بهترین فیلم های معمایی تاریخ سینما؛ در جستجوی راه حل
0/10
معما کلید قفل ذهن است و همه انسانها کم یا بیش از حل کردن معماها لذت میبرند. در واقع حسی که پس از حل کردن یک معما به فرد دست میدهد، باعث میشود که او به انجام دوباره معماها و بهچالش کشیدن خود ادامه دهد. به همین دلیل معماها تبدیل به قسمت مهمی از سرگرمی دنیای ما شدهاند. اما در دنیای سینما، معماها فلسفه خاص خودشان را دارند و فیلمهای معمایی از پربازدیدترین سبکهای دنیا به شمار میروند. از آنجایی که برای مخاطبان ممکن نیست که بخواهند به حل پروندههای بزرگ و معماهای غیر قابل عبور بپردازند، دیدن یک فیلم معمایی انتخاب خوبی است که بخواهیم عطش به چالش کشیدن خودمان را رفع کنیم.
فهرست بهترین فیلم های معمایی
در ادامه به معرفی چند عنوان از بهترین فیلم های سینمایی در ژانر معمایی خواهیم پرداخت. با پاراج همراه باشید.
8.6/10
10/10
زمانی که بخواهیم از فیلمهای رازآلود و معمایی صحبت کنیم، چه اثری میتواند بر شاهکار بینظیر دیوید فینچر برتری پیدا کند و در همان ابتدای فهرست معرفی شود. فیلم سینمایی هفت یکی از آثاری است که با وجود رسیدن به 30 سالگی این اثر، هنوز هم هیچ عنوانی پیدا نشده که بتواند با این اثر شگفتانگیز و رمزآلود رقابت کند. اثری که با وجود آثاری همچون باشگاه مبارزه و زودیاک در کارنامه طلایی فینچر، هنوز هم در جایگاه اول آثار او قرار دارد. هفت اثری شایسته، تکرار نشدنی و لایق حضور در فهرست بهترین فیلمهای معمایی میباشد که در سال 1995 بر اساس فیلمنامهای از اندرو کوین واکر ساخته شده است. این اثر از بهترین فیلمهای معمایی با بازیگران معروف است که هنرمندان سرشناسی را در خود دارد.
در فیلم هفت با قاتلی سریالی طرف هستیم که اقدام به کشتن گروهی از آدمها کرده است. این قاتل برخلاف بسیاری از قاتلان، برنامهای اساسی برای کشتن قربانیان خود دارد و آنها را بر اساس هفت گناه کبیره که در دین مسیحیت وجود دارد، به قتل میرساند. دیوید (برد پیت) و ویلیام (مورگان فریمن) دو زوج طلایی و کارآگاه این فیلم هستند که به دنبال این قاتل میگردند و سعی میکنند تا او را دستگیر کنند. از دیگر ستارگان این فیلم میتوان به گوئینت پالترو و جان سی مکگینلی اشاره داشت. این اثر فینچر با وجود اینکه همچنان در میان بهترین آثار هالیوود قرار دارد، اما فروش 327 میلیون دلاری این اثر شاید در حد و اندازه اثری با این میزان از محبوبیت نباشد، که البته بخشی از آن به ردهبندی R این فیلم بازمیگردد.
از همه این موارد که بگذریم، یکی از حقایق این فیلم بسیار جالبتوجه و مهم است. قاتل اصلی این فیلم توسط یکی از بازیگران مطرح و شناخته شده سینما ایفای نقش شده است، اما فینچر و سازندگان این اثر در نظر داشتند تا هویت این قاتل تا زمانی که فیلم از آن رونمایی میکند، پنهان بماند. در واقع سازندگان از آوردن نام او در تیتراژ ابتدایی فیلم، تبلیغات و حتی کاورهای فیلم خودداری کردند تا انفجار و شوکی که به مخاطبان وارد میشود در بهترین حالت خود بماند. به همین علت نیز ما از آوردن نام او در این پادکست خودداری کردیم تا اگر این اثر را تا به حال ندیده باشید، هیجان را برایتان حفظ کنیم.
