بهترین فیلم های تاریخی ترکی؛ از بنیانگذاری عثمانی تا تاسیس جمهوری

تاریخ، آن درس خستهکنندهای که در مدرسه هیچکس علاقهای به آن نداشت، وقتی پای سینما وسط باشد، تبدیل به یک ماجراجویی نفسگیر میشود. حالا تصور کنید همان تاریخ، با قصههایی پر از دسیسههای درباری، نبردهای نفسگیر، عشقهای ممنوعه و قهرمانانی که گاهی در تاریکی تاریخ گم شدهاند، روی پردهی سینما جان بگیرد. اینجاست که بهترین فیلم های تاریخی ترکی دست به کار میشوند و با تصویرسازیهای باشکوه، ما را به دل گذشته میبرند؛ گاهی چنان مجذوبشان میشویم که انگار خودمان در آن دوران زندگی میکنیم! سینمای ترکیه در این ژانر سنگ تمام گذاشته. از روایت زندگی پادشاهان و سرداران عثمانی گرفته تا داستانهای کمتر شنیدهشدهی مقاومت و مبارزه.
بهترین فیلم های تاریخی ترکی
اگر عاشق تاریخ هستید یا حتی اگر نیستید اما از دیدن فیلمهای خوشساخت لذت میبرید، لیستی که در ادامه آمده، همان چیزی است که نباید از دست بدهید. پس کمربندها را ببندید؛ سفر به گذشته شروع شد!



"آخرین نامه" داستانی در دل نبرد گالیپولی است که نه فقط از جنگ، بلکه از عشق، فداکاری و امید در روزهای تاریک سخن میگوید. ستوان صالح اکرم، یکی از اولین خلبانان امپراتوری عثمانی، پس از از دست دادن همسرش، تمام عشق و امیدش را در دختر کوچکش گولملک میبیند. اما وقتی جنگ از راه میرسد، او باید بین پدری و سربازی یکی را انتخاب کند. در میان بمبارانها و خونریزیها، او با نیهال، پرستاری که در میانهی هرجومرج، همچنان شعلهی انسانیت را زنده نگه داشته، آشنا میشود. اما سرنوشت، همیشه بیرحمتر از چیزی است که تصورش را میکنیم.
فیلم تاریخی ترکیهای شمشیری "آخرین نامه"، فراتر از یک داستان عاشقانه در دل جنگ است؛ این فیلم جزو معدود آثاری است که نبرد گالیپولی را از نگاه امپراتوری عثمانی روایت میکند. برخلاف بسیاری از فیلم های جنگی که بر شکوه میدان نبرد تمرکز دارند، این اثر به سراغ احساسیترین زوایای جنگ رفته است؛ جایی که عشق، وظیفه و بقا در هم میآمیزند.



در میانهی قرن پانزدهم، در سرزمینی که جنگ، بوی خون و باروت را با باد در هم آمیخته، سایهی ولاد سوم، فرمانروای والاچیا، به کابوسی برای دشمنان و حتی مردمان خودش تبدیل شده است. او که به "ولاد دیوانه" معروف است، با بیرحمی، دشمنانش را زنده به چوب میکشد و ترس را سلاح اصلی خود قرار میدهد. اما امپراتوری عثمانی تصمیم میگیرد که زمان پایان این وحشت فرا رسیده است. هفت جنگجوی بیباک، از گروهی که به نام "دلیلر" شناخته میشوند، مأموریت مییابند تا این ستمگر را از میان بردارند. این مأموریت، چیزی فراتر از یک نبرد ساده است؛ این سفر، مسیری است به سوی تاریکی، جایی که عقل در برابر جنون زانو میزند.
فیلم ترکی تاریخی جنگی "ولاد دیوانه" نهتنها نبردی میان دو امپراتوری، بلکه تقابل بین شجاعت و وحشت، بین قهرمانان و هیولایی در لباس انسان است. برخلاف روایتهای همیشگی، این بار فیلم تمرکز خود را روی "دلیلر" گذاشته است، جنگجویانی که اگر تاریخ کمی منصفتر بود، حالا اسطورههایی شناختهشدهتر میشدند.



