بهترین سریال های کره ای نتفلیکس؛ سرگرمی با کیدراماهای Netflix

یک دهه پیش، اگر کسی درباره بهترین سریال های کره ای نتفلیکس صحبت میکرد، احتمالا تصویری از درامهای عاشقانه با داستانهای کلیشهای و موسیقی متن احساسی در ذهن داشتید. اما امروز، این صنعت از مرزهای بومی خود فراتر رفته و به پدیدهای جهانی تبدیل شده است. کره جنوبی با ظرافتی مثالزدنی توانسته است قواعد بازی را تغییر دهد و نشان دهد که میتوان درامی ساخت که نهتنها قلب بینندگان محلی، بلکه تپشهای فرهنگی جهان را هم تسخیر کند.
پلتفرمهایی مانند نتفلیکس در این مسیر نقش مهمی ایفا کردهاند؛ فضایی که به نویسندگان، کارگردانان و بازیگران اجازه داده تا داستانهایی جسورانه، متفکرانه و گاه وحشیانه را برای مخاطبان بینالمللی به نمایش بگذارند. نتیجه؟ مجموعهای از آثار که از تریلرهای پرتنش گرفته تا درامهای اجتماعی، از وحشتهای کلاسیک تا فانتزیهای تاریخی، طیف گستردهای از سلیقهها را پوشش میدهد.
از بازی مرگبار در "بازی مرکب" گرفته تا انتقام آرام اما ویرانگر در "افتخار"، از زامبیهای سرکش "پادشاهی" تا کابوسهای آخرالزمانی "خانه شیرین"، این سریالها یک چیز را ثابت میکنند: کرهایها استاد روایت قصههایی هستند که ما را در تاریکی خودشان غرق میکنند، اما درست زمانی که فکر میکنیم همهچیز از دست رفته، دریچهای به نور را برایمان باز میکنند.
بهترین سریال های کره ای نتفلیکس
این مقاله به معرفی ده مورد از بهترین سریال های کره ای نتفلیکس میپردازد؛ آثاری که نهتنها سرگرمکننده هستند، بلکه چیزی فراتر از لحظاتی گذرا برای مخاطب به جا میگذارند. سریالهایی که شما را مجبور میکنند بعد از پایانشان برای دقایقی، شاید حتی ساعتها، روی مبل بنشینید و به چیزی که تماشا کردید فکر کنید.
یک بازی ساده، یک زمین بازی رنگارنگ، و قوانینی که همه از کودکی بلدند. اما وقتی سوت آغاز به صدا درمیآید، چیزی بهجز بقا اهمیت ندارد. سریال کره ای رتبه اول نتفلیکس، بازی مرکب (Squid Game) یکی از آن معدود سریالهایی است که در همان دقایق اول، مخاطب را در چنگال خود میگیرد و تا لحظهی آخر، رها نمیکند. ترکیبی از هیجان، وحشت و نقد اجتماعی، در بستری که در نگاه اول بیخطر به نظر میرسد اما بهزودی تبدیل به کابوسی میشود که قابل فرار نیست.
این سریال که در سال ۲۰۲۱ از نتفلیکس منتشر شد، مرزهای زبان و فرهنگ را شکست و به سریعترین و پربینندهترین سریال تاریخ این پلتفرم تبدیل شد. در دنیایی که بسیاری از مردم درگیر مشکلات مالی و فاصلهی طبقاتیاند، داستانی دربارهی افرادی که برای فرار از بدهی و فلاکت، به یک بازی مرگبار تن میدهند، بیش از یک داستان تخیلی به نظر میرسد؛ انگار که به تصویری از واقعیت تلخ جهان مدرن خیره شدهایم.
این سریال نهتنها اولین اثر غیرانگلیسیزبانی بود که جایزهی امی بهترین سریال درام را دریافت کرد، بلکه بازیگرانش نیز در سطح جهانی به ستاره تبدیل شدند. اما موفقیت واقعی آن شاید چیزی فراتر از جوایز و آمار باشد: این سریال تصویری از دنیایی را به نمایش گذاشت که از قضا، از همیشه واقعیتر به نظر میرسد.



انتقام، وقتی به درستی پخته شود، سرد و بیرحم است. اما در افتخار (The Glory)، انتقام نهتنها سرد است، بلکه حسابشده، بینقص و نفسگیر اجرا میشود؛ مثل حرکتی استادانه روی صفحهی یک بازی استراتژیک، جایی که هر مهره دقیقاً همان جایی قرار میگیرد که باید باشد.
