بهترین فیلم مذهبی؛ اعتقادات و سینما دست به دست هم
در سینما، هر فیلم قسمتی از احساسات و تفکرات انسان را هدف میگیرد فیلم های مذهبی هم مثل یک پنجره عمل میکنند؛ پنجرهای به سوی روح و ذهن انسان، به دنیای معنویت و باورهای دیرین که گاه با واقعیتهای روزمرهمان در تضاد یا همسو قرار میگیرند. بهترین فیلم های مذهبی جهان با روایت داستانهای پر از معنا و احساسات عمیق، میتوانند حتی آنهایی که شاید اعتقادی به مذهب ندارند را هم به فکر وادارند. در واقع، جذابیت این آثار در همین است: پرسشهای بزرگی که در آنها مطرح میشود به مرزهای مذهب محدود نمیشوند، بلکه به عمق وجود انسانی ما نفوذ میکنند.
البته، نباید تصور کنیم که هر فیلم مذهبی فقط برای موعظه است! بسیاری از این فیلمها با داستانپردازی قوی، شخصیتپردازی بینظیر و کارگردانی فوقالعاده، تجربهای منحصر به فرد را برای بیننده رقم میزنند. چه بسا که برخی از این آثار، حتی جایزههای مهم سینمایی را هم از آن خود کردهاند. گاهی اوقات، یک فیلم مذهبی میتواند نگاهی تازه و نو به موضوعاتی بیاندازد که شاید پیش از این به آنها فکر نکرده بودیم. از داستانهای حماسی و تاریخی گرفته تا داستانهای مدرن و تفکر برانگیز، این فیلمها میتوانند پنجرهای باشند به سوی دنیای معنوی و جستجوی عمیقتر برای حقیقت.
بهترین فیلم های مذهبی جهان
در این مطلب، قرار است به برخی از بهترین فیلمهای خارجی با موضوع دین و مذهب نگاهی بیندازیم. اما نه فقط از زاویه دید مذهب؛ بلکه از این منظر که چگونه این فیلمها به مفاهیمی چون ایمان، رستگاری، قربانی و معنای زندگی پرداختهاند. فیلم های معرفی شده بدون اسپویل و به همراه تصاویر جذاب و تیزرهای تخصصی در اختیار شما قرار میگیرد. اگر فیلمی را میشناسید که باید اینجا حضور میداشت اما ندارند حتما در قسمت کامنتها آن را به ما یادآوری کنید.
در میان فیلمهای ژانر دینی، فیلمهای مذهبی پیامبران جایگاه ویژهای دارد، این عناوین گاه با پایبندی به متن کتب مقدس و گاه با روایتی پر از اکشن و فانتزی قلب شما را به دست میآورند.
داستان فیلم نوح بر اساس روایتهای کتاب مقدس ساخته شده است، اما آرونوفسکی با خلاقیت خود، از متن اصلی فراتر میرود و عناصری افسانهای و فانتزی به داستان اضافه میکند. نوح در فیلم، مردی است که در رویارویی با ویرانی قریبالوقوع جهان، از سوی خداوند مأموریت مییابد تا کشتی عظیمی بسازد و خانوادهاش و نمونههایی از تمام حیوانات را از طوفان نجات دهد. اما چالشهای او فقط به ساختن کشتی محدود نمیشود؛ نوح باید با شک و تردیدهای درونی خود، ستیزهای اخلاقی و حتی شورشهای خارجی نیز مواجه شود.
یکی از جذابترین جنبههای فیلم، حضور شخصیت ایلا با بازی اما واتسون است که در متن اصلی کتاب مقدس حضور ندارد و توسط نویسندگان برای روایت سینمایی به داستان اضافه شده است. موجودات افسانهای به نام Watchers (نگهبانان) معرفی میشوند؛ فرشتگانی که به دلیل شورش علیه خدا به زمین تبعید شده و در فرمهای سنگی گرفتار شدهاند. طراحی این موجودات بر اساس سه الهام اصلی آرونوفسکی بوده است: فرشتگان ششبال، مرغان دریایی گرفتار در نفت، و رقصندگان باله با بلوکهای سنگین روی پاهایشان. این فرشتگان که دیگر نمیتوانند پرواز کنند، به یاری نوح در ساخت کشتی میشتابند.
