بهترین فیلم های قاتل سریالی؛ نفسگیر و وحشتناک
0/10
اگر بخواهید در بین انواع و اقسام جنایات، یک مورد را به عنوان بدترین جنایت نام ببرید، دقیقا چه اقدامی را نام خواهید برد؟ آیا کشتن یک انسان نمیتواند نمونه بارز یک جنایت بزرگ و غیرقابل بخشش باشد؟ حال اگر این رفتار چندین بار تکرار شود چطور؟ موضوع این قسمت از مقالات بهترینهای پاراج، مربوط به قتل و جنایت است و میخواهیم به بهترین فیلم های قاتلان سریالی بپردازیم و آثاری را که به تاریکی ذهن انسانها و اقدامات وحشتناک آنها منتهی میشود را بررسی کنیم. فیلم هایی که در آن قاتلین سریالی با رفتارهای مرموز و غیرقابل پیشبینی خود، جامعه را در ترس و وحشت فرو میبرند. همراه پاراج باشید.
بهترین فیلم های قاتل حرفه ای
در ادامه بهترین فیلم های درباره قاتلان سریالی که تا کنون ساخته شده اند را معرفی می کنیم. این عناوین در کنار آلبوم تصاویر جذاب و تیزرهای تخصصی در اختیار شما قرار میگیرند تا بتوانید بیشترین و بهترین استفاده را از آنها ببرید.
6.8/10
8.7/10
در میان فیلم های جنایی و کارآگاهی، غیرممکن است که به دنبال یک فهرست از فیلمهای قاتلان سریالی باشید و با اثری به نام سکوت برهها مواجه نشوید. اما صبر کنید! سکوت برهها اثری شاخص، دلهرهآور و بینهایت عمیق است که میتوان بارها به تماشای آن نشست. اما شخصیت بوفالو بیل واقعا در حد و اندازه یک قاتل چیرهدست و خطرناک که بتواند وحشت فیلم سکوت برهها را بهوجود بیاورد نیست. همه به خوبی میدانند که سنگینی این اثر بر روی شخصیتهای هانیبال لکتر و کلاریس استارلینگ است. خب در این صورت چرا به سراغ اثری نرویم که مهره اصلی و خطرناک فیلم خود شخصیت منفی هانیبال نباشد؟
فیلم هانیبال در سال 2001 توسط ریدلی اسکات، همان نابغهای که روزی دست به ساخت فیلمهایی مثل بلید رانر و بیگانه زده بود، ساخته شد. 10 سال از موفقیت مامور استارلینگ در حل پرونده بوفالو بیل میگذرد و هنوز هم کسی نتوانسته تا پزشک قاتل داستان که در همان برهه زمانی از زندان فرار کرد را دستگیر کند. در شرایطی که یک اشتباه باعث میشود تا مامور استارلینگ افتخارات خودش را به عنوان یک نیروی اف بی آی از دست بدهد، سرنوشت او و لکتر را باری دیگر در مقابل هم قرار میدهد.
از آنجایی که این فیلم قرار بود یک پایان درخشان بر مجموعه خودش باشد، سازندگان این بار هزینه بیشتری را روی دست خودشان گذاشتند و با اختصاص بودجه 87 میلیون دلاری، که تقریبا 4.5 برابر بودجه فیلم سکوت برهها است، برای فیلم هانیبال سنگ تمام گذاشتند و این اثر نیز با فروش 361 میلیون دلاری، لطف آنها را جبران کرد.
در این فیلم به دلایل مختلف، جودی فاستر از ایفای نقش در دنباله سکوت برهها خودداری کرده و جولیان مور وظیفه ایفای نقش شخصیت کلاریس استارلینگ را بر گردن داشته است. گفته میشود که پس از رد پیشنهاد توسط فاستر، آنجلینا جولی، کیت بلانشت، هلن هانت و حتی جیلیان اندرسون از گزینههای احتمالی بودند. حتی جالب است که بدانید جیلیان اندرسون با وجود اینکه در نهایت نتوانست نقش این شخصیت را بازی کند، اما 12 سال بعد برای ایفای نقش دکتر بدلیا در سریال هانیبال انتخاب شد.
