نقد سریال بیگانه ۲۰۲۵؛ وحشتی عمیق‌تر از فضا، کابوسی به نام بشریت

علی کارگزار - انتشار: 27 مهر 1404 13:16
ز.م مطالعه: 6 دقیقه
پاراج-
نقد سریال بیگانه ۲۰۲۵؛ وحشتی عمیق‌تر از فضا، کابوسی به نام بشریت

فرنچایز «بیگانه» (Alien) از زمان اکران اولین فیلم ریدلی اسکات در سال ۱۹۷۹، همواره مترادف با وحشت کیهانی و هیولاهای کابوس‌وار بوده است. موجودی به نام زنومورف (Xenomorph) چنان در ذهن مخاطبان حک شد که تا سال‌ها، هیچ‌چیز در سینما ترسناک‌تر از آن به نظر نمی‌رسید. این موجودات جهنمی که از قفسه سینه میزبان خود بیرون می‌جهیدند، نمادی از وحشت خالص و ناشناخته بودند. 

اما حالا، پس از گذشت دهه‌ها و ساخت چندین فیلم، نوآ هاولی (Noah Hawley)، خالق سریال تحسین‌شده «فارگو»، با سریال Alien: Earth این هیولاها را به خانه آورده است: سیاره زمین. این سریال که پیش‌درآمدی بر فیلم اصلی سال ۱۹۷۹ محسوب می‌شود، با جسارت تمام، کانون وحشت را از موجودات بیگانه به سمت خالقان این آشوب، یعنی انسان‌ها و شرکت‌های حریصشان، تغییر می‌دهد. در این دنیا، شاید فریاد شما در فضا شنیده نشود، اما دلیلش این است که جیغ‌های کرکننده از اتاق‌های هیئت‌مدیره شرکت‌های زمینی، هر صدای دیگری را خفه کرده است. در ادامه این مطلب به بررسی عمیق‌تر و نقد سریال بیگانه: زمین که در سال 2025 پخش شد خواهیم پرداخت.

زمین، خانه جدید کابوس؛ نقد داستان سریال بیگانه: زمین

نقد سریال بیگانه زمین

داستان سریال در سال ۲۱۲۰، یعنی تنها دو سال پیش از وقایع فیلم Alien، جریان دارد. در این آینده دیستوپیایی، دولت‌ها سقوط کرده و جهان توسط پنج ابرشرکت اداره می‌شود که بر سر تصاحب کامل دنیا با یکدیگر در رقابت‌اند؛ در این میان، دو شرکت وایلند-یوتانی (Weyland-Yutani) و پرادیجی (Prodigy) نقش‌های محوری را ایفا می‌کنند. سریال با دو خط داستانی موازی پیش می‌رود که هر کدام به شکلی متفاوت، وحشت را به تصویر می‌کشند.

در فضا، یک کشتی تحقیقاتی متعلق به وایلند-یوتانی به نام ماجینوت (Maginot)، در حال حمل محموله‌ای ارزشمند از موجودات بیگانه به زمین است؛ اما همان‌طور که انتظار می‌رود، این موجودات از محفظه‌های شیشه‌ای ضعیف خود فرار کرده و پس از کشتار خدمه، باعث سقوط سفینه در یکی از شهرهای تحت کنترل شرکت رقیب، یعنی پرادیجی، می‌شوند؛ این اتفاق، جنگی پنهان میان شرکت‌ها را جهت به دست آوردن این "غنیمت" بیولوژیکی آغاز می‌کند.

هم‌زمان روی زمین، شرکت پرادیجی به رهبری مدیرعامل جوان و نابغه‌اش، بوی کاوالیر (Boy Kavalier)، در حال اجرای پروژه‌ای انقلابی برای رسیدن به جاودانگی است. این پروژه که «هیبرید» نام دارد، شامل انتقال آگاهی و ذهن انسان‌ها به بدن‌های مصنوعی است. اولین نمونه موفق این آزمایش، دختری بیمار است که ذهنش به بدن زنی مصنوعی به نام وندی (Wendy) با بازی سیدنی چندلر (Sydney Chandler) منتقل می‌شود. وندی به زودی رهبری گروهی از سربازان کودک-ربات را بر عهده می‌گیرد که همگی کودکانی بیمار بوده‌اند و حالا در بدن‌های بزرگسال مصنوعی، جاودانه شده‌اند. این کودکان که به شکلی کنایه‌آمیز از داستان «پیتر پن» نام‌گذاری شده‌اند، در جزیره‌ای به نام «نورلند» تحت تعلیم مربی مرموزی به نام کیرش (Kirsh) با بازی تیموتی اولیفانت (Timothy Olyphant) قرار دارند.

همچنین بخوانید:

فراتر از زنومورف‌ها؛ هیولاهای جدید و شخصیت‌های خاکستری

بررسی سریال بیگانه زمین

هیولاهای واقعی سریال، انسان‌ها هستند.

یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های Alien: Earth، گسترش دنیای بیگانگان است؛ در حالی که زنومورف‌ها همچنان حضوری پررنگ و ترسناک دارند، سریال موجودات جدیدی را نیز معرفی می‌کند؛ از حشرات خون‌خوار و کانی‌خوار گرفته تا موجودی شبیه گیاه و یک چشم پرنده با پاهایی شبیه به هشت‌پا که هر صحنه‌ای را از آنِ خود می‌کند. این تنوع، وابستگی داستان به چرخه تکراری زندگی زنومورف (تخم، فیس‌هاگر، چست‌برستر) را کاهش داده و به دنیای «بیگانه» عمق بیشتری بخشیده است.

