بهترین فیلم ها و سریال های مهران مدیری | کمدین چند هزار چره ایران

کاظم ظریف - انتشار: 3 آبان 1404 12:09
ز.م مطالعه: 12 دقیقه
پاراج-
بهترین فیلم ها و سریال های مهران مدیری | کمدین چند هزار چره ایران

چقدر از فیلم های مهران مدیری دیده‌اید که بعد از سال‌ها هنوز دیالوگ‌ها و شخصیت‌هایش توی ذهن‌تان مانده؟ شاید خیلی‌ها بگویند مدیری فقط یک کمدین است؛ اما اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم او معماری است که بنای کمدی مدرن تلویزیون ایران را آجر به آجر بالا برده. من خودم از آن نسل هستم که نخستین بار با پرواز ۵۷ و ساعت خوش خندیدنِ بی‌قید و شرط را تجربه کرد؛ طنزی که تازه، جسور و بی‌رحمانه آینه‌ای گذاشته بود مقابل واقعیت جامعه.

مسیر مدیری دقیقاً همان‌قدر عجیب و هیجان‌انگیز است که کاراکترهایش. از ساخت سریال‌هایی که کل یک کشور را درگیر اصطلاحات جدید می‌کردند، تا ورود به نقش‌هایی جدی و تلخ که کسی انتظارش را از او نداشت. وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که سریال های مهران مدیری فقط کارهای سرگرم‌کننده‌ی تلویزیونی نبودند؛ بلکه حافظه‌ی مشترک ما بودند. خاطره‌ی شب‌هایی که خانواده دور هم جمع می‌شد، قاب تلویزیون روشن بود و قرار بود نیم ساعت دنیا را فراموش کنیم.

راستش را بخواهید، بسیاری از ما، بخش مهمی از برداشت‌مان از فساد، ریاکاری و پوچیِ سیستم‌های معیوب را از دل همان خنده‌ها فهمیدیم. مدیری همیشه بلد بوده پشت شوخی‌ها چیزی برای کشف بگذارد؛ نقدی تلخ، حرفی جدی، یک رگه‌ی کنایه که ذهن‌مان را قلقلک بدهد.

بهترین فیلم و سریال های مهران مدیری

این مطلب، آغاز سفری است به چندین اثری که نه فقط محبوب‌ترین‌ها در کارنامه او، بلکه تأثیرگذارترین‌ها در فرهنگ عمومی ایران به حساب می‌آیند؛ آثاری که همچنان برایشان شوق و حس نوستالژی داریم و هنوز هم دوست داریم درباره‌شان حرف بزنیم.

شب-های-برره
تاریخ اکران: سه‌شنبه 3 آبان 1384
ژانر: کمدی
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: مهران مدیری، سیامک انصاری
imdb logo
8.5/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

اگر قرار باشد فهرستی از بهترین سریال های مهران مدیری تهیه کنیم، شب‌های برره بدون هیچ تردیدی همان شماره‌ی یک است؛ سریالی که نه‌تنها ما را خنداند، بلکه فرهنگ ساخت. تصور کنید سریالی چقدر محبوب شود که مردم در کوچه‌ و خیابان با لحن شخصیت‌هایش حرف بزنند و شوخی‌هایش وارد زبان روزمره شود. برره دقیقاً همین‌کار را کرد. دنیایی خیالی، با قوانینی عجیب و منطقی که فقط خودش می‌فهمید، اما ما دوستش داشتیم چون به شکلی باورنکردنی، واقعیت را بهتر از واقعیت نشان می‌داد.

داستان کیانوش استقرارزاده، روزنامه‌نگاری که به اجبار سر از روستایی عجیب درمی‌آورد، بیشتر از آنکه درباره‌ی یک تبعیدی باشد، درباره‌ی کشف پوچی‌هایی است که گاهی در جامعه خودمان نمی‌بینیم یا نادیده می‌گیریم. شخصیت‌هایی مثل شیرفرهاد و بی‌بی در ظاهر خنده‌دارند، اما پشت هر شوخی‌شان یک نقد تیز و بی‌رحمانه پنهان است.

ماجرای توقف ناگهانی سریال هم خودش بخشی از افسانه‌ی برره شد؛ سریالی که انگار آن‌قدر دقیق و تیز به قلب مسائل جامعه زده بود که ادامه‌دادنش برای برخی زیادی جسورانه به نظر رسید.

