بهترین فیلم های انقلابی جهان؛ سینما مقابل دیکتاتور

کاظم ظریف - انتشار: 23 اسفند 1403 12:16
مطالعه : 13 دقیقه
پاراج-
بهترین فیلم های انقلابی جهان؛ سینما مقابل دیکتاتور

فیلم های انقلابی همیشه چیزی فراتر از داستان‌های معمولی هستند. سینما همیشه دوست دارد از انقلاب بگوید از مردمی که در برابر ستم ایستاده‌اند، از لحظه‌ای که یک جرقه، آتشی بزرگ را شعله‌ور می‌کند، و از قهرمان‌هایی که در برابر طوفان تاریخ ایستادگی می‌کنند. از جنگ‌های استقلال گرفته تا قیام‌های زیرزمینی، از جنبش‌های مردمی تا شورش‌های خونین، فیلم‌های انقلابی همیشه داستانی برای گفتن دارند.

اما فیلم های درباره انقلاب فقط درباره‌ی تغییر رژیم‌ها یا نبردهای خونین نیستند. گاهی انقلاب در ذهن‌ها رخ می‌دهد، مثل جایی که وی مثل وندتا ماسک گای فاکس را تبدیل به نمادی جهانی می‌کند، یا وقتی باشگاه مبارزه با یک مشت ساده، مفهوم مصرف‌گرایی را زیر سوال می‌برد. گاهی یک مرد، به نماد آزادی بدل می‌شود، مثل ویلیام والاس در شجاع دل که حتی در لحظه‌ی مرگش هم تسلیم نمی‌شود. و گاهی هم، انقلاب، داستان مردی است که از قدرت سقوط می‌کند، مثل آخرین امپراتور که نظاره‌گر پایان یک امپراتوری بزرگ است.

لیست بهترین فیلم های انقلابی جهان

در این مقاله سراغ برخی از بهترین فیلم های انقلابی جهان رفته‌ایم، از روایت‌های تاریخی مثل میهن پرست و بینوایان گرفته تا برداشت‌های مدرن‌تر از مفهوم انقلاب، مانند تل ماسه ۲. اگر به دنبال فیلم‌هایی هستید که شما را وادار به تفکر کنند، قلبتان را به تپش بیندازند و شاید حتی الهام‌بخش باشند، این فهرست مخصوص شماست.

تل-ماسه-2
تاریخ اکران: جمعه 11 اسفند 1402
ژانر: اکشن، ماجراجویی، درام
کارگردان: دنی ویلنوو
بازیگران: تیموتی شالامی، زندایا
imdb logo
8.5/10
metacritic logo
92%
rotten logo
79%

در جهان تل‌ماسه، انقلاب نه از یک جنگ، بلکه از یک پیشگویی آغاز می‌شود. تل‌ماسه: قسمت دوم (Dune: Part Two 2024)، ادامه‌ی حماسه‌ی علمی-تخیلی دنی ویلنوو، تنها یک فیلم نیست، بلکه یک تجربه‌ی سینمایی عظیم است که سرنوشت یک فرد را به قیام یک ملت پیوند می‌زند.

پل آتریدیز، پس از خیانت و سقوط خاندانش، دیگر یک نجیب‌زاده‌ی تبعیدی نیست. او در میان فرمن‌ها رشد کرده، بیابان‌های خشن آراکیس را درک کرده و حالا باید میان سرنوشت از پیش تعیین‌شده‌اش و اراده‌ی شخصی خود تصمیم بگیرد. در حالی که خاندان هارکنن همچنان بر سرزمین‌های ارزشمند ادویه حکومت می‌کنند، پل با چانی و فرمن‌ها متحد می‌شود تا سرنوشت جدیدی برای خود و جهانش رقم بزند. یک قیام، یک انقلاب، و شاید چیزی فراتر.