6.5/10
6/10
به دلیل ساخته شدن آثار نهچندان دلچسب و ناامید کننده در طی دهه اخیر، اکثر بینندگان حرفهای ترجیح میدهند تا وقت خودشان را به تماشای آثار قدیمیتر اختصاص بدهند و فیلمهای جدید را رها کنند. در بین بهترین فیلمهایی مه در مورد یک قاتل سریالی ساخته شده، قاتل تمام عیار فیلمی است که میتواند بینندگان را به وضعیت فعلی سینما امیدوار کند و یه شانس دوباره به آثار جدید باشد.
داستان فیلم قاتل تمامعیار روایت قتلی در روز هالووین است. جیمی دختر جوانی است که متاسفانه مادرش را در همین روز و به دست قاتل خطرناکی که اخیرا توانسته اسم و رسمی را برای خودش ایجاد کند، کشته میشود. اما وضعیت به همین شکل پیش نمیرود و او بهطور نامعلومی به گذشته منتقل میشود تا بتواند جلوی مرگ مادرش را بگیرد. حال او با نسخه جوانتری از این قاتل مواجه است و به هرشکلی که شده باید مرگ را برای او به ارمغان بیاورد. این فیلم اثری جدید در سال 2023 است که بازیگرانی همچون کرنان شیپکا، اولیویا هولت، جولیا بوون و رندل پارک در آن ایفای نقش کردهاند. قاتل تمام عیار یکی از بهترین فیلمها با موضوع قتل های سریالی است که میتوان به تماشای جنونبرانگیز آن نشست و از لحظه لحظه زمان 106 دقیقهای آن لذت برد.
نهناتچکا خان، کارگردان این اثر تا پیش از ساخت این فیلم سابقهای در تولید آثار ترسناک و مضامینی همچون قتل، کشتار و جنایات بیرحمانه و محاسبه شده نداشته است. ولی با این وجود فیلم قاتل تمام عیار نشان داد که آینده این کارگردان میتواند با آثار دیگری از این سبک گره بخورد و محصولات بهتری را در آینده از این کارگردان شاهد باشیم. جالب است که بدانید که پدر و مادر این کارگردان از مهاجران ایرانی بودند که پیش از تولد او به آمریکا مهاجرت کرده بودند.
8.6/10
8.3/10
برخی از کارگردانهای هالیوود، سبک اختصاصی خودشان را در طول زندگی هنری در پیش داشتهاند. از دیوید لینچ که به عنوان پادشاه آثار سورئال و فراواقعی شناخته میشود، تا جان کارپنتر که از سبک وحشت کیهانی برای به تصویر کشیدن دنیای عمیق و بی حد و مرز خود استفاده کرده است. دیوید فینچر، یکی از بهترین کارگردانهای تاریخ صنعت سینما محسوب میشود که آثار جنایی با محوریت قتل و کشتار او، دل هر مخاطبی را بدست آورده است. این کارگردان در اکثر مواقع بر روی سبک جنایی مانور داده است و کمتر میتوان آثاری را از او یافت که در سبکهای دیگر ساخته شده و حتی توانسته باشند نامی را برای خود ثبت کنند.
هفت بهترین و درخشانترین اثر فینچر محسوب میشود که به دلیل قدرت بالای اندرو کوین واکر در خلق یک فیلمنامه درجه یک جنایی، باعث شد تا در سال 1995 فیلمی تولید شود که هنوز هم یک مثال عالی برای آثار نئو نوآر در نظر گرفته شود. برد پیت و مورگان فریمن دو کارآگاه جنایی به نامهای دیوید میلز و ویلیام سامرست هستند که با یکی از عجیبترین قاتلهای سریالی در دوران کاری خود مواجه میشوند. این قاتل سریالی، فردی است که قربانیان خودش را بر اساس هفت گناه کبیره به قتل میرساند و برای قتلهای خودش، انگیزههای تاریکی را در ذهن دارد. به همین دلیل ویلیام و دیوید با هدف دستگیر کردن او وارد عمل میشوند.
