سینمای بریتانیا در طول سالها با درامی دقیق و نگاهی انسانی به تاریخ، توانسته در قلب جوایز اسکار بدرخشد. فیلمهای انگلیسی، با تمرکز بر شخصیتهای واقعی یا لحظات حساس تاریخی، همیشه میان شکوه بصری و عمق احساسی تعادل برقرار کردهاند. در این میان، چند اثر درخشان نهفقط افتخاراتی بینالمللی کسب کردهاند، بلکه در حافظهی مخاطبان به عنوان روایتهایی از اراده، هوش و امید جاودانه شدهاند.
در آغاز این مسیر، «سخنرانی پادشاه» (The King’s Speech – ۲۰۱۰) اثری است که با قدرت روایت و بازیهای درخشانش، اسکار را تسخیر کرد. فیلم داستان پادشاه جورج ششم را بازمیگوید که با کمک گفتاردرمانگرش، باید بر لکنتش غلبه کند تا در آغاز جنگ جهانی دوم برای مردمش سخنرانی کند. کالین فرث برای این نقش جایزهی اسکار بهترین بازیگر مرد را بهدست آورد، در حالی که فیلم در چهار بخش از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی تام هوپر، برنده شد. «سخنرانی پادشاه» نشان داد قهرمانی لزوماً در میدان نبرد نیست؛ گاهی در صدای لرزان انسانی نهفته است که از درون میجنگد.
چهار سال بعد، «بازی تقلید» (The Imitation Game – ۲۰۱۴) با بازی بندیکت کامبربچ، زندگی آلن تورینگ — نابغهای که رمز انیگمای آلمانها را شکست — را روایت کرد. فیلم با نامزدی در هشت بخش از جمله بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد و بهترین کارگردانی، جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی را به خود اختصاص داد. «بازی تقلید» با نگاهی دقیق به ذهن یک نابغه و ظلمی که در حق او شد، از انسانهایی سخن میگوید که در سکوت جهان را تغییر میدهند.
در سال ۲۰۱۷، «تاریکترین ساعت» (Darkest Hour) به کارگردانی جو رایت، تصویری نفسگیر از روزهای آغازین نخستوزیری وینستون چرچیل ارائه داد. فیلم در شش بخش نامزد اسکار شد و دو جایزهی مهم از جمله بهترین بازیگر مرد برای گری اولدمن را بهدست آورد. «تاریکترین ساعت» با فیلمنامهای فشرده و طراحی صحنهی دقیق، لحظهای را ثبت میکند که تاریخ با یک تصمیم تغییر مییابد — تصمیمی میان تسلیم و مقاومت.
در همان سال، «دانکرک» (Dunkirk – ۲۰۱۷) ساختهی کریستوفر نولان، روایتی غیرخطی و حسی از عملیات نجات نیروهای متفقین از سواحل دانکرک بود. فیلم در هشت بخش نامزد و در سه بخش از جمله تدوین و صداگذاری برندهی اسکار شد. نولان با حذف دیالوگهای معمول جنگی، از تصویر و موسیقی برای بازآفرینی اضطراب استفاده کرد. «دانکرک» نه فقط فیلمی دربارهی جنگ، بلکه تجربهای دربارهی بقا و زمان است.
و در ادامهی این مسیر، «۱۹۱۷» (1917 – ۲۰۱۹) ساختهی سم مندس با نوآوری در فیلمبرداری تکپلان، تجربهای سینمایی و عاطفی از جنگ جهانی اول خلق کرد. فیلم با ده نامزدی در اسکار، سه جایزه از جمله بهترین فیلمبرداری، جلوههای ویژه و صدا را بهدست آورد. مندس با حرکتی مداوم و بیوقفهی دوربین، مخاطب را در دل نبرد فرو میبرد و مرگ و امید را در یک قاب به تصویر میکشد.
از «سخنرانی پادشاه» تا «۱۹۱۷»، سینمای انگلیسی در اسکار ثابت کرده است که قدرتش در ترکیب تاریخ و احساس نهفته است. این فیلمها به ما یادآور میشوند که حتی در تاریکترین لحظات، صدای انسان، نور، و ایمان به زندگی میتواند جهان را روشن کند — همان میراثی که سینمای بریتانیا سالهاست با آن درخشان مانده است.