بهترین انیمیشن های غمگین؛ لحظاتی احساسی با کارتون ها
0/10
انیمیشنها همیشه فقط برای خندیدن و لذت بردن نیستند. گاهی اوقات، انیمیشن های غمگین میتوانند داستانهایی بگویند که عمیقاً احساسات ما را برانگیخته و دلهای ما را لمس کنند. این انیمیشنها با ترکیب هنری بینظیر و داستانپردازی عمیق، به ما یادآوری میکنند که در پس هر لبخندی، اشکهای نادیدهای نیز وجود دارند. در این مقاله، به بررسی برخی از بهترین انیمیشنهای غمگین میپردازیم که توانستهاند با داستانهای منحصربهفرد خود، جایگاه ویژهای در قلبهایمان پیدا کنند. این داستانها نه تنها سرگرمکننده هستند، بلکه به ما نشان میدهند که چگونه با چالشهای زندگی مواجه شویم و از دل تاریکیها، نور امید را پیدا کنیم.
بهترین انیمیشن های غمگین جهان
از دل دنیای رنگارنگ انیمیشنها، گاهی اوقات داستانهایی بیرون میآیند که قدرت احساسی بینظیری دارند و میتوانند برای مدتها در ذهن و قلب ما باقی بمانند. در این قسمت از مقاله میخواهم چندی از معروفترین کارتون های غمگین را بدون اسپویل، به همراه آلبوم عکسی جذاب و تیزری زیبا معرفی کنیم. نظرات خودتان را درباره این انیمیشن ها حتما با ما به اشتراک بگذارید. همچنین پادکستی کاملکننده نیز در نظر گرفتهایم که برای اطلاع بیشتر در مورد انیمیشنها میتوانید به این پادکست مراجعه کنید.
6.9/10
6/10
داستانی از اینکه چگونه برای پیدا کردن انسانیت، باید به یک خرس تبدیل شد. این جمله خلاصهای است از جادوی انیمیشن خرس برادر، یکی از انیمیشن های غمگین دیزنی که با زیبایی تمام، داستان دگرگونی و عشق به طبیعت را روایت میکند. این فیلم در سال 2003 اکران شد و با صداپیشگی بازیگرانی چون واکین فینیکس توانست توجه و تحسین بسیاری را به خود جلب کند.
داستان خرس برادر در آلاسکا رخ میدهد، جایی که بیشتر شخصیتها نام خود را از مکانهای واقعی در این منطقه گرفتهاند. به عنوان مثال، کنای از شبهجزیره کنای نامگذاری شده است. این انیمیشن درباره پسری است که پس از حادثهای، به یک خرس تبدیل میشود و سفری پرماجرا و احساسی را با کودا، یک بچه خرس، آغاز میکند.
خرس برادر با تصاویری خیرهکننده از مناظر طبیعی آلاسکا و موسیقی احساسی ساختهی فیل کالینز، توانسته است به یک اثر ماندگار در دنیای انیمیشن تبدیل شود. این فیلم نامزد جایزه اسکار برای بهترین انیمیشن جهان در آن سال شد و با فروش بالای 250 میلیون دلار، موفقیت چشمگیری در باکس آفیس داشت. دیزنی/پیکسار برای این فیلم تریلری ویژه تهیه کرده بودند که قبل از نمایش در جستجوی نمو در سال 2003 در سینماها پخش شد. در این تریلر، شخصیتهای توک و روت به تماشاگران میگویند: اگر میخواهید فقط یک فیلم در سال ببینید، این یکی را ببینید.
7/10
9/10
زیبایی واقعی در قلبی نهفته است که در سایهها زندگی میکند. انیمیشن پرشکوه گوژپشت نتردام یکی از غمگین ترین انیمیشن های جهان است که در سال 1996 توسط دیزنی ساخته شد، با تلفیق هنر انیمیشن، موسیقیهای دلنشین و داستانی عمیق، توانست مخاطبان را به قلب قرون وسطی و نتردام پاریس ببرد.