فیلم، مانند یک انقلاب واقعی، به زبان‌های مختلف سخن می‌گوید. زبان فرمن‌ها، چاکوبسا، ترکیبی از عربی، فرانسوی، رومانیایی، اسلاوی و حتی سانسکریت است، و طراحی لباس‌ها و نمادهای مذهبی بانوی جسیکا، تماما با فلسفه‌ی کهن فرقه‌ی بنی‌جسرِت در هم تنیده شده است. این جزئیات نشان می‌دهد که تل‌ماسه صرفا یک فیلم بلاک‌باستر دیگر نیست، بلکه یک روایت چندلایه از سیاست، قدرت و ایمان است. چیزی که آن را رهبر فیلم های سینمایی انقلابی جدید می‌کند.

شجاع-دل
تاریخ اکران: چهارشنبه 3 خرداد 1374
ژانر: بیوگرافی، درام، جنگی
کارگردان: مل گیبسون
بازیگران: جیمز رابینسون، شان لاولور
imdb logo
8.3/10
metacritic logo
76%
rotten logo
68%

در تاریخ سینما، برخی فیلم‌ها فقط روایتگر یک داستان نیستند، بلکه روح یک ملت را زنده می‌کنند. شجاع‌دل (Braveheart 1995) یکی از همان آثار است که بیش از یک فیلم جنگی، یک فریاد برای آزادی است. در دنیایی که قدرت‌های فاسد تاریخ را می‌نویسند، این فیلم سینمایی در مورد انقلاب قصه‌ی مردی را بازگو می‌کند که ترجیح داد شمشیرش را روی کاغذی دیگر فرود آورد و سرنوشتش را خودش بنویسد.

ویلیام والاس، قهرمان افسانه‌ای اسکاتلند، مردی بود که با شورش علیه انگلیسی‌ها، الهام‌بخش ملتی شد که قرن‌ها بعد همچنان نامش را با افتخار فریاد می‌زند. مل گیبسون که هم کارگردانی و هم ایفای این نقش را بر عهده دارد، تصویری از مردی خلق می‌کند که تنها با یک ایده، یک امید، و یک اراده‌ی شکست‌ناپذیر، تاریخ را به لرزه درمی‌آورد. این فیلم پر است از صحنه‌های جنگی باشکوه، دیالوگ‌های تأثیرگذار و لحظاتی که تا مدت‌ها بعد در ذهن بیننده باقی می‌ماند.

البته، شجاع‌دل بی‌نقص نیست. دقت تاریخی فیلم بارها زیر سؤال رفته است، از لباس‌های اشتباه تا روایت‌هایی که با واقعیت فاصله دارند. حتی خود مل گیبسون در مصاحبه‌ای اذعان کرده که فیلم برای تأثیرگذاری بیشتر، تاریخ را "کمی رمانتیک‌تر" کرده است. اما او همزمان تأکید می‌کند که این فیلم قبل از هر چیز، یک تجربه‌ی سینمایی است که باید مخاطب را سرگرم کند، چیزی که به‌خوبی از پس آن برمی‌آید.

همچنین بخوانید:
وی-مثل-وندتا
تاریخ اکران: جمعه 26 اسفند 1384
ژانر: اکشن، درام، علمی تخیلی
کارگردان: جیمز مک‌ تیگو
بازیگران: ناتالی پورتمن، هوگو ویوینگ
imdb logo
8.1/10
metacritic logo
73%
rotten logo
62%

انقلاب همیشه با یک انفجار شروع نمی‌شود، گاهی فقط یک نجوا کافی است تا دیوارهای استبداد ترک بخورند. وی مثل وندتا (V for Vendetta 2005) فیلمی است که این نجوا را به فریادی طنین‌انداز تبدیل می‌کند، روایتی که آزادی را نه در شعار، بلکه در عمل به تصویر می‌کشد و نه تنها به عنوان یکی از بهترین فیلم های انقلابی جهان بلکه به عنوان یک نماد شناخته می‌شود.

در دنیایی که کنترل و سرکوب به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل شده، تنها یک فرد نقاب‌دار، با لبخندی مرموز و کلماتی که مثل شعر بر لبانش جاری می‌شود، جرئت آن را دارد که نظام حاکم را به چالش بکشد. وی، مبارزی که چهره‌ی گای فاکس را بر خود دارد، نه‌فقط به دنبال انتقام، بلکه در جستجوی آگاهی است. او از ترس به عنوان سلاح استفاده نمی‌کند، بلکه از ایده‌ها بهره می‌برد، و همان‌طور که خودش می‌گوید، ایده‌ها شکست‌ناپذیرند.