هنر مدیری و تیمش این بود که میدان مین واقعیات اجتماعی را برداشتند و آن را تبدیل به یک زمین بازی خنده‌دار کردند؛ زمینی که هنوز هم وقتی واردش می‌شویم، هم لذت می‌بریم، هم فکر می‌کنیم.

مرد-هزار-چهره
ژانر: کمدی
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: مهران مدیری، امیرمهدی ژوله
imdb logo
7.7/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

گاهی یک سوءتفاهم کوچک کافی است تا زندگیِ آدمی معمولی، به کابوسی بامزه و در عین حال عجیب تبدیل شود. مرد هزارچهره دقیقاً همین ایده را به اوج می‌رساند؛ یک کمدی درباره‌ی آدم‌هایی که به ظاهر بزرگ و قدرتمندند، اما وقتی نقاب از چهره‌شان می‌افتد، چیزی جز پوچی و ترس پشت آن نیست. مسعود شصتچی، کارمند ساده‌ای که ناخواسته در موقعیت‌های عجیب قرار می‌گیرد و هر بار با یکی اشتباه گرفته می‌شود؛ پزشک برجسته، فرمانده، حتی رئیس باند… و ما در این میان می‌خندیم به تصوری که جامعه از قدرت ساخته.

این سریال نمونه‌ای عالی از مهارت مدیری در ساخت موقعیت‌هایی است که در مرز باریک بین طنز و حقیقت قدم می‌زنند. هر بار که مسعود وارد یک نقش تازه می‌شود و اطرافیانش شروع به تملق می‌کنند، ما به یاد همان‌هایی می‌افتیم که در دنیای واقعی فقط به خاطر یک صندلی، به ناگهان مهم شده‌اند.

مرد هزارچهره از آن آثاری است که نشان می‌دهد مدیری چطور می‌تواند با یک شخصیت ساده، حرف‌های بزرگی درباره‌ی ساختار قدرت و روابط معیوب اجتماعی بزند. و جالب اینکه با وجود سال‌هایی که گذشته، همچنان شوخی‌ها و تیپ‌هایش تازه به نظر می‌رسند.

موفقیت این مجموعه آن‌قدر بود که خیلی‌ها انتظار دارند ادامه‌اش، یعنی آخرین سریال مهران مدیری اعلام شده هم همچنان همین نگاه تیز و بازیگوش را داشته باشد. هزارچهره فقط یک سریال نبود؛ یک هشداری خنده‌دار بود به ما که مبادا فریبِ ظاهر را بخوریم.

پاورچین
تاریخ اکران: سه‌شنبه 19 شهریور 1381
ژانر: کمدی
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: مهران مدیری، سحر زکریا
imdb logo
7.6/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

گاهی یک سریال، یک جهان تازه می‌سازد؛ جهانی که آن‌قدر ملموس و جذاب است که کم‌کم باور می‌کنی شاید واقعاً جایی وجود داشته باشد. پاورچین همان آغازِ دنیا‌سازی مهران مدیری بود؛ اولین جرقه‌ی برره و اولین‌باری که فرهنگ و زبان خاص این شخصیت‌ها وارد زندگی ما شد. داستان ساده است: فرهاد، کارمند معمولی تهرانی، ناگهان با هجوم اقوامش از روستای خیالی برره روبه‌رو می‌شود؛ و همین برخورد میان سنت و مدرنیته، بستر کمدی‌ای می‌شود که هنوز هم خاطره‌انگیز است.

مدیری در پاورچین بیش از هر چیز روی تضادها بازی می‌کند: شهری‌ها در ظاهر مدرن و شیک‌اند، اما خیلی وقت‌ها منطقی رفتار نمی‌کنند؛ روستایی‌ها هم شاید ساده به نظر برسند، اما شیوه‌های خاص خودشان را برای بقا دارند. همین تضاد است که داستان را به جلو می‌برد و خنده‌ها را واقعی نگه می‌دارد.

بسیاری از شوخی‌ها و اصطلاحاتی که بعدها در شب‌های برره همه‌گیر شد از پاچه‌خواری گرفته تا لحن برره‌ای اینجا متولد شد. ما با داوود و بقیه‌ی شخصیت‌ها آن‌قدر سریع اخت شدیم که انگار سال‌هاست می‌شناسیم‌شان.

