بهترین فیلم های ماجراجویی؛ گنج هایی که باید دیده شوند
9/10
آمادهاید تا با بهترین فیلم های ماجراجویی وارد دنیایی شوید که هیچوقت تصورش را هم نمیکردید؟ دنیایی که در آن همهچیز ممکن است؛ از پیدا کردن گنجهای افسانهای تا مبارزه با هیولاهای باستانی.
ماجراجویی چیزی است که در ذات انسان نهفته است، و سینما بهترین وسیله برای زنده نگه داشتن این حس شگفتانگیز است. وقتی پای ژانر ماجراجویی وسط میآید، دیگر صحبت از تماشای یک فیلم ساده نیست؛ اینجا ماجراهایی هستند که شما را به قلب ناشناختهها میکشانند، جایی که هر لحظهاش پر از هیجان و هر صحنهاش لبریز از راز و رمز است.
سینما همیشه بهترین راه فرار از روزمرگی بوده، اما فیلمهای ماجراجویی چیزی فراتر از یک سرگرمی ساده هستند. آنها ما را به عمق تخیلاتمان میبرند، جایی که مرزهای واقعیت و خیال محو میشوند و ما در دنیایی غرق میشویم که پر از شگفتیها، خطرات ناگهانی و پیروزیهای دلنشین است. این فیلمها مثل نقشههای گنج هستند که ما را از مسیرهای آشنا دور میکنند و به سرزمینهای دورافتاده و ناشناخته میبرند.
بهترین فیلم های ماجراجویی
حالا وقت آن رسیده که دستبهکار شویم و به این ماجراجویی سینمایی پرهیجان بپردازیم. عناوینی که در اینجا معرفی میکنیم بدون اسپویل و با همراهی تصاویر تخصصی، پادکستی کامل کننده و تیزرهای جذاب خدمت شما قرار میگیرند. نظرات خود را درباره هر کدام از این ماجراجوییهای بینظیر از طریق کامنت و نظرسنجی به گوش ما و دیگر مخاطبین برسانید.
-
-
بسیاری از بازیهای کامپیوتری وجود دارند که ساعتها مار را سرگرم کردهاند و سپس روی صحنه سینما آمدهاند. ماجراجویی در بازیها طبیعی است و بسیاری از فیلمهای ماجراجویی در جنگل اقتباسی از همین بازیها هستند.
در جهان سینما چند فیلم از لاراکرافت وجود دارد و با وجود اینکه دومی امتیاز بالای داشت، به "دلایلی شخصی" این ورژن در لیست قرار گرفتهاست. داستان فیلم با یک کشف مرموز در عمارت خانوادگی کرافت آغاز میشود. لارا، که در جستجوی اسرار گذشته است، بهطور تصادفی به یک ساعت عجیب دست مییابد که راهنمای او به سمت یک شیء باستانی معروف به مثلث نور است. این شیء افسانهای قابلیت کنترل زمان را دارد و گروهی مخوف به نام ایلومیناتی نیز به دنبال آن هستند. لارا باید قبل از اینکه این گروه بتواند مثلث را به دست آورد و از آن سوء استفاده کند، قطعات آن را پیدا و نابود کند.
حقایق جالبی پیرامون ساخت این فیلم وجود دارد که برای طرفداران سری بازیهای تومب ریدر بسیار جذاب است. برای مثال، آنجلینا جولی در این فیلم بسیاری از حرکات اکشن خود را شخصاً انجام داده است؛ اما در جریان اجرای یکی از حرکات بونجی باله، بهطور جدی از ناحیه پا آسیب دید که باعث توقف موقت فیلمبرداری شد.
7/10
10/10
بازسازی آثار قدیمی و کلاسیک میتواند باعث شود عناوینی از فیلم ماجراجویی جدید با پیروی از نمونههای قدیمی خود مخاطبان بسیاری را به دست آورند. این عنوانها که ترکیبی از نوستالژی، خاطرات و هیجان جدید هستند یکی از بهترین نمونههای فیلم را تشکیل میدهند.