جالب است بدانید که در طول ساخت فیلم، هیچ حیوان واقعیای در فیلمبرداری حضور نداشت. آرونوفسکی و تیم جلوههای ویژه با استفاده از فناوری CGI، حیوانات را به صورتی کمی تغییر یافته بازسازی کردند تا حس افسانهای و غیرواقعی داستان را تقویت کنند.
خروج: خدایان و پادشاهان روایتگر ماجرای موسی است که به عنوان رهبر قوم بنیاسرائیل، آنها را از بردگی مصر نجات میدهد. موسی که ابتدا یک شاهزاده مصری و نزدیک به فرعون بود، پس از کشف حقیقت تولد خود به عنوان یک عبری، از مصر رانده میشود. او پس از تجربهای معنوی در دل کوههای مدیان، بازمیگردد تا قوم خود را از دست فرعون نجات دهد. این داستان حماسی، با بازگویی ده بلاهای معروف مصر و عبور از دریای سرخ به اوج خود میرسد، جایی که موسی با ایمان به خداوند، معجزهای خارقالعاده را رقم میزند و راه را برای نجات قوم خود باز میکند.
یکی از نکات جالب در مورد این فیلم، میزان تعهد کریستین بیل به نقش موسی بود. او برای آماده شدن برای این نقش، به مطالعه کتابهای مقدس مانند تورات، قرآن، و همچنین کتابهای تاریخی درباره موسی مانند افسانههای یهود از لوییس گینزبرگ و موسی: یک زندگی اثر جاناتان کرش پرداخت. بالاخره وقتی میخواهیم فیلم سینمایی پیامبران خارجی را بسازیم، باید یکی از بهترین بازیگرهای خارجی را در آن داشته باشیم!
سایت نقد فیلم و سریال راجر ایبرت درباره این عنوان مینویسد:
داستان شورش موسی علیه فرعون رامسس و رهبری صدها هزار برده عبری برای فرار از مصر به سوی آزادی، داستانی است که همگی به خوبی با آن آشنا هستیم. این اساساً تمام مفهوم عید پسح است. ریدلی اسکات در اینجا چرخ را دوباره اختراع نمیکند. در عوض، او بزرگترین، درخشانترین و پرصداترین چرخ ممکن را ساخته و به جای اینکه ما را به همراهی در این سفر دعوت کند، به نوعی با این چرخ از روی ما عبور میکند.
داستان فیلم از زاویهای جدید به ماجرای رستاخیز مسیح میپردازد؛ از چشمهای کولیوس، افسری رومی که اعتقادی به معجزات ندارد و وظیفه دارد تا این شایعه را که عیسی از مردگان برخاسته، تکذیب کند. او به دستور پونتیوس پیلاطس مامور میشود تا جنازه را پیدا کرده و ثابت کند که داستان رستاخیز دروغی بیش نیست. اما همانطور که جستجوی او برای حقیقت ادامه مییابد، کولیوس به تدریج با وقایع و شواهدی روبرو میشود که باورهای او را زیر سؤال میبرند و او را وارد سفری عمیق به سوی ایمان میکنند.
یکی از نکات جالب فیلم این است که برخاسته بهنوعی ادامهای غیر رسمی برای فیلم مشهور مصائب مسیح (2004) محسوب میشود.
فیلمبرداری برخاسته در کشورهایی مانند مالت و اسپانیا انجام شد و توانست به کمک جلوههای بصری قوی، فضایی باورپذیر از دوران روم باستان و اورشلیم را به تصویر بکشد و فضای مناسب یکی از بهترین فیلم های تاریخی مذهبی جهان را ایجاد کند. موسیقی این اثر توسط روکه بانیوس ساخته شده که به خوبی با تم درام و تنش فیلم هماهنگ شده و لحن معنوی داستان را تقویت میکند.
هرچند در اکثر ادیان مذهب، وحی و نمایندگی خداوند مسئلهای مردانه شناخته میشود، گاهی فیلم های مذهبی خارجی از این خط عبور میکنند.