وی مثل وندتا فیلمی است که لایه‌های پنهانی دارد. حکومت فاشیستی بریتانیا در این جهان، خود را بر اساس ساختار بدن انسان مدل‌سازی کرده است. رهبر حکومت، "سر" است، تلویزیون دولتی "دهان"، نیروهای پلیس "بینی"، و پلیس مخفی که به آن‌ها "فینگرمن" می‌گویند، همان "دست" این نظام سرکوبگر است. این جزئیات، به‌خوبی نشان می‌دهند که فیلم چقدر روی مفهوم کنترل و نظارت وسواس داشته است. ناتالی پورتمن برای ایفای نقش ایوی، مجبور شد موهایش را در یکی از نمادین‌ترین سکانس‌های فیلم کوتاه کند، صحنه‌ای که واقعی بود و در یک برداشت ضبط شد. او برای این نقش جایزه بهترین بازیگر زن از جوایز ساترن را دریافت کرد.

باشگاه-مبارزه
تاریخ اکران: جمعه 23 مهر 1378
ژانر: درام
کارگردان: دیوید فینچر
بازیگران: ادوارد نورتون، برد پیت
imdb logo
8.8/10
metacritic logo
81%
rotten logo
67%

گاهی یک فیلم های انقلابی خارجی می‌تواند از جامعه‌ای کوچک حرف بزند، جامعه‌ای که اندازه باشگاه مشتزنی است. این فیلم به کارگردانی دیوید فینچر در سال ۱۹۹۹ ساخته شد و از همان ابتدا مثل یک مشت سنگین به صورت فرهنگ مصرف‌گرایی فرود آمد. داستان حول محور راوی، کارمندی بی‌نام و بی‌هویت می‌چرخد که زندگی‌اش میان کاتالوگ‌های ایکیا، جلسات درمانی ساختگی و بی‌خوابی‌های شدید گیر افتاده است. اما آشنایی او با تایلر دردن، فروشنده‌ی صابون با طرز فکری انقلابی، همه‌چیز را تغییر می‌دهد. آن‌ها باشگاهی زیرزمینی برای مردانی تشکیل می‌دهند که از نظم تحمیلی جامعه خسته شده‌اند و می‌خواهند با مشت و خون، دوباره خود را پیدا کنند. اما این تنها آغاز ماجراست.

فینچر، استاد خلق فضاهای تاریک و پرتعلیق، این‌بار نیز روایتی غیرخطی، دیوانه‌وار و پر از نشانه‌های بصری خلق می‌کند. او در طول فیلم، بارها تصاویری کوتاه از تایلر را پیش از معرفی رسمی‌اش نشان می‌دهد، انگار که ذهن راوی در حال تقلب با بیننده است. حتی در یکی از معروف‌ترین صحنه‌های فیلم، دم و بازدم‌های لئوناردو دی‌کاپریو در تایتانیک برای ایجاد جلوه‌ی هوای سرد در یک غار استفاده شده است حرکتی که فقط در دنیای فینچر ممکن است اتفاق بیفتد.

برد پیت، که در ابتدا چندان علاقه‌ای به بازی در این فیلم نداشت، در نهایت پس از یک ملاقات و نوشیدن چند لیوان نوشیدنی با فینچر، قانع شد. او و ادوارد نورتون حتی هنر صابون‌سازی را به‌طور واقعی یاد گرفتند تا در نقش‌هایشان غرق شوند. در این میان، هلنا بونهام کارتر، که نقش مارلا سینگر را بازی می‌کند، اصرار داشت که آرایشگرش با دست چپ آرایشش را انجام دهد تا مارلا همان‌قدر که باید آشفته و بی‌دقت به نظر برسد.