داستان فیلم با چهار نوجوان آغاز میشود که در دوران مجازات مدرسه به طور تصادفی یک کنسول بازی قدیمی به نام جومانجی را پیدا میکنند. هرکدام از این نوجوانان با انتخاب یک آواتار وارد بازی میشوند و ناگهان خود را در دنیای خطرناک و هیجانانگیز جنگل جومانجی مییابند. هر کدام از آنها به یک شخصیت بزرگسال تبدیل میشود: دکتر اسمولدر بریواستون، روبی راندهاوس موش فینبار و پروفسور شلی اوبرون. این گروه باید در مقابل چالشهای متعدد بازی، از جمله دشمنان خطرناک و پازلهای مرگبار، زنده بمانند و راهی برای خروج از بازی پیدا کنند.
راجر ابرت در نقد فیلم مینویسد:
فیلم جرات این را ندارد که برخی از ایدههای زیرکانهتر خود را به نتیجهگیریهای منطقی برساند، احتمالاً به این دلیل که این پروژهای پرهزینه است و از ترس از دست دادن بخشی از مخاطبان، احتیاط زیادی به خرج داده است. با این حال، فیلم همچنان در برخی جنبهها بیش از حد انتظار مخاطب را شگفتزده میکند، و بازیگران با لذت و هیجان زیادی نقش نوجوانان نامطمئن را بازی میکنند که باعث میشود حتی وقتی ضعفهای فیلم آشکار میشود، همچنان درگیر داستان باقی بمانید.
7.1/10
8.5/10
در طول سالها بهترین فیلم های ماجراجویی با بازیگران معروف بسیاری اکران شدهاند اما تنها برخی از این فیلمها و برخی از این بازیگران تا ابد در قلب و ذهن ما باقی میمانند.
داستان فیلم با کشف یک بازی مرموز به نام جومانجی آغاز میشود. آلن پریش که در کودکی این بازی را آغاز کرده بود، به طور ناگهانی به دنیای بازی منتقل میشود و به مدت ۲۶ سال در آن گیر میافتد. سالها بعد، دو کودک دیگر به نامهای جودی و پیتر بازی را ادامه میدهند و آلن را آزاد میکنند. اما آنها به زودی درمییابند که تنها راه برای متوقف کردن آشوبهای ناشی از این بازی خطرناک، اتمام آن است. در طول مسیر، آنها با حیوانات وحشی، شکارچیان مرموز و پدیدههای عجیب و غریب روبرو میشوند که همگی توسط بازی به دنیای واقعی وارد شدهاند.
حقایق جالب زیادی درباره ساخت این فیلم وجود دارد که نشان میدهد چرا جومانجی به یک اثر ماندگار تبدیل شده است. رابین ویلیامز که به بداههپردازی معروف بود، در صحنههایی از فیلم به خصوص در تعامل با بونی هانت، توانست آزادی بیشتری برای بداههگویی داشته باشد، اگرچه کارگردان نگران بود که این آزادی ممکن است به ساختار محکم داستان آسیب بزند.
فیلمبرداری برخی از صحنههای فیلم در شهر کین، نیوهمپشایر انجام شد که پس از اکران فیلم، این شهر به یکی از نقاط دیدنی طرفداران فیلم تبدیل شد. پس از مرگ رابین ویلیامز در سال ۲۰۱۴، مردم شهر با ساخت یادبودی از گلها و شمعها در زیر تابلوی کفشهای پریش، ادای احترام خود را به این بازیگر بزرگ نشان دادند.
7.2/10
7/10
ماجراجوییهای بزرگ، جانوران بزرگ میطلبد و بهترین فیلم های سینمایی ماجراجویی به همراه ماهها استفاده از تکنولوژی CGI این جانوران را به زندگی میآورند.