8.2/10
-
طرفداران دنیای کمیک بیشتر از هرکسی میدانند که یکی از شایستگان و محدود افرادی که لایق تحسین و تشویق بیحد و اندازه است، کسی نیست به جز آلن مور. این نویسنده در دنیای کمیک اسم و رسمی بزرگ برای خودش دارد و اگر بخواهیم جایگاه نیل گیمن افسانهای را حفظ کنیم، بدون شک کسی به غیر از آلن مور را نمیتوانیم در جایگاه دوم برترین نویسندههای دنیای کمیک فرض کنیم. فیلم نگهبانان یا همان واچمن، اقتباسی از بهترین اثر هنری است که این نویسنده در طول عمر خودش خلق کرده است. این فیلم حدود 23 سال بعد از نوشته شدن کمیک آن به دست آلن مور ساخته شد و وظیفه ساخت این اقتباس، توسط برادران وارنر به زک اسنایدر سپرده شد.
دنیای نگهبانان دنیایی دردناک و بیرحم است که در سال 1985 به سمت پایان خودش حرکت میکند. این اثر داستان گروهی از قهرمانان خودساخته به نام Watchmen را روایت میکند که پس از کشته شدن یکی از اعضای اصلی، دوباره در کنار یکدیگر جمع میشوند تا قاتل شخصیت کمدین را بیابند. نگهبانان فیلمی با مضامین سیاسی، فلسفی، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی ابرقهرمانی است که همچون نوشته دیگر آلن مور یعنی V for Vendetta، تفکرات ذهنی بینندگان را به چالش میکشد و یک نمونه از بهترین فیلمهای معمایی از نظر مخاطبان و منتقدان محسوب میشود. از جمله بازیگران فیلم نگهبانان میتوان جکی ارل هیلی، جفری دین مورگان، پاتریک ویلسون، مالین اکرمن، بیلی کروداپ و متیو گود اشاره کرد.
در خصوص ساخت فیلم سینمایی نگهبانان حساسیتهای بسیاری وجود داشت. در واقع کارنامه اسنایدر را چه پیش از این فیلم و چه پس از آن را که نگاهی بیاندازیم میتوانیم متوجه شویم که وارنر اقدام خطرناکی را از جنبه سپردن این اثر به او انجام داده است. بسیاری از مخاطبان از این اتفاق وحشت داشتند که روایت فیلم دچار تغییراتی شود و سازندگان و بهخصوص کارگردان در آن ویرایشهایی را ایجاد کند. اما در زمان اکران اتفاقی افتاد که همه دوستداران و حتی طرفداران دوآتیشه این فیلم را خوشحال کرد. نگهبانان در نهایت اثری کاملا مشابه کمیک بود و حتی دیالوگها، ظاهر شخصیتها و اتفاقات کوچک اثر نیز کاملا مشابه با کمیک آن بودند.
8.5/10
7.5/10
بودن فیلمی از آلفرد هیچکاک نابغه و فقید در هیچ فهرستی عجیب و تعجببرانگیز نیست. این کارگردان، صاحب سبک و پایهگذار بسیاری از مبانی سینما بود و به خوبی میداند که چه زمانی باید بترساند، چه زمانی باید بخنداند و چه زمانی باید معما را برای مخاطبان خودش موشکافی کند. روانی از جمله آثار هیچکاک به شمار میرود که احتمالا هرکسی که آن را تماشا کرده باشد، میتواند با دیدن عنوان این پادکست، انتظار حضور این اثر را در فهرست پیشرو داشته باشد. اثری که طرفداران همیشه بین انتخاب کردن آن و اثر دیگر این کارگردان به نام سرگیجه، اختلاف نظرهایی راجب بهترین بودن در سوابق کاری او دارند.