فینچر برای اینکه بتواند تجربهای دلهرهآور و تکرار نشدنی را در این فیلم ایجاد کند، از برترین هنرمندان هالیوود برای ساخت فیلم هفت استفاده کرد. علاوه بر فهرست بازیگران درخشان این فیلم، موسیقی هفت برعهده هاوارد شور قرار داده شد. فردی که پیش از این موسیقی آثار ترسناکی را همچون اسکنرها، مگس و صد البته سکوت برهها در کارنامه خودش داشت. فیلم هفت با بودجه 34 میلیون دلاری ساخته شد و فروش 327 میلیون دلاری را در گیشه تجربه کرد.
از آنجایی که این اثر فراتر از انتظارات عمل کرد، کمپانی نیو لاین سینما که ناشر آن محسوب میشد، طرح جدیدی را برای ساخته دنبالهای با نام هشت (Ei8ht) ارائه کرد که به دلایلی همچون مخالفتهای بازیگران در ایفای نقش، هرگز ساخته نشد. در حالی که بسیاری فرض میکنند که این طرح کاملا لغو شده است، فیلمی با نام Solace در سال 2015 ساخته شد که گفته میشود از خاکسترهای فیلم هشت برخاسته است و یک فرزند معنوی برای فیلم هفت به شمار میرود.
7.7/10
9/10
با وجود اینکه اکثر طرفداران این مجموعه، فیلمهای هالووین را به خاطر سهگانه جدید گوردون گرین میشناسند، این مجموعه بیشتر از هر نسخهای، مدیون نسخه اولیه خودش است. اثری که به دست مرد بزرگی همچون جان کارپنتر ساخته شده و در زمان انتشار اولیه توانست تا تجربهای ترسناک و بحثبرانگیز را در مورد یکی از جشنهای بزرگ مسیحیان شکل دهد. این سری بر روی یک قاتل سریالی به نام مایکل مایرز مانور میدهد که بهطرز عجیب و غیرقابل باوری، آماده کشتار و خونریزی تا سرحد مرگ میباشد و از هیچ تلاشی برای از بین بردن قربانیاناش دست نمیکشد.
مایکل مایرز در حالی که تنها 6 ساله بود، در شب هالووین با چاقو به خواهر نوجواناش حملهور شده و آنقدری خواهر خودش را با ضربات چاقو زخمی میکند که او تا رسیدن به بیمارستان هم دوام نمیآورد. به این ترتیب مایکل تا سالهای طولانی به عنوان یک بیمار روانی، زندانی و تحت مراقبت قرار میگیرد. متاسفانه دیوارهای این سلول نمیتوانند تا ابد مایکل را درون خود نگه دارند و مایکل 15 سال بعد برای یک کشتار در شب هالووین، از آنجا فرار میکند.
فیلم هالووین همانند سایر آثار کارپنتر، توسط او نویسندگی، کارگردانی شده و موسیقیهای این فیلم را میتوان اثری از این کارگردان دانست. هالووین در رقابت با فیلم موجود (The Thing) به عنوان برترین فیلم جان کارپنتر شناخته میشود. این اثر بودجه بسیار محدودی داشت و کارپنتر تنها با 325 هزار دلار، فیلمی را ساخت که توانست در گیشه مبلغی برابر با 70 میلیون دلار فروش داشته باشد.
هالووین حواشی زیادی را در سراسر جهان تجربه کرد و به عنوان یکی از اولین آثار اسلشر مرتبط با قاتلهای سریالی شناخته میشود. فیلمهایی نظیر سری جیغ و جمعه سیزدهم با الهام از این فیلم ساخته شدند و حتی باید گفت شباهت شخصیت جیسون ورهیز به مایکل مایرز، یکی از مستندات این الهامگیری است. قسمت اول این مجموعه و تنها اثری که توسط کارپنتر ساخته شده، دو مرتبه در سالهای 2007 و 2018 بازآفرینی شدند و تغییراتی هم از جنبه داستان و شخصیتها را به خود دیدند.
