بهترین سریال های ایرانی؛ فهرست محبوب ترین سریال های ایرانی
0/10
اگر قرار باشد برای اوقات فراغت خود یک سرگرمی انتخاب کنید، دقیقا به سراغ چه سرگرمی میروید. کتاب، بازی، فیلم، بوردگیم یا حتی سریال. اگر انتخاب شما از بین سرگرمیهای بیشمار سریال است، احتمالا به سراغ مقالهای آمدهاید که برای خود شما ساخته شده است. اما این دفعه بحث مورد نظر ما کلی است و نه جزئی. به همین دلیل میخواهیم به کلیت سریال های ایرانی پرطرفدار و برتر بپردازیم و جزئیات را کنار بگذاریم.
بهترین سریالهای ایرانی
وقتی که صحبت از بهترین سریالهای ایرانی در میان باشد، بدون شک قرار است تا با یک فهرست هیجانانگیز همراه شما باشیم. پس کمربندهای خود را محکم ببندید که قرار است بدون اسپویل و نگرانی از لو رفتن داستان، سری به تاپهای دنیای سریال ایران بزنیم.
7.5/10
8.5/10
چطور میتوان فهرستی از بهترین سریالهای ایرانی نوشت و نامی از آثار مهران مدیری در آن قرار نداد. اما انتخاب کردن بهترین عنوان از مجموعه بیانتهای فیلمهای مهران مدیری، بدون شک کاری دشوار و واقعا سخت است. این هنرمند و کارگردان شایسته در طول عمر هنری خودش آنقدر ما ایرانیان را خندانده است که اصولا آثار او را به عنوان نمادهایی در دنیای فیلم و سریال ایرانی محسوب میکنیم. اما قطعا در رقابت با بهترین آثار او، این قهوه تلخ است که سزاواری حضور در این فهرست را دارد.
قهوه تلخ شخصیت اصلی (سیامک انصاری) داستان خودش را همچون بینندگانی که چندین سال آرزوی دیدن آثاری همانند شبهای برره و باغ مظفر را داشتند، به گذشته میفرستد. این شخصیت در واقع یک استاد تاریخ است که در مورد پادشاهیهای کهن کشور ایران تحقیق میکند و بهطور اتفاقی با خوردن یک قهوه تلخ، به دوران یک سلسله ایرانی ناشناخته سفر میکند. سلسلهای که در آن بازیگران معروف و محبوب ایرانی، نقش درباریان و مردمان آن دوره را برعهده گرفتهاند. سحر زکریا، جواد عزتی، محمدرضا هدایتی، برزو ارجمند، نادر سلیمانی، سحر جعفری جوزانی و صدالبته خود مهران مدیری تنها بخش کوچکی از این فهرست بازیگران بزرگ هستند.
قهوه تلخ توسط تیم عظیمی از تولیدکنندگان و هنرمندان سطح کشور در سال 1389 تولید شده و به مدت دو سال در شبکه نمایش خانگی به پخش خودش ادامه داد. شمار قسمتهای این سریال در این مدت به عدد 102 اپیزود رسید و در میان طولانیترین سریالهای ایرانی نیز قرار گرفت.
آنطور که اخبار آن دوره حکایت میکنند، پخش قهوه تلخ در ابتدا قرار بود تا در شبکههای صدا و سیما انجام شود، که بسته به دوران پخش این سریال برای اکثریت مردم ایران، تماشای آن سهولت بیشتری داشت. در ادامه بر سر اختلافاتی که سیاستهای محتوایی صدا و سیما با این سریال داشت و همچنین تصمیماتی که ناشرین و اسپانسرهای این سریال گرفتند، قهوه تلخ در شبکه نمایش خانگی در اختیار مردم قرار گرفت.