ارتش-سایه-ها-1969
تاریخ اکران: جمعه 29 خرداد 1349
ژانر: درام، جنگی
کارگردان: ژان پیر ملویل
بازیگران: لینو ونتورا، پل موریس
imdb logo
8.1/10
metacritic logo
97%
rotten logo
99%

ارتش سایه‌ها (Army of Shadows 1969) به کارگردانی ژان-پیر ملویل، تصویری تلخ و واقع‌گرایانه از مقاومت فرانسه در برابر اشغال نازی‌ها ارائه می‌دهد. این فیلم در مورد انقلاب حماسه‌ای پر زرق و برق از قهرمانانی شکست‌ناپذیر نیست، بلکه داستان مردمی است که در تاریکی زندگی می‌کنند، در خفا مبارزه می‌کنند، و بدون هیچ تضمینی برای پیروزی، از میهن خود دفاع می‌کنند.

در مرکز این روایت لینو ونتورا در نقش فیلیپ ژربیه، رهبر یکی از گروه‌های مقاومت، قرار دارد؛ مردی که در جهانی سرشار از خیانت و ترس، تنها چیزی که می‌تواند به آن تکیه کند، اصول و وفاداری هم‌رزمانش است. اما آیا در دوران اشغال و وحشت، کسی می‌تواند به دیگری اعتماد کند؟

ملویل، که خود از اعضای مقاومت فرانسه بود، این فیلم را با دقتی بی‌نظیر ساخته است. برای مثال، در صحنه‌ی معروفی که سربازان آلمانی در شانزه‌لیزه رژه می‌روند، کارگردان برای اطمینان از اجرای دقیق حرکات، به‌جای بازیگران عادی از گروهی از رقاصان استفاده کرد، چراکه راه رفتن هماهنگ آن‌ها برای نمایش نظامی ایده‌آل‌تر بود.

فیلم در زمان اکرانش در فرانسه چندان مورد توجه قرار نگرفت، چراکه در آن دوران، تصویر مثبتی که از ژنرال دوگل ارائه می‌داد، مورد پسند جامعه‌ی روشنفکری بعد از جنبش مه ۱۹۶۸ نبود. اما سال‌ها بعد، با انتشار نسخه‌ی مرمت‌شده، جایگاه واقعی خود را پیدا کرد و امروز به‌عنوان یکی از برترین فیلم های جنگی و سیاسی تاریخ شناخته می‌شود.

همچنین بخوانید:
بینوایان
تاریخ اکران: سه‌شنبه 5 دی 1391
ژانر: درام، موزیکال، عاشقانه
کارگردان: تام هوپرر، تام هوپر
بازیگران: هیو جکمن، راسل کرو
imdb logo
7.5/10
metacritic logo
70%
rotten logo
63%

باران آرام می‌بارد، چراغ‌های خیابان‌های پاریس در مه غرق شده‌اند، و در گوشه‌ای از شهر، سرنوشت آدم‌هایی در هم تنیده می‌شود که چیزی جز امید برای از دست دادن ندارند. بینوایان (Les Misérables 2012) فقط یک فیلم موزیکال نیست، بلکه یک تجربه‌ی احساسی است که تماشاگر را به دل انقلاب، فقر و مبارزه برای رستگاری می‌برد. تام هوپر، کارگردان این اثر، تصمیم گرفت یکی از محبوب‌ترین بهترین فیلم های انقلابی خارجی موزیکال تاریخ را به پرده‌ی نقره‌ای بیاورد، اما به جای یک اجرای شیک و تصنعی، مخاطب را در میان رنج و اشک‌های واقعی شخصیت‌ها رها می‌کند.

هیو جکمن در نقش ژان والژان، مردی که گذشته‌اش همچون زنجیری بر گردنش سنگینی می‌کند، در یکی از تأثیرگذارترین اجراهایش ظاهر می‌شود. او برای نقش‌آفرینی در این فیلم، وزن خود را کاهش داد و حتی ۳۶ ساعت از نوشیدن آب خودداری کرد تا چهره‌ای تکیده و فرسوده به خود بگیرد. در کنار او، آن هاتاوی در نقش فانتین، تنها چند دقیقه کافی داشت تا با اجرای I Dreamed a Dream نه‌تنها مخاطبان، بلکه آکادمی اسکار را هم تسخیر کند و جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کند. شاید کمتر کسی بداند که صحنه‌ی اصلاح موی فانتین، کاملاً واقعی بود و هاتاوی حاضر شد موهایش را جلوی دوربین کوتاه کند، لحظه‌ای که اشک‌هایش نه از بازیگری، بلکه از دل این فداکاری واقعی جاری شد.

