبرد؛ سفری که در آن از هیجان و ماجراجوییهای جنگلهای تاریک گرفته تا برخوردهای نفسگیر در سرزمینهای ناشناخته و حتی نبردهایی برای بقا در دنیایی دیستوپیایی، همگی با هم ترکیب میشوند تا داستانهایی فراموشنشدنی را خلق کنند. در این مطلب، ما همراه با شما به سفری از میان برخی از این آثار بینظیر پرداختیم؛ از ماجراجوییهای ایندیانا جونز در جستجوی صندوق گمشده گرفته تا مبارزات کتنیس اوردین برای آزادی در "بازیهای گرسنگی"، هر کدام از این فیلمها نشاندهنده قدرت بینظیر سینما در انتقال احساسات و ایجاد تجربیات عمیق و ماندگار هستند.
فراموش نکنید هرچند جنگلهای ناشناخته میتوانند همراه جذابیت ترسناک باشند، فیلم های ماجراجویی در جنکل در کنار شما هستند تا بتوانید بدون نگرانی در میان این جنگلها قدم بزنید. در انتها از شما دعوت میکنیم با حضور در نظرسنجی سایت پاراج و امتیاز دادن به آثار مورد علاقهتان ما را در معرفی هر چه بهتر آنها همراهی کنید.