7.6/10
9.3/10
اگر با هدف یافتن سریالی به سراغ این پادکست آمدهاید که هم در فهرست بهترین سریالهای ایرانی باشد و هم بتوان به عنوان یک اثر تازه به آن نگاهی داشت، در انتهای شب پاسخ اصلی سوال شماست. در انتهای شب سرتیتر حال حاضر لیست سریالهای ایرانی خانگی محسوب میشود که بهتازگی و در سال 1403 تولید شده است. این سریال به خاطر بازی مورد تحسین و اعجابانگیز بازیگران خودش، به سرعت محبوبیت یافت و تماشای آن به هرکسی که به دنبال دیدن یک اثر خوب ایرانی است، توصیه میشود.
در انتهای شب داستان یک زوج است، زوجی که فراز و فرودهای زندگی، آنها را در موقعیت بسیار بدی قرار داده و حال در آستانه جدایی از یکدیگر هستند. این دو شخصیت بهنام و ماهرخ نام دارند و بازیگران آنها، پارسا پیروزفر و هدی زینالعابدین هستند که این ایفای نقش جذاب را به عهده گرفتهاند. داستان این روایت به زیبایی تنشها و اختلافات میان این زوج که اکنون 10 سال از زندگی آنها گذشته است را به نمایش میگذارد و مخاطب را درگیر خود میکند. آیدا پناهنده، نویسنده و کارگردان سریال تا پیش از ساخت این اثر، فیلمهای سینمایی دیگری تحت عنوان ناهید، تی تی و اسرافیل را به سینمای ایران تقدیم کرده است و در انتهای شب، از جهاتی بهترین و تنها اثر او در سریالهای نمایش خانگی بوده که در 9 قسمت تولید شده است.
یکی از بزرگترین دلایل موفقیت سریال در انتهای شب را به خاطر همکاری و نویسندگی آیدا پناهنده با ارسلان امیری است. اگر نگاهی به آثار پیشین و کارنامه ارسلان امیری بیاندازیم، متوجه میشویم که این فیلمنامهنویس توانا بسیاری از آثار خودش را با همکاری با آیدا پناهنده ساخته است. قصه داوود و قمری، آبروی از دست رفته، ناهید و بسیاری از کارهای قبلی این نویسنده از جمله این همکاریها محسوب میشوند و در انتهای شب، همان گل سرسبدی است که تجربیات ساخت این آثار با کنار هم قرار گرفتن، منجر به ساختن آن شدهاند.
7.1/10
8.5/10
در حال حاضر بعید است که بتوانید فردی را بیابید که مجموعه پایتخت را به عنوان یکی از بهترین سریالهای ایرانی ندیده و حتی از آن لذت نبرده باشد. پایتخت یکی از معروفترین سریالهای ایرانی کشورمان بهحساب میآید، که طرفداران میلیونی آن به مدت 6 سال میزبان فصل جدیدی از این سریال بودند و در وضعیت کنونی، خبرهایی از ساخت و تولید فصل هفتم آن به گوش میرسد. پایتخت در طول 6 فصل خود مسیری طولانی را برای اوج گرفتن و تبدیل شدن به یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی ایران طی کرد. سریالی که در ابتدا شباهتهای زیادی به سریالهای استانی با بودجه کم داشت، بالاخره توانست آنقدر ارتقا پیدا کند که بخشهایی از فصلهای آینده آن در کشورهای خارجی به ضبط رسید.
پایتخت داستان یک خانواده را روایت میکند و هر کدام از اعضای این خانواده نقش کلیدی در روند کلی داستان دارند. اعضای این خانواده نقی معمولی (محسن تنابنده) و همسرش هما سعادت (ریما رامینفر) به همراه دختران دوقلوی خود ( سارا و نیکا فرقانی اصل) هستند. این خانواده همچنین در هر فصل میزبان ارسطو، پسرخاله نقی و پدر نقی یا همان باباپنجعلی معروف (علیرضا خمسه) هستند. خانواده معمولی در یکی از شهرهای شمال کشور به نام علیآباد زندگی میکنند و در قسمتهای مختلف داستان دچار داستانهای عجیب و غریب و جذابی میشوند که مخاطب را برای دیدن قسمتها و فصلهای بعدی ترغیب میکنند.