7.7/10
8/10
هر جنایت همچون پازلی پیچیده است که فقط ذهنی تاریک و بیمار قادر به حل آن است. فیلم زودیاک، بهترین مثال برای این توضیح است. زودیاک اقتباسی قدرتمند از رمانهای زودیاک رابرت گریاسمیت به شمار میآید که با داشتن گروهی از بهترین بازیگران، ترکیب مناسبی را برای یک اثر جنایی رقم زده و یکی از بهترین فیلمهای قاتل سریالی واقعی را بهوجود آورده است.
زودیاک در میانههای راه فیلمسازی فینچر پا به جهان گذاشت و پس از غیبت 5 سالهای که فینچر بعد از ساختن فیلم اتاق وحشت داشت، به عنوان یک فیلم با موضوع قتل سریالی معمایی به نمایش درآمد. زودیاک اسم رمز یک قاتل سریالی خطرناک است که کالیفرنیای شمالی را با انجام قتلهایی به وحشت درآورده است. این قاتل خودش را با فرستادن یک نامه عجیب معرفی میکند و در این نامه، نیروهای پلیس را زیر سوال میبرد. وجود این نامه باعث میشود تا رابرت به عنوان یک کاریکاتوریست به رمزگشایی پیغامهای این قاتل بپردازد و وارد یک پرونده بزرگ قتل بشود.
جیک جیلنهال، مارک روفالو و رابرت داونی جونیور از ستارگان و بازیگران اصلی این اثر به شمار میآیند. همچنین بازیگران دیگری از جمله آنتونی ادواردز، برایان کاکس و جان کرول لینچ نیز در این فیلم حضور دارند. فینچر این اثر را با همکاری کمپانی فونیکس پیکچرز تولید کرد که سابقه ساخت آثاری همچون روز ششم را در سوابق خودش داشت. این اثر یک فیلم جنایی رده بالا محسوب میشود که در ژانرهای دیگری از جمله درام، رازآلود و هیجانانگیز قرار میگیرد. با وجود اینکه فیلم هفت بهترین اثر دیوید فینچر محسوب میشود، اما زودیاک بهترین عنوان او در میان فیلمهای قاتلهای سریالی بر اساس واقعیت است.
زودیاک یک قاتل زنجیرهای بود که اولین قتل خودش را در سال 1968 و با کشتن یک پسر و دختر مرتکب شد. پس از افزایش تعداد قربانیان زودیاک، پلیس و محققان این پرونده متوجه شدند که با یک قاتل ساده طرف نیستند و این قاتل زنجیرهای، احتمالا یکی از پیچیدهترین و هوشمندترین جنایتکاری است که با آن مواجه شدهاند. این قاتل را بیشتر به خاطر دستنوشتههای قرار داده شده در محیط ارتکاب جرم میشناسند و متاسفانه زودیاک قاتلی بود که هیچوقت یافته و شناسایی نشد.
4.6/10
-
نوبتی هم که باشد، نوبت معرفی یکی از بهترین قاتلان سریالی سینما، آن هم در دنیای آثار کلاسیک است. اگر تا به حال به سراغ دیدن یکی از بهترین فیلمهای آلفرد هیچکاک، استاد بزرگ و صاحبسبک دنیای فیلمسازی نرفتهاید، میتوانید با نیت دیدن یک فیلم قاتل سریالی جنایی، به سراغ فیلم روانی بروید. روانی اثری درام و جنایی محسوب میشود که البته میتوان آن را در فهرست آثار ترسناک نیز پیدا کرد. هیچکاک در طول عمر هنری خوش آثار بینظیر و فاخر زیادی را تولید کرد، اما فیلم روانی قطعا یکی از 3 اثر برتر او محسوب میشود.
فیلم روانی در همان ابتدا و با به تصویر کشیدن یک قتل، با مخاطب خودش ارتباط برقرار میکند. زمان زیادی از دزدی و ربودن توسط ماریون کرین نمیگذرد که خبر قتل او در یک هتل واقع در جاده قدیمی بهگوش میرسد و همین مسئله است که پای کارآگاهان را به این تحقیقات باز میکند. ماریون کرین یک منشی ساده بود که 4 هزار دلار پول نقد را از محل کار خودش دزدیده و در این هتل پناه گرفته بود. اما بخت با او یار نبوده و به سرنوشتی بدتر از دستگیر شدن مبتلا میشود. حالا او مقتول یکی از خطرناکترین قاتلان سریالی دنیای سینماست.