آخرین-امپراتور
تاریخ اکران: جمعه 26 فروردین 1367
ژانر: بیوگرافی، درام، تاریخی
کارگردان: برناردو برتولوچی
بازیگران: جان لون، جوآن چن
imdb logo
7.7/10
metacritic logo
86%
rotten logo
76%

آخرین امپراتور (The Last Emperor 1987) در میان هیاهوی فیلم های درباره انقلاب روایت یکی از آرام‌ترین، اما در عین حال، عمیق‌ترین انقلاب‌های تاریخ است، انقلابی که تاج و تخت را در سکوت فروپاشید و قدرت را از کاخ‌های باشکوه به خیابان‌ها برد. فیلم برناردو برتولوچی، که با شکوه بصری و دقت تاریخی خود خیره‌کننده است، زندگی پویی، آخرین امپراتور چین را به تصویر می‌کشد؛ مردی که در کودکی فرمانروای یک تمدن بود، اما در بزرگ‌سالی، صرفاً یک شهروند عادی در نظامی نوین شد.

فیلم با اجازه‌ی مقامات چینی، مستقیماً در شهر ممنوعه فیلم‌برداری شد، اتفاقی که حتی رهبران غربی نیز نتوانسته بودند تجربه کنند. در جریان فیلم‌برداری، پکن میزبان ملکه الیزابت دوم بود، اما دولت چین اولویت را به تولید این فیلم داد و بازدید ملکه از شهر ممنوعه لغو شد.

با استفاده از بیش از ۱۹ هزار سیاهی‌لشکر و هزاران دانش‌آموزی که برای بازآفرینی راهپیمایی‌های انقلاب فرهنگی آموزش داده شده بودند، آخرین امپراتور نه‌تنها یک داستان فردی، بلکه تصویری از دگرگونی سیاسی و اجتماعی چین در قرن بیستم است. اما آنچه فیلم را از دیگر آثار تاریخی متمایز می‌کند، نحوه‌ی نمایش انقلاب است، نه در میدان‌های جنگ و شورش‌های خونین، بلکه در تغییر تدریجی یک جامعه، در جابه‌جایی قدرت، و در مردی که روزی در کاخ‌های طلایی قدم می‌زد، اما در پایان زندگی، مانند دیگران، فقط یک شهروند معمولی شد.

فیلم-میهن-پرست
تاریخ اکران: چهارشنبه 8 تیر 1379
ژانر: اکشن، درام، تاریخی
کارگردان: رولاند امریش
بازیگران: مل گیبسون، هیث لجر
imdb logo
7.2/10
metacritic logo
62%
rotten logo
63%

جنگ فقط در میدان نبرد رخ نمی‌دهد، بلکه در دل آدم‌ها شعله می‌کشد، در لحظاتی که تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم می‌کند. میهن‌پرست (The Patriot 2000) یکی از آن فیلم های درباره انقلاب است که تنها به تصویر خشونت و نبرد بسنده نمی‌کند، بلکه به عمق انگیزه‌هایی می‌پردازد که یک فرد معمولی را به مبارزی برای آزادی تبدیل می‌کند. این فیلم نه‌تنها درباره‌ی جنگ استقلال آمریکا، بلکه درباره‌ی مفهوم مقاومت، هزینه‌ی آزادی و تصمیماتی است که مسیر تاریخ را تغییر می‌دهند.