سریال پایتخت اولین بار برای پخش در نوروز 1390 آمادهسازی شد و به اندازهای بازخورد مثبت به خود جذب کرد که در 3 سال پیاپی و از سال 1392، فصلهای دوم، سوم و چهارم آن پخش و مورد بازدید قرار گرفتند. اما گل سرسبد این سریال بدون شک فصل پنجم آن است که بخشهایی را از ماجراجویی این خانواده که حال بزرگتر نیز شده، در سوریه به نمایش میگذارد.
اما بگذارید از اصلیترین دلایل دور شدن پایتخت از روند همیشگی خودش بگوییم و چرا در طی سالهای اخیر این مجموعه نتوانسته فصلهای جدید و باطراوتی را همچون گذشته ارائه دهد. فوت و درگذشت خشایار الوند، یکی از دلایل افت کیفیت این سریال بود و این سریال به دلیل از دست دادن نویسنده خودش، دیگر نتوانست محتوایی در حد و اندازه فصلهای پیشین خود ارائه دهد. علاوه بر این، حواشی برخی از بازیگران آن از جمله علیرضا خمسه و خواهران فرقانی اصل، مزید بر علت بود که ساخت فصلهای بعدی با مشکل همراه شود و به تعویق افتد.
7.1/10
9/10
در دهه هشتاد رقابت بسیار سنگینی را در بخش سریالهای تلویزیونی ایران شاهد بودیم و کارگردانهای ایرانی، عناوینی را برای شبکههای تلویزیونی تولید کردند که هنوز هم از آنها به عنوان بهترین سریالهای ایرانی یاد میشود. آیا کسی را میتوانید پیدا کنید که دوران طلایی خودش را در کنار خانواده و تماشای سریال طنز و بینظیر متهم گریخت صرف نکرده باشد؟ متهم گریخت اثری دیگر از رضا عطاران است که این روزها دیگر همانند گذشته دیگر نمیتوان شاهد ساخت آثار جدیدی از او باشیم و به همین دلیل باید بارها و بارها آثار قدیمی او را باری دیگر تماشا کنیم.
متهم گریخت سریالی به کارگردانی رضا عطاران و نویسندگی سعید آقاخانی است که در ماه رمضان سال 1384 پخش شد و بعد از آن، بارهای بسیاری این سریال در تلویزیون، مجددا پخش شده و حتی در چنین وضعیتی نیز مخاطبان برای چندمین بار با اشتیاق به تماشای آن مینشینند. متهم گریخت داستان هاشمآقا با بازی مثال زدنی زنده یاد سیروس گرجستانی است که در شهری بسیار کوچک به کار تعمیر اگزوز مشغول است. با افزایش سن و همچنین عدم امکان ادامه این شغل برای او، هاشم به همراه خانواده خود به تهران نقلمکان میکنند تا بتوانند در پایتخت کشور، در وضعیت بهتری زندگی کنند، اما در ادامه مشکلات زیادی دامنگیر این خانواده میشود.
مهمترین و جالبترین نکته در خصوص این سریال، حضور تیم قدیمی و دوست داشتنی از هنرپیشههایی است که بارها حضور آنها را در سریالهای عطاران دیدهایم. مریم امیرجلالی، احمد پورمخبر، ملیکا زارعی، سعید آقاخانی، شهربانو موسوی و صد البته گل سرسبد بازیگران یعنی علی صادقی، تشکیل دهنده این تیم کارکشته هستند که روایت متهم گریخت را به هنرمندانهترین شکل ممکن ایفا کردهاند. جالب است که بدانید تیتراژ آغازین این سریال که در تمام 26 قسمت آن پخش شده، آهنگی بود که توسط خود رضا عطاران خوانده شده است.