این درام انتقامی محصول نتفلیکس، روایتی دربارهی زخمهایی است که نه با زمان، نه با پشیمانی، و نه حتی با فراموشی التیام پیدا میکنند. مون دونگ-اون، قهرمان (یا شاید ضدقهرمان؟) این قصه، با بردباری وحشتناک و هوشمندی بیرحمانهای، برنامهای را طرح میکند که سالها به طول میانجامد. برخلاف داستانهای رایج انتقام، اینجا خبری از خشونتهای ناگهانی یا واکنشهای احساسی نیست. افتخار قصهی زنی است که زخمهایش را نه بهعنوان یک ضعف، بلکه بهعنوان سلاحی برای ساختن آیندهای جدید به کار میگیرد.
این عنوان از بهترین سریال های نتفلیکس کره ای نهتنها موفق شد به یکی از پربینندهترین آثار نتفلیکس در سال ۲۰۲۳ تبدیل شود، بلکه در جوایز هنری بکسانگ و جوایز آکادمی خلاقیت آسیایی هم تحسین شد.
سایت د سکند دیسکاوری که در زمینه سریال های کره ای فعالیت میکند در باره این سریال نوشته:
در ابتدا کمی ناخوشایند بود، اما خوشحالم که آن را تا انتها تماشا کردم. هشت قسمت اول به خوبی زمینهسازی شده بودند و این موضوع اجرای انتقام در هشت قسمت دوم را تقویت کرد. نحوه اجرای انتقام بهخوبی انجام شده بود. همچنین، نویسندگی بسیار قوی بود و دیالوگهای "مون دونگ" بهخوبی احساسات او را به تصویر میکشیدند.
هیچکس انتظار ندارد روزی که در مدرسهاش گیر میکند، زنگ آخر، پایان دنیا باشد. اما در همه ما مردهایم (All of Us Are Dead)، زنگ آخر چیزی فراتر از یک امتحان سخت یا یک درس خستهکننده است؛ این زنگ پایان هر چیزی است که این دانشآموزان تا دیروز عادی میدانستند. این سریال کرهای محصول نتفلیکس که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد، رویکردی تازه به ژانر زامبی ارائه میدهد؛ نه از آن مدلهایی که با قهرمانهای آموزشدیده و اسلحههای پر زرقوبرق پر شده، بلکه یک کابوس واقعی که در راهروهای یک دبیرستان معمولی اتفاق میافتد. دانشآموزان که تا دیروز نگران نمرات امتحان بودند، حالا باید با قانون جدیدی کنار بیایند: یا فرار کن، یا بمیر.
اما آنچه همه ما مردهایم را خاص میکند، فقط زامبیهایش نیستند. این سریال کره ای نتفلیکس، به شکلی بیرحمانه اما واقعی، بقا، قلدری، دوستی و حتی سیاست را درون دیوارهای یک مدرسهی قرنطینهشده بررسی میکند. جایی که نهتنها هیولاهای خونخوار، بلکه بیرحمیهای انسانی هم به همان اندازه خطرناک هستند. با اقتباس از وبتون محبوب «Now at Our School»، این سریال توانست در همان هفتهی اول انتشار، یکی از پربینندهترین آثار نتفلیکس شود و موجی از تحسین و هیجان را در میان علاقهمندان ژانر وحشت به راه بیندازد. اگر قطار بوسان استاندارد جدیدی برای زامبیهای کرهای تعیین کرد، همه ما مردهایم نشان داد که مدرسهی هیوسان، جایی است که ترس واقعاً زنده میشود.



انتقام چیزی نیست که از روی هوس انجام شود. باید در تار و پودت تنیده شود، باید هر قدمی که برمیداری، هر نفسی که میکشی، بوی انتقام بدهد. در نام من (My Name)، سریالی که در سال ۲۰۲۱ از نتفلیکس منتشر شد، انتقام نهتنها یک انگیزه، بلکه هویت شخصیت اصلی است؛ و همین هویت، او را به دنیایی پر از خشونت، خیانت و بیرحمی میکشاند.