دیدن اینکه بعدها در فیلم های سینمایی طنز مهران مدیری هم بارها به همین رگه‌های طنز اجتماعی اشاره شده، نشان می‌دهد که پاورچین نه فقط یک سریال موفق، بلکه پایه‌گذار یک هویت کمدی تازه در تلویزیون ایران بود؛ هویتی که هنوز هم در فرهنگ عامه نفس می‌کشد.

قهوه-تلخ
ژانر: کمدی، تاریخی
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: محمدرضا هدایتی، سحر زکریا
imdb logo
7.5/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

همه‌چیز با یک فنجان شروع شد؛ فنجانی که نه برای بیدارکردن، بلکه برای پرت‌کردن مخاطب به دل تاریخی پر از آشوب و شوخی‌های تلخ بود. قهوه تلخ مثل یک تجربه‌ی جدید در خانه‌های ما ظاهر شد؛ نه از تلویزیون، بلکه مستقیم از دست‌فروش‌ها و فروشگاه‌ها، و همین خودش یک انقلاب کوچک بود. مدیری ما را همراه نیما استاد تاریخی که ناگهان در دربار زندیه گرفتار می‌شود وارد جهانی کرد که هم خنده از لب نمی‌افتاد و هم حرص از دل.

این سریال نقطه‌ای بود که مدیری تصمیم گرفت از قید و بندهای تلویزیون فرار کند و خلاقیتش را بی‌واسطه به مردم برساند. شبکه‌ی نمایش خانگی آن روزها هنوز ناشناخته بود، اما قهوه تلخ نشان داد مردم برای سرگرمی‌ای که به‌شان احترام بگذارد، پول خرج می‌کنند. فروش خیره‌کننده‌اش هم ثابت کرد که حق با مدیری‌ست.

اما آن ماجرای جنجالی جوایز و قرعه‌کشی‌ها همان‌هایی که هیچ‌وقت به‌درستی به سرانجام نرسید باعث شد طعم شیرین موفقیتش کمی تلخ شود. انگار داستان خود سریال، بیرون از قاب هم ادامه پیدا کرد: وعده‌هایی که روی کاغذ قشنگ‌اند، اما در واقعیت… نه خیلی.

با وجود همه‌ی حاشیه‌ها، قهوه تلخ هنوز یکی از بهترین آثار مهران مدیری اگرچه در قالب سریال و البته یکی از جاه‌طلبانه‌ترین پروژه‌های عمرش باقی مانده؛ اثری که راه را برای شکل تازه‌ای از تولید و پخش در ایران باز کرد و جسارت متفاوت‌بودن را به سازندگان دیگر هم منتقل کرد.

درخت-گردو
تاریخ اکران: شنبه 12 بهمن 1398
ژانر: درام، تاریخی، جنگی
کارگردان: محمدحسین مهدویان
بازیگران: پیمان معادی، مینا ساداتی
imdb logo
7.5/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

این‌بار نه خبری از شوخی‌های زیرپوستی است و نه کاراکترهای عجیب‌وغریب؛ در درخت گردو مهران مدیری در جبهه‌ای تازه ظاهر شد: جبهه‌ی درد. فیلم بر اساس واقعه‌ای واقعی ساخته شده؛ زخمی عمیق از بمباران شیمیایی سردشت که هنوز هم برای بسیاری تازگی‌اش را از دست نداده. ماجرا در سکوت می‌گذرد؛ سکوتی که در آن فریادهای بی‌شماری دفن شده‌اند. و مدیری، با حضوری کوتاه اما تأثیرگذار، بخشی از این رنج جمعی را روی پرده می‌آورد.

وقتی کمدینی را که سال‌ها با خنده به یاد آورده‌ای، در چنین نقش تلخی می‌بینی، انگار ذهنت برای چند لحظه قفل می‌شود. چهره‌ای که همیشه برای خلق شادی به او تکیه کرده‌ای، حالا دارد فروپاشی و استیصال را به تصویر می‌کشد. همین تضاد است که نقش او را به‌یادماندنی می‌کند.

محمدحسین مهدویان کارگردانی که استاد روایت تاریخ معاصر است این‌بار هم سراغ یک حقیقت تلخ رفت؛ اما حضور مدیری باعث شد مخاطبانی که شاید علاقه‌ای به این‌گونه آثار نداشتند، پای فیلم بنشینند. انتخاب او هوشمندانه بود: چهره‌ای محبوب که در قالبی جدی، می‌تواند یک تراژدی ملی را بیشتر دیده و حس‌شده کند.

