بهترین سریال های نتفلیکس؛ غول استریمینگ در جهان سریال
اگر از آن دسته افرادی هستید که وقتهای خالی خود را به تماشای سریالهای جذاب میگذرانید، حتماً میدانید که پیدا کردن بهترین سریالهای نتفلیکس چقدر میتواند هیجانانگیز باشد. نتفلیکس با آرشیو بیانتهای خود، چیزی برای هر سلیقهای دارد؛ از درامهای انسانی و عاطفی گرفته تا ماجراجوییهای علمیتخیلی و جناییهایی که قلبتان را در سینه نگه میدارد. برای ما که عاشق دنیای فیلم و سریال هستیم، تماشای یک سریال نتفلیکس خوب فقط یک سرگرمی نیست؛ بلکه سفری به دنیایی دیگر است، دنیایی که در آن با کاراکترهایی همراه میشویم که دوست داریم داستانهایشان را تا آخر بشنویم و در فراز و نشیبهای ماجرایشان زندگی کنیم.
بهترین سریال های نتفلیکس
پس اگر به دنبال انتخابی هستید که شما را تا نیمهشب بیدار نگه دارد و هر بار با جمله "یک قسمت دیگر ببینم بعد میخوابم" مواجه بشوید در این مقاله با ما همراه باشید. درنظر داشته باشید که درکنار این مقاله آلبوم عکسهای مرتبط و تیزرهای تخصصی نیز برای انتخاب بهتر شما تهیه شده، همچنین شما میتوانید در سایت رسمی پاراج به عنوان موردعلاقه خود در این مقاله امتیاز و نظر بدهید.
سریال های ترکی معمولا با رنگ بوی عشق و خیانت شناخته میشوند ولی در لیست بهترین سریال های نتفلیکس ترکی داستان کمی خشن تر و جنجالی تر از این حرفها است. صحنههای اکشن بی نظیر، فیلمنامه جذاب و غیرقابل پیش بینی، دیالوگهای بسیار زیبا و بازیگران خبره باعث شده تا این سریال به یکی از جذاب ترین سریالهای نتفلیکس تبدیل شود.
داستان سریال درباره هاكان دمير، جوانی است که زندگی عادی و روزمرهای در استانبول دارد. اما با کشف راز قدیمی خانوادگی، او متوجه میشود که از نسل محافظان این شهر است و باید در برابر دشمنی باستانی که قصد نابودی استانبول را دارد، بایستد. او با کمک طلسمی که از پیشینیانش به او رسیده، قدرتهایی فراانسانی به دست میآورد و با چالشهایی روبرو میشود که او را نه تنها در نبرد با دشمن، بلکه در کشف اسرار گذشتهاش به ماجراجویی میکشاند.
از نکات جالب درباره این سریال میتوان به اولین بودن آن در تاریخ نتفلیکس برای ترکیه اشاره کرد. فیلمبرداری فصل دوم سریال، درست پس از موفقیت فصل اول در ژوئن ۲۰۱۸ آغاز شد. این سریال در مجموع چهار فصل داشت و بازیگرانی چون بوران کوزوم و اوقان یالابیک که پیشتر در سریال Wounded Love همکاری کرده بودند، بار دیگر در این پروژه نیز به هنرنمایی پرداختند.
محافظ توانست به یکی از پربینندهترین سریالهای نتفلیکس در خاورمیانه تبدیل شود و به لطف تلفیق هنرمندانه المانهای فانتزی با تاریخ غنی استانبول، مخاطبان بسیاری را جذب کند. برای علاقهمندان به داستانهای فانتزی، سریال محافظ نه تنها یک تجربه تماشایی بلکه سفری به دنیایی پر از راز و جادو است.
فیلمهای زیادی در رابطه با موضوع پساآخرالزمانی ساخته شدهاند، ولی تصور کنید در یک سریال این موضوع جنجالی و شوکه کننده با رایحه طنز و کمدی سیاه ترکیب شود؛ یک داستان جذاب و سرتاسر حنده در انتظار شما است.
داستان حول جاش ویلر، نوجوانی که به دنبال دوستدختر گمشدهاش، سام دین، در دنیایی پساآخرالزمانی میگردد، میچرخد. در این دنیا، اکثر بزرگسالان به زامبیهای "غولی" تبدیل شدهاند و بازماندگان نوجوان در قالب قبایل مختلفی سازماندهی شدهاند. جاش، به همراه گروهی از همکلاسیهای سابق خود از جمله آنگلیکا، یک کودک نابغه شیطانی و وسلی، قلدر سابق که اکنون به یک سامورایی مسالمتجو تبدیل شده به ماجراجوییهای متفاوت و گاهی عجیب میپردازد.
