بهترین کارتون های هیولایی | بهترین انیمیشن های هیولایی برای کودکان و بزرگسالان
وقتی پای کارتون های هیولایی به میان میآید، انگار دروازهای به دنیای خیال باز میشود که ترس و هیجان را با لطافت کودکانه در هم میآمیزد. هیولاهایی که در زندگی واقعی شاید قلب ما را از جا بکنند، اما در این دنیا ممکن است به دوستان عجیب و غریب و حتی دوستداشتنی تبدیل شوند.
یک انیمیشن هیولایی رازآلود، هیجانانگیز و پر از اتفاقات جالب است که هر لحظهاش ما را غافلگیر میکند. در این مقاله، با قدم گذاشتن به دنیای این هیولاهای کارتونی، به تماشای ماجراجوییهای خندهدار و پرشور آنها میپردازیم و از قصههای عجیبشان لذت میبریم. پس تا انتها با ما همراه باشید.
کارتون های هیولایی
در لیست زیر کارتون های معروف هیولایی جهان را به شما معرفی کردهایم. مطمئنا با خواندن آن میتوانید انیمیشن هیولایی مورد علاقه خود را پیدا کرده و تماشا کنید:
به عنوان اولین اثر در بین کارتون های هیولایی، انیمیشن علمی تخیلی بسیار جذاب هیولاها علیه بیگانگان را به شما معرفی میکنیم. این انیمیشن در سال ۲۰۰۹ توسط شرکت DreamWorks Animation تولید و اولین فیلم این استودیو بود که بهطور کامل در فرمت سهبعدی از این شرکت عرضه شد.
این فیلم به کارگردانی راب لترمن و کنراد ورنون ساخته شد و بازیگران برجستهای چون ریس ویترسپون، ست روگن، هیو لوری و ویل آرنت به عنوان صداپیشگان در آن حضور دارند. این ترکیب حرفهای از صداپیشگان و تیم تولید سبب شد تا فیلم با استقبال خوبی روبهرو شود و جلوههای بصری شگفتانگیزی ارائه دهد که یک قدم بزرگ در صنعت انیمیشن محسوب میشد.
داستان فیلم به شکلی جذاب از روز ازدواج سوزان مورفی شروع میشود. درست در لحظهای که همهچیز به نظر میرسد به خوبی پیش میرود و سوزان تصور میکند بالاخره میتواند به عشق زندگی خود ازدواج کند، او با برخورد یک شهابسنگ مرموز برخورد کرده و تحت تاثیر یک ماده عجیب به یک هیولای غول پیکر تبدیل میشود. دولت بلافاصله او را به یک پایگاه سری منتقل میکند که در آنجا با تیمی از موجودات عجیبی آشنا میشود؛ یک دکتر سوسکی نابغه، یک ژله آبی بدون مغز اما مهربان و یک موجود از دوران ماقبل تاریخ. حال آنها باید در مقابل یک بیگانه خطرناک که به زمین حمله کرده است، زمین را نجات دهند.
شرکت DreamWorks در ساخت انیمیشن هیولاها علیه بیگانگان برای اولین بار از فناوری پیشرفته سهبعدی استفاده کرد. حدود ۴۵.۶ میلیون ساعت محاسبات رایانهای برای تولید این فیلم صرف شد که این مقدار به طرز چشمگیری بیشتر از انیمیشنهای قبلی بود. همچنین، شخصیتها الهام گرفته از فیلمهای کلاسیک هیولایی دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی هستند. برای مثال، دکتر سوسک از شخصیتهای علمی تخیلی مانند The Fly الهام گرفته شده است و جینورمیکا هم به وضوح به فیلم Attack of the 50 Foot Woman اشاره دارد.
در نقدها، نظرات مثبتی به طنز و جلوههای بصری فوقالعاده فیلم اشاره شده است. منتقد مجله Variety، پیتر دبروج، نوشت: «این فیلم نه تنها یک تجربه بصری جذاب برای کودکان است، بلکه برای بزرگسالان نیز لحظات خندهداری را به ارمغان میآورد.»
سال 2006 میزبان یک انیمیشن هیولایی بسیار پرطرفدار به نام خانه هیولا بوده است. این انیمیشن به کارگردانی گیل کنان، کارگردانی که تازه قدم در دنیای فیلمهای انیمیشن گذاشته بود، به سینماها آمد. رابرت زمکیس و استیون اسپیلبرگ، دو تن از نامهای برجسته صنعت سینما، به عنوان تهیهکنندگان در پشت این پروژه حضور داشتند. برای صداپیشگی این انیمیشن، بازیگران سرشناسی مانند استیو بوشمی، مگی جیلنهال و کتلین ترنر انتخاب شدند.