حدود دو سال پس از ساخته شدن فیلم سرگیجه و یکسال پس از تولید فیلم جاسوسی و دوستداشتنی شمال از شمال غربی، هیچکاک فیلمی را تحت عنوان روانی در سال 1960 تولید کرد. همانطور که میدانید این کارگردان با وجود نبوغی که در ساخت آثار و خصوصا آثار رازآلود و معمایی داشت، اما هیچوقت نوشتن داستان و فیلمنامه را برعهده نمیگرفت. عنوان روانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و فیلمنامه آن را جوزف استفانو نوشته است. بودجه ساخت این اثر تنها 800 هزار دلار بوده، ولی طی بازخوردهای بینظیری که در زمان خودش دریافت کرد، موفق شد تا مبلغی برابر با 50 میلیون دلار را کسب کند. جالب است که بدانید این اثر هنوز هم در برخی از سینماهای جهان اکران میشود و مخاطبان زیادی برای دیدن آن برای چندین مرتبه مراجعه میکنند.
مارین کرین یک منشی است که در یک بنگاه خرید و فروش املاک مشغول به کار است. در ابتدای داستان او مبلغ 4 هزار دلار را از کارفرمای خود میدزدد و پس از آن فرار میکند. در ادامه او وارد هتلی در مکانی بسیار دورتر از محل کار خودش میشود، اما در همان شب به طرز نگران کنندهای کشته میشود.
فیلم روانی در واقع پایانی بر تمامی آثاری بود که هیچکاک در طول زندگی هنری خودش آن را به صورت سیاه و سفید ساخته بود و با حضور فیلم پرندگان در سال 1963، عصر ساخت فیلمهای رنگی هیچکاک آغاز شد و او آثار خودش را این بار با دنیای رنگی تلفیق کرد.
6.7/10
-
فیلم قاتل دومین اثر از دیوید فینچر است که میخواهیم به معرفی آن بپردازیم. این اثر یکی از تازهترین و بهترین فیلمهای معمایی با امتیاز بالا محسوب میشود که فینچر در سال 2023 ساخته و عرضه کرده است. قاتل همانند بسیاری از آثار این کارگردان قدم در داستانهای جنایی، معمایی و مرموز میگذارد. داستانی که در راس آن یک فرد آدمکش قرار دارد که تبدیل به وحشتی برای تمامی افراد، پلیسها و کاراگاهان شده است. بودن نام نویسنده فیلم هفت که پیش از این به شرح و تجلیل از آن پرداختیم، به عنوان داستان نویس فیلم قاتل، باعث میشود که قاتل از هرجنبهای یک اثر مجذوب کننده به نظر برسد. اثری که بیراه نیست اگر از او به عنوان فرزند معنوی فیلم هفت یاد کنیم.
مایکل فاسبندر، بازیگر بسیار ماهر و با مهارت فیلمهایی مثل مردان ایکس و بیگانه، در این اثر نقش قاتلی حرفهای را ایفا میکند. این قاتل در انجام قتلهای خودش بیاندازه دقیق و حساب شده عمل میکند و به عنوان یکی از بهترینها در حوزه خودش شناخته میشود. اما بر اثر اتفاقی، خود او تبدیل به یک مهره برای حذف شدن میشود و افرادی که پیش از این با او همکاری میکردند، مامورینی را برای کشتن و از بین بردن او میفرستند تا جلوی این فرد را بگیرند. در این فیلم بازیگران دیگری از جمله تیلدا سوینتن و آرلیس هاوارد نیز حضور دارند و نقش زیبایی را از خود بهجا گذاشتهاند. فیلم قاتل در مجموع فروشی در حد 452 میلیون دلار را تجربه کرد و همچنین جوایزی را هم به نام خود زد.
7.7/10
7/10
جاودانگی یکی از آرزوهای نسل بشر است و سالهای زیادی است که انسانها به دنبال راهی برای جاودان ساختن خود میگردند. اما بسیاری از افراد به این مسئله دقت نکردهاند که جاودانگی میتواند یک نفرین باشد و انسانی که هیچوقت مرگ را تجربه نکند، زندگی تاریک را در پیش خواهد داشت. در فیلم آقای هیچکس ما با فردی به نام نیمو نوبادی (هیچکس) آشنا میشویم. مردی که در دنیای خودش اخرین انسانی است که دارای جسم فانی بوده و برخلاف سایر انسانها، عمری جاودان ندارد. روایت فیلم آقای هیچکس مباحث فلسفی زیادی را نمایش میدهد و با پیوند زدن قسمتهایی از زندگی نیمو با این مباحث، نگرشهای سازندگان خودش را به تصویر میکشد.