مجله اینترنتی گاردین به نقد از این فیلم کفت: در بین بهترین سریال های نتفلیکس "سپیده دم" یک گروه بازیگری عالی دارد. متیو برودریک انتخابی واضح و مناسب برای نقش مدیر مدرسه است، مدیری که پشت ظاهر آرامش، زیرکی و حیلهگری زیادی پنهان شده. فورد و سیمنت در صحنههای فلشبک عاشقانهشان، رابطهای لطیف و دلنشین به نمایش میگذارند؛ جاش که فردی ساده است، سم، دختر رویایی و درخشان را میپرستد. این شخصیت شاید در نگاه اول کمی ناخوشایند به نظر برسد، اما سیمنت، ستاره در حال رشد بریتانیایی، با جذابیت خود توانسته بهخوبی این نقش را بازی کند.
سریال داستان مردی به نام سونگ گیهون را دنبال میکند که پس از غرق شدن در بدهیهای سنگین، با دعوتی وسوسهانگیز روبرو میشود: شرکت در مجموعهای از بازیهای کودکانه با جایزهای عظیم. اما این بازیها چیزی بیشتر از یک مسابقه ساده هستند. ۴۵۶ بازیکن با چالشهایی مرگبار روبرو میشوند، جایی که شکست به معنای مرگ است. هر مرحله از بازی الهام گرفته از بازیهای کودکانه کرهای است، اما این بار با پیچشی تاریک و مرگبار.
هوانگ دونگهیوک ایدهی این سریال را از سال ۲۰۰۹ در سر داشت، اما ده سال طول کشید تا نتفلیکس تصمیم به تولید آن بگیرد. جالب است بدانید که برای طراحی لباس کارگران سریال، از ماسکهای شبیه به صورت مورچه الهام گرفته شده بود تا حس یک کلونی واحد را القا کند. همچنین، یکی از چالشبرانگیزترین صحنهها برای بازیگران، مرحله پل شیشهای بود. گرچه ارتفاع واقعی تنها ۱.۵ متر بود، اما حس ترس و استرس بهخوبی به بینندگان منتقل شد.
بودجه تولید این سریال حدود ۲۱.۴ میلیون دلار تخمین زده شده است، به این معنی که بهطور متوسط هر قسمت حدود ۲.۴ میلیون دلار هزینه داشت. با اینکه بودجه نسبتاً معقولی برای سریالی در ژانر بقا و هیجانانگیز بود، موفقیت مالی آن فراتر از انتظار بود. در چهار هفته ابتدایی پس از انتشار، بازی مرکب بیش از ۱.۶۵ میلیارد ساعت تماشا شد و توانست در لیست بهترین سریال های نتفلیکس کره ای و تاریخ نتفلیکس به پربینندهترین سریال تبدیل شود، رکوردی که قبلاً در دست سریال بریجرتون بود.
وقتی صحبت از سریال های معروف نتفلیکس میشود کمتر کسی وجود دارد که اسم سریال ویچر را تاکنون نشنیده باشد، دوره گردی که تنها با اسب خود برای شکار موجوداتی که افراد عادی نمیتوانند آنهارا شکار کنند سفر میکند.
داستان ویچر پیرامون گرالت از ریویا، یک شکارچی جهشیافته و حرفهای هیولاها، میگذرد. گرالت در جهانی زندگی میکند که مردم اغلب از هیولاها خطرناکتر هستند. سرنوشت او به سیری، شاهزادهای با قدرتهای مرموز، و ینفر، یک جادوگر قدرتمند اما پیچیده، گره میخورد. روایت سریال در فصل اول به صورت چندین خط زمانی پیچیده ارائه میشود که در نهایت به هم میرسند. ماجراهای گرالت در این مسیر پر از تعارضهای اخلاقی و نبردهای بزرگ با هیولاهای فیزیکی و معنوی است.