داستان گوژپشت نتردام بر اساس رمان معروف ویکتور هوگو روایت میشود و در قلب پاریس قرون وسطی جریان دارد. داستان درباره قاضی بیرحم، کلود فرولو، است که تلاش میکند پاریس را از کولیها پاکسازی کند. در این میان، زن کولیای که فرزندش را در آغوش دارد، توسط فرولو کشته میشود و فرولو به اشتباه کودک گوژپشت را یک هیولا مینامد. اما پس از مداخله اسقف اعظم نتردام، تصمیم میگیرد این کودک را به عنوان پسرخوانده خود بزرگ کند و به او نام کوآزیمودو میدهد.
کوآزیمودو که در انزوای برجهای نتردام بزرگ شده، تنها دوستش چند مجسمه سنگی زنده به نامهای ویکتور، هوگو و لاورنا هستند. او آرزو دارد تا روزی از برجها پایین بیاید و در جشن روز ابلهان شرکت کند. در این جشن، او با اسمرالدا، دختر کولی زیبایی که قلب پاکی دارد، آشنا میشود و داستان عشق، دلاوری و مبارزه آغاز میشود.
انیمیشن گوژپشت نتردام توانست نامزد جوایز اسکار و گلدن گلوب برای بهترین موسیقی شود و با فروشی بالغ بر 325 میلیون دلار در سراسر جهان، یکی از موفقترین آثار دیزنی باشد. فیلم در پاریس تنظیم شده بود، بنابراین منطقی است که برخی از اعضای تیم به پاریس سفر کنند تا حس اصالت در مورد جو و معماری پایتخت فرانسه را به دست آورند.
7.2/10
7/10
گاهی اوقات، دوستان واقعی کسانی هستند که با ما در تضادند، نه کسانی که شبیه ما هستند. انیمیشن کلاسیک دیزنی، روباه و سگ شکاری، که در سال 1981 اکران شد، با زیبایی و عمق خود توانست داستانی از دوستی و تضاد را به تصویر بکشد و جایگاهی به عنوان یکی از انیمیشن های گریه دار داشته باشد.
انیمیشن روباه و سگ شکاری بر اساس رمانی به همین نام از دانیل پی. منیکس ساخته شده است و داستان دوستی غیرمنتظرهای را بین یک روباه به نام تاد و یک سگ شکاری به نام کاپر روایت میکند. تاد، یک روباه یتیم است که توسط بیوه توید بزرگ میشود. همزمان، کاپر، توله سگی است که توسط شکارچی بدجنس، آموس اسلید، به خانه آورده شده است. این دو دوست در کودکی قول میدهند که همیشه بهترین دوستان هم باشند، اما طبیعت و تربیت آنها را به مسیری متضاد میکشاند.
سایت تخصصی نقد فیلم راجربرتز در رابطه با این انیمیشن میگوید:
از تمام جنبههای ظاهری، روباه و سگ شکاری شبیه به یک تولید سنتی از انیماتورهای والت دیزنی است. این فیلم دارای حیوانات کوچک بامزه و جغدهای دانا است. همچنین یک خرس گریزلی بزرگ به عنوان ضدقهرمان دارد و دعوای کمدی بین یک دارکوب و یک کرمابریشم. آهنگهایی که در آن وجود دارد نیز آرزوهای غیرمناقشهآمیزی مانند کاش دنیا مانع ما نمیشد، کاش دنیا به ما اجازه بازی میداد دارند. با این حال، با تمام این ویژگیهای آشنا، این انیمیشن چیزی از یک تغییر در استودیوی دیزنی را نشان میدهد و حرکت آن در جهتی جالب است.
7.3/10
8/10
در بیشتر فیلمهای دیزنی، حداقل یکی از والدین به شکلی تراژیک از دنیا میرود، اما مرگ مادر بامبی قطعاً یکی از دلخراشترین صحنهها در لیگ کارتون های غمگین احساسی است که حتی بیش از ۷۰ سال هم تأثیرگذار است. والت دیزنی و انیماتورهایش مدت زیادی طول کشید تا تصمیم بگیرند که چگونه این صحنه مهم را نشان دهند؛ آنها ابتدا فکر میکردند که شلیک واقعی را نشان دهند، اما در نهایت به رویکردی ملایمتر و ضمنیتر پرداختند.
انیمیشن بامبی یکی از شاهکارهای بیبدیل دیزنی است که هر بینندهای را به دل جنگلهای بکر و دنیای جادویی حیوانات میبرد. این انیمیشن کلاسیک، در سال 1942 منتشر شد. تولید بامبی پنج سال به طول انجامید و دیزنی برای ایجاد جزئیات واقعگرایانه از حیوانات و طبیعت، از مدلهای زنده و عکسهای واقعی استفاده کرد.