معما در فیلم آقای هیچکس حرف اول را میزند و این انتظار را نداشته باشید که فیلم داستان خودش را همچون سایر آثار به صورت غیر مبهم برایتان روایت کند. جرد لتو در این اثر نقش نمو را برعهده داشته است. بازیگران دیگر این فیلم سارا پلی، دایان کروگر، ناتاشا لیتل و توماس برن هستند. این فیلم در سال 2009 با هزینهای برابر با 47 میلیون دلار ساخته شد. اما چیزی که سازندگان را دلسرد کرد، فروش ناامیدکننده 3.5 میلیون دلاری بود. در واقع آثار فلسفی که بار سنگینی را به دوش مخاطب قرار میدهند، همیشه فروش نامطلوبی را به همراه دارند و این اتفاق برای فیلم آقای هیچکس نیز رخ داد.
مخاطبان زیادی در دنیا وجود دارند که از شیفتگان فیلم آقای هیچکس هستند، اما هیچکدام بهطور دقیق نمیدانند که این فیلم نسخههای کاملتری را هم دارد. در واقع اثر اولیهای که از این فیلم منتشر شد، مدت زمانی برابر با 141 دقیقه داشت، اما در ادامه نسخه طولانیتری از این فیلم منتشر شد که زمانی در حدود 157 دقیقه را ارائه کرد.
7.9/10
-
درست است که فیلم جاده مالهالند اثری سورئال محسوب میشود و بیشتر از اینکه اثری با محوریت رمزگشایی و حل معماها باشد، به نشان دادن یک داستان با عناوین سورئال و فراواقعی پرداخته است. اما نمیتوانید این نکته را انکار کنید که این اثر دیوید لینچ که از قضا بهترین فیلم او نیز محسوب میشود، در غرق کردن مخاطب خود در دل یک دنیای معمایی و رازآلود ناموفق است. جاده مالهالند با ارائه داستانی به شدت قدرتمند و تاثیرگذار به همراه پایانی که بینندگان را بر سر جای خود میخکوب میکند، یکی از بهترین فیلمهای معمایی و رازآلود محسوب میشود.
توضیح دادن داستان فیلمهای دیوید لینچ واقعا سخت است و هرچه بگوییم شما را از روایت اصلی دور کردهایم. تنها این بخش از روایت را به یاد داشته باشید که کارمیلا دختریست که بر اثر حادثهای جان سالم به در میبرد و اکنون که حافظه خودش را از دست داده، با دختر بازیگری به نام بتی آشنا میشود و بتی به او در راه کشف گذشته مرموز خود کمک میکند. نائومی واتس، لورا هرینگ، جاستین ثرو و آن میلر از بازیگران این اثر لینچ محسوب میشوند.
درست است که این اثر لینچ یکی از شاهکارهای صنعت سینما محسوب میشود و هیچ شکی هم در آن وجود ندارد، اما به علت عدم برقراری ارتباط مناسب با مخاطبان، جاده مالهالند نتوانست پاسخ مالی مناسبی را برای سازندگانش داشته باشد و فروش گیشه 20 میلیون دلاری آن در شرایطی بود که هزینه ساخت این اثر حدود 15 میلیون دلار محاسبه شده است. این اثر در سال 2001 تولید شده و برترین اثر دیوید لینچ در سینما محسوب میشود.
جاده مالهالند، بزرگراه گمشده و ایلند امپایر سه فیلمی هستند که لینچ بیشتر از سایر آثار خودش بر روی دنیای عجیب و سورئال آنها مانور داده است. اما بزرگراه گمشده و جاده مالهالند ورق دیگری از این قضیه هستند. اگر این دو اثر را مشاهده کرده باشید، قطعا شباهتهای غیرقابل انکاری را در این دو اثر کشف کردهاید. میتوان گفت که جاده مالهالند اثر پختهتر، بهتر و بالغتری است که لینچ توانسته با ایجاد تغییراتی روی داستان گنگ بزرگراه گمشده ایجاد کند و آن را برای مخاطبان خود، قابل هضمتر کند.