با این حال، هیولاهای واقعی سریال، انسان‌ها هستند؛ این همان مضمونی است که نوآ هاولی با تمرکز بر آن، سریال را از یک اثر ترسناک صرف به یک نقد اجتماعی تند تبدیل کرده است. در دنیایی که شرکت‌ها برای دستیابی به قدرت، اخلاق را زیر پا می‌گذارند، زنومورف‌ها بیشتر شبیه به حیواناتی وحشی عمل می‌کنند تا یک نیروی شر مطلق. در یکی از تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌ها، پس از آنکه وندی برادرش را از حمله یک زنومورف نجات می‌دهد، شرکت پرادیجی ریه برادرش را برای پرورش نسل بعدی چست‌برسترها از بدنش خارج می‌کند. این لحظه به‌خوبی نشان می‌دهد که در این جهان، شرارت انسانی بسیار حساب‌شده‌تر و هولناک‌تر از غریزه کشتار یک موجود بیگانه است؛ همان‌طور که ریپلی زمانی گفته بود: 

حداقل بیگانه‌ها برای یک درصد سود بیشتر، یکدیگر را نمی‌فروشند.

بازیگران سریال، به‌ویژه سیدنی چندلر در نقش وندی و ساموئل بلنکین (Samuel Blenkin) در نقش بوی کاوالیر، عملکردی درخشان دارند. وندی ترکیبی از معصومیت کودکانه و قدرتی پنهان است که حتی خالقانش را نیز به وحشت می‌اندازد؛ از سوی دیگر، بوی کاوالیر نماد مدیران تریلیونر و نابغه دنیای فناوری است که با ایده‌های شبه‌آرمان‌شهری خود، جهان را به سوی نابودی می‌کشانند.

اتمسفر نفس‌گیر و مضامین فلسفی عمیق

سریال بیگانه: زمین

نوآ هاولی که استاد فضاسازی در سریال «فارگو» بود، در اینجا نیز جهانی خلق کرده که سرشار از ترس و اضطراب عمیق است. فیلم‌برداری با زوایای کج، مناظر شهری ویران‌شده با بتن‌های نوک‌تیز و جرقه‌های بارانی، و طراحی صحنه‌های تاریک، همگی حسی از درماندگی و شکار شدن را به مخاطب منتقل می‌کنند. مخاطب حس می‌کند که حتی اگر هیولایی در تصویر نباشد، یک فاجعه هولناک در شرف وقوع است.

نقد سریال بیگانه: زمین (Alien: Earth) بدون اشاره به لایه‌های فلسفی آن کامل نخواهد بود. این سریال پرسش‌های عمیقی درباره هویت، معنای انسانیت، مرز میان انسان و ماشین و اخلاق در دنیای تحت سلطه سرمایه‌داری مطرح می‌کند. رقابت میان سه فناوری جاودانگی (سایبورگ‌ها (انسان‌های تقویت‌شده)، سینت‌ها (موجودات کاملاً مصنوعی) و هیبریدها (بدن مصنوعی با آگاهی انسان)) در واقع نزاعی بر سر آینده بشریت است. هاولی با تمرکز بر موضوع «نابرابری»، نشان می‌دهد که چگونه فاصله طبقاتی و انحصار ثروت، حتی در پیشرفته‌ترین جوامع نیز به فروپاشی منجر می‌شود.

آیا زمین ارزش نجات دارد؟

اهمیت سریال بیگانه: زمین

گاهی هیولا خود «ما» هستیم.

سریال Alien: Earth یک بازآفرینی جسورانه و هوشمندانه از یک فرنچایز کلاسیک به‌حساب می‌آید. نوآ هاولی با موفقیت وحشت را از اعماق فضا به زمین آورده و نشان داده است که بزرگ‌ترین تهدید برای بشریت، نه موجودات بیگانه، بلکه طمع، جاه‌طلبی و بی‌اخلاقی خود انسان‌هاست. این سریال با داستان چندلایه، شخصیت‌پردازی عمیق و فضاسازی استادانه، تجربه‌ای دلهره‌آور و در عین حال تأمل‌برانگیز را برای مخاطب رقم می‌زند؛ اگرچه در قسمت‌های ابتدایی، روایت کمی پیچیده و غیرخطی به نظر می‌رسد و گاهی مخاطب را سردرگم می‌کند، اما اعتماد به نفس بالای سازندگان در هدایت داستان، این اطمینان را می‌دهد که در نهایت همه چیز در جای خود قرار خواهد گرفت. تنها نقطه ضعف قابل ذکر، پایان‌بندی فصل اول است که به گفته برخی منتقدان، کمی عجولانه به نظر می‌رسد و بسیاری از خطوط داستانی را ناتمام رها می‌کند.

در نهایت، Alien: Earth سریالی است که دیدن آن به تمام طرفداران قدیمی فرنچایز و همچنین علاقه‌مندان به داستان‌های علمی-تخیلی تاریک و فلسفی به‌شدت توصیه می‌شود؛ این سریال نه تنها به ریشه‌های ترسناک مجموعه وفادار است، بلکه با افزودن لایه‌های عمیق اجتماعی و انسانی، آن را به سطحی جدید ارتقا می‌دهد. Alien: Earth به ما یادآوری می‌کند که گاهی اوقات، هیولا همیشه «دیگری» نیست؛ گاهی هیولا خود «ما» هستیم.

اگر شما هم این سریال را تماشا کرده‌اید، خوشحال می‌شویم نظرات و تحلیل‌های خود را در بخش نظرات با ما و دیگر علاقه‌مندان این مجموعه به اشتراک بگذارید. 

دیدگاه های کاربران
هیچ دیدگاهی موجود نیست
پربازدیدترین مقالات
پربازدیدترین خبرها
جدیدترین اخبار