این انیمیشن که بر اساس رمان بامبی: یک زندگی در جنگل نوشته فلیکس سالتن ساخته شده، داستان زندگی یک آهوی جوان به نام بامبی را دنبال میکند که به عنوان شاهزاده جوان جنگل شناخته میشود. بامبی با دوستانی چون تامپر، یک خرگوش بازیگوش، و فلاور، یک راسو دوستداشتنی، بزرگ میشود و از مادر خود درسهای زندگی را میآموزد. اما زمانی که مادر بامبی توسط شکارچیان کشته میشود، او باید با واقعیتهای سخت زندگی مواجه شود و راه خود را در دنیای وحشی پیدا کند.
7.6/10
8/10
داستانهایی که در دل طبیعت شکل میگیرند، میتوانند عمیقترین احساسات انسان را بیدار کنند. انیمیشن تپه خرگوشها با ترکیبی از زیبایی طبیعی و تاریکی واقعیتهای زندگی، بینندگان را به دنیایی پر از چالش و ماجراجویی میبرد. این فیلم در سال 1978 اکران شد و با اقتباس از رمان معروف ریچارد آدامز، توانست به یکی از بهترین کارتون های غم انگیز زمان خود تبدیل شود.
تپه خرگوشها داستان گروهی از خرگوشها را روایت میکند که به دنبال تخریب زیستگاهشان توسط انسانها، به دنبال یافتن خانهای جدید میروند. در این سفر پرخطر، رهبر خرگوشها، هیزل، همراه با برادرش فایور و دیگر خرگوشها، با چالشها و دشمنان متعددی روبرو میشوند.
هیئت طبقهبندی فیلمهای بریتانیایی (BBFC) بیش از چهار دهه پس از انتشار فیلم شکایات متعددی دریافت کرد، به دلیل تصمیم هیئت مبنی بر طبقهبندی آن به عنوان U (مناسب برای همه). BBFC در سال 2012 اعتراف کرد که تقریباً هر سال از زمان طبقهبندی این فیلم، شکایاتی درباره مناسب نبودن برای همه سنین دریافت کرده است. در تاریخ 4 اوت 2022، پس از 44 سال، این فیلم دوباره به PG (پیشنهاد برای تماشا با نظارت والدین) درجهبندی شد.
انیمیشن تپه خرگوشها در سایت روتن تومتو توانسته با آمار 86 درصد مخاطبان و 79 درصد منتقدان جایگاه نسبتا خوبی را کسب کند.
7.7/10
8/10
سفر به سوی آزادی با درد و رنج آغاز میشود. انیمیشن طاعون سگها یکی از بهترین انیمیشین های غمگین است که با تمام تاریکی و تلخیاش، قدرت و شجاعت را به تصویر میکشد. این انیمیشن در سال 1982 اکران شد و به کارگردانی مارتین روزن، بر اساس رمان ریچارد آدامز ساخته شده است. همانند فیلم قبلی روزن، تپه خرگوشها، این فیلم نیز به موضوعات بالغتری پرداخته و داستانی تاریک و واقعگرایانه را روایت میکند.
انیمیشن طاعون سگها داستان دو سگ به نامهای روف و اسنیتر را روایت میکند که از یک آزمایشگاه تحقیقاتی فرار میکنند. این دو سگ که در آزمایشگاه تحت شرایط وحشتناکی قرار داشتند، پس از فرار با چالشهای بسیاری روبرو میشوند. شایعهای مبنی بر اینکه این سگها حامل بیماری طاعون هستند، باعث میشود تا تعقیب و گریزی وحشتناک آغاز شود و این دو سگ برای بقا و یافتن آزادی تلاش کنند.
این انیمیشن به طور کامل با دست و بدون استفاده از تکنیک روتوسکوپینگ یا کامپیوتر ساخته شده است. انیماتورهای بریتانیایی و آمریکایی به طور مشترک بر روی این پروژه کار کردند و با توجه به موضوع تاریک و بالغ آن، طاعون سگها یکی از متفاوتترین انیمیشنهای زمان خود محسوب میشود. همچنین، فیلم به خاطر موسیقی متن تأثیرگذار و آهنگ معروف Time and Tide که توسط آلن پرایس اجرا شده، مورد تحسین قرار گرفته است.