داستان این انیمیشن در سال ۱۹۸۳ و حول محور سه کودک ماجراجو به نامهای دیجی، چودر و جنی میچرخد. این سه به شکلی تصادفی کشف میکنند خانهای عجیب و غریب در همسایگی آنها یک هیولای زنده است. این خانه به شکلی مرموز و خطرناک هر چیزی که وارد حریمش شود را میبلعد. این گروه از بچهها تصمیم میگیرند تا راز خانه را کشف کرده و آن را متوقف کنند، اما مسیر پیش روی آنها پر از هیجان و ترسهای غیرمنتظره است.
برای طرفداران این انیمیشن زیبا جالب است که بدانند کنان، کارگردان این اثر و زمیکس که تهیه کنندگی را برعهده داشت، رابطه بسیار نزدیکی با هم داشتند. زِمکیس از تجربیات قبلی خود در استفاده از موشن کپچر در فیلم Polar Express الهام گرفت و این تکنیک را در انیمیشن خانه هیولا نیز به کار برد. همچنین، طراحی شخصیتهای فیلم، الهام گرفته از فیلمهای ترسناک کلاسیک دهه ۸۰ بود که فضا و حال و هوای خاصی به فیلم بخشیده است.
ترولهای پاکتی که در سال ۲۰۱۴ توسط استودیوی Laika ساخته شد، یک انیمیشن استاپموشن جذاب و خلاقانه است که به کارگردانی گراهام انابل و آنتونی استاکی و با تهیهکنندگی دیوید آی. وسپر تولید شد. این فیلم بر اساس رمان Here Be Monsters! نوشته آلن اسنو شکل گرفته و صداپیشگان برجستهای چون بن کینگزلی، ایزاک همپستد رایت، ال فانینگ و سایمون پگ در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
ماجرای این انیمیشن در شهر خیالی چیزبریج رخ میدهد. این شهر جایی است که موجودات زیرزمینی به نام باکسترولها یا همان ترولهای پاکتی در جعبههای مقوایی زندگی میکنند و شبها از زبالههای شهر برای ساخت ابزار و وسایل عجیب استفاده میکنند. در این بین، پسرکی یتیم به نام اِگْز که توسط باکسترولها بزرگ شده، تصمیم میگیرد در برابر شخصیت منفی شهر یعنی آرچیبالد اسنچر که در پی نابودی باکسترولها است، مقاومت کند.
چیزی که در ابتدا سبب جلب توجه مخاطب میشود، خوش ساخت بودن و صحنههای با کیفیت این انیمیشن است. باکسترولز در بیش از ۱۲۰۰ صحنه انیمیشنی ساخته شد که هر یک به صورت دستی و با تکنیک استاپموشن ضبط شدهاند. همچنین، اولین فیلم Laika بود که از نرمافزار رندرینگ Arnold برای ایجاد جلوههای بصری استفاده کرد. این تکنولوژی به فیلم عمق و کیفیت بصری بینظیری بخشید.
البته این تنها نکته جالب درباره این اثر دوست داشتنی نیست. بد نیست بدانید که تمام بازیگران به طور جداگانه صدای خود را ضبط کردند. به همین دلیل، سایمون پگ ابتدا از حضور دوست صمیمیاش نیک فراست در این پروژه بیخبر بود و نیک فراست نیز همینطور!
جذابیت این انیمیشن به قدری بود که منتقدان بسیاری این فیلم را تحسین کردند. شیلا اومالی از مجله اینترنتی RogerEbert.com نوشت:
«این فیلم با دنیایی پیچیده و ملموس که با دقت ساخته شده، یکی از بهترین نمونههای استاپموشن است که احساسات و داستان را با زیبایی و عمق فراوان به تصویر میکشد.»