اما اگر بخواهیم از نکات ریز و جالب سریال بگوییم، احتمالا باید به بازیگران این اثر اشارهای داشته باشیم. بهطور مثال بازیگر بیبی که در فیلم نقش مادر هاشم را برعهده دارد، در حقیقت از خود سیروس گرجستانی کوچکتر بوده است. اما جالبتر از این مسئله یکی از پیچشهای اصلی فیلم است که به خاطر سختگیریهای صدا و سیما احتمال این مسئله وجود داشت تا این مورد برای همیشه از داستان حذف شود. به گفته تهیهکننده این اثر، این سختگیری در آن زمان وجود داشت که داستان علاقهمندی شازده به بیبی باید از روایت کلی حذف شود و نباید این مسئله در تلویزیون به نمایش درآید، که خوشبختانه صدا و سیما به بودن آن در سریال رضایت داد.
7.2/10
8/10
جواد عزتی در طول سالیان سالی که در سینما و تلویزیون مشغول به کار بوده، نقشهای مختلفی را ایفا کرده و به همین دلیل به عنوانهای مختلفی شناخته میشود. از حاجآقا داخل سریال دودکش گرفته تا لطیف همیشه بدشانس دردسرهای عظیم. اما این روزها او را تنها با یک عنوان میشناسند و این اسم نیز مالک است. مالک شخصیت اصلی داستان زخم کاری است که در طی چند سال اخیر تبدیل به یک نماد در میان شخصیت سریالهای ایرانی شده است.
مالک مالکی فردی از طبقه ضعیف جامعه بوده که با مرد قدرتمندی به نام خان عمو همکاری میکند و به همین وسیله میتواند تا خودش را ارتقا ببخشد.حال مالک یک دلال محسوب میشود که در یک هلدینگ خانوادگی مشغول به کار است و پول خوبی را هم از این راه به جیب میزند. مسئول اصلی شرکت مالک را در جریان برنامه جدید خودشان میگذارد و او را موظف میکند تا مذاکره خودش را را با یک گروه نروژی برای یک قرارداد نفتی آغاز کند.
در خرداد ماه سال 1400 فصل اول این سریال به نمایش درآمد و با گذر از 15 قسمت به اتمام رسید. فصل اول سریال را میتوان محبوبترین و پرسروصداترین از میان 3 فصل این سریال به حساب آورد. همچنین پایانبندی تاثیرگذار و کلیف هنگر فصل اول این سریال باعث شد تا طرفداران برای فصل دوم لحظه شماری کنند. فصلهای دوم و سوم این سریال به ترتیب در سالهای 1402 و 1403 با نامهای بازگشت و انتقام در سینمای خانگی پخش شدند.
جالب است که بسیاری از طرفداران این سریال نمیدانند که زخم کاری در حقیقت اقتباسی از کتاب ایرانی این اثر است که در سال 1385 نوشته شده است. این کتاب محتواهایی را در خود دارد که به خاطر وجود آنها، اجازه نشر این کتاب تا حدود 10 سال بعد و تا سال 1395 داده نشده است. با این وجود به علت لغو حق نشر این کتاب در سال 1399، عنوان این کتاب از تیتراژ اصلی فیلم شده است.
6.6/10
9.5/10
نقطهچین از آن دسته سریالهایی است که دیالوگهای آن هنوز هم بر سر زبان برخی از افراد دهه شصت و هفتادی وجود دارد. مهران مدیری در ساخت این سریال نیز با هنرنمایی و مهارتهای همیشگی خودش، جمعیت زیادی در کشور را به وجد آورد. نقطهچین همچون آثار دیگر مدیری، طنز دوست داشتنی این کارگردان را به همراه خودش دارد و در این سریال با شخصیتهایی مواجه هستیم که هرکدام طیف بلندی از رفتارهای منحصر به فرد خودشان را دارند و برخلاف سایر شخصیتهای این روزها، کلیشهای نیستند.