در زمان ساخت این فیلم، انتظارات از هیچکاک در نقطه اوج خود بود. زیرا فیلمهای سرگیجه و شمال از شمال غربی توانسته بودند در دنیا غوغا به پا کنند. به همین دلیل هیچکاک به سراغ رمان روانی از رابرت بلاک رفت که مدت زمان زیادی از انتشار آن نگذشته بود، چرا که هنوز افراد زیادی این رمان را مطالعه نکرده بودند و هیچکاک دست روی یک اثر نو گذاشت. او با آنتونی پرکینز، جنت لی، جان گوین و مرا مایلز، تیم بازیگران فیلم جدیدش را شکل داد و همانطور که میتوان انتظار داشت، آنها بازی بسیار تاثیرگذاری را از خود به نمایش گذاشتند.
روانی در سال 1960 منتشر شد و با بودجه 806 هزار دلاریاش، بازخوردی برابر با 50 میلیون دلار را برای هیچکاک و سایر سازندگان رقم زد. رمانی که داستان این فیلم براساس آن نوشته شده، دستکمی از خود این اثر تکاندهنده و هیجانانگیز ندارد. بنا به گفته رابرت بلاک، او در یک برهه زمانی دچار یک فروپاشی روانی شده بود. بنا به گفته روانشناسش او نقطهای را در سقف خانه متصور شده بود و سعی میکرد تا حواس خودش را روی آن نقطه متمرکز کند. اما چیزی که در نهایت توسط او کسب شد، نه تمرکز حواس، بلکه ایدهای بود که او با آن رمان روانی را شکل بخشید و آن را خلق کرد.
7.4/10
9/10
قاتلین سریالی بیوجدان و سنگدل تمایل دارند تا قتلهای خودشان را به شیوههای مختلفی انجام دهند و معمولا نمیتوان مقتولینی را یافت که توسط آنها به یک شکل کشته شده باشند. از آنجایی که میل به کشتار و خونریزی در بسیاری از قاتلین زنجیرهای وجود دارد، اکثر آثار سینمایی که این دسته از قاتلین در آنها حضور دارند، در ژانر اسلشر قرار میگیرند. کشتار با اره برقی در تگزاس شاید اولین اثری نباشد که سبک و سیاق خودش را به ژانر اسلشر مزین کرده باشد، ولی بدون شک این اثر یکی از تاثیرگذارترین عناوینی است که نقش یک الگو را برای فیلمهای پس از خود ایفا کرد.
این اثر در سال 1974 و با بودجه بسیار محدود 140 هزار دلاری تولید شد و علیرغم اینکه هزینه ساخت پایینی را به خود اختصاص داده بود، قتلها و کشتارهای واقعگرایانهای را در خودش داشت. ویلیام توبی هوپر، خالق و کارگردان اصلی این اثر، پیش از تولید فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس، عنوان دیگری را در کارنامه خودش نداشت و این اثر حکم سکوی پروازی را برای او داشت که به ساخت فیلمهای محبوب دیگری از این کارگردان مثل پولترگایست منتهی شد. در داستان این فیلم، گروهی از جوانان که به قصد تفریح و خوشگذرانی به دل جاده زدهاند، گرفتار یک قاتل و شکارچی انسانی خطرناک به اسم صورت چرمی میافتند که با انگیزههای بیمارگونه، افراد مختلف را با اره برقی به کام مرگ میکشاند.
محبوبیت این فیلم خونین و قتلمحور رفته رفته با ساخت دنبالههایی برای آن افزایش یافت و تا سال 2022 و آخرین نسخه از این فیلم، ما شاهد 9 قسمت از این سری فیلم بودهایم. جالب است که بدانید کارگردان این فیلم در ابتدا امیدوار بود تا این اثر بتواند ردهبندی PG که برابر ردهبندی مثبت 13 سال است را دریافت کند، در حالی که کشتارهای درون این فیلم افراد بزرگسال را هم میتواند به وحشت بیاندازد.