یکی از نکات جالب درباره هنری کویل این است که او به شدت علاقهمند به این نقش بود و از همان ابتدا برای به دست آوردن آن تلاش کرد. در حالی که در ابتدا به او نقشی پیشنهاد نشده بود، کویل بارها از طریق نمایندگانش پیگیر این نقش شد تا اینکه لارن اشمیت هیسریچ، سازنده سریال، پس از آزمودن بیش از ۲۰۰ بازیگر، سرانجام او را برای این نقش انتخاب کرد. هنری کویل خود را کاملاً در این نقش غرق کرد، به طوری که حتی در طول فیلمبرداری نیز تقریباً همیشه یک شمشیر در دست داشت و برای آمادهسازی، از هیچ تمرینی صرف نظر نکرد.
این سریال امتیاز 68 درصدی از سایت روتن تومیتوز و نظرمثبت 89 درصد از بینندگان را توانست کسب کند.
سرقتی بزرگ از یکی از محافظت شده ترین مکانهای کشور تقریبا غیرممکن است، ولی نه برای کسی که هر قدم را پیش بینی کرده.
سریال روایتگر نقشهای است که توسط پروفسور و تیمی از دزدهای حرفهای برای سرقت ضرابخانه سلطنتی اسپانیا طراحی میشود. این گروه با نامهای مستعار شهرهای معروف جهان مانند توکیو، برلین و نایروبی شناخته میشوند و نقشهای دارند که بتوانند بیش از ۲.۴ میلیارد یورو پول چاپ کنند. این سرقت تنها یک سرقت ساده نیست؛ بلکه پروفسور و تیمش به دنبال اجرای یک بیانیه علیه سرمایهداری و نابرابریهای اجتماعی هستند.
یکی از ویژگیهای جالب خانه کاغذی این است که در ابتدا در اسپانیا با استقبال کمتری مواجه شد و حتی قرار بود بعد از فصل اول لغو شود. اما نتفلیکس آن را خریداری کرد و بعد از بازپخش و دوبلهاش در سطح جهانی، سریال به یک پدیده بینالمللی و یکی از سریال های محبوب نتفلیکس تبدیل شد.
سایت گاردین به نقد از این سریال نیز نوشت: اگر بخواهیم از یک درام سرقت که به شکل خاص اسپانیایی باشد نام ببریم، خانه کاغذی همان است. این سریال مثل معادلهای بریتانیاییاش تلخ و واقعگرایانه نیست و مثل نمایشهای جنایی اسکاندیناوی ساده و خلاصه نیست. بلکه، به گفته پینا، Money Heist ریشه در متون بزرگ ادبیات اسپانیایی دارد: "شورش علیه سیستم هم بیپروا است و هم آرمانگرا – این همان دن کیشوت است! با این حال، به نظر من این سریال بیشتر لاتین است تا صرفاً اسپانیایی؛ پرشورتر. از این نظر با ژانر سرقت کامل انگلیسی متفاوت است که خونسردتر، کنترلشدهتر و علمیتر است.
در بین بهترین سریال های نتفلیکس تینیجری غیرممکن است از وندزدی صحبتی نشود، دختری سرد و ساکت که در سیاهی های وجودش سر میکند حال باید با دنیای رنگی بیرون مواجه شود.
داستان حول زندگی وندزدی آدامز میچرخد؛ دختری که پس از اخراج از مدرسه قبلی خود، به آکادمی نورمور، مدرسهای برای افراد ماورایی و عجیب، منتقل میشود. در این مدرسه، وندزدی با چالشهای متفاوتی روبهرو میشود، از جمله تسلط بر قدرتهای روانی خود و حل معمایی مربوط به قتلهای مرموز. در طول مسیر، وندزدی درگیریهای پیچیدهای با همکلاسیهایش، معلمان و حتی خانواده خود پیدا میکند.
سایت اینترنتی راجرایبرت این فیلم را اینگونه نقد کرد: کارگردانان سریال از جنا اورتگا و فیزیک بدنی او بهخوبی استفاده میکنند، بهویژه در صحنه رقص دبیرستان که او توانسته با حفظ طبیعت تاریک خود، صحنه را کاملاً در اختیار بگیرد. و این فقط برای کمدی نیست بیش از یک بار، کوچکی جثه او روی صفحه نمایش نشان داده میشود، بهخصوص وقتی با نیروهایی بسیار بزرگتر از خود روبهرو میشود. این زاویهها به رویاروییهای او قدرت بیشتری میبخشند و او را بهعنوان یک آدم ضعیفتر معرفی میکنند، حتی با اینکه بینش و سرسختی برترش، او را به برنده واضح داستان تبدیل میکند.