7.6/10
8/10
زمانی که بحث فیلمهای خونین و اسلشر به میان میآید، انتظار حضور سری اره همیشه وجود دارد. اما در میان یک فهرست از بهترین فیلمهای معمایی جهان، شاید حضور این اثر عجیب باشد. اما آنهایی که قسمت اول فیلم اره را ندیده باشند، شاید این مسئله را ندانند که شروع این مجموعه با یکی از قدرتمندترین فیلمهای معمایی ترسناک رقم خورد. فیلم اره قاتل خودش را به بهترین شکل معرفی میکند و مخاطب را آنقدری درگیر جزئیات میکند که نمیتواند حضور قاتل داستان را در پس اتفاقات رخ داده شده حدس بزند و این اصلیترین پیچش داستان فیلم است.
اولین قسمت از اره در سال 2004 توسط جیمز وان، خالق بزرگ آثار ترسناکی مثل آنابل، مجموعه احضار و سری فیلم توطئه آمیز خلق شد. این فیلم داستان مردی به نام آدام را روایت میکند که در یک وان از خواب بیدار شده و متوجه میشود که در یک مکان ناآشنا به دیوار زنجیر شده است. همچنین در این اتاق یک جراح نیز همچون آدام زندانی شده و هر دو این افراد باید به دنبال راهی برای آزاد شدن خود باشند. مردی به نام جیگساو از طریق یک ضبط صوت با آنها ارتباط برقرار میکند و میگوید که آنها باید برای نجات خود باید به راهنماییهای او عمل کنند.
اره شروع بینظیری برای مجموعه خود بود و با اینکه قسمتهای بعدی توسط جیمز وان مورد کارگردانی و نویسندگی قرار نگرفتند، ولی این مجموعه توانست تا دنیای فیلم های اسلشر را دستخوش تغییر سازد. جیمز وان با ساخت فیلم اول اره به بهترین شکل نشان داد که چطور میتوان با بودجه ناچیز 1.2 میلیون دلاری، یک اثر ناب و جدید را ساخت و جوایز مختلفی را بدست آورد. این اثر پس از بازخوردهای مثبتی که دریافت کرد، به فروش 104 میلیون دلاری رسید. این فیلم 103 دقیقهای بازیگرانی از قبیل کری الوس، دنی گلاور، مایکل امرسون و مونیکا پاتر را در خودش قرار داده است.
اما اگر بخواهیم دلیلی مهم بر ساخته شدن فیلم اره بیاوریم، احتمالا باید به بودجه محدود این اثر اشاره کنیم. در واقع جیمز وان و لی ونل در ابتدا قصد داشتند تا یک اثر سینمایی بزرگ بسازند، اما زمانی که از جنبه مالی به فیلم نگاه کردند، متوجه محدودیتهای عظیم این اثر شدند. آنها در ادامه تصمیم گرفتند تا کل فیلمنامه را تنها در یک موقعیت قرار دهند و همین مسئله جرقهای بود که فیلم اره را شکل داد، چرا که ثابت بودن محل رخدادهای این فیلم، اصلیترین دلیل داستان بینظیر آن است.
8.3/10
9/10
مفهوم هوش مصنوعی به سرعت در حال فراگیری در دنیا میباشد و حتی افرادی که به دنیای تکنولوژی علاقهمند نیستند نیز متوجه این پیشرفت باورنکردنی شدهاند. اگر بخواهیم به ظهور هوش مصنوعی در دنیای سینما اشارهای داشته باشیم، احتمالا فیلمهایی مثل ترمیناتور و ماتریکس از بهترین مثالهای این صنعت باشند. اما اگر عمیقتر به این مسئله نگاه کنیم، ادیسه فضایی فیلمی بود که این مفهوم را به خوبی در سال 1968 و در سینما گنجاند. استنلی کوبریک همان نابغهای است که پشت ساخت فیلم ادیسه فضایی بوده و با نبوغ خودش یکی از بهترین فیلمهای معمایی را با مفاهیم علمی تخیلی خلق کرده است.