خلاصه کلی داستان به عنوان یکی از بهترین سریالهای ایرانی پیچیدگی خاصی ندارد و البته نیازی هم به این عمق نیست. در واقع این همانجایی است که بسیاری گول آن را میخورند و تماشای این سریال فوقالعاده را از دست میدهند. این روایت در مورد یک ساختمان سه واحدی مسکونی است که در هر خانه یک خانواده زندگی میکند و در طول روند داستانی با یکدیگر چالشهایی را خواهند داشت. مهران مدیری، رضا شفیعیجم، محمدرضا هدایتی، سحر جعفری جوزانی، سیامک انصاری و سحر ولدبیگی از بازیگران و اعضای اصلی این ساختمان هستند. نقطهچین به نویسندگی پیمان قاسمخانی در سال 1382 و بر روی شبکه سه سیما پخش و به نمایش درآمد.
احتمالا اگر از طرفداران و کسانی که در زمان پخش اولیه این سریال، این اثر را مشاهده کردهاند در خصوص تعداد قسمتهای آن سوال بپرسید، جواب درستی را دریافت نخواهید کرد. در واقع با اینکه این سریال در سال 82 با سرعت زیادی در حال پخش بود، باز هم زمان زیادی طول کشید تا این سریال بتواند به پایان خودش برسد. واقعیت این است که نقطهچین بلندترین و طولانیترین سریال تاریخ ایران محسوب میشود و در حالی که بسیاری فکر میکنند که این رکورد در اختیار سریال کیمیا است، اما نقطهچین با داشتن 25 قسمت بیشتر از کیمیا و مجموع 135 قسمت، رکورددار طولانیترین سریال ایرانی محسوب میشود. باید گفت که با وجود اینکه حدود 2 دهه از ساخت این اثر میگذرد، اما همچنان سریالی نتوانسته تا این رکورد را جابهجا کند.
8.1/10
8.9/10
سریال پوست شیر یکی از بهترین سریالهای ایرانی نمایش خانگی محسوب میشود که در زمان انتشار خودش، رقابت تنگاتنگی را بر سر محبوبیت با سریال زخم کاری ایجاد کرد. با درام قدرتمند و تاثیرگذاری که سریال پوست شیر ارائه میدهد، طبیعی است که در این فهرست شاهد حضور او در میان بهترین سریالهای تاریخ ایران باشیم. سریال پوست شیر اثری 24 قسمته از کارگردانیست که پیش از ساخت این سریال، چندان شناخته نشده بود. جمشید محمودی، همان هنرمند کاردرستی است که نویسندگی و کارگردانی سریال پوست شیر را برعهده داشته و جالب است که بدانید او ملیتی ایرانی ندارد و اصالتا افغانستانی است.
هادی حجازیفر و پردیس احمدیه دو رکن و ستون اصلی روایت پوست شیر محسوب میشوند که به خاطر ایفای واقعگرایانه و مخاطبپسند خود، سطح این سریال را بالاتر بردند و تبدیل به اثر بهتری کردند. در این اثر بازیگران دیگری از جمله علیرضا کمالی، شهاب حسینی، ژیلا شاهی، مهرداد صدیقیان و پانتهآ بهرام به ایفای نقش پرداختهاند. این اثر در مهرماه سال 1401 آغاز به پخش شده و در فروردین ماه سال 1402 به آخرین قسمت خودش رسید. نکته جالب در خصوص محبوبیت این سریال آمار بالای سرچ و جستجوی کاربران در خصوص آن است، چرا که کلمه پوست شیر بیشترین سرچ را در دیماه سال 1401 در میان کلمات فارسی به خود اختصاص داده است.
یکی از حاشیههای بهوجود آمده توسط این سریال به موسیقی تیتراژ پایانی فیلم مربوط است که تا زمان انتشار آخرین قسمت از این سریال، تنها اشاراتی به آن شده بود. این قطعه موسیقی کاری از ابراهیم حامدی (ابی) بوده و در آن او اشعار سروده شده توسط ایرج جنتی عطایی را خوانندگی میکند. مدتی بعد از پخش آخرین قسمت از این سریال، به دستور سازمان ساترا، این قطعه موسیقی از این سریال حذف شد.
"آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند". این همان جمله نمادینی است که وضعیت حمله مغولان و نابودی عظیم قسمتهای مهم از کشور ایران را در تاریخ، توصیف میکند. کشورهای زیادی در طول تاریخ به وسیله حمله وحشتناک این یورشگران آسیبهای بزرگی دیده و هیچکدام نتوانستند در مقابل حملات این قوم غارتگر ایستادگی کنند. اما زمانی که صحبت از گروه سربداران میشود، قضیه فرق میکند. سربداران گروهی از جنگجویان و دلیر مردان در قسمت شمالی کشور ایران بودند که در مقابل سپاه بیرحم مغولان ایستادگی کردند و در طی نبردهای طولانی و مقاومتهای پیاپی، طعم شکست را به این دسته از اشغالگران نشان دادند.
سریال سربداران از قدرتمندان و نامآوران بخش تلویزیونی ایرانی است و اگر بخواهیم در میان سریال های تاریخی ایرانی نگاهی داشته باشیم، احتمالا باید با عنوان این سریال مواجه شویم. این سریال در مورد یکی از بزرگترین جنگهای تاریخ کشورمان است. این سریال در سال 1362 ساخته شده و بازیگرانی چون امین تارخ، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز و سوسن تسلیمی در آن حضور دارند.
سریال سربداران نمادی از امید بود و در روزگاری که ایران بهطور ناخواسته وارد جنگی بزرگ و هشت ساله با کشور عراق شده بود، ساخت و تولید سریالی با مفهوم جنگجویان کهن ایرانی که توانستند در مقابل اشغالگران و مهاجمان خارجی مقاومت کنند، تاثیر مهمی را در زمان پخش خودش در کشور ایران گذاشت. سربداران حس آرامش و افتخار را به مخاطبان و افرادی که از جنگ و وضعیت آن زمان کشور خودشان حراس داشتند، تزریق کرد و مطمئنا در میزان امیدواری افراد آن برهه زمانی، تاثیر زیادی داشته است.
7.8/10
9/10
در چشم باد عنوان مهم دیگری از بهترین سریالهای ایرانی است که از لحاظ اهمیت در کنار آثاری چون سربداران قرار میگیرد. این سریال این بار نه در دوران مغولها و بلکه به حدود یک قرن قبل بازمیگردد و وقایع تاریخی را در سه برهه زمانی و در سالهای 1300، 1320 و 1360 روایت میکند. در واقع در چشم باد یک روایت است که نیمهای از آن به زندگینامه شخصیت اصلی داستان، یعنی بیژن ایرانی اختصاص یافته و در نیمه دیگر به بررسی رویدادهای تاریخی و چگونگی این رخدادها میپردازد.
اولین قدم از روایت این داستان در دورهای آغاز میشود که میرزا کوچکخان جنگلی قیام خودش را شروع کرده است. اما در ادامه و پس از کشته شدن او، پدر بیژن که از جمله همدستان میرزا کوچکخان شمرده میشود، به دردسر میافتد و سعی میکند که با جابهجایی به همراه خانواده، زندگی خودش را ادامه دهد. لازم به ذکر است که قسمتهایی از این سریال 44 قسمتی در کشور آمریکا ضبط و تولید شده است. همچنین گفته میشود که هزینه تولید این سریال در سال 1388، برابر با 12 میلیارد تومان بوده است. در چشم باد اثری است که گستره وسیعی از مخاطبان از آن به عنوان بهترین سریال ایرانی یاد میکنند.
فارغ از تمامی نکات جالب حول محور این سریال، شخصیت لیلی با بازی ستاره صفرآوه که از هنرمندان مطرح تاجیک محسوب میشود، داستان جالبی را از پیوستن خودش به سریال در چشم باد شرح داده است. این هنرمند این گونه توضیح میدهد که از زمان کودکی خود، علاقه زیادی به بازیگری داشته، اما به دلایل مختلف این امکان برای او در کشور خودش ممکن نبوده است. در نهایت او به طور اتفاقی با تیم سازنده در چشم باد که به دنبال بازیگر خانمی برای نقش لیلی در کشور تاجیکستان میگشتند، مواجه میشود و بعد از گذراندن تستهای مربوط، به بازیگر منتخب آنها برای ایفای این نقش تبدیل میشود.