یکی دیگر از بهترین کارتون های هیولایی شناخته شده تاکنون، انیمیشن به یادماندنی فرانکن وینی است. در سال ۲۰۱۲، تیم برتون دوباره با Frankenweenie به سبک منحصربهفرد استاپموشن بازگشت، این بار با ترکیب جذاب سیاه و سفید که یادآور فیلمهای کلاسیک ترسناک بود. این انیمیشن که با همکاری والت دیزنی ساخته شد، یک تجربه دیداری دلنشین و خلاقانه است که صداپیشگانی چون چارلی تاهان، کاترین اوهارا، مارتین شورت و وینونا رایدر در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
برتون که قبلا با فیلمهایی مانند کابوس پیش از کریسمس و عروس مرده دنیای استاپموشن را فتح کرده بود، این بار نیز با احیای شخصیتهای قدیمی و نگاهی نوستالژیک به داستانهایی از جنس کودکی خودش، توانست فیلمی بسازد که بینندگان را به دنیایی عجیب و شیرین ببرد، جایی که علمی دیوانهوار با احساسات خالص پیوند میخورند.
داستان این انیمیشن درباره پسرکی ماجراجو و باهوش به نام ویکتور فرانکنشتاین است. ویکتور پس از مرگ ناگهانی سگ محبوبش، اسپارکی طی یک تصادف دلخراش با ماشین، به شدت ناراحت و دلشکسته میشود. او که توان پذیرش این فقدان را ندارد، با الهام از کلاس علمی و معلم عجیب و غریبش آقای ریزکروسکی، تصمیم میگیرد اسپارکی را با استفاده از قدرت برق و یک آزمایش عجیب دوباره زنده کند. او در اتاق زیرشیروانی خانهشان یک آزمایشگاه میسازد و با استفاده از رعد و برق، موفق میشود سگ محبوبش را به زندگی بازگرداند.
اسپارکی پس از بازگشت به زندگی با همان انرژی و بازیگوشی قبلی، ویکتور را غافلگیر میکند. اما مشکل از جایی شروع میشود که راز این احیای عجیب توسط همکلاسیهای ویکتور افشا میشود و آنها نیز تصمیم میگیرند با انجام آزمایشهای مشابه، حیوانات مرده خودشان را به زندگی بازگردانند.
این تلاشهای بیپروا باعث ایجاد موجوداتی عجیب و غولپیکر میشود؛ از لاکپشت غولپیکری که به واسطه یک ماده شیمیایی جهش یافته تا گربهای که با یک خفاش ترکیب و به موجودی خونآشام تبدیل شده است. این اتفاقات هرج و مرج باورنکردنی را در شهر به وجود میآورد.
برتون برای جذابتر شدن این اثر سعی داشته از آثاری که در گذشته درباره فرانکنشتاین ساخته شده، الهام بگیرد؛ مثلا، در قبرستان حیوانات خانگی، قبر زیرو از انیمیشن The Nightmare Before Christmas (1993) دیده میشود. همچنین، دوست و همسایه ویکتور، السا ون هلسینگ است به شخصیت آبراهام ون هلسینگ از رمان دراکولا اثر برام استوکر و السا لنچستر، بازیگر اصلی نقش عروس فرانکنشتاین (1935) اشاره دارد. علاوه بر این، مدل موی سگ السا ون هلسینگ، پرسیفونه، دقیقا از مدل موی شخصیت السا لنچستر در عروس فرانکنشتاین (1935) با همان رگههای سفید، الهام گرفته شده است.
انیمیشن هتل ترانسیلوانیا 2012 مقدمهای بر یکی از مجموعههای محبوب کارتون های هیولایی شد. تاکنون 4 سینمایی از هتل ترانسیلوانیا ساخته شده که هر کدام طرفداران بسیاری دارند. این اثر به کارگردانی گندی تارتاکوفسکی است و توسط استودیوی Sony Pictures Animation تولید شده است. همچنین، صداپیشگان شناختهشدهایی مانند آدام سندلر (در نقش دراکولا)، سلنا گومز (ماویس)، اندی سمبرگ (جاناتان) و کوین جیمز (فرانکشتاین) به این اثر جان بخشیدهاند.
داستان این انیمیشن در هتلی مخصوص هیولاها به نام هتل ترانسیلوانیا میگذرد، جایی که دراکولا آن را برای پناه دادن هیولاها به دور از دنیای انسانها ساخته است. اما ماجرا وقتی جالب میشود که جاناتان، یک انسان جوان و بیخبر از دنیای هیولاها، به طور تصادفی وارد هتل میشود و ماویس، دختر دراکولا، عاشق او میشود. دراکولا سعی دارد حضور جاناتان را مخفی نگه دارد و همهچیز را تحت کنترل داشته باشد، اما اوضاع از دستش خارج میشود و ماجراجوییهای بامزهای به همراه دارد.
