نقد فیلم سوپرمن ۲۰۲۵: آغاز طلوعی دوباره برای دیسی؟

فیلم سوپرمن ۲۰۲۵، نخستین قدم در دنیای سینمایی جدید دیسی (DCU) به کارگردانی جیمز گان، بالاخره به پرده سینماها رسید و پس از ۱۲ سال، سوپرمن را در یک فیلم مستقل به میدان بازگرداند. این فیلم، نه تنها از جنبه سینمایی اهمیت دارد، بلکه موفقیت یا عدم موفقیت آن میتواند پیامی باشد برای آینده فیلمهای دیسی و حتی رقیبشان مارول که ناخواسته مجبور به ارتقاء کیفیت آثار خود خواهند شد.
در دورهای که نمرات فیلمها تاثیر شگرفی بر ذهن مخاطبان میگذارد و دیدگاه آنها را پیش از تماشای فیلم شکل میدهد، "سوپرمن ۲۰۲۵" با نمرات خوبی منتشر شد که نشان از خوشساخت بودن آن دارد. در نقد فیلم سوپرمن ۲۰۲۵، فارغ از هرگونه اسپویل داستانی، به بررسی دقیق کیفیت فیلمنامه، شخصیتپردازی، بازیگری و جنبههای فنی آن میپردازیم تا دریابیم آیا این اثر، آغازگر عصری نوین برای قهرمان شنلپوش دیسی خواهد بود یا خیر.
نقد داستان سوپرمن ۲۰۲۵؛ قصهای ساده با پیچیدگیهای غیرمنتظره
فیلمنامه «سوپرمن ۲۰۲۵» از دید برخی، پیچیدگی خاصی ندارد و روند آن تا حد زیادی قابل پیشبینی است؛ با این حال، این سادگی لزوماً نکته منفی به حساب نمیآید؛ چراکه فیلم با تمرکز بر شخصیتپردازی موثر سوپرمن و همراهی مخاطب با او، موفق میشود تماشاگر را درگیر نگه دارد. یکی از نقاط قوت قابل توجه این فیلم از منظر داستانگویی، رویکرد آن در عدم بازگویی مجدد داستان ریشه سوپرمن است.
بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی هنگام آغاز فرنچایز جدید، به بازتعریف چگونگی شکلگیری شخصیت میپردازند؛ اما با توجه به اینکه داستان اوریجین سوپرمن (یعنی چگونگی شکلگیری و ریشه شخصیت) پیش از این بارها در فیلمها، انیمیشنها، بازیها و سریالهای مختلف روایت شده است، تکرار آن میتوانست برای بسیاری از مخاطبان خستهکننده باشد؛ در عوض، فیلم با یک متن کوتاه و موجز در ابتدای خود، وضعیت دنیای فعلی را توضیح میدهد که این شیوه مورد استقبال قرار گرفته است. این رویکرد، نه تنها نقطه ضعف نیست، بلکه به نظر برخی، نقطه قوتی است که از خستهکننده شدن نیم ساعت ابتدایی فیلم جلوگیری میکند.
در مقابل، برخی دیگر معتقدند که فیلمنامه ایرادات گستردهای دارد و در بخشهایی دچار شلوغی بیش از حد میشود. عدم ارائه توضیحات کافی در مورد شخصیتها و روابط اولیه آنها، میتواند مخاطب را در آغاز فیلم گیج کند؛ بهعنوانمثال، ورود ناگهانی به یک درگیری بین دو کشور و عدم شناخت کافی از شخصیتهایی مانند لکس لوتر یا قهرمانان فرعی، برای برخی سوالبرانگیز بوده است؛ همچنین، ریتم داستان در اوایل فیلم کند توصیف شده که میتواند کمی آزاردهنده باشد، اگرچه در ادامه بهبود مییابد؛ با وجود این، داستان به شدت کمیکبوکی است و دقیقاً حس ورق زدن یک کمیک زنده را به مخاطب میدهد.