درخت گردو برای مدیری، یک علامت بزرگ است؛ علامتی که می‌گوید او فقط برای خنداندن خلق نشده، بلکه توانایی لمس تاریک‌ترین لایه‌های احساس را هم دارد. گاهی یک نقش کوتاه، مسیر نگاه یک بازیگر را عوض می‌کند؛ و این دقیقاً یکی از همان لحظه‌هاست.

هیولا-داستان-جفری-دامر
تاریخ اکران: چهارشنبه 30 شهریور 1401
ژانر: بیوگرافی، درام، جنایی
کارگردان: پاریس بارکلی، جنیفر لینچ
بازیگران: ریچارد جنکینز، ایوان پیترز
imdb logo
7.8/10
metacritic logo
39%
rotten logo
46%

اگر تا امروز فکر می‌کردید آدم‌های بد از همان ابتدا هیولا به دنیا می‌آیند، این سریال آمده تا به شما ثابت کند گاهی خودِ جامعه حیوان درون انسان را بیدار می‌کند. هیولا قصه‌ی سقوط تدریجی یک آدم خوب است؛ سقوطی که قدم‌به‌قدم اتفاق می‌افتد و آن‌قدر منطقی جلو می‌رود که از جایی به بعد، خودمان را جای او می‌گذاریم و می‌گوییم: شاید اگر من هم بودم…

در نقطه‌ی مقابل هوشنگ شرافت، مدیری نقش کامران کامروا را بازی می‌کند؛ تاجری کاریزماتیک با لبخندی مطمئن و وجدانی تعطیل. او همان کسی است که با حرف‌های زیبا و منطق‌های قلابی، فساد را طبیعی و حتی ضروری جلوه می‌دهد. اینجاست که مدیری درخشان ظاهر می‌شود؛ خونسردیِ ترسناک این شخصیت به ما نشان می‌دهد بزرگ‌ترین شرارت‌ها معمولاً بی‌سروصدا اتفاق می‌افتند.

طنز سریال تلخ است؛ از آن خنده‌هایی که همراهش کمی هم ته دل آدم می‌سوزد. هر اپیزود انگار دارد گوشمان را می‌کشد: یک جامعه‌ی فاسد، افراد شریف را نه‌تنها تشویق نمی‌کند، بلکه تنبیه می‌کند.

جوایز متعدد، رکوردهای تماشا و استقبال گسترده از هیولا نشان داد مخاطب ایرانی از طنزی که حرفی برای گفتن داشته باشد، استقبال می‌کند. این سریال ادامه‌ی منطقی مسیر مدیری است؛ مسیری که در آن طنز فقط برای خنداندن نیست، برای هشدار دادن هم هست. و شاید همین جسارت در نقد بی‌پرده، کاری کرده که هیولا هنوز هم یکی از بحث‌برانگیزترین آثار چند سال اخیر باشد.

دایره-زنگی
تاریخ اکران: چهارشنبه 29 اسفند 1386
ژانر: کمدی، درام
کارگردان: پریسا بخت‌آور
بازیگران: باران کوثری، صابر ابر
imdb logo
6.9/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

دایره زنگی از آن فیلم‌هایی است که در ظاهر ساده به نظر می‌رسد؛ یک روز معمولی در یک مجتمع مسکونی، چند نصاب ماهواره و ساکنانی با مشکلات معمول خانوادگی. اما درست مثل یک زنگ واقعی، کافی‌ست کسی دکمه را فشار دهد تا پشت هر در، دنیایی کاملاً متفاوت آشکار شود. همین تضادهاست که تنش و طنز فیلم را شکل می‌دهد.

حضور مهران مدیری در نقش آقای رزاقی، فرصتی بود تا او توانایی‌اش را در فضایی متفاوت از جهان فانتزی و موقعیت‌محور خودش نشان دهد. این‌بار نه او کارگردان است، نه مرکز اصلی داستان؛ اما همین کنار ایستادن باعث می‌شود بازی‌اش دقیق‌تر دیده شود. شخصیت‌پردازی او کاملاً فرهادی‌وار است: آدمی ظاهراً محترم که حباب آبروداری، حقیقت‌های ناخوشایند زندگی‌اش را پنهان کرده.

نکته‌ی مهم فیلم‌نامه‌ای است که اصغر فرهادی نوشته؛ روایتی درباره‌ی طبقه‌ی متوسط شهری و روابطی که مثل سیم‌های آنتن روی پشت‌بام، پیچیده و در هم تنیده‌اند. هر خانواده سعی دارد تصویر بهتری از خودش ارائه دهد، اما کافی‌ست یک اتفاق کوچک رخ دهد تا نقاب‌ها روی زمین بیفتند.