داستان فیلم از لحظهای آغاز میشود که ژان، دختری روستایی از فرانسه، ادعا میکند که صدایی الهی به او دستور داده است تا فرانسه را از چنگال انگلیسیها نجات دهد. او که به دنبال عدالت الهی و آزادی کشورش است، به دربار شارل هفتم میرود و با اعتماد به قدرتهای فرازمینی خود، رهبری ارتشی را به دست میگیرد. پیروزیهای ژان در میدان جنگ او را به نماد مقاومت فرانسه تبدیل میکند، اما یک تراژدی بزرگ در انتهای این فیلم سینمایی مذهبی نهفته است.
گاردین برای این فیلم نقدی عمدتا منفی نوشته و گفته است:
جان مالکوویچ (که اینجا بسیار مضحکتر از زمانی است که در فیلم اسپایک جونز بود) در نقش پادشاهی نوپا که ژان او را به تاج و تخت میرساند، وینسنت کسل در نقش سربازی با چشمانی وحشی، و فی داناوی در نقش نامادری دسیسهچین که بیشتر شبیه یک شخصیت کارتونی است، ظاهر میشوند. تنها داستین هافمن (که معمولاً در نقشهای اغراقآمیز شاهکاری میکند) موفق میشود کمی وقار به نقشی بیاورد که در غیر این صورت ناپخته و بد طراحی شده بود، بهعنوان وجدان آزرده ژان.
معجزه هایی از بهشت حول تلاشهای کریستی برای یافتن درمانی برای دخترش که به بیماری نادر دستگاه گوارش مبتلا است، میچرخد. این بیماری به هیچ درمان شناخته شدهای پاسخ نمیدهد و وضعیت آنا روز به روز وخیمتر میشود. پس از تلاشهای فراوان و ناامیدی از راهحلهای پزشکی، حادثهای عجیب و باور نکردنی رخ میدهد: آنا از یک درخت سقوط میکند و در کمال شگفتی، نه تنها جان سالم به در میبرد، بلکه بیماری او نیز به شکلی معجزهآسا بهبود مییابد. این ماجرا پزشکان را متحیر کرده و جامعه محلی و خانواده را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
یکی از حقایق جالب این است که در هر صحنهای که یک معجزه در شرف وقوع است، یک پروانه دیده میشود؛ نمادی از حضور چیزی فراطبیعی و الهی در زندگی این خانواده. علاوه بر این، در یکی از صحنههای فیلم، دکتر نورکو، پزشک واقعی که به آنا کمک کرد، حضوری کوتاه دارد و از کنار دوربین عبور میکند.
این فیلم در سایت روتن تومیتو آمار امتیاز 80 درصد رای مثبت مخاطبان را به دست آورد، البته در قسمت منتقدین چندان موفق نبود و تنها 30 درصد آرا را به دست آورد.
داستان کابرینی در سال 1889 آغاز میشود، زمانی که این مهاجر ایتالیایی به نیویورک وارد میشود و با واقعیتهای تلخ فقر، بیماری، و کودکان بیخانمان روبرو میشود. کابرینی با وجود موانع بسیاری از جمله جنسیتزدگی، بیگانههراسی و حتی ضعف جسمانی، نه تنها تسلیم نمیشود بلکه با روحیهای بینظیر و ذهن کارآفرینانه خود، تلاش میکند تا جامعهای از امید و پناه را برای آسیبپذیرترین اقشار ایجاد کند. با اعتماد به نفس و باور به ماموریت خود، او توانست شرایطی را فراهم کند که زندگی هزاران نفر را تغییر دهد و تاثیرش تا به امروز پابرجاست.
یکی از جذابیتهای این فیلم، دیالوگهای تاثیرگذار است که مستقیماً از تاریخ الهام گرفته شدهاند؛ از جمله معروف کابرینی: «دنیا برای آنچه من قصد دارم انجام دهم، خیلی کوچک است». این جمله به تنهایی گویای عزم شکستناپذیر این قدیسه است.