8.1/10
8.5/10
این داستان در دنیایی روایت میشود که در آن قویترین سلاحها، دلهایی پر از مهربانی دارند. انیمیشن غول آهنی یکی از آن انیمیشن های غمگین تاثیرگذار است که با زیبایی و عمق خود، دلهای بینندگان را تسخیر میکند. این فیلم در سال 1999 به کارگردانی برد برد اکران شد و با الهام از رمان مرد آهنی نوشته تد هیوز ساخته شده است.
انیمیشن غول آهنی در دوران جنگ سرد در سال 1957 رخ میدهد و داستان پسری به نام هوگارت هیوز را روایت میکند که در شهر کوچک راکول در ایالت مین زندگی میکند. هوگارت با یک ربات عظیم فلزی که از فضا به زمین سقوط کرده، دوست میشود. این ربات، که صداپیشگی آن توسط وین دیزل انجام شده، به تدریج انسانیت و احساسات را یاد میگیرد.
راجربرتز در نقدی از این انیمیشن میگوید:
ساخت فیلمی مثل غول آهنی باید سخت باشد. دیزنی بازار انیمیشنهای سنتی را در دست دارد، اما استودیوهای دیگر هم تمایل دارند پول زیادی را صرف ساخت فیلمهایی مشابه موزیکالهای دیزنی کنند (مثل پادشاه و من) حتی اگر شانس بهتری برای حرکت در جهت مخالف داشته باشند - به سمت داستانهای واقعی که به طور مستقیم روایت میشوند. انیمیشن غول آهنی، که بر اساس کتابی از تد هیوز، شاعر بریتانیایی تازه درگذشته است، فقط یک ماجرای بامزه نیست بلکه یک داستان درگیرکننده است که حرفی برای گفتن دارد.
8.1/10
7/10
اگرچه زندگی ما پر از لحظات تاریک و سختی است، اما گاهی یک دوستی غیرمنتظره میتواند نور امید را در دلهای ما روشن کند. این جمله، خلاصهای است از زیبایی و عمق انیمیشن مری و مکس، ساخته سال 2009 به کارگردانی آدام الیوت، که با داستانی از دوستی نامهنگارانه میان دو شخصیت کاملاً متفاوت، توانسته دلهای بینندگان را تسخیر کند.
در دنیای تاریک و عجیب مری و مکس، مری، دختر هشت سالهای که در حومه ملبورن زندگی میکند، به طور تصادفی از دفترچه تلفن نام مکس را انتخاب میکند و به او نامه مینویسد. مکس، مردی چهل و چهار ساله و تنها از نیویورک، که با مشکلات روانی و اوتیسم دست و پنجه نرم میکند، به این نامه پاسخ میدهد و این آغاز یک دوستی عمیق و معنادار میشود. دوستیای که در طول سالها با تمام چالشها و فراز و نشیبهایش، به یک نقطه قوت برای هر دو تبدیل میشود.
انیمیشن مری و مکس با استفاده از تکنیک استاپ موشن ساخته شده و تولید آن 57 هفته به طول انجامید. فیلم شامل 133 مجموعه جداگانه، 212 عروسک و 475 وسیله کوچک بود. این انیمیشن از انیمیشن های غمگین استرالیایی با استقبال گرم منتقدان روبرو شد و جوایز متعددی از جمله جایزه بهترین فیلم در جشنواره انیمیشن آنسی و جایزه بهترین فیلم انیمیشن در جوایز آسیایی-اقیانوسیه را کسب کرد. همچنین، فیلم در جشنواره فیلم برلین نیز مورد تقدیر ویژه قرار گرفت.
8.4/10
9.5/10
در جهانی پر از زباله و خرابی، یک ربات کوچک به نام وال-ای به ما میآموزد که حتی در تاریکترین لحظات، عشق و امید میتوانند جوانه بزنند. انیمیشن وال-ای ساخته اندرو استنتون در سال 2008، به عنوان نمونهای از کارتون های غمگین توانسته قلب مخاطبان را به دست بیآورد هرچند پایانبندی و فضای کلی انیمیشن شاید غمگین به نظر نرسد اما تمامی پتانسیلی که یک انیمیشن درام میتواند نشاندهد را دارد.