در تفسیر فیلم ذکر شده شهری که در پایان فیلم همراه با نمایشگاه دیده میشود، با الهام از شهری واقعی به نام سیگیشوآرا در رومانی ساخته شده است. این شهر همچنین به عنوان زادگاه ولاد به میخکِشنده، دراکولای واقعی، شناخته میشود و تنها دژ مسکونی در اروپا است.
کوین فینرتی کی از منتقدین کارکشته سینما در مجله ShowbizJunkies نوشت:
«انیمیشن هتل ترانسیلوانیا با طنز و شوخیهای خوب آغاز میشود، اما متاسفانه در نیمه دوم جذابیت و خندههای خود را از دست میدهد و پایان آن کمی کسلکننده و قابل پیشبینی است.»
انیمیشن هیولایی کوبو و دو تار یکی از پرافتخارترین کارتون های هیولایی است. این اثر با 33 جایزه و 67 نامزدی توانست درخششی بینظیر در جشنوارههای سینمایی داشته باشد. کوبو و دو تار محصول خلاقانه استودیوی Laika، در سال ۲۰۱۶ به کارگردانی تراویس نایت به سینماها آمد. در این اثر زیبا بازیگران معروفی همچون چارلیز ترون، متیو مککانهی، رالف فاینس و آرت پارکینسون به ایفای نقش پرداختند. کوبو و دو ریسمان با الهام از فرهنگ ژاپنی، اثری شاعرانه و پر از جزئیات فرهنگی و اسطورهای خلق کرد که هویتی منحصر به فرد به آن میبخشد.
کوبو، پسری باهوش و خلاق که در یک دهکده کوچک با مادرش زندگی میکند، قدرت خارقالعادهای دارد. او میتواند با نواختن ساز سنتی ژاپنی به نام شامیسن، اوریگامیهای کاغذی را به حرکت درآورد و با استفاده از آنها داستانهای کهن ژاپنی را تعریف کند. مادر کوبو، مدام به او تاکید میکند که پس از تاریک شدن هوا بیرون از خانه نباشد. اما یک شب او گفتههای مادر را زیر پا گذاشته و غروب را بیرون از خانه سپری میکند. این اشتباه باعث میشود پدربزرگ شرور او، پادشاه ماه و خالههایش که به دنبال گرفتن چشمان کوبو هستند، او را پیدا کنند.
در پی این اتفاق، کوبو باید به یک سفر هیجانانگیز برای یافتن سه شی جادویی بپردازد؛ اشیایی که پدرش، هانزو، از آنها استفاده کرده بود تا با نیروهای تاریک مبارزه کند. در این سفر، او تنها نیست؛ میمون که روح مادرش است و سوسک، یک جنگجوی فراموشکار و قدرتمند، همراه او هستند. کوبو باید با دشمنان خطرناک، از جمله خالههای بیرحمش، روبرو شود و به دنبال کشف حقیقت پشت ماجرای خانوادهاش و هویتش باشد.
انیمیشن هیولایی کوبو و دو تار دلایل زیادی دارد که به یکی از پرافتخارترین انیمیشنها تبدیل شود. تیم تولید تلاش زیادی کردند تا کوبو به یک اثر به یادماندنی تبدیل شود. یکی از پرچالشترین صحنهها برای تیم تولید صحنه قایق بود که فیلمبرداری آن ۱۹ ماه به طول انجامید. همچنین، قایق با حدود یکچهارم میلیون برگ پوشیده شده بود که همه با دقت و به صورت دستی چیده شده بودند.
بد نیست بدانید که این اثر با مدت زمان ۱ ساعت و ۴۱ دقیقه، با یک دقیقه بیشتر از Coraline (2009) که آن هم توسط استودیو لایکا ساخته شده بود، طولانیترین فیلم استاپموشن ساختهشده تاکنون است.
انیمیشن کابوس قبل از کریسمس یکی دیگر از پرطرفدارترین آثار تیم برتون است که نمیتوان نام آن را در لیست بهترین کارتون های هیولایی ذکر نکرد. این اثر در سال 1993 و توسط Touchstone Pictures ساخته شد. کریس ساراندون به جای جک اسکلتون، قهرمان داستان صحبت کرد. در حالی که دنی الفمن، که آهنگساز فیلم نیز بود، وظیفه اجرای آوازهای جک را به عهده داشت. کاترین اوهارا نیز به عنوان صداپیشه سالی نقشآفرینی کرد. این انیمیشن به مدت 76 دقیقه به مخاطبان یک تجربه بینظیر از ترکیب هالووین و کریسمس ارائه میدهد.