سالها پس از پایان جنگ جهانی اول، استانبول هنوز در چنگال اشغالگران است. خیابانها پر از پرچمهای بیگانه و مردمی است که امید را میان ویرانیها جستجو میکنند. اما در میان این تاریکی، نور امید از جایی غیرمنتظره طلوع میکند: مستطیل سبز فوتبال. تیم فنرباغچه، تنها یک تیم فوتبال نیست؛ آنها نماد مقاومت، اتحاد و شجاعتاند. این تیم نه فقط برای قهرمانی، بلکه برای حفظ عزت یک ملت در برابر اشغالگران بازی میکند. مسابقاتی که به ظاهر ورزشیاند، اما در حقیقت صحنهی یک نبرد خاموشاند، جایی که هر پاس، هر گل و هر پیروزی، ضربهای به غرور اشغالگران است.
فیلم "رنگ پیروزی" برشی از تاریخ ترکیه است که نشان میدهد پیروزی فقط در میدانهای جنگ رقم نمیخورد؛ گاهی یک توپ فوتبال میتواند سنگینتر از یک تفنگ باشد. فیلمی که تنها دربارهی فوتبال نیست، بلکه دربارهی بقا، غرور و ایستادگی است. در میان بهترین فیلم های تاریخی ترکی، این اثر یکی از معدود فیلمهایی است که ورزش را نه به عنوان سرگرمی، بلکه به عنوان سلاحی علیه ظلم به تصویر میکشد.



در سال ۱۴۵۳، جهان در آستانهی تغییری بزرگ قرار دارد. امپراتوری بیزانس، زخمی و فرسوده، هنوز سایهای از شکوه گذشتهی خود را حفظ کرده است، اما سرنوشت آن به سرنوشت شهری گره خورده که از دیوارهای مستحکم خود بهعنوان آخرین سنگر استفاده میکند: قسطنطنیه. در سوی دیگر، جوانی ۲۱ ساله با ارادهای آهنین، مصمم است که این شهر را از آن خود کند و دوران جدیدی را آغاز نماید. سلطان محمد دوم، که بعدها به "محمد فاتح" معروف شد، با ارتشی عظیم، سلاحهایی بیسابقه و تاکتیکی که جهان تا آن روز ندیده بود، حملهای را آغاز میکند که به نقطهی عطف تاریخ تبدیل میشود. در این میان، سرباز وفادار او اولوباتلی حسن، در لحظهای سرنوشتساز، پرچم عثمانی را بر فراز دیوارهای شهر به اهتزاز درمیآورد.
در میان فیلم های تاریخی ترکیه، این فیلم رکورددار بودجه شد و با هزینهی ۱۷ میلیون دلاری، گرانترین فیلم تاریخ این کشور لقب گرفت. اما این تنها رکوردشکنیاش نبود؛ بیش از ۱۶ هزار سیاهیلشکر در فیلم حضور داشتند، چیزی که حتی برخی تولیدات هالیوودی را هم به چالش میکشد.



افلاطون، استاد نگارگری، خود را در میانهی یک دوگانگی مییابد. پس از مرگ پسرش، او وسوسه میشود تا چهرهاش را به تصویر بکشد، اما نه به سبک سنتی مینیاتور، بلکه با الهام از نقاشیهای غربی. در این میان، دستور تازهای از دربار صادر میشود: او باید همراه گروهی از سربازان به آناتولی سفر کند و چهرهی یک یاغی شورشی، دانیال، را نقاشی کند تا هویت او پیش از اعدام تأیید شود. اما این مأموریت ساده، چیزی فراتر از یک تکلیف هنری است. در مسیر، او با لیلا، زنی که سرگذشتی پیچیده دارد، همراه میشود و ناگهان، تمام باورهایش دربارهی هنر، زندگی و حقیقت به چالش کشیده میشود.
فیلم سینمایی تاریخی ترکی "در انتظار بهشت"، برخلاف بسیاری از آثار تاریخی که تنها بر نبردها و پادشاهان تمرکز دارند، تاریخ را از چشم یک هنرمند روایت میکند. یکی از نکات جالب فیلم، نمایش تقابل مینیاتور عثمانی با نقاشی غربی است؛ چیزی که بهندرت در سینما دیده شده است. سازندگان فیلم برای بازسازی دقیق این سبکهای هنری، از متخصصان هنرهای سنتی و استادان نقاشی بهره بردند.