داستان فیلم درباره گروهی فیلمساز است که در جستجوی فیلمبرداری از یک مستند متفاوت، به جزیرهای ناشناخته و وحشتناک به نام جزیره جمجمه سفر میکنند. آنها در این جزیره با موجودات عجیب و غریبی مواجه میشوند، از دایناسورهای غولپیکر گرفته تا حشرات مرگبار. اما در این میان، آنها با موجودی مواجه میشوند که از همه ترسناکتر است: یک گوریل عظیمالجثه به نام کونگ. این موجود غولپیکر در نهایت به نیویورک منتقل میشود، جایی که سرنوشت او و شهروندان نیویورک به یکدیگر گره میخورد.
حقایق جالب درباره ساخت این فیلم کم نیستند. برای مثال، پیتر جکسون که از کودکی عاشق فیلم اصلی کینگ کونگ بود، این فیلم را به عنوان یکی از اصلیترین دلایل ورودش به دنیای سینما میدانست. یکی از ویژگیهای متمایز این فیلم، استفاده از جلوههای ویژهی پیشرفته برای خلق شخصیت کونگ بود؛ صدای غرشش از ترکیب صدای یک شیر که به عقب پخش میشود و صدای یک ببر که با سرعت نیمه پخش میشود، ساخته شده است. جالب است بدانید که ساخت نسخه کامپیوتری ساختمان امپایر استیت، که یکی از کلیدیترین صحنههای فیلم است، ۱۸ ماه به طول انجامید، در حالی که ساخت خود ساختمان واقعی تنها ۱۴ ماه زمان برده بود.
7.8/10
8/10
گاهی کاراکترهایی کوچک شروع کنندهی ماجراجوییهایی بزرگ میشوند و در میان فریمهای فیلم های ماجراجویی گنج به دنبال ثروت از دست رفته میگردند.
داستان فیلم از آنجا آغاز میشود که گندالف خاکستری بیلبو را به عنوان دزد به گروهی از دورفها معرفی میکند که به دنبال بازپسگیری سرزمین خود از اژدهای مخوف هستند. بیلبو که ابتدا تمایلی به این ماجراجویی ندارد، به مرور زمان به دلیل شجاعت و هوشی که از خود نشان میدهد، به یکی از اعضای ارزشمند گروه تبدیل میشود. این سفر پرخطر، او را با موجودات عجیب و غریبی مانند ترولها، گابلینها و البته گالوم روبهرو میکند که صحنههایی ماندگار را خلق میکند.
حقایق جالبی در پس پردهی ساخت این فیلم وجود دارد. برای مثال، لوکیشن فیلمبرداری هابیتون، همان جایی است که برای سهگانهی ارباب حلقهها استفاده شد؛ این مکان بخشی از یک مزرعه است که پس از اتمام فیلمبرداری به یک جاذبهی گردشگری تبدیل شد. با بازگشت تیم تولید برای سهگانهی هابیت، این مکان با بهبودها و افزودههای جدیدی روبرو شد. همچنین، در حالی که اندی سرکیس تنها برای یک صحنه در نقش گالوم ظاهر میشود، اما او نقش بزرگی در تولید فیلم داشت و به عنوان کارگردان واحد دوم نیز فعالیت میکرد.
7.9/10
8.2/10
در میان بهترین فیلم های ماجراجویی از نظر مخاطبان عناوینی وجود دارند که برای بردن مخاطب به ماجراجویی یک جهان خلق میکنند، جهانی با پیرنگ متفاوت.
داستان فیلم در سال ۲۱۵۴ اتفاق میافتد، زمانی که بشر برای استخراج مادهای ارزشمند به نام اوبتانیوم به پاندورا، قمری در منظومه آلفا قنطورس، سفر میکند. جیک سالی (با بازی سم ورثینگتون)، یک سرباز فلج، فرصتی پیدا میکند تا از طریق یک بدن آواتار به دنیای پاندورا نفوذ کند و به عنوان پل ارتباطی بین انسانها و ناویها عمل کند. اما جیک به تدریج متوجه میشود که هدف واقعی انسانها از حضور در پاندورا، نابودی محیط زیست و فرهنگ بومی ناویها است. او با نیتیری (زویی سالدانا)، یکی از ناویها، رابطهای عاطفی برقرار میکند و در نهایت در برابر همنوعان خود قرار میگیرد تا از پاندورا و ساکنان آن دفاع کند.