داستان فیلم حول محور بنجامین مارتین، کشاورز و کهنه‌سربازی با گذشته‌ای پر از جنگ و خشونت، می‌چرخد. او پس از سال‌ها، آرامش را انتخاب کرده و نمی‌خواهد بار دیگر درگیر نبرد شود. اما زمانی که بی‌رحمی به خانه‌ی او می‌رسد، سکوت دیگر انتخابی نیست. این همان نقطه‌ای است که هر انقلاب از آن آغاز می‌شود، جایی که ظلم چنان غیرقابل‌تحمل می‌شود که حتی آرام‌ترین افراد را به مبارزه وادار می‌کند. نقش‌آفرینی مل گیبسون در این فیلم، آمیزه‌ای از خشم فروخورده، عشق به خانواده و کشمکش‌های درونی یک مرد است که نمی‌خواهد جنگی را آغاز کند، اما می‌داند که اگر نجنگد، همه‌چیز را از دست خواهد داد.

هیث لجر، که برای مدتی پیشنهادهای سطحی نقش‌های نوجوانانه را رد کرده بود و حتی قصد داشت از بازیگری کناره‌گیری کند، با پذیرش این نقش وارد عرصه‌ی سینمای جدی‌تر شد. او در این فیلم نقش پسری را ایفا می‌کند که در ابتدا جنگ را به چشم یک ماجراجویی می‌بیند، اما خیلی زود متوجه هزینه‌ی واقعی مبارزه می‌شود. این تضاد میان نسل‌ها و درک آن‌ها از جنگ و آزادی، یکی از جنبه‌های احساسی و عمیق فیلم را شکل می‌دهد.

همچنین بخوانید:
فیلم-گذرگاه-2000
تاریخ اکران: دوشنبه 20 دی 1378
ژانر: بیوگرافی، درام، تاریخی
کارگردان: رابرت هارمون
بازیگران: جفری وارن دنیلز، راجر ریس
imdb logo
7.1/10
metacritic logo
60%
rotten logo
-

سرنوشت یک انقلاب می‌تواند در یک شب، در میان یخ‌های رودخانه‌ای خروشان، رقم بخورد. گذرگاه (The Crossing 2000) داستانی است که نه در میانه‌ی نبردهای پرزرق‌وبرق، بلکه در سکوت نفس‌گیر یک قایق کوچک، با سربازانی خسته اما امیدوار، معنا پیدا می‌کند. این فیلم ما را به شب کریسمس ۱۷۷۶ می‌برد، زمانی که جورج واشنگتن و نیروهایش آخرین امیدشان را در دل تاریکی و سرمای طاقت‌فرسای رود دلاور جستجو می‌کنند.

گذرگاه فیلمی تاریخی است که به جای شکوه و جلال رایج در آثار جنگی، تصویری زمینی، واقع‌گرایانه و به طرز عجیبی انسانی از یکی از مهم‌ترین لحظات انقلاب آمریکا ارائه می‌دهد. جف دانیلز در نقش واشنگتن، نه به عنوان یک رهبر اسطوره‌ای دست‌نیافتنی، بلکه به عنوان مردی پر از تردید و خستگی اما با اراده‌ای شکست‌ناپذیر ظاهر می‌شود. فیلم تضاد میان او و ژنرال گیتس را نیز به خوبی نشان می‌دهد، مردی که در واقعیت هم یکی از چهره‌های اصلی توطئه برای کنار زدن واشنگتن از فرماندهی بود.

فیلم به رویدادهایی وفادار است که در کمتر از یک ساعت، مسیر تاریخ را تغییر دادند. نبرد ترنتون که پس از این عبور تاریخی رخ داد، تنها دو کشته و پنج مجروح برای آمریکایی‌ها به همراه داشت، درحالی‌که نیروهای هسیان به سرعت شکست خوردند. نکته جالب این است که برخلاف باور رایج، این نیروهای مزدور مست و بی‌دفاع نبودند، بلکه حمله ناگهانی و استراتژی حساب‌شده واشنگتن باعث سقوط آن‌ها شد. علاوه بر دقت تاریخی، گذرگاه به شکلی هوشمندانه حس بی‌اعتمادی، ناامیدی و فشارهای روحی را که بر سربازان و رهبرانشان سنگینی می‌کرد، به تصویر می‌کشد.