دایره زنگی ثابت کرد مدیری می‌تواند در فیلم‌هایی که متعلق به جهان هنری دیگران هستند هم بدرخشد. این یکی از همان نقش‌هاست که بعد از تماشا، با خودت می‌گویی: ای کاش بیشتر از او در چنین فضاهایی ببینیم. فیلم یادمان می‌اندازد که حتی در جمعی به ظاهر آرام، هر کس داستانی دارد که اگر لحظه‌ای سرک بکشی، ممکن است تبدیل به یک درام بزرگ شود.

نقطه-چین
تاریخ اکران: چهارشنبه 19 شهریور 1382
ژانر: کمدی
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: مهران مدیری، رضا شفیعی جم
imdb logo
6.6/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

نقطه‌چین یکی از آن تجربه‌هایی است که هنوز هم درباره‌اش حرف می‌زنیم؛ نه فقط به خاطر شوخی‌ها و شخصیت‌هایش، بلکه به‌خاطر چرخشی ناگهانی که مثل یک فرمان سریع، کل مسیر سریال را تغییر داد. شروع با یک کارآگاه عجیب و غریب و پرونده‌های خنده‌دارِ جنایی بود؛ فضایی تازه که انتظار داشتیم مدیری حسابی از آن بهره بگیرد. اما ناگهان همه‌چیز تغییر کرد و سریال به یک کمدی خانوادگی نزدیک‌تر شد. انگار داستانی نصفه‌کاره باقی ماند و داستانی دیگر از نیمه وارد شد.

همین تغییر، راز ماندگاری نقطه‌چین است. تماشاگران هنوز هم درباره‌اش تئوری می‌سازند: آیا فشارها باعث شد پلیس از مسیر قصه حذف شود؟ آیا از ابتدا برنامه چنین بود؟ شاید پاسخ دقیقش را فقط تیم سازنده بداند، اما برای ما همین معما بخش جذاب داستان است.

برخلاف پشت‌صحنه‌ی پرهیاهو، جلوی دوربین همه‌چیز جذاب پیش می‌رود: ترکیب چهره‌های فوق‌العاده محبوب، ریتم بالای کمدی، و شوخی‌هایی که خیلی‌هایشان وارد زبان روزمره شدند. مدیری در این سریال نقش اردلان پشندی را بازی می‌کند، شخصیتی که مثل همیشه با غرور و اعتماد به نفس بالایش، خودش را مسبب دردسرهای خنده‌دار می‌کند.

نقطه‌چین شاید در مرز میان جاه‌طلبی و محدودیت گرفتار شد، اما همین تجربه نشان می‌دهد مدیری همیشه دوست داشته فراتر از چارچوب‌های معمول تلویزیون قدم بگذارد؛ حتی اگر گاهی وسط راه مجبور به تغییر مسیر شود.

باغ-مظفر
تاریخ اکران: چهارشنبه 10 آبان 1385
ژانر: کمدی
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: شادی احدی فر، مهران مدیری
imdb logo
6.5/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

باغ مظفر مثل یک مهمانی باشکوه در دل تهران امروزی است، مهمانی‌ای که میزبانش هنوز باور ندارد دوران شکوه قاجار تمام شده. این‌بار مدیری ما را به دنیای آدم‌هایی می‌برد که سر در گذشته دارند اما ناچارند با واقعیت‌های مدرن روبه‌رو شوند. در مرکز این ماجرا، مظفرخان قرار دارد؛ شخصیت عجیبی که قدرت، غرور و ساده‌دلی‌اش همزمان باعث خنده و گاهی حتی دلسوزی می‌شود.

یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های سریال، حضور خود مدیری به‌عنوان راوی‌ست؛ روایتی که دیوار چهارم را می‌شکند و با شیطنت خاصی ما را وارد بازی می‌کند. انگار او بالای صحنه ایستاده و با نگاهی از بالا، هم اشراف‌زادگان گذشته را دست می‌اندازد و هم زندگی ترجیحاً مدرنِ امروز را.

کمدی سریال در تضادها شکل می‌گیرد: وسواس‌های اشرافی کنار مشکلات دم‌دستی مردم عادی، قوانین منسوخ در برابر منطق امروز. نتیجه؟ طنزی که هم خنده‌دار است و هم کمی تلخ؛ چون گاهی یادمان می‌افتد هنوز هم آدم‌هایی هستند که فکر می‌کنند دنیا باید فقط طبق خواست آن‌ها بچرخد.