سال ۱۹۱۵، گالیپولی، یکی از خونینترین میدانهای جنگ جهانی اول. در این گوشه از جهان، دو برادر، محسن و حسن، از روستای خود عازم نبرد میشوند. محسن، تکتیراندازی ماهر، که جنگ را با چشمانی سرد و محاسبهگر مینگرد، در برابر حسن، جوانی خام و پرشور، که هنوز درک نکرده است که در این میدان، مرگ همیشه یک قدم جلوتر است. نبرد میان نیروهای عثمانی و متفقین شدت میگیرد، اما در این میانه، دشمن واقعی محسن نه ارتشهای متفقین، بلکه یک تکتیرانداز استرالیایی به نام ویلیام ایگل است. این دو قاتل، در یک دوئل خاموش، هر حرکت همدیگر را زیر نظر دارند. در حالی که گلولهها به اطراف میبارند و مرگ، بیهیچ تبعیضی قربانیانش را انتخاب میکند.
این فیلم که در میان بهترین فیلم های تاریخی ترکیه جای میگیرد، قصهای است از وفاداری، ترس و جنگی که هرگز برندهای نداشت. داستان دوئل میان محسن و ویلیام ایگل الهام گرفته از گزارشهای تاریخی است که نشان میدهد تکتیراندازان، جنگ را به سطحی دیگر از دقت و بیرحمی رسانده بودند.



دههی ۱۹۴۰، نیاز و جنت، زوجی جوان که عشقشان پاکتر از روزهای تاریک جنگ بود، با موجی از طوفان جدایی روبهرو میشوند. با تهاجم نازیها، جنت اسیر میشود و نیاز، ناخواسته به ارتش شوروی ملحق میشود، در حالی که هر دو تنها یک امید دارند: بازگشت به آغوش هم. سالها بعد، در دههی ۱۹۹۰، یونس و دیلک، زوجی از ترکیه، در قزاقستان با داستان این دو عاشق گمشده آشنا میشوند، داستانی که برای همیشه نگاهشان را به عشق و سرنوشت تغییر میدهد.
جالب است بدانید که فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، چیزی که عمق احساسی آن را دوچندان میکند. آهنگهایی که با حس و حال فیلم همخوانی دارند، توسط اوانتیا ربوتسیکا ساخته شدهاند، هنرمندی که توانسته با نُتهایش احساسی عمیقتر از هر دیالوگ را به تماشاگر منتقل کند. فیلم ترکی تاریخی "قلبهای واحد" فراتر از یک داستان عاشقانه است؛ این فیلم به ما یادآوری میکند که عشق نه با زمان محدود میشود، نه با جنگ از بین میرود، بلکه در جایی میان خاطرات و امید، جاودان میماند.
در روزگاری که جنگ جهانی دوم سایهاش را بر ترکیه انداخته، در شهری کوچک به نام زونگولدک، دو شاعر جوان، معززفر تایپ اوصلو و رشتو اونور، رؤیای جاودانه شدن از طریق شعر را در سر میپرورانند. اما زندگی برای آنها، همانند شعرهایشان، چندان ساده نیست. بیماری سل، فقری که راه تنفس را میبندد، و جامعهای که شاعران را جزو "بیکارها" میداند، همه و همه مانعی در مسیر این دو جواناند. در این میان، دختری به نام سوزان اوزسوی وارد زندگیشان میشود. هر دو شیفتهی او میشوند و تصمیم میگیرند با نوشتن شعری زیباتر، دل او را به دست بیاورند.
این فیلم تاریخی ترکی روایتی لطیف و در عین حال تلخ از زندگی، هنر و عشق است، جایی که شاعر بودن، به معنای جنگیدن برای بقاست. اگر فکر میکنید شاعری فقط یک سرگرمی است، این فیلم برایتان درسی جدی خواهد شد. "رویای پروانه" نه فقط یک داستان عاشقانه، بلکه روایتی از سرگذشت واقعی دو شاعر است که در اوج جوانی، پیش از آنکه جهان فرصت کند صدای آنها را بشنود، تسلیم بیماری شدند.