در آیندهای دور، زمین به یک زبالهدان عظیم تبدیل شده و انسانها به فضا پناه بردهاند. تنها موجود زندهای که بر روی زمین باقی مانده، ربات کوچکی به نام وال-ای است که وظیفهاش جمعآوری و فشردهسازی زبالههاست. وال-ای که تنها و متروک در میان زبالهها زندگی میکند، به طور تصادفی با یک ربات پیشرفته به نام ایو آشنا میشود. ایو برای جستجوی نشانههای حیات به زمین فرستاده شده و وال-ای با او سفری حماسی و عاشقانه را آغاز میکند که سرنوشت انسانها را نیز تغییر میدهد.
زمانی که پیکسار پیشتولید وال-ای را شروع کرد، نابغه طراحی صدا بن برت تازه از کار بر روی سهگانه پیشدرآمد جنگ ستارگان فارغ شده بود و به همسرش گفته بود که هرگز نمیخواهد دوباره فیلمی با رباتها بسازد. با این حال، زمانی که پیکسار با ایدههای خود برای وال-ای به او نزدیک شد، او آنقدر مجذوب شد که آن را پذیرفت.
8.5/10
8.3/10
یکی از غمگینترین صحنه ها دنیای انیمیشن که تاثیر زیادی بر کودکی بسیاری از ما داشته روایت یک خیانت است خیانتی که به پادشاه جنگل شد و شروعی بر داستان سیمبا بود! شیر شاه به عنوان بهترین انیمیشن غمگین در این لیست، با صدای گرم و قدرتمند جیمز ارل جونز و نمایش پرشکوه دایره زندگی به کارگردانی راجر آلرز و راب مینکاف در سال 1994، یک داستان حماسی و احساسی را به تصویر میکشد که نسلها را مسحور کرده است.
این انیمیشن داستان سیمبا، توله شیری که قرار است پادشاه بعدی سرزمینهای پرايد شود، را روایت میکند. پس از مرگ غمانگیز پدرش، موفاسا، که توسط عموی خائنش، اسکار، برنامهریزی و اجرا میشود، سیمبا مجبور به فرار از سرزمینهای خود میشود. او در تبعید با تیمون و پومبا، دو دوست وفادار و خندهدار، آشنا میشود که به او میآموزند تا به زندگی بدون نگرانی بپردازد.
وقتی دیزنی شروع به تولید انیمیشن شیرشاه کرد، استودیو تیم B خود را برای کار روی آن استخدام کرد، در حالی که تیم A روی پوکاهانتس کار میکرد. جفری کاتزنبرگ، رئیس وقت دیزنی، اعتقاد کمی داشت که شیرشاه میتواند موفق باشد، بنابراین او میخواست منابع استودیو را عمدتاً برای تولید پوکاهانتس اختصاص دهد که معتقد بود پتانسیل بیشتری در باکس آفیس دارد و شانس بیشتری برای نامزدی اسکار بهترین فیلم، مانند دیو و دلبر دارد.
سخن پایانیدر پایان، انیمیشنهای غمانگیز با قدرت روایتگری خود، فراتر از مرزهای سن و سال و فرهنگها رفتهاند و توانستهاند احساسات عمیق و معانی ارزشمند را به مخاطبان انتقال دهند. این آثار هنری نه تنها داستانهای جذاب و تاثیرگذاری را به تصویر کشیدهاند، بلکه به ما یادآوری کردهاند که زندگی، با تمام پیچیدگیها و چالشهایش، همواره در جستجوی زیبایی و امید است.
در میان خندهها و اشکها، این انیمیشنها به ما یادآور میشوند که عشق، دوستی، شجاعت و از خودگذشتگی ارزشهایی هستند که باید در قلبهایمان حفظ کنیم و به نسلهای بعد منتقل کنیم. به یاد داشته باشیم که در دنیای انیمیشن، همانند دنیای واقعی، حتی در تاریکترین لحظات نیز نوری از امید وجود دارد. این فیلم ها تنها قسمتی از جهان انیمیشن های غمگین بودهاند هرچند بخاطر ماهیت خاص خودشان شاید برخی از آنها چندان دیده نشده باشند. اگر شما نیز انیمیشن هایی میشناسید که باید در این لیست حضور داشته باشند حتما با ما به اشتراک بگذارید.