8.1/10
7/10
بنا به گفته روانشناسان و جامعهشناسان، رفتارهای قاتلین و آدمکشها همچون یک اثر پروانهای عمل میکند و تاثیر زیادی بر سایر افراد جامعه میگذارد. جنایات این قاتلان نه تنها جسم قربانیان را، بلکه روح جامعه را نیز هدف قرار میدهد. این فیلم جنایی و مرموز کرهای با محوریت قتل و کشتارهای جامعه، از جمله عناوینی است که در آن قرار نیست که مخاطب به همه سوالات خودش برسد و این به عمق فیلم خاطرات قتل میافزاید. این اثر یکی از بهترین فیلمهای قاتل های سریالی کرهای، با کارگردانی بونگ جون-هو محسوب میشود.
دو دختر جوان را در حالی که دست و پایشان بسته شده، توسط فردی مرموز به قتل میرسند. پس از یافته شدن این دو دختر، کارآگاهان برای تحقیق و بررسی روی این پرونده انتخاب میشوند. پس از یافته شدن جسد سوم، این کارآگاهان میتوانند سرنخهایی را برای پیشرفت در پرونده بیابند و این بار با داشتن نشانههایی از قاتل داستان، به دنبال او بروند. خاطرات قتل یکی از بهترین آثار سال 2003، در سبک قاتل سریالی و آثار جنایی میباشد. اثری که با بودجه بسیار کم 2.8 میلیون دلار ساخته و موفق به فروش 12 میلیون دلاری شد.
بونگ جون-هو، کارگردان فیلم خاطرات قتل و سونگ کانگ-هو، بازیگر نقش شخصیت کاراگاه پارک دو-من بعدها و در سال 2019 در ساخت فیلم انگل با یکدیگر همکاری داشتند و یک موفقیت بزرگ دیگر را رقم زدند.
6.5/10
7/10
اگر به دنبال اثری هستید که همزمان یکی از بهترین فیلمهای واقعی درباره قاتلان سریالی باشد و درون خودش بازیگری به درخشانی آل پاچینو را داشته باشد، گشتزنی اولین و برجستهترین گزینه برای شماست. این فیلم ساخته سال 1980 ویلیام فریدکین فقید و افسانهای است. فردی که حدود 7 سال قبل از ساخت فیلم گشتزنی، اثر ترسناک و تکرار نشدنی جنگیر را تولید کرد. در این اثر بازیگرانی دیگری چون پاول سوروینو، کارن آلن، ریچارد کاکس و جو اسپینل حضور دارند و به ایفای نقش پرداختهاند.
استیو برنز ماموری کارکشته است که هنوز به درجه کاراگاهی منسوب نشده است. کاپیتان ادلسن به او یک پرونده جدید را میدهد که اگر او بتواند از پس این پرونده بر بیاید، میتواند درجه کاراگاهی را دریافت کند. او با وجود مشکلاتی که در زندگی شخصیاش وجود دارد، پرونده را قبول میکند و برای پیدا کردن قاتلی که جسد قربانیان خودش را در رودخانه هادسون قرار داده است، وارد عمل میشود.
در حالی که توقعات زیادی از این فیلم ویلیام فریدکین وجود داشت، اما فروش بسیار پایین، چیزی نبود که سازندگان انتظار آن را داشتند. این فیلم تنها توانست تا فروش 19.8 میلیون دلاری را تجربه کند، در حالی هزینه ساخت آن و بودجهای که به این اثر اختصاص داده شده بود، عددی برابر با 11 میلیون دلار بوده است. فیلم گشتزنی همچنین حواشی زیادی را هم به دنبال خودش داشت. گفته میشود که این اثر قاتل سریالی و هیجانانگیز در واقع برگرفته شده از یک پرونده واقعی بوده که سازندگان با بسط دادن و گسترش این پرونده، در نهایت توانستند تا کلیت داستان گشتزنی را شکل دهند.
