سریالهای ترسناک خارجی در سالهای اخیر به یکی از پرطرفدارترین شاخههای تلویزیونی تبدیل شدهاند؛ آثاری که فقط به دنبال ترساندن تماشاگر نیستند، بلکه با داستانهایی چندلایه، به ترسهای عمیقتر انسان ــ از تنهایی، گناه و فقدان تا ناشناختههای کیهان ــ میپردازند. این سریالها مرز میان وحشت روانی و ماورایی را از بین بردهاند و نشان میدهند ترس واقعی، نه در هیولاها و خون، بلکه در درون ذهن و باورهای انسان پنهان است.
در میان آثار شاخص این ژانر، «بیگانه: زمین» (Alien: Earth – ۲۰۲۵) تازهترین عنوان از دنیای بیگانه است؛ مجموعهای که پیشدرآمدی از داستان مشهور Alien محسوب میشود و با فضایی تیره و فلسفی، منشأ وحشتزای این موجودات و تقابل انسان با فناوری و غرور خویش را به تصویر میکشد. در همین حال، «سقوط خاندان آشر» (The Fall of the House of Usher – ۲۰۲۳) ساختهی مایک فلناگن، اثری از دل ادبیات گوتیک اَدگار آلن پو است؛ سریالی پرتعلیق و روانشناختی دربارهی خانوادهای ثروتمند که در اثر گناه و طمع، بهتدریج در نفرین و مرگ فرو میروند.
در ژانری نزدیک به وحشت هستیشناسانه، «From» (فرام – ۲۰۲۲) یکی از سریالهای خلاق و رازآلود دهه اخیر است. داستان گروهی از مسافران که در شهری دورافتاده گرفتار شدهاند و هرگز نمیتوانند از آن بگریزند. موجودات شبانهای که در اطراف جنگل پرسه میزنند، تنها بخشی از ترساند؛ بخش دیگر، ناامیدی انسان در برابر سرنوشت است. و در نهایت، «عَشاء ربانی نیمهشب» (Midnight Mass – ۲۰۲۱) از همان خالق The Haunting of Hill House، اثری فلسفی و دینی است که در قالب وحشت، به مفهوم ایمان، گناه و رستگاری میپردازد. ماجرای جزیرهای منزوی که با ورود کشیشی مرموز، میان معجزه و کابوس گرفتار میشود.
این سریالها، هرچند در ظاهر ترسناکاند، اما در عمق خود داستانهایی دربارهی انساناند؛ دربارهی مرز باریک میان ایمان و جنون، علم و وسوسه، و امید و نابودی. ترس در آنها تنها یک ابزار است — ابزاری برای شناخت تاریکی درون، جایی که وحشت واقعی از خودِ انسان آغاز میشود.