فیلم-چه-قسمت-اول
تاریخ اکران: شنبه 5 بهمن 1387
ژانر: بیوگرافی، درام، تاریخی
کارگردان: استیون سودربرگ
بازیگران: جولیا اورموند، بنیسیو دل تورو
imdb logo
7.1/10
metacritic logo
68%
rotten logo
-

بعضی شخصیت‌ها در تاریخ ماندگار می‌شوند، اما بعضی دیگر، خود تاریخ را تغییر می‌دهند. چه: قسمت اول (Che: Part One 2008) تصویری خام، مستندگونه و عمیق از مردی است که نامش مترادف با انقلاب شد. این فیلم نه یک حماسه‌ی پر زرق‌وبرق، بلکه تکه‌ای از واقعیت است که با دقتی مثال‌زدنی، روزهای پرالتهاب جنبش چریکی در کوبا را روایت می‌کند.

استیون سودربرگ به‌جای افتادن در دام کلیشه‌های فیلم های بیوگرافی، روایتی آرام، نفس‌گیر و بی‌رحمانه از مبارزه ارائه می‌دهد. او با تقسیم داستان به دو بخش، ساختاری دیالکتیکی خلق می‌کند که دو انقلاب را در دو فضای کاملاً متفاوت به تصویر می‌کشد. از رنگ و فیلم‌برداری گرفته تا ضرباهنگ روایت، همه چیز حساب‌شده است تا تضاد میان ایدئال‌های انقلابی و واقعیت جنگ چریکی را نشان دهد.

بنسیو دل تورو که هفت سال از زندگی‌اش را صرف مطالعه و آماده‌سازی برای بازی در این جواهر فیلم های درباره انقلاب کرد، در نقش چه گوارا فرو می‌رود و با اجرای زیرپوستی و کنترل‌شده‌اش، کاری می‌کند که مخاطب دیگر بازیگر را نمی‌بیند، بلکه خود چه را روی پرده احساس می‌کند. بازی او آن‌قدر تأثیرگذار بود که جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد جشنواره‌ی کن را برایش به ارمغان آورد.

سودربرگ برای ثبت این واقع‌گرایی، تصمیم گرفت فیلم را با Red One Camera فیلم‌برداری کند که در آن زمان هنوز یک فناوری جدید محسوب می‌شد. جالب اینکه قسمت دوم فیلم، Che: Part Two، قبل از این بخش فیلم‌برداری شد تا دل تورو بتواند وزن خود را برای نمایش تغییرات فیزیکی چه در طول سال‌ها کاهش دهد.

سخن پایانی

تاریخ نشان داده است که انقلاب‌ها فقط در میدان‌های جنگ رخ نمی‌دهند؛ گاهی در ذهن‌ها، در خیابان‌ها، در سایه‌ها و حتی در سکوت یک فرد شکل می‌گیرند. سینما، به‌عنوان هنری که می‌تواند تاریخ را روایت کند و احساسات را برانگیزد، بارها به سراغ این لحظات مهم رفته است. از مبارزات خونین در شجاع‌دل گرفته تا جنگ چریکی در چه: قسمت اول، از اعتراض‌های ضد استبداد در وی مثل وندتا تا مقاومت خاموش در ارتش سایه‌ها، این فیلم های انقلابی تنها داستان‌هایی از گذشته نیستند، بلکه یادآور این حقیقت‌اند که مبارزه برای آزادی و عدالت، بخشی جدایی‌ناپذیر از سرنوشت بشر است. هرکدام از این آثار، به شیوه‌ای متفاوت، چهره‌ی انقلاب را به تصویر کشیده‌اند: برخی، آن را با شکوه و افتخار همراه می‌کنند، برخی، هزینه‌های وحشتناک آن را نشان می‌دهند، و برخی دیگر، پرسشی تلخ مطرح می‌کنند.

نظرات کاربران
هیچ نظری موجود نیست
پربازدیدترین مقالات
پربازدیدترین خبرها
جدیدترین اخبار
    بهترین فیلم های سینمایی خارجی با موضوع انقلاب