7.6/10
9/10
عمده قاتلان زنجیرهای در سینما، افرادی هستند که زندگی خودشان را در خفا میگذرانند و از دیدگاه بسیاری یک سایکوپات هستند. این دسته از افراد به دلیل ماهیت رفتارهای جنونآمیز خودشان، معمولا علاقهای به حضور در اجتماع ندارند و تنها در زمانهایی به تعامل با دیگران میپردازند که بخواهند آنها را به قتل برسانند. روانی آمریکایی یک مثال نقض برای این گفته و یک اثر هیجانانگیز اسلشر محسوب میشود که قاتلی متمایز را از سایر فیلمها با بازی بسیار واقعگرایانه کریستین بیل به نمایش میگذارد. نام این مرد پاتریک بیتمن است و مدیر یک بانک سرمایهگذاری است. او هرروز روتین پوستی خودش را آغاز میکند و لباسهای اتوکشیده خودش را برای یک روز دیگر میپوشد. در حالی که همه او را یک شخصیت جنتلمن و کاریزماتیک میبینند، بیتمن یک قاتل روانپریش و بیرحم است که علاقه شدیدی به کشتن انسانها دارد.
این شخصیت همانند جک قصاب در دنیایی مدرن است که سعی میکند ظاهر خودش را در طول روز حفظ کند و زمانی که شب آغاز میشود، چهره تاریک این شخصیت نیز نمایان خواهد شد. فیلم روانی آمریکایی داستانی است که توسط خود این قاتل روایت میشود. این اثر با وجود بودجه بسیار محدودی که در سال 2000 دریافت کرد، اما توانست به عنوان یک فیلم ماندگار در ژانر قاتل سریالی باقی بماند. در حالی که تنها 7 میلیون دلار برای ساخت این فیلم صرف شده بود، فروش 34 میلیون دلاری چیزی بود که سازندگان به آن دست یافتند.
این فیلم با حضور بازیگران مهم و شناخته شدهای همچون ویلم دفو، جرد لتو، جاش لوکاس و ریس ویترسپون تولید و عرضه شد. جالب است که بدانید مضامین روانشناسی و شخصیتپردازی در این فیلم آنقدر خوب عمل شده که در بسیاری از جلسات تحلیل و بررسی قاتلهای سریالی از منظر روانشناسی، از این فیلم برای موشکافی و تحلیل استفاده میشود.
حدود 2 سال پس از ساختن فیلم روانی آمریکایی، کارگردان این فیلم یعنی مورگان جی. فریمن اقدام به ساخت فیلمی با روایت یک قاتل سریالی دیگر نمود. فیلمنامه این اثر عنوانی مثل "دختری که هرگز نمیمیرد" را با خودش داشت، اما به دلیل اینکه سازندگان بتوانند فروش خوبی را تجربه کنند، در نهایت نام روانی آمریکایی 2 روی این عنوان گذاشته شد و ارجاعات کوچکی برای ارتباط این فیلم با نسخه 2000 این سری داده شد.
8.6/10
9.3/10
گاهی اوقات برای شکار یک قاتل زنجیرهای، باید به عمق تاریکترین زوایای ذهن او نفوذ کنید. این دقیقاً همان کاری است که فیلم سکوت برهها از شما میخواهد انجام دهید. این فیلم که در سال 1991 به کارگردانی جاناتان دمی ساخته شده، شاهکاری در ژانر وحشت روانشناختی است که نهتنها شما را میترساند، بلکه ذهن شما را به چالش میکشد و برای مدتی طولانی درگیر خود نگه میدارد.
در مرکز این فیلم در مورد قاتل زنجیره ای پرتعلیق، شخصیت کلاریس استارلینگ قرار دارد؛ کارآموزی جوان و باهوش در FBI که مأموریتی خطرناک و حساس به او سپرده میشود: پیدا کردن قاتل زنجیرهای بیرحمی به نام بیل بوفالو. اما او نمیتواند این کار را بهتنهایی انجام دهد. برای پیشبرد تحقیقات، مجبور میشود از کمک دکتر هانیبال لکتر، روانپزشک سابق و جنایتکار آدمخوار که در زندانی با امنیت بالا نگهداری میشود، استفاده کند. تعامل میان این دو شخصیت – کلاریس و لکتر – قلب تپنده فیلم است؛ جایی که هوش و معصومیت کلاریس با خونسردی و حیلهگری لکتر درگیر میشود.