گاردین در مقالهای با نقد فیلم مینویسد:
نوآوریهای فنی در فیلمها ممکن است به سرعت جذابیت خود را از دست ندهند، اما گاهی دیگر به عنوان دلیل قاطعی برای هیجانزده شدن به چشم نمیآیند. فیلمهای تایتانیک و ترمیناتورهای کامرون همچنان محبوب هستند به دلیل داستانسرایی قویشان. اما هنوز مشخص نیست که آیا موجودات عظیمالجثه و در عین حال ظریف نوی (Na’vi) قادر خواهند بود همان توجه و محبوبیت را حفظ کنند یا خیر.
8.1/10
9.5/10
ماجراجویی همیشه یک سفر است و گاهی این سفر برای روشن کردن واقعیتی مهم انجام میگردد! بهترین فیلم های ماجراجویی در ژانر های مختلف ساخته میشوند و محبوب بودن نمونههای کمدی آنها اجتناب ناپذیر است.
داستان فیلم در دهه ۱۹۳۰ میلادی و در کشور خیالی زوبرووکا میگذرد. این فیلم روایتگر ماجراجوییهای مسیو گوستاو و زیرو است که درگیر سرقت یک نقاشی گرانبها به نام پسر با سیب میشوند. پس از مرگ یک خانم ثروتمند که یکی از مشتریان وفادار گوستاو بود، او به عنوان وارث نقاشی معرفی میشود، اما به سرعت به قتل متهم شده و مجبور به فرار میشود. این دو با استفاده از شبکهای از دوستان و همکاران وفادار، سعی در پاک کردن نام خود و یافتن رازهای پنهان پشت این ماجرا دارند.
حقایق جالبی در پشت صحنه این فیلم وجود دارد که نشاندهنده دقت و وسواس وس اندرسون در ساخت این اثر است. برای مثال، یکی از صحنههای بهیادماندنی فیلم که در آن هاروی کایتل (در نقش لودویگ) تونی ریوولوری (زیرو) را سیلی میزند، ۴۲ بار فیلمبرداری شد تا اندرسون رضایت دهد؛ در تمامی این برداشتها، کایتل واقعاً ریوولوری را سیلی میزد. همچنین، نقاشی پسر با سیب که نقش مهمی در داستان دارد، توسط مایکل تیلور خلق شده و نسخه اصلی آن در دفتر وس اندرسون در لندن قرار دارد.
8.2/10
8/10
بسیاری از بهترین ماجراجوییها در جزایری دور افتاده اتفاق میافتاد، فیلم های ماجراجویی در جزیره محبوبند و اگر به آن خطر و وحشتن را نیز اضافه کنیم جذابیت چندین برابر میشود.
داستان فیلم در جزیرهای خیالی به نام ایسلا نوبلار در سواحل کاستاریکا اتفاق میافتد، جایی که یک میلیاردر بلندپرواز به نام جان هموند (با بازی اتنبرا) تصمیم میگیرد دایناسورها را از طریق مهندسی ژنتیک بازسازی کرده و یک پارک تفریحی عظیم با حضور این موجودات باستانی ایجاد کند. اما وقتی کنترل پارک از دست خارج میشود و دایناسورها آزاد میشوند، گروهی از دانشمندان و بازدیدکنندگان باید برای بقا مبارزه کنند.
حقایق جالبی از پشت صحنه این فیلم وجود دارد که جذابیت آن را بیشتر میکند. برای مثال، تیرکس که یکی از ترسناکترین و معروفترین دایناسورهای فیلم است، در هنگام فیلمبرداری به دلیل باران شدید دچار مشکلات فنی میشد و به طور ناگهانی شروع به حرکت میکرد، که این امر باعث وحشت تیم تولید میشد. همچنین، ریچارد اتنبرا، بازیگر نقش جان هموند، در زمان وقوع طوفان سهمگین اینیکی که فیلمبرداری را در هاوایی مختل کرد، با خونسردی کامل در اتاق خود خوابید و وقتی از او پرسیده شد چگونه این کار ممکن است، پاسخ داد:
پسر عزیزم، من از بمباران لندن جان سالم به در بردهام!
8.4/10
7.5/10
فیلم های ماجراجویی با امتیاز بالا اکثرا قهرمانی فراموش نشدنی دارند. کسی که از موانع مختلف عبور میکند و بازیگری که سالهای سال به عنوان همان نقش شناخته میشود.
داستان فیلم با ماموریت ایندیانا جونز برای یافتن صندوق عهد آغاز میشود. او باید این شیء باستانی را قبل از اینکه به دست نازیها بیفتد پیدا کند، چرا که آنها میخواهند از آن برای شکست ناپذیر کردن ارتش خود استفاده کنند. سفر او از جنگلهای آمریکای جنوبی به بازارهای پرجنبوجوش قاهره میگذرد و او را با دشمنان مرگبار، تلههای باستانی و معماهای پیچیده روبرو میکند.
صحنه معروفی که در آن ایندیانا جونز به جای مبارزه با یک شمشیرزن ماهر، او را به سادگی با تفنگش میکشد، در واقع نتیجه بیماری شدید هریسون فورد در هنگام فیلمبرداری بود. او به دلیل مسمومیت غذایی نتوانست صحنه مبارزه را طبق برنامه اجرا کند و در نهایت پیشنهاد داد که فقط او را بزنیم، و اسپیلبرگ بلافاصله این ایده را پذیرفت.
همچنین، صحنه بهیادماندنی که در آن ایندیانا جونز از یک سنگ عظیم فرار میکند، به واقعیت نزدیکتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. سنگ ساخته شده از فایبرگلاس بود، اما با این حال وزن آن به ۵۰۰ پوند (حدود ۲۲۷ کیلوگرم) میرسید و تیم تولید باید بسیار دقت میکرد تا به هریسون فورد آسیبی نرسد.
8.7/10
8.3/10
ماجراجویی تنها به جنگلها و جزیرهها محدود نمیشود، گاهی فراتر میرود فرا تر از سیارات و فراتر از ستارگان. فیلم های ماجراجویی معروف گاهی سفری میان ستارهای را به تصویر میکشند.
داستان فیلم در آیندهای نزدیک روایت میشود که زمین به دلیل تغییرات آب و هوایی و قحطی در حال از دست دادن قابلیتهای زیستمحیطی خود است. کوپر (با بازی مککاناهی)، یک خلبان سابق ناسا، به همراه تیمی از فضانوردان، به مأموریتی اعزام میشود تا با استفاده از یک کرمچاله تازه کشفشده، سیارهای جدید برای انسانها پیدا کند. در طول این سفر پرماجرا، آنها با چالشهایی روبرو میشوند که زمان و مکان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، و کوپر باید برای بازگشت به زمین و نجات خانوادهاش با تصمیمات دشواری مواجه شود.
راجیر ابرت، سایت منتقد فیلم درباره این عنوان مینویسد:
متیو مککانهی، بازیگری فوقالعاده پرشور و عمیق است که با تمام وجود به هر خط دیالوگ و هر لحظهای که به او داده میشود، متعهد میشود و برای این نوع فیلم، بهترین انتخاب به عنوان نقش اصلی است. کوپر با افتخار خود را به عنوان یک مهندس معرفی میکند، علاوه بر اینکه فضانورد و کشاورز است، اما روحیهای شاعرانه و شوخطبع دارد؛ وقتی به چشماندازهای بینکهکشانی خیره میشود، شبیه کودکی است که در شهربازی منتظر سوار شدن بر یک ترن هوایی جدید است و از هیجان لبخند میزند.
6.3/10
7.2/10
فیلم آنچارتد (Uncharted) محصول سال ۲۰۲۲، به کارگردانی روبن فلیشر، تلاشی است برای به تصویر کشیدن ماجراجوییهای نیتن دریک، شخصیت محبوب دنیای بازیهای ویدئویی. تام هالند در نقش نیتن دریک، جوانی باهوش و خیابانی، و مارک والبرگ در نقش ویکتور سالی سالیوان، شکارچی گنج باتجربه، به دنبال گنجی افسانهای هستند که ۵۰۰ سال پیش توسط فردیناند ماژلان جمعآوری شده و توسط خاندان مونکادا از دست رفته است.
این فیلم با بودجهای حدود ۱۲۰ میلیون دلار ساخته شد و در گیشه جهانی بیش از ۴۰۰ میلیون دلار فروش داشت، که آن را به یکی از موفقترین اقتباسهای سینمایی از بازیهای ویدئویی تبدیل کرد. با این حال، آنچارتد نتوانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند. در وبسایت راتن تومیتوز، این فیلم با ۲۶۴ نقد، امتیاز ۴۰٪ را کسب کرده است. منتقدان معتقدند که فیلم نتوانسته است جذابیت و هیجان بازیهای اصلی را به تصویر بکشد و بیشتر به کلیشههای ژانر ماجراجویی تکیه کرده است.
با وجود نقدهای متفاوت، آنچارتد توانست در گیشه موفق عمل کند و به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای اقتباسشده از بازیهای ویدئویی شناخته شود. این موفقیت تجاری نشان میدهد که حتی با وجود نقدهای منفی، مخاطبان همچنان به دنبال تجربه ماجراجوییهای نیتن دریک بر روی پرده سینما هستند.
در مجموع، آنچارتد تلاشی است برای به تصویر کشیدن دنیای پرهیجان بازیهای ویدئویی بر روی پرده سینما. اگرچه نتوانسته است به طور کامل انتظارات منتقدان را برآورده کند، اما برای طرفداران ژانر ماجراجویی و علاقهمندان به بازیهای ویدئویی، تجربهای سرگرمکننده محسوب میشود.
سخن پایانیماجراجویی در دنیای سینما همچون سفر به سرزمینهای ناشناخته است، جایی که هر فیلم میتواند دری به سوی تجربهای تازه و هیجانانگیز باز کند. از تعقیب دایناسورهای غولپیکر در پارک ژوراسیک تا مبارزه برای بقای انسان در سیاهچالههای میانستارهای، هر کدام از این فیلمها ما را به جهانی متفاوت میبرند و به ما یادآوری میکنند که هر ماجراجویی بزرگ، به اندازه یک ایده کوچک شروع میشود. سینما با داستانهایش، نه تنها تخیل ما را بیدار میکند، بلکه مفاهیم عمیقی از عشق، فداکاری، شجاعت و انسانیت را به تصویر میکشد.
این مجموعه از فیلمهای ماجراجویی، از کلاسیکهای جاودانه تا آثار مدرن، نشاندهنده قدرت داستانسرایی و خلاقیت انسانی است که به مخاطبان الهام میبخشد و برای لحظاتی ما را از دنیای واقعی جدا میکند. هر فیلم، با جلوههای بصری خیرهکننده و داستانهای پیچیدهاش، به ما نشان میدهد که دنیا پر از ناشناختههاست و در هر گوشهای از آن، ماجراجوییای منتظر ماست.
امیدواریم این مطلب بشه شما در انتخاب عناوین خوب برای تماشا کمک کرده باشد، اگر فکر میکنید عنوانی باید در این مطلب میبود اما نیست حتما نام آن را با ما به اشتراک بگذارید. همیشه پاراجی بمانید و خدانگهدار.