داستان فیلم در شهر خیالی هالووینتاون روایت میشود، جایی که جک اسکلتون، پادشاه کدوها، از تکرار مراسمهای هر ساله هالووین خسته شده و بهطور تصادفی با کریسمستاون آشنا میشود. او که از رنگها و شادیهای دنیای کریسمس مسحور شده، تصمیم میگیرد که کریسمس را در دست بگیرد و بابانوئل را بدزدد تا خودش جای او را بگیرد. اما تلاشهای جک برای ترکیب هالووین و کریسمس منجر به هرجومرج و خطرهای غیرمنتظرهای میشود، که در نهایت او باید راهی برای جبران این اشتباهات بیابد و بابانوئل را نجات دهد.
در سال ۲۰۰۱، والت دیزنی پیکچرز به فکر ساخت دنبالهای برای این فیلم افتاد، اما به جای استاپموشن، دیزنی قصد داشت از انیمیشن کامپیوتری استفاده کند. تیم برتون دیزنی را متقاعد کرد که از این ایده صرفنظر کند. برتون توضیح داد:
«من همیشه از این کابوس محافظت میکردم که دنباله یا چیزی شبیه آن نسازم. میدانید، مثل اینکه جک به دنیای جشن شکرگزاری سفر میکند یا چیزهای دیگری از این قبیل، چون احساس میکردم فیلم خلوص خاصی دارد و افرادی که آن را دوست دارند، به همان شکل دوستش دارند.»
انیمیشن کابوس پیش از کریسمس تحسین منتقدین بسیاری را جلب کرده است. راجر ایبرت، منتقد مشهور، یکی از منتقدینی بوده که این اثر را مورد تحسین قرار داده است. او درباره این فیلم نوشت:
«این فیلم یک ضیافت برای چشمان و تخیل است. دنیایی که تیم برتون خلق کرده، سرشار از جزئیات بینظیر است و تماشاگران را دعوت میکند تا بارها و بارها به تماشای آن بنشینند و لذت ببرند.»
دیو و دلبر جز معروفترین کارتون های هیولایی است که همه ما با آن خاطره داریم. این اثر در سال 1991 توسط والت دیزنی، یکی از استودیوهای پیشگام در صنعت انیمیشنسازی، ساخته شد. کارگردانهای این اثر، گری تروزدیل و کرک وایز، در کنار تیمی از هنرمندان برجسته نظیر پیج اوهارا (بل) و رابی بنسون (دیو)، داستانی از عشق، تحول و انسانیت را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر کشیدند. موسیقی آلن منکن و شعرهای فراموشنشدنی هاوارد اشمن، زیبایی این اثر را بیشتر ساختند.
داستان این انیمیشن روایتگر بل، دختری جوان و مستقل است که برای نجات پدرش خود را فدای دیوی میکند که در قلعهای دورافتاده زندگی میکند. دیو در واقع شاهزادهای نفرینشده است که تنها راه بازگشتش به شکل انسانی، عشق حقیقی است. بل و دیو در کنار شخصیتهای بامزه و جذاب قلعه مانند لومیر، کاخدار و خانم پاتس، ماجراهای شیرینی را پشت سر میگذارند؛ دیو برای شکسته شدن طلسمش باید بل را عاشق خود کند و بل باید راه نجاتی برای خود بیابد!
نکته غمانگیزی که درباره این انیمیشن وجود دارد این است که اشمن هشت ماه قبل از اکران این فیلم درگذشت. به همین دلیل، این فیلم به اشمن که تمام ترانههای او، برنده جایزه اسکار شدند، تقدیم شده است. در پایان تیتراژ نهایی، میتوانید این تقدیمنامه را بخوانید: «به دوستمان هوارد، که به یک پری دریایی صدایش و به یک دیو روحش را بخشید، همیشه قدردان خواهیم بود.»
منتقدین زیادی از زمان اکران انیمیشن نوستالژی دیو و دلبر تاکنون، آن را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند. یکی از این منتقدین به نام A.O. Scott در مجله The New York Times درباره آن نوشت: « کلاسیک بودن آن بهطور طبیعی و تازه احساس میشود. رمانس آن نه چشمک میزند و نه خود را فدای تماشاگر میکند. فیلم زیبا به نظر میرسد، با ظرافت پیش میرود و احساسی تمیز و انرژیبخش به جا میگذارد. تقریبا این طعم را نمیشناختم: فکر میکنم اسمش شادی است.»