چه اتفاقی میافتد وقتی که باد، سرنوشت دو نفر از دو دنیای کاملاً متفاوت را به هم پیوند دهد؟
سریال حول یون سهری، یک وارث ثروتمند اهل کره جنوبی میچرخد که به طور اتفاقی در حین پاراگلایدینگ در کره شمالی سقوط میکند. در اینجا با ری جونگهیوک، یک افسر ارتش کره شمالی، آشنا میشود که تصمیم میگیرد او را پنهان کرده و به او کمک کند تا به کشورش بازگردد. اما همانطور که انتظار میرود، عشق میان این دو نفر شکل میگیرد و داستان با موانع مختلف سیاسی، خانوادگی و اجتماعی پیچیدهتر میشود.
یکی از نکات جالب در مورد تولید سریال این است که تیم تولید از مشاوره کواک مون-وان، یک پناهنده کره شمالی که سابقه خدمت در بخش امنیتی کره شمالی داشت، استفاده کرد تا نمایش زندگی در این کشور به صورت واقعگرایانهتر به تصویر کشیده شود. وی به ایجاد دقت در جزئیات زندگی روزمره در کره شمالی، از جمله پوشش، سبک زندگی و حتی لهجههای محلی کمک کرد.
سقوط بر روی تو موفق شد به یکی از پربینندهترین و بهترین سریال های تاریخ تلویزیون کره تبدیل شود و جایگاه دوم در تاریخ تلویزیون کره از نظر امتیاز بینندگان را کسب کرد. همچنین، این سریال به عنوان نقطه عطفی در سبک درامهای عاشقانه کرهای شناخته شد که توانست مرزهای فرهنگی و سیاسی را در هم بشکند و در سطح جهانی محبوبیت کسب کند.
این سریال با کسب امتیار 97 درصد از بینندگان و امتیاز 100 درصدی از سایت معروف روتن تومیتوز به یکی از بهترین سریال های نتفلیکس عاشقانه تبدیل شد.
هر قسمت از آینه سیاه یک داستان مستقل دارد که عمدتاً در دنیایی نزدیک به آینده یا حتی زمان حال، اما با تکنولوژیهایی که هنوز ساخته نشدهاند، اتفاق میافتد. تمرکز سریال بر تأثیرات بالقوه و خطرناک این فناوریها بر جامعه و زندگی انسانهاست. برای مثال، قسمت معروف سان جونیپرو داستانی عاشقانه در یک واقعیت مجازی روایت میکند که به شکلی نادر، پایانی نسبتاً خوش دارد؛ در حالی که دیگر قسمتها مانند یو اس اس کالیستر و نوس دایو نقدهایی تند بر شبکههای اجتماعی و وسواس مدرن بر رتبهبندی و ظاهر مجازی دارند.
یکی از ویژگیهای برجسته این سریال، تنوع بازیگران و داستانهاست. برای مثال، قسمت پانزده میلیون امتیاز، با بازی دنیل کالویا، باعث شد که کارگردان جوردن پیل او را برای نقش اصلی فیلم برو بیرون انتخاب کند. همچنین، سان جونیپرو در ابتدا قرار بود داستان یک زوج غیرهمجنس باشد، اما به لطف تغییر در حین نگارش، به یکی از محبوبترین قسمتهای سریال تبدیل شد و جایزه جی ال ای ای دی را نیز به دست آورد.
آینه سیاه با نگاهی هوشمندانه و تاریک به آینده، همچنان یکی از محبوب ترین سریال های برتر نتفلیکس است که هر قسمت آن تماشاگر را به دنیایی پیچیده و ناآشنا میبرد، جایی که فناوری بیش از آنکه به انسان کمک کند، به رقیب و دشمن او تبدیل میشود.
وقتی دنیایی موازی پشت گوشههای تاریک زندگی عادی قرار داشته باشد، چه کسی جرأت میکند به آن قدم بگذارد؟
اتفاقات عجیب داستان ناپدید شدن ویل بایرز، نوجوانی ۱۲ ساله، را روایت میکند که ناگهان در حین دوچرخهسواری ناپدید میشود. دوستان و خانواده او، بهویژه مادرش جویس و گروهی از دوستان نزدیکش، به دنبال پیدا کردن او هستند. اما در این جستجو، آنها با دنیای وارونه، دنیایی موازی که پر از موجودات وحشتناک و خطرناک است، مواجه میشوند. همچنین، در این میان با دختری مرموز به نام یازده آشنا میشوند که دارای قدرتهای فراطبیعی است و به آنها در کشف حقیقت کمک میکند.