پس از اینکه انسانها میتوانند شیء کهن و مرموزی را در لایههای زیرین کره ماه بیابند، پیشینه این شیء را مورد بررسی قرار میدهند. آنها بالاخره میتوانند نشانههایی از منشا این شیء را در سیاره مشتری پیدا کنند و به همین دلیل، فضاپیمایی برای یافتن این حقیقت به همراه یک ابررایانه قدرتمند به سمت این سیاره فرستاده میشود. کوبریک برای ساختن این فیلم حدود 10 میلیون دلار هزینه کرد و با توجه به شاهکاری که تحویل جامعه سینما داد، بازخورد 146 میلیون دلاری را دریافت کرد که اگر به سال ساخت این فیلم نگاهی کنیم، متوجه مقدار زیاد این فروش سرسامآور میشویم.
کوبریک در دورانی که کشورهای قدرتمند دنیا در حال رقابت برای رفتن به کره ماه بودند این اثر را تولید کرد. این مسئله را به خوبی میتوان از روی تاریخ عرضه این فیلم متوجه شد. سال عرضه فیلم ادیسه فضایی 1968 بوده و اولین باری که انسان توانست بر روی ماه قدم بردارد، سال 1969 بود. این اتفاق باعث شد که هنگام عرضه این فیلم، ادیسه فضایی تبدیل به یک اثر فاخر با دید عمیق نسبت به آینده باشد.
8.6/10
9.3/10
در میان فیلمهای معمایی معروف، سکوت برهها اثری است که یک پله از سایر آثار، شناخته شدهتر میباشد. با وجود اینکه اولین اثری که سری فیلمهای هانیبال را وارد دنیای سینما کرد، فیلم Manhunter سال 1986 محسوب میشود، اما بسیاری این اثر را نادیده میگیرند و سرآغاز دکتر جذاب و آدمخوار این سری را فیلم سکوت برهها میدانند. سکوت برهها اثری تکرار نشدنی در سبک معمایی و جنایی محسوب میشود که اتفاقا در میان مجموعه خودش، به عنوان بهترین اثر شناخته میشود. سکوت برهها در سال 1991 و توسط جاناتان دمی ساخته شد و به فروش بسیار خوب 272 میلیون دلاری رسید. این اثر با قرار دادن دو بازیگر سرشناس جودی فاستر و آنتونی هاپکینز برای شخصیتهای کلاریس استارلینگ و هانیبال لکتر، زمینهای برای ادامه یافتن مجموعه با قدرت بیشتر فراهم نمود.
در داستان فیلم سکوت برهها، بوفالو بیل قاتل سریالی است که پوست قربانیان خودش را بهطرز وحشتناکی از بدن آنها جدا میکند. مامور استارلینگ از اف بی آی وظیفه پیدا میکند تا به سراغ یکی از نوابغ روانشناس در زندان برود. فردی که او را با نام هانیبال آدمخوار میشناسند. اف بی آی میداند که هانیبال میتواند کمک موثری را به آنها برای یافتن بوفالو بیل برساند و به همین دلیل، از طریق مامور کارآزموده خود وارد عمل میشود. فیلم سکوت برهها دارای 5 جایزه اسکار از جمله جوایز بهترین بازیگر مرد، بازیگر زن، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شده است. آهنگساز این عنوان هاوارد شور بوده که در کارنامه خودش سه جایزه اسکار، چهار جایزه گرمی و دارای سه جایزه گلدن گلوب را دارد.
فیلم سکوت برهها در سالهای 2001، 2002 و 2007 عناوین دیگری را از مجموعه خود دریافت کرد که یک مورد مربوط به دنباله این اثر و دو مورد به وقایع پیش از آن میپردازد. تماشا کردن سکوت برهها به عنوان گل سرسبد فیلم های جنایی معمایی به هر مخاطب کاوشگری پیشنهاد میشود.
سری فیلم هانیبال به عنوان تاپ فیلمهای رازآلود و معمایی سینمای جهان شناخته میشوند نکته جالب توجه در مورد فیلم سکوت برهها و مجموعه هانیبال، این مسئله است که این آثار در ابتدا رمانهایی بودند که به دست توماس هریس، نویسنده خلاق آمریکایی نوشته شده است. کتاب سکوت برههای این نویسنده در سال 1988 نوشته شد و پس از استقبال فراوان، به سینما ورود پیدا کرد. در جلد رمان این داستان، تصویری از نقاشی اسکلتی سالوادور دالی دیده میشود که ارتباطاتی با وقایع داستان فیلم دارد.