مطمئنا در بین انیمیشن های هیولایی برتر یا کارخانه هیولا را دیدهاید یا این که نامش را شنیدهاید. این انیمیشن کمدی ماجراجویی یکی از شناخته شدهترین آثار استودیو پیکسار انیمیشن استودیو و با همکاری والت دیزنی است. صداپیشگان برجستهای نظیر جان گودمن (در نقش سالی)، بیلی کریستال (در نقش مایک وازوفسکی)، استیو بوشمی (در نقش رندال) و مری گیبز (در نقش بو) را نیز در خود جای داده است. موفقیت این اثر باعث شد که در سال ۲۰۱۳ پیشدرآمد آن به نام Monsters University و در سال ۲۰۲۱ یک سریال تلویزیونی به نام Monsters at Work نیز تولید شود.
داستان بامزه این انیمیشن در شهری به نام مانستروپلیس میگذرد، جایی که محل زندگی هیولاها است و انرژی این شهر از جیغهای وحشتزدهی کودکان به دست میآید. در شرکت Monsters, Inc، بهترین هیولاها به دنیاهای انسانی فرستاده میشوند تا کودکان را بترسانند و انرژی تولید کنند. سالی، هیولای بزرگ و مهربانی که بهترین ترساننده شرکت است، به طور تصادفی با دختری کوچک به نام بو که ناخواسته به دنیای هیولاها وارد شده، روبهرو میشود. حالا، وظیفه سالی و مایک، بهترین دوست و همکارش، این است که بدون این که کسی متوجه شود، بو را به دنیای خود بازگردانند.
یکی از جنبههایی که در این انیمیشن زیبا تحسینهای بسیاری دریافت کرده، بخش صداپیشگی آن بوده است. تیم تولید برای این که شخصیت بو ملموستر جلوه کند، از یک کودک همسن و سال او برای دوبله استفاده کردند، اما این کار چالشهای خود را به همراه داشت. مری گیبز، صداپیشه شخصیت بو، نمیتوانست در استودیو بایستد و دیالوگهایش را بگوید. به جای آن، تیم تولید با یک میکروفون او را در حین بازی دنبال کردند و دیالوگهای بو را از حرفهایی که هنگام بازی میزد، کنار هم گذاشتند.
در بین کارتون های هیولایی که تاکنون معرفی کردیم، آن سوی دیوار باغ تنها انیمیشن سریالی است. این اثر یک مینیسریالی شگفتانگیز و پر از رمز و راز، در سال ۲۰۱۴ توسط پاتریک مکهیل برای Cartoon Network ساخته شد. این سریال تنها شامل ۱۰ قسمت کوتاه است و هنرپیشههای معروفی نیز مانند الیجا وود و کالین دین به عنوان صداپیشه در آن حضور داشتهاند.
داستان این مینیسریال دو برادر را دنبال میکند که در جنگل تاریکی به نام ناشناخته سرگردان شدهاند. آنها در مسیرشان با شخصیتهای عجیب و مرموزی از جمله چوببر و پرندهای سخنگو به نام بئاتریس روبرو میشوند. جنگل پر از رمز و رازهایی است که برادرها باید برای زنده ماندن از آنها عبور کنند.
اگر به داستان پیچیده این انیمیشن هیولایی دقت کنید، نکات بسیار عجیب و برجستهای را خواهید فهمید؛ به عنوان مثال، پس از تیتراژ آغازین هر قسمت، صدای دوردست یک قطار شنیده میشود. پسرها بعدها با این قطار روبرو میشوند. همچنین، مرحلهای که ماه در هر قسمت از سریال نشان داده میشود، به گونهای طراحی شده بود که با وضعیت واقعی ماه در شبی که آن قسمت برای اولین بار پخش میشد، هماهنگ باشد.
کلام آخرکارتون های هیولایی برای همه، چه بزرگسال وچه کودک، جذاب و دیدنی هستند. هیولاهایی که در این آثار به تصویر کشیده میشوند، میتوانند وحشتناک، خندهدار و حتی دوستداشتنی باشند؛ پس میتوان گفت که انیمیشن های هیولایی تنوع گسترده ای در طول تاریخ دارند. با توجه به آثار تحسینشدهای که در این مقاله معرفی کردیم، انیمیشن هیولایی مورد علاقه خود را به ما معرفی کنید.