اشک و حسرت علی نصیریان در «شب جعفر والی»: از نسل ما فقط من ماندهام
«شب جعفر والی» شامگاه یکشنبه ۱۶ آذر، به همت مجله بخارا و با اجرای علی دهباشی در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان برگزار شد؛ مراسمی که رنگ و بوی حسرت داشت و با سخنان صریح علی نصیریان و گلایههای جواد طوسی درباره کمتوجهی به جایگاه جعفر والی همراه شد.
این برنامه به مناسبت نمایش مستند «آی باکلاه» ساخته سارا عابدی ـ پرترهای از این هنرمند اثرگذار تئاتر ایران ـ شکل گرفت.
نصیریان: نسل من رفتهاند و من تنها ماندهام
علی نصیریان در آغاز مراسم با ابراز خوشحالی از برگزاری چنین یادبودهایی گفت:
«خدا را شکر که هنوز جمعهایی برای فرهنگ و هنر تشکیل میشود تا از کسانی که اثرگذار بودهاند یاد شود.»
او سپس با اندوهی آشکار افزود: «همنسلان من تقریباً همه از دنیا رفتهاند و فقط من ماندهام.»
این بازیگر پیشکسوت در ادامه به نخستین آشناییاش با جعفر والی در تئاتر سعدی اشاره کرد؛ دورانی که تحتتأثیر فضای سیاسی دهه ۳۰، فعالیتهای نمایشی محدود و سانسور شده بود. نصیریان با مرور آن سالها توضیح داد که چگونه با والی، شاهین سرکیسیان و جمعی از جوانان ۱۶–۱۷ ساله، بدون امکانات و حتی بدون سالن، در خرابههای کنار پارک شهر تمرین میکردهاند:
«سرکیسیان ما را با دست خالی دور هم جمع کرده بود و این بزرگترین هنر او بود.»
والی؛ ستون تئاتر ایران از نگاه نصیریان
نصیریان جعفر والی را «یکی از پایههای تئاتر ایران» دانست و تأکید کرد که این ستایش از سر اغراق نیست:
«با او کار کردهام، زندگی کردهام، دیدهام چقدر باسواد و باانگیزه بود. حتی در بستر بیماری میخواست دوباره ‹آی با کلاه› را کارگردانی کند.»
او در بخش دیگری از سخنانش خاطراتی از اجرای نمایشهای ساعدی، از جمله «چوببهدستهای ورزیل»، و فعالیت مشترک گروههای تئاتری در دهه ۴۰ بیان کرد و گفت که موفقیت آن دوره نتیجه «کار گروهی واقعی» بوده است.
از «گاو» تا قهر ۴۰ ساله با مهرجویی
نصیریان درباره روند ساخت نسخه تلویزیونی «گاو» پیش از فیلم سینمایی مشهورِ داریوش مهرجویی نیز توضیحاتی داد و به قهر چند دههایاش با مهرجویی اشاره کرد:
«بعد از اینکه پیشنهاد بازی در ‹اجارهنشینها› را رد کردم، با من قهر کرد تا رسیدیم به ‹لامینور› که بدون خواندن فیلمنامه قبول کردم. او استاد من بود.»
او سپس با اشاره به نسل جدید هنرمندان، همایون غنیزاده را مثال زد و گفت: «موفقیت امروز جوانان نتیجه رنج و تلاش نسل ماست.»
طوسی: والی قربانی بیتوجهی سیستماتیک شد
جواد طوسی، دیگر سخنران مراسم، نیز با قدردانی از دهباشی گفت که جعفر والی آنگونه که باید قدر ندیده است:
«وقتی فرهنگ درگیر بیثباتیهای اجتماعی و سیاسی میشود، نقش برنامههایی مانند شبهای بخارا پررنگتر میشود.»
او با اشاره به فعالیتهای مهم والی در اجرای آثار ساعدی و بیضایی افزود:
«نمیدانم چرا از سال ۵۷ به بعد امکان فعالیت گسترده برای او فراهم نشد. سیاستگذاران اگر کارنامهاش را میدیدند، باید او را دعوت میکردند، نه کنار میگذاشتند.»
طوسی با انتقاد از کلیشهسازی در انتخاب بازیگران توضیح داد:
«در فضای حرفهای ما، یک بازیگر اگر کارگردانی سراغش نرود عملاً به حاشیه رانده میشود. این بیعدالتی هم درباره والی رخ داد و نتیجهاش مهاجرت او شد.»
او همچنین به بیتوجهی نهادهای فرهنگی نسبت به ساخت مستندهای پرتره اشاره کرد و گفت مستندهایی مانند «آی باکلاه» نتیجه تلاش فردی و بیحمایت است.
سارا عابدی: روایت یک عمر رنج و تلاش
در بخش پایانی برنامه، سارا عابدی ـ کارگردان مستند ـ از دشواریهای تولید فیلم و انتشار کتاب «آی بیکلاه، والی» سخن گفت و ابراز خوشحالی کرد که بخشی از زندگی این هنرمند ارزشمند ثبت شده است.
جعفر والی، بازیگر و کارگردان پیشرو تئاتر ایران، یکی از چهرههایی بود که حضورش مسیر تئاتر مدرن ایران را شکل داد و آثارش همچنان در حافظه نسلهای مختلف هنرمندان باقی مانده است.
منبع: ایسنا