8.1/10
6/10
فارغ از مسئله داستان، نوع روایت، پیرنگها و پایبندی به چهارچوبهای ساخت سریال، مسئله کیفیت فنی و هنری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این نکته همیشه یکی از ایرادات فیلمها و سریالهای ایرانی برشمرده شده و صد البته که این انتقاد بجا محسوب میشود. از آنجایی که ساخت و تولید یک اثر نیازمند بودجه سنگین، سیستمها و تجهیزات قدرتمند است، بنابراین این دسته از فیلمها و سریالهای ایرانی محبوب هیچوقت نتوانستند تا رقابتی را با آثار خارجی ایجاد کنند. اما در مورد سریال قورباغه همهچیز متفاوت است. سریال قورباغه یکی از بهترین سریالهای ایرانی محسوب میشود که از جنبههایی مثل نورپردازی، اصلاح رنگ، کارگردانی و سایر حوزهها عالی عمل کرده و تبدیل به یک مثال نقض برای منتقدان سریالهای ایرانی شده است.
قورباغه به عنوان اولین تجربه نوید محمدزاده در یک سریال نمایش خانگی، اثری بسیار دیدنی، قابل توجه و تحسینبرانگیز است. هومن سیدی، کارگردان سریال قورباغه حدود 2 سال پس از ساختن سریال گلشیفته به سراغ این مجموعه رفت و با همکاری با بازیگرانی نظیر محمدزاده، صابر ابر، فرشته حسینی، مهران غفوریان و سحر دولتشاهی این اثر 15 قسمتی را تولید و به هواداران خود تقدیم کرد.
قورباغه داستان سه دوست را روایت میکند که تصمیم میگیرند در آخرین چهارشنبه سال دست به سرقت بزنند. این سه دوست ابتدا اسلحه یک مامور را از او میدزدند و در ادامه به سراغ یکی از دوستان قدیمی خود میروند که اکنون تبدیل به فرد ثروتمندی شده است.
اما جدا از مباحث داستان و ساخت این سریال، اگر کم یا بیش با حوزه سینما و منتقدین آن آشنایی داشته باشید، بدون شک مسعود فراستی، منتقد شناخته شده و پرحاشیه را میشناسید. این منتقد معمولا تاکید بسیار بالایی روی تکنیکهای کارگردانی و روایت داستانها دارد و به همین دلیل سخت میشود نقد مثبتی را در میان کارهای او دید. جالب است که بدانید سریال قورباغه جزو آثار انگشتشماری است که از این منتقد تحسینهای نسبتا مثبت دریافت کرده و این منتقد نگاهی امیدوار کننده به آن دارد.
سخن پایانیبه پایان این مقاله از فهرست بهترین سریالهای ایرانی رسیدیم. فهرست 10 تایی که تا به اینجا برای شما معرفی و شرح داده شد، انتخاب و گلچینی از بهترین سریالهای ایرانی برتر بود که با اینکه امکان معرفی و نام بردن تمام آثار برجسته در آن وجود ندارد، اما سعی شد تا بهترین، تاثیرگذارترین و حتی نوستالژیترین آثار سریالی ایران را در یک جا برای شما جمعآوری کنیم. بدون شک تمامی سریالهای نامبرده شده، ارزش تماشای بسیار بالایی را خواهند داشت و بهترین تجربه، قطعا به همراه دوستان و یا در کنار خانواده است. در انتها فراموش نکنید که نظرات خودتان را در مورد آثار گفته شده با ما در میان بگذارید و بهترین تجربه سریال ایرانی را از دیدگاه خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.