یکی از حقایق جالب درباره فیلم این است که ابتدا برای نقش هانیبال لکتر، کریستوفر واکن در نظر گرفته شده بود. اما وقتی آنتونی هاپکینز با آن نگاه خیره و صدای خاصش وارد صحنه شد، کسی دیگر نمیتوانست این نقش را تصور کند. هاپکینز فقط کمتر از 17 دقیقه در فیلم حضور دارد، اما این زمان کافی بود تا او اسکار بهترین بازیگر را از آن خود کند و لکتر را به یکی از فراموشنشدنیترین شخصیتهای تاریخ سینما تبدیل کند.
جودی فاستر نیز برای آماده شدن برای نقش کلاریس، با مأموران واقعی FBI کار کرد و حتی در تمرینهای روانشناسی جنایی شرکت داشت تا کاملاً با واقعیت این حرفه آشنا شود. نتیجه؟ عملکردی که به شدت واقعی و قابل باور است.
7.5/10
-
عطر: داستان یک قاتل (Perfume: The Story of a Murderer) ساختهی تام تیکور در سال 2006، شما را به دنیایی میبرد که در آن بویایی نه تنها یک حس، بلکه یک قدرت بینهایت است. این فیلم اقتباسی از رمان مشهور پاتریک زوسکیند، داستان ژان-باپتیست گرنوی را روایت میکند؛ مردی با حس بویایی خارقالعاده که جنون او در جستجوی بوی کامل، او را به یک قاتل سریالی تبدیل میکند.
فیلم شما را به پاریس قرن هجدهم میبرد؛ جایی که خیابانهای باریک و پر از گلولای، بوی زباله و زندگی فقیرانه را به تصویر میکشد. طراحی صحنه توسط اولی هانیش چنان دقیق است که حس میکنید بوی خیابانها و بازارهای شلوغ از پرده سینما بیرون میزند. این سطح از دقت در بازسازی تاریخی برای فیلم جوایزی از جمله بهترین طراحی صحنه در جوایز فیلم اروپایی را به ارمغان آورد.
موسیقی فیلم، ساختهی تام تیکور، جانی کلیمک و رینهولد هایل، یکی از نقاط قوت آن است. ترکیب دقیق صداها و ریتمها، حالتی رویایی و در عین حال ترسناک به داستان میبخشد. این موسیقی موفق شد در جشنوارههای مختلف، از جمله جوایز ساترن، نامزد دریافت جایزه شود و به یکی از برجستهترین موسیقیهای فیلم در دهه 2000 تبدیل شود.
این فیلم با موضوع قاتل سریالی علاوه بر استقبال خوب منتقدان، در جوایز مختلف نیز موفقیتهایی کسب کرد. از جمله، برنده بهترین فیلم، بهترین طراحی صحنه، بهترین تدوین و بهترین طراحی لباس در جوایز فیلم آلمان شد. همچنین، موسیقی و طراحی صحنهاش در جشنوارههای بینالمللی از جمله جوایز فیلم اروپایی تقدیر شد.
سخن پایانیبررسی رفتار قاتلین سریالی، یکی از جذابترین اتفاقاتی است که هر فرد سینمادوستی میتواند با دیدن فیلم های یک قاتل سریالی انجام دهد. خوشبختانه تیم سازنده این آثار با مراجعه به پروندهها و حوادث جنایی در دنیای واقعی، رنگ و بویی حقیقی به آثار خود دادهاند و حتی برخی دیگر نیز با ساختن فیلمهایی براساس داستان های واقعی، یک تجربه تکرار نشدنی را برای بینندگان رقم زدهاند. آیا فکر میکنید در دنیای سینما، قاتل سریالی خطرناکی وجود دارد که بتواند در حد قاتلین معرفی شده در این آثار قد علم کند؟ در این صورت حتما این شخصیت را از بخش نظرات به ما معرفی کنید و نظرات خودتان را با ما در میان بگذارید.