8.3/10
-
احتمالا تا اینجای کار تصور میکردید که قدیمیترین فیلم در فهرست برترین فیلمهایمعمایی ما، فیلم ادیسه فضایی است، اما در انتهای کار باید فیلم معمایی خارقالعاده همشهری کین را به شما معرفی کنیم که از بهترین فیلمهای سبک خودش شناخته میشود. همشهری کین در سال 1941 و 27 سال پیش از شاهکار کوبریک ساخته شد. این فیلم از درخشانترین آثار جرج اورسن ولز به شمار میرود که با همکاری هرمان جی. منکویتس بر روی صندلی نویسندگی ساخته شده است. همشهری کین علاوه بر قرارگیری به عنوان یکی از فیلمهای قدرتمند رمزآلود، یک اثر کالت و شاخص به شمار میآید.
چارلز فاستر کین، فرد بسیار ثروتمندی است که یک نشریه روزنامه را به نام خود دارد. اما در اوایل داستان، مرگ او تبدیل به تیتر اصلی روزنامهها میشود. اما مرگ چارلز با یک ابهام بزرگ صورت میگیرد. او پیش از مرگ خودش تنها 2 کلمه برزبان میآورد و همین مسئله باعث شکلگیری گروههای عظیم برای رمزگشایی آخرین گفته او میشود. این اثر با روند پیچیده خودش قسمتهایی از گذشته کین را به نمایش میگذارد و مخاطب را تا انتخاب با داستان شدیدا درگیر کننده خود همراه میکند.
جوزف کاتن، اورت اسلون، دوروتی کومینگور، جرج کولوریس و البته خود جرج ولز در این اثر حضور دارند. این فیلم بودجه 839 هزار دلاری را برای تولید به همراه داشته و مدت زمان آن برابر 119 دقیقه است. این فیلم توانست تا در 9 شاخه مختلف جایزه اسکار را به نام خودش ثبت کند. با اینکه فیلم همشهری کین یک اثر واقعی نیست، اما روایت آن آنقدری با دنیای واقعی پیوند خوبی را برقرار کرده که شاید برخی آن را در فهرست فیلمهای معمایی براساس واقعیت قرار بدهند.
گفته میشود زمانی که ولز ساخت این اثر را قبول کرد، آنقدری هیجان زده بود که به سختیهای ساخت فیلم توجه نکرده بود. به گفته خود ولز در زمان پذیرش این فیلم از شگردهای فیلمبرداری، کارگردانی و حتی جلوههای ویژه تا حد زیادی بیخبر بوده است و این مسئله او را در وضعیت بدی قرار داده است. اما خلاقیت و علاقه بیش از اندازه این کارگردان باعث شده تا بسیاری از حقههایی که در این فیلم شاهد هستیم را خودش پیادهسازی کند و نتیجه نهایی این خلاقیت، اثری ماندگار به نام همشهری کین است.
سخن پایانیاز دورترین چشمانداز سیاره مشتری، تا پروندههای سیاهی که بر طبق هفت گناه کبیره شکل گرفتهاند. همه اینها موضوعاتی از بهترین فیلمهای معمایی هستند که تا به اینجا برای شما معرفی کردیم. برخی از این آثار برای ما از خطرناکترین قاتلان در دنیا میگویند و برخی دیگر سعی میکنند تا ذهن مخاطب را به ترسناکترین شکل ممکن به چالش بکشند. با این تفسیر، دیدن هریک از این فیلمها میتواند شما را با سایر آثار این کارگردانها آشنا کند و مخاطب را به دیدن این آثار سوق دهد. بهترین اثر معمایی از دیدگاه شما چیست و چه اثری توانسته یک معمای ناب و درجهیک را در خودش جای بدهد؟ منتظر نظرات شما در مورد این فیلمها هستیم.