سال ۱۰۷۱ میلادی. امپراتوری بیزانس در اوج قدرت است و قصد دارد بار دیگر اقتدار خود را بر آناتولی تحمیل کند. در سوی دیگر، آلپ ارسلان، سلطان سلجوقیان، رؤیای گشودن دروازههای این سرزمین را در سر دارد. اما این یک جنگ معمولی نیست، بلکه تقابلی است بین دو جهان: شرق و غرب، مسیحیت و اسلام، امپراتوری کهن و نیرویی نوظهور. رومانوس دیوژن، امپراتور بیزانس، با سپاهی عظیم و مجهز عازم میدان نبرد ملازگرد میشود، اما آنچه انتظارش را ندارد، استراتژی بیرحمانهی سلجوقیان است.
"ملازگرد ۱۰۷۱" یکی از معدود آثاری است که تلاش کرده نبردی سرنوشتساز را نه فقط با اکشن، بلکه با نمایش تاکتیکهای نظامی واقعی بازآفرینی کند. برای مثال، استراتژی "تظاهر به عقبنشینی" سلجوقیان، که در نبرد واقعی به کار گرفته شد، در فیلم با دقت اجرا شده است. همچنین، صحنههای نبرد در قونیه و سایر مکانهای تاریخی فیلمبرداری شدهاند تا حس و حال قرن یازدهم را زنده کنند. فیلم تاریخی ترکی "ملازگرد ۱۰۷۱" روایتی حماسی از جنگی است که تنها برندهاش، تاریخ بود.
داستان فیلم آیلا دختر جنگ در سال ۱۹۵۰ رخ میدهد، جایی که جنگ کره در اوج خود قرار دارد. مرگ، سایهای سنگین بر میدانهای نبرد انداخته، اما در میان ویرانیها، معجزهای رخ میدهد. گروهبان سلیمان دیلبیرلی، سرباز ترک، در دل جنگ، با دختربچهای بیپناه روبهرو میشود. چشمان وحشتزدهی کودک، که از سرمای استخوانسوز جنگ لرزان است، چیزی در قلب او بیدار میکند. سلیمان او را آیلا مینامد و با وجود تفاوتهای زبانی و فرهنگی، پیوندی ناگسستنی میان آنها شکل میگیرد. آیلا دیگر تنها نیست، اما دنیا همیشه روی خوش نشان نمیدهد. قوانین خشک نظامی، سلیمان را مجبور به بازگشت به ترکیه میکند، بدون آنکه بتواند آیلا را با خود ببرد. او قول میدهد که روزی بازگردد، اما زندگی برای این دیدار، ۶۵ سال انتظار تعیین کرده است.
داستان فیلم، بر اساس زندگی واقعی گروهبان سلیمان دیلبیرلی و کیم اونجا ساخته شده، دو نفری که بعد از ۶۰ سال جدایی، سرانجام در سال ۲۰۱۰ دوباره یکدیگر را یافتند. فیلم ترکی تاریخی "آیلا: دختر جنگ" روایت تلخ و زیبایی از عشقی است که حتی جنگ هم نتوانست آن را از بین ببرد.
سخن پایانیتاریخ، تنها در کتابها نوشته نمیشود؛ گاهی بر پردهی سینما به تصویر کشیده میشود، با صحنههایی که قلب را میلرزانند و ذهن را به سفر در زمان میبرند. بهترین فیلم های تاریخی ترکی فقط روایتهایی از گذشته نیستند، بلکه قصههایی از عشق، شجاعت، جنگ، فداکاری و رویاهایی هستند که یا در میدان نبرد جان گرفتهاند، یا در سکوت تاریخ گم شدهاند. این فیلمها، بیش از هر چیز، نشان میدهند که چگونه یک ملت در برابر تاریکیهای تاریخ ایستاد، چگونه عشق در میانهی جنگ زنده ماند و چگونه قهرمانانی که شاید نامشان در کتابهای درسی نیامده باشد، در قلب سینما جاودانه شدند. اگر سینما دریچهای به گذشته است، این فیلمها همان پنجرههاییاند که نور تاریخ را به دنیای امروز میتابانند.