یکی از نکات جالب فیلم این است که برخی از اعضای جمعیت مذهبیای که کابرینی تاسیس کرد، از جمله راهبههایی که در دهه نود عمرشان بودند، این فیلم را مشاهده کردند و با اشک و شوق بیان کردند: «این همان کابرینی است!». فیلم در غرب نیویورک و رم فیلمبرداری شده و در 8 مارس 2024 به نمایش درآمد. با وجود اینکه کابرینی یکی از جدیدترین فیلم های مذهبی خارجی به شمار میآید، استقبال مخاطبان از فیلم بهویژه از بازی کریستیانا دلآنا بسیار مثبت بود و این فیلم به سرعت در لیست محبوب ترین فیلم های دینی قرار گرفت.
ایثار در فضای تلخ و ترسناک شروع جنگ جهانی سوم روایت میشود. الکساندر، که بازیگر و فیلسوف بازنشستهای است، در تلاش است تا با دعا و عهدی که با خداوند بسته، بشریت را از نابودی نجات دهد. او وعده میدهد که اگر جهان از ویرانی در امان بماند، از تمام چیزهایی که دوست دارد چشمپوشی خواهد کرد. داستان این فیلم به یک پارا بلای معنوی تبدیل میشود؛ جایی که مرزهای واقعیت و خیال به هم میپیچند و پرسشهای عمیقی درباره ایمان، رستگاری و قربانی مطرح میشود.
یکی از جالبترین حقایق در مورد ساخت این فیلم، صحنهای است که در آن خانه الکساندر در آتش سوزانده میشود. در هنگام فیلمبرداری این صحنه، دوربین دچار مشکل شد و تصاویر نابود شدند. تیم مجبور شد خانه را دوباره بسازد و صحنه را پس از دو هفته با دو دوربین مجدداً ضبط کند. در نهایت، این برداشت طولانی شش دقیقهای با تمام جزئیات دقیق به یکی از لحظات تاثیرگذار فیلم تبدیل شد.
فیلم ایثار در جشنواره کن 1986 برنده جوایز بسیاری شد، از جمله جایزه بزرگ هیئت داوران و جایزه بهترین فیلمبرداری برای سوِن نیکویست. تارکوفسکی، در این آخرین اثرش، نه تنها به بررسی روح انسان پرداخته، بلکه به موضوعات مرگ و رستگاری از نگاهی عمیق و شخصی پرداخته است.
داستان زندگی برایان حول شخصیت برایان کوهن میچرخد، مردی که در همان روز و همان مکانی که مسیح متولد شد، به دنیا میآید. این اتفاق موجب میشود که او در طول زندگیاش بارها و بارها به اشتباه به عنوان "مسیح" شناخته شود. برایان که به دنبال عشق و آزادی از تسلط رومیان است، ناخواسته به نماد یک جنبش مذهبی تبدیل میشود. با شرکت در یک گروه مقاومت بیثمر و مواجه شدن با معجزات خیالی، او به تدریج از یک فرد عادی به یک قهرمان کمدی تبدیل میشود که اطرافیانش به طرز خندهداری او را به عنوان منجی میبینند، حتی وقتی که او فریاد میزند: «من مسیح نیستم!»
فضای خاص و طنز عجیب این فیلم، زندگی برایان را به یکی از بهترین فیلم های مذهبی – کمدی تبدیل کرده است. یکی از حقایق جالب درباره این فیلم، ساخت و تولید آن است. تری گیلیام به عنوان طراح صحنهها، از لوکیشنهایی که قبلاً برای مینیسریال معروف عیسی ناصری (1977) استفاده شده بود، بهره برد.
راجر ایبرت در مقالهای به این فیلم پرداخته و نوشته:
آنچه پایتونها را دوستداشتنی میکند، روحیه شاد و بیاحترامی خوشایندشان است و تمایلشان به اینکه موقعیتهای کمدی را از طریق انباشتن تدریجی دیوانگیهای کوچک شکل دهند. کمدینهای آمریکایی، بهطور کلی، به نظر میرسد که نیاز دارند پذیرفته، درک و تأیید شوند – به همین دلیل است که حتی هنرمندی مثل دان ریکلس، که در توهین کردن تخصص دارد، در نهایت نمایش خود را به شیرینیهای نرم و دلپذیر تنزل میدهد.