شخصیتپردازی: پرواز قهرمانان و لغزش همراهان
از مهمترین نقاط قوت فیلم، شخصیتپردازی خود سوپرمن است. دیوید کورنسوت توانسته هویتی جدید و باورپذیر به این قهرمان ببخشد. این سوپرمن، برخلاف برخی نسخههای تاریکتر پیشین (مانند سوپرمن زک اسنایدر، آمنیمن یا هوملندر)، نماد امید است و لبخند میزند و شوخطبع است، برخلاف بتمن که جدی و درونگراست. این فیلم، سوپرمن را در نقطهای از زندگیاش نشان میدهد که با درگیریهای درونی و بیرونی دست و پنجه نرم میکند و دیالوگهایی که در فیلم بین او و پدرش برقرار میشود، میتواند درسهای مثبتی برای کودکان و نوجوانان داشته باشد؛ این ویژگی، فیلمهای ابرقهرمانی را از صرفاً سرگرمی فراتر برده و آنها را در ذهن مخاطب ماندگار میکند.
در مقابل، شخصیتهای فرعی فیلم نقطه ضعف اصلی آن به شمار میروند. برخی از آنها، مانند هاوکگرل، بدون نقش خاصی و تنها برای تبلیغات حضور دارند؛ گرچه به نظر برخی، شخصیتهای فرعی اصلی مانند گرین لنترن و مستر تریفیک به اندازه کافی پرداخته شدهاند، اما این دیدگاه عمومی نیست و بسیاری معتقدند که عمق کافی به آنها داده نشده است؛ تا جایی که برخی از آنها حتی دیالوگ قابل توجهی ندارند. انتقادهایی وجود دارد که برخی از شخصیتهای فرعی، مانند راکت در "نگهبانان کهکشان"، بیش از حد شبیه به شخصیتهای دیگر در آثار جیمز گان هستند؛ این موضوع نشان میدهد که جیمز گان شاید با پردازش یک شخصیت به تنهایی راحت نیست و ترجیح میدهد از گروهها استفاده کند؛ با این حال، در صحنههای اکشن، همکاری تیمی بین شخصیتها به خوبی به تصویر کشیده شده است، به طوری که هر شخصیت نقشی مثبت و کاربردی ایفا میکند و صرفاً سیاهی لشکر نیستند.
نقد بازیگران فیلم Superman؛ درخشش سوپرمن، قدرت لوتر
با کمی دقت در عمق فیلم سوپرمن ۲۰۲۵ متوجه خواهیم شد که بازیگری، بهویژه نقشهای اصلی، از نقاط قوت برجسته فیلم است. بدون تردید، دیوید کورنسوت در نقش سوپرمن فراتر از انتظار ظاهر شده است. او توانسته حس یک سوپرمن قوی، قدرتمند و در عین حال انسانی را که خود را یک فضایی نمیبیند، به خوبی منتقل کند. بازی او در نمایش احساسات مختلف، از خنده و شوخی گرفته تا عصبانیت و ناراحتی، بسیار طبیعی و دلنشین است.
نیکلاس هولت نیز در نقش لکس لوتر عملکردی تحسینبرانگیز دارد و یکی از نقاط درخشان فیلم محسوب میشود. این نسخه از لکس لوتر، گرچه تفاوتهای جزئی با نسخه کمیکبوکی (جدیتر و کمحرفتر) دارد و کمی برونگراتر است؛ اما این تغییر به نظر بسیاری مثبت بوده و حس حسادت و تنفر او را به خوبی منتقل میکند.