این سریال اکشن-جنایی، داستان زنی جوان را روایت میکند که پس از مرگ پدرش، تنها یک هدف در سر دارد: پیدا کردن قاتل و گرفتن انتقام، به هر قیمتی. اما راهی که انتخاب میکند، چیزی فراتر از یک تعقیب و گریز ساده است. او نام و هویت خود را کنار میگذارد و به عنوان یک مأمور مخفی به قلب خطر نفوذ میکند. در این مسیر، نهتنها دشمنان، بلکه حقیقتی که زیر لایههای فریب و خشونت پنهان شده است، او را به چالش میکشد.
با وجود موفقیت بزرگ در سطح جهانی، این سریال در کرهی جنوبی با واکنشهای متفاوتی روبهرو شد. برخی منتقدان از خشونت بیپردهی آن انتقاد کردند، اما در سطح بینالمللی، نام من بهعنوان یکی از بهترین سریال های کره ای Netflix سال ۲۰۲۱ شناخته شد و در میان لیستهای برترین سریالها قرار گرفت. همچنین، موسیقی متن آن، بهویژه ترانهی "My Name" با اجرای Swervy، به یکی از نمادهای این سریال تبدیل شد.
خانهای که باید پناهگاه باشد، به کابوسی تبدیل شده است که راه فراری از آن نیست. در خانه شیرین (Sweet Home)، دیوارها نه امنیت میدهند و نه آرامش؛ بلکه تنها چیزی که بین ساکنان و سرنوشت وحشتناکشان قرار دارد، امیدی شکننده است.
این سریال که در سال ۲۰۲۰ از نتفلیکس منتشر شد، نهتنها ژانر وحشت را با اکشن و درام ترکیب میکند، بلکه وحشتی را به تصویر میکشد که از درون انسانها نشأت میگیرد. برخلاف بسیاری از داستانهای هیولامحور، اینجا هیولاها فقط دشمنان خارجی نیستند، بلکه خود آدمها نیز کمکم در حال تبدیلشدن به چیزی هستند که از آن وحشت دارند. مرز میان انسانیت و هیولا بودن آنقدر باریک است که در هر لحظه ممکن است یکی از شخصیتها از این مرز عبور کند.
از نظر موفقیت، خانه شیرین یکی از اولین سریال ترسناک کره ای نتفلیکس بود که در فهرست ۱۰ برنامهی پربینندهی پلتفرم در آمریکا قرار گرفت؛ اتفاقی نادر که نشان داد وحشت کرهای، همانقدر که در قطار بوسان جهانی شد، میتواند در کالبد سریال هم بدرخشد. همچنین، موسیقی متن سریال، بهویژه قطعات استفادهشده در صحنههای اوج، به درستی حس ناامیدی و وحشت را منتقل میکنند، بدون اینکه به کلیشههای ژانر محدود شوند.
وقتی مرگ دیگر پایانی ندارد، تاریخ هم مسیر تازهای پیدا میکند. پادشاهی (Kingdom) یکی از آن سریالهایی است که نشان میدهد اگر زامبیها قرار بود در تاریخ واقعی بشریت حضور داشته باشند، جهان چه سرنوشتی پیدا میکرد. این سریال که در سال ۲۰۱۹ از نتفلیکس منتشر شد، ترکیبی است از درام تاریخی، وحشت و سیاست؛ و این دقیقاً همان ترکیبی است که آن را از هر سریال زامبیمحوری که تاکنون دیدهایم، متمایز میکند.
ماجرا در دوران سلسلهی چوسان میگذرد، جایی که ولیعهدی مغضوب، در تلاش برای کشف حقیقتی است که پشت پردهی بیماریای مرموز پنهان شده؛ بیماریای که مردگان را دوباره زنده میکند، اما نه به شکلی که کسی آرزویش را داشته باشد. در حالی که تهدیدی کهن در حال نابود کردن کشور است، دربار همچنان درگیر بازیهای قدرت و دسیسههای سیاسی است، و همین باعث میشود سریال، نه فقط یک اثر ترسناک، بلکه یک تریلر سیاسی نفسگیر هم باشد.
تفاوت بزرگ Kingdom با دیگر آثار زامبیمحور، ریشهیابی هوشمندانهی تاریخی آن است. برخلاف اکثر فیلمها و سریالهایی که این موجودات را محصول اشتباهات علمی یا فجایع مدرن میدانند، اینجا زامبیها بهعنوان بