در میان ژانرهای سینمایی، علمیتخیلی اغلب با برچسب «تجاری» یا «تخیلیِ صرف» شناخته میشود، اما گاهی همین ژانر است که با ایدهای جسورانه یا نگاهی انسانی، داوران اسکار را هم تحت تأثیر قرار میدهد. در دهههای اخیر، چند فیلم شاخص علمیتخیلی توانستند مرز میان سرگرمی و سینمای جدی را از میان بردارند و در معتبرترین جوایز سینمایی جهان بدرخشند. در ادامه، نگاهی داریم به چند اثر برجسته که هرکدام به شکلی متفاوت، نشان دادند علمتخیلی میتواند از فضا و فناوری عبور کند و به دل احساسات و فلسفهی انسان برسد.
نخست، «جاذبه / Gravity» (۲۰۱۳) به کارگردانی آلفونسو کوارون، تجربهای نفسگیر از تنهایی در خلأ است. داستان سادهی زنی که در مدار زمین گرفتار میشود، با تصویری چشمگیر از بیوزنی و سکوت کیهانی همراه شد؛ ترکیبی از تکنولوژی پیشرفته و احساسات انسانی که هفت جایزهی اسکار از جمله بهترین کارگردانی را برایش به ارمغان آورد. کوارون ثابت کرد که علمیتخیلی میتواند در عین تماشایی بودن، عمیق و تأملبرانگیز هم باشد.
یک سال بعد، «او / Her» (۲۰۱۳) به کارگردانی اسپایک جونز، چهرهی کاملاً متفاوتی از این ژانر ارائه داد. فیلم، عشق میان یک مرد تنها و سیستمعاملی هوشمند را روایت میکند و در پسِ ظاهر مدرنش، پرسشی قدیمی را زنده میکند: آیا احساسات واقعی میتوانند از دل مصنوعیت زاده شوند؟ «او» با فیلمنامهی اصیل و اجرای آرامشبخشش، جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی اورجینال را دریافت کرد و به نمادی از علمیتخیلی احساسی و دروننگر بدل شد.
چند سال بعد، «مکس دیوانه: جاده خشم / Mad Max: Fury Road» (۲۰۱۵) به کارگردانی جرج میلر، هیجان را دوباره به این ژانر تزریق کرد. فیلم با طوفانی از صدا، تصویر و حرکت، جهانی ویرانشده را زنده کرد که در آن بقا تنها از مسیر سرعت میگذرد. در ظاهر یک اکشن آخرالزمانی است، اما زیر لایههایش تمی انسانی دربارهی آزادی و رستگاری پنهان شده. «مکس دیوانه» شش جایزهی اسکار از جمله برای تدوین و طراحی صحنه گرفت و به یکی از کمنظیرترین بازگشتهای سینمای معاصر بدل شد.
در سال ۲۰۱۵، همزمان با بازگشت میلر، «مریخی / The Martian» ساختهی ریدلی اسکات نیز توجه اسکار و مخاطبان را جلب کرد. فیلم با بازی مت دیمون، داستانی واقعگرایانه و طنزآمیز از زنده ماندن در سیارهای بیرحم را روایت میکند؛ اثری که علم را نه بهعنوان ابزار تهدید، بلکه راه نجات انسان معرفی میکند. «مریخی» نامزد هفت جایزهی اسکار شد و تحسین منتقدان را برای ترکیب دقت علمی با طنز و امید به دست آورد.
سرانجام، «ورود / Arrival» (۲۰۱۶) به کارگردانی دنی ویلنوو، نمونهای است از علمیتخیلی شاعرانه و فلسفی. فیلم دربارهی ارتباط با موجودات فضایی است، اما در عمق خود به درک زمان، فقدان و معنا میپردازد. زبان در این فیلم نهفقط وسیلهی ارتباط، بلکه راهی برای تجربهی جهان است. «ورود» با هشت نامزدی اسکار و یک جایزه برای صداگذاری، به اثری تأثیرگذار و ماندگار در این ژانر بدل شد.
این پنج فیلم نشان میدهند که علمتخیلی تنها دربارهی آینده نیست؛ دربارهی خودِ ماست، در لحظههایی که میان فناوری و احساسات، میان بقا و معنا سرگردان میشویم. هرکدام از این آثار، مرزهای ژانر را گسترش دادند و ثابت کردند که حتی در میان ستارگان و ماشینها، سینما هنوز از انسان حرف میزند.