باغ مظفر شاید به اندازه برخی آثار دیگر مدیری جاه‌طلبانه نباشد، اما در عوض، یک تصویر بامزه و قابل لمس از تقابل گذشته و حال ارائه می‌دهد. سریالی که ثابت می‌کند حتی اگر زمان جلو برود، بعضی ذهن‌ها هنوز در گذشته چای می‌خورند و دستور می‌دهند دنیا همان‌جا توقف کند.

ویلای-من
ژانر: کمدی
کارگردان: مهران مدیری
بازیگران: مهران مدیری، کمند امیرسلیمانی
imdb logo
6.4/10
metacritic logo
-
rotten logo
-

ویلای من از آن داستان‌هایی‌ست که با یک رؤیای وسوسه‌انگیز شروع می‌شود: رسیدن ناگهانی به ثروت. دو مرد ساده‌دل که از دل یک رستوران به دنیای لوکس و پرزرق‌وبرق ثروتمندان پرت می‌شوند؛ فقط به این امید که خودشان را وارث یک پیرمرد رو‌به‌مرگ جا بزنند. ایده‌ای که به‌ظاهر بامزه است، اما به‌محض ورود به ویلا، آدم‌های دیگری پیدا می‌شوند که دقیقاً همان نقشه را دارند!

این‌بار مدیری به‌جای تمرکز بر جهان‌سازی عجیب‌وغریب یا نقدهای سنگین اجتماعی، سراغ یک کمدی گروهی سرراست رفته؛ پر از سوءتفاهم، نقشه‌های ناقص و تیپ‌های اغراق‌شده. شاید همین رویکرد خفیف‌تر باعث شده ویلای من اثر کم‌ریسک‌تری در کارنامه‌اش باشد؛ نه آن‌قدر گزنده که بحث‌برانگیز شود و نه آن‌قدر نوآورانه که به‌عنوان نقطه‌عطف به یاد بماند.

اما یک نکته مهم داریم: این سریال یکی از قدم‌های اولیه در تثبیت شبکه نمایش خانگی بود. بعد از توفان قهوه تلخ، این پروژه تلاش کرد نشان دهد این بازار تازه وارد یک مسیر پایدار شده؛ مسیری که بعدتر برای بسیاری از تیم‌های تولیدی دیگر هم فرصت‌های جدید ساخت.

ویلای من شاید آخرین انتخاب مخاطبان برای ستایش هنری باشد، اما از آن تجربه‌هایی است که نشان می‌دهد مدیری حتی وقتی در منطقه امن حرکت می‌کند، باز هم می‌تواند مخاطب را بخنداند، درگیر کند و شب‌های زیادی را سرگرم‌شان نگه دارد.

سخن پایانی

نگاه‌کردن به کارنامه‌ی مهران مدیری مثل مرور فصل‌های مختلف یک دفتر خاطرات جمعی است؛ دوره‌ای هست که فقط می‌خندیم، دوره‌ای که با خنده فکر می‌کنیم، و دوره‌ای که به‌جای خنده، بغض اتفاق می‌افتد. او بیش از سی سال است که کنار ما مانده؛ نه فقط روی پرده، بلکه در زبان، در شوخی‌ها و حتی در شیوه دیدن‌مان نسبت به جامعه.

آن‌چه آثار او را ماندگار کرده، صرفاً خلاقیت در ساخت شخصیت‌ها و موقعیت‌های کمدی نیست؛ بلکه شهامتی‌ست که به او اجازه داده همیشه یک قدم جلوتر از تلویزیون و مخاطب حرکت کند. مدیری بارها زمین بازی را عوض کرده؛ از تلویزیون به نمایش خانگی، از خنده به درام، از نقش‌های ساده به انسان‌هایی پیچیده و خاکستری.

نگاهی به مسیر پشت سر او می‌گوید که هر جا مرز وجود داشته، مدیری تلاش کرده از آن عبور کند؛ حتی اگر همیشه نتیجه کامل نبوده باشد. شاید به همین دلیل است که هنوز درباره‌اش می‌نویسیم، بحث می‌کنیم و منتظر اثر بعدی‌اش می‌مانیم.

دیدگاه های کاربران
هیچ دیدگاهی موجود نیست