ریچل برازناهان در نقش لوئیس لین، نسخهای متفاوت از این شخصیت را ارائه میدهد که ممکن است بسته به سلیقه مخاطب مورد توجه قرار گیرد؛ همچنین، بازیگران نقشهای فرعی مانند گای گاردنر، جیمی اولسن و مستر ترافیک نیز تفاوتهای مثبتی به روایت اضافه کردهاند؛ شوخیهای فیلم نیز، برخلاف برخی آثار ابرقهرمانی دیگر، نه تنها آزاردهنده و "کرینج" نیستند، بلکه به خوبی در جای خود قرار گرفتهاند و باعث خنده واقعی مخاطب میشوند.
بخش فنی و بصری؛ سمفونی امید در میان ناهماهنگیها
در بخش فنی، فیلم «سوپرمن ۲۰۲۵» ترکیبی از قوت و ضعف را به نمایش میگذارد. از یک سو، جلوههای بصری و برخی انتخابهای کارگردانی به عنوان نقاط ضعف جیمز گان در کارنامهاش برشمرده شدهاند. در برخی صحنهها، CGI مصنوعی به نظر میرسد.
اما در مقابل، موسیقی متن فیلم یکی از بهترین عناصر آن است که به خوبی حس و حال صحنههای احساسی را منتقل میکند و بدون شک یکی از نقاط قوت اصلی آن به شمار میرود. طراحی تولید نیز در سطح مناسبی قرار دارد و پیام کلی فیلم، یعنی امید و انرژی مثبت، به خوبی به مخاطب منتقل میشود. فیلمبرداری، به خصوص در صحنههای پرواز سوپرمن، با استفاده از نماهای واید شات، بسیار خوب انجام شده است.
آغاز یک دوره جدید یا تکرار تاریخ؟
در نهایت، «سوپرمن ۲۰۲۵» نه یک شاهکار بینقص است و نه یک شکست کامل. این فیلم را میتوان آغازی امیدوارکننده برای دنیای جدید دیسی به شمار آورد. با وجود برخی ایرادات در فیلمنامه، عمق شخصیتپردازی برخی کاراکترهای فرعی و ایرادات جزئی در جلوههای بصری، فیلم توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند و ادای دینی به شخصیت کلاسیک سوپرمن باشد که در سالهای اخیر مورد بیتوجهی قرار گرفته بود.
این فیلم، با تمرکز بر سوپرمن به عنوان نماد امید و انسانیت و با بازی درخشان دیوید کورنسوت در نقش اصلی، تجربهای دلنشین و حالخوبکن را ارائه میدهد؛ حتی با وجود آنکه ممکن است انتظارات برخی را به طور کامل برآورده نکند، اما به جرات میتوان گفت که این اثر، بهترین نسخه سینمایی این شخصیت در نسل جدید است و امتیاز قابل قبولی را برای شروع یک فرنچایز جدید کسب میکند. اگر به دنبال فیلمی هستید که نه تنها اکشن و ابرقهرمانی باشد، بلکه حس خوبی را در شما زنده کند، این فیلم قطعاً ارزش تماشا را دارد.
این فیلم، گامی مهم در جهت تغییر دیدگاه مخاطبان نسبت به دیسی است؛ دیدگاهی که شاید پس از آثار تاریکتر گذشته شکل گرفته بود. جیمز گان تلاش کرده است تا یک سوپرمن کمیکبوکیتر و واقعیتر را به نمایش بگذارد. با وجود فشارهایی که بر ساخت این فیلم بوده، نتیجه نهایی قابل قبول است و نویدبخش آیندهای روشنتر برای DCU میدهد. با تمام قوتها و ضعفهایش، «سوپرمن ۲۰۲۵» یک تجربه تماشایی ارزشمند است که پیشنهاد میشود آن را از دست ندهید و خودتان به قضاوت بنشینید.
شما چه فکر میکنید؟ آیا «سوپرمن ۲۰۲۵» توانسته انتظارات شما را برآورده کند؟ آیا با دیدگاههای مطرح شده در مطلب نقد سوپرمن ۲۰۲۵ موافقید یا مخالف؟ نظرات خود را در بخش دیدگاهها با دیگر علاقهمندان این فیلم به اشتراک بگذارید!