یکی از نکات جالب درباره سریال این است که الهام گرفته از پروژه مونتاوک، یک تئوری توطئه واقعی درباره آزمایشات دولتی آمریکا است که گفته میشود روی کودکان انجام شده است. همچنین، میلی بابی براون در ابتدا توسط استیون کینگ برای بازی در این سریال پیشنهاد شد، پس از اینکه او استعداد بازیگریاش را در سریال دیگری دید و از آن تمجید کرد. نکته جالب دیگر اینکه سریال قرار بود ابتدا یک آنتولوژی باشد، اما به لطف موفقیت شخصیتها و داستان، برادران دافر تصمیم گرفتند تا ماجراهای هاوکینز را ادامه دهند.
سریال اتفاقات عجیب تاکنون جوایز متعددی دریافت کرده است، از جمله جوایز امی برای بازیگری و تدوین. همچنین، به دلیل بازیهای درخشان، فضاسازی نوستالژیک و موسیقی متن فوقالعاده، این سریال به یکی از پدیدههای فرهنگی دهه تبدیل شده است.
اتفاقات عجیب با ترکیب ترس، هیجان، و عناصر نوستالژیک دهه ۸۰، توانسته مخاطبان مختلف از سراسر جهان را جذب کند و همچنان یکی از پربینندهترین سریال های نتفلیکس باقی مانده است.
زمانی که حقیقت پشت پرده یک نظام پیچیده ناعادلانه پنهان میشود، یک نفر برای دادخواهی باید بجنگد.
ماجرا از سال ۱۹۸۹ آغاز میشود، زمانی که یک زن در پارک مرکزی نیویورک مورد حمله قرار گرفت و به دنبال آن، پنج نوجوان آفریقایی-آمریکایی و لاتین از هارلم، به نامهای آنتون مککری، کوری وایز، یوسف سلام، ریموند سانتانا و کوین ریچاردسون، به ناحق متهم شدند. در روند بازجویی و محاکمه، این پسران بدون حضور والدین یا وکلای خود مجبور به اعترافاتی شدند که بعدها مشخص شد همگی تحت فشار بهدست آمدهاند. این سریال با بازگویی داستان واقعی این پنج پسر، تلاشهای خانوادههای آنان برای اثبات بیگناهی، و سرانجام لغو محکومیت آنها در سال ۲۰۰۲، عدالتطلبی و مبارزه با نژادپرستی را به نمایش میگذارد.
یکی از نکات جالب درباره جارل جروم این است که او بهطور ویژه برای بازی در هر دو نقش جوانی و بزرگسالی کوری وایز انتخاب شد. ابتدا انتظار میرفت دو بازیگر برای این نقش به کار گرفته شوند، اما اجرای بینظیر جروم سبب شد که دوورنی تصمیم بگیرد او را برای هر دو سنین این شخصیت انتخاب کند.
سریال وقتی آنها ما را میبینند پس از پخش بهشدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و موفق به کسب جایزه امی برای بهترین بازیگر نقش اصلی شد که به جارل جروم برای بازی در نقش کوری وایز تعلق گرفت. این سریال همچنین به خاطر بازتاب مسائل نژادی و ناعادلانه سیستم حقوقی آمریکا، در محافل بینالمللی تحسین شد و به یکی از بهترین مینی سریال های نتفلیکس در جهان تبدیل شد.
سخن پایانیبهترین سریال های نتفلیکس با قدرت روایتگری و پرداختن به موضوعات جهانی، نشان میدهند که تلویزیون و سینما تنها برای سرگرمی نیستند؛ بلکه ابزارهایی قدرتمند برای بررسی جوامع، هویتها، و حتی مسائل روزمره ما هستند (هرچند گاهی این پلتفرم با شور کردن این نگرش توانسته برخی از شاهکارها مانند ارباب حلقهها را مقدار قابل توجهی تخریب کند). مهم نیست که به کدام ژانر علاقه دارید، سریالهایی که معرفی شدند، همگی دلیلی دارند که شما را به تماشای هر قسمت از آنها دعوت کنند؛ از نمایش چهرههای پنهان ناعدالتی گرفته تا کاوش در دنیای تخیلی هیولاها و ماجراجوییهای غیرمنتظره.