به عنوان یکی از بهترین فیلم های مذهبی جهان درباره پیامبر اسلام، داستان رسالت از زمان دریافت نخستین وحی پیامبر اسلام در غار حراء آغاز میشود و ما را با مبارزات و مصائب اولیه مسلمانان در مکه آشنا میکند. فیلم با توجه به ممنوعیت نمایش چهره پیامبر، از نمای دید اول شخص استفاده کرده است و روایت وقایع از طریق شخصیتهایی چون حمزه و بلال ارائه میشود. از جنگهای مهم گرفته تا معجزات و مبارزات روزمره برای ایمان، رسالت تصویری از تاریخ اسلام به نمایش میگذارد که همچنان میتواند الهامبخش نسلهای مختلف باشد.
یکی از حقایق جذاب این فیلم، ساخت آن در دو زبان و با دو بازیگر مختلف است که صحنهها به صورت پشت سر هم در هر دو زبان فیلمبرداری شدند. همچنین، تأمین مالی پروژه در ابتدا با مشکلات جدی مواجه شد؛ اما پس از قطع حمایت اولیه، معمر قذافی، رهبر لیبی، کمک کرد تا تولید فیلم ادامه پیدا کند و این اثر به ثمر برسد. ساخت شهر مکه با تمام جزئیات آن نیز حدود چهار ماه و نیم به طول انجامید تا بتوان صحنههای تاریخی را به دقیقترین شکل ممکن بازسازی کرد.
داستان فیلم با نجات معجزهآسای موسی از آبهای نیل آغاز میشود و سپس به جوانی او در دربار فراعنه مصر میپردازد. موسی که در ابتدا به عنوان شاهزاده مصر شناخته میشود، به زودی حقیقت خاستگاه خود را کشف میکند و مسیر زندگیاش به کلی تغییر مییابد. او که از قوم اسرائیل است، ماموریت مییابد تا مردمش را از بردگی مصر نجات دهد و به سرزمینی موعود هدایت کند. در طول این سفر، موسی با مشکلات و معجزات متعددی مواجه میشود، از جمله رود نیل که به خون تبدیل میشود و در نهایت، عبور شکوهمند قومش از دریای سرخ.
یکی از حقایق جالب در مورد ساخت این فیلم، استفاده از بیش از 14,000 سیاهیلشکر و 15,000 حیوان در صحنههای عظیم خروج از مصر است. این فیلم همچنین با صحنههای فوقالعادهاش، مانند معجزه شکافتن دریای سرخ که با استفاده از جلوههای ویژه دستی ساخته شد، توجه ویژهای به خود جلب کرد و برای همین جلوههای ویژه جایزه اسکار را به دست آورد. از نکات دیگر پشتصحنه، دمیل که در طول تولید فیلم دچار حمله قلبی شد اما تنها دو روز استراحت کرد و به سرعت به کار بازگشت تا این حماسه سینمایی را تکمیل کند.
سخن پایانیدر طول تاریخ، سینما همواره بستری برای بازتاب روح انسان، باورها و ارزشها بوده است. فیلمهای مذهبی، از حماسههای تاریخی گرفته تا داستانهای مدرن، همگی تلاشی برای بازتاب این عمق معنوی و جستجو برای حقیقت هستند. آنها ما را وادار به تأمل میکنند، پرسشهایی بزرگتر از زندگی روزمره را مطرح میکنند و از مرزهای زمان و مکان فراتر میروند. این آثار، هر کدام به شیوهای متفاوت، به ما یادآوری میکنند که در دل تاریکیهای زندگی، همیشه نوری از امید، ایمان و معنویت وجود دارد که راهنمای مسیرمان خواهد بود.
با تماشای بهترین فیلم های مذهبی، نه تنها سفری به دنیای داستانهای بزرگ تاریخی و مذهبی داریم، بلکه فرصتی است برای نگاه دوباره به خود و جهان پیرامونمان داریم. شاید هم یادمان بیفتد که گاهی یک فیلم هم میتواند به نوعی، همان معجزهای باشد که به آن نیاز داریم. در پایان مقاله از شما دعوت میکنیم سری به قسمت نظرسنجی پاراج بزنید و امتیازات خودتان را به فیلمهای مورد علاقهتان بدهید. همیشه پاراجی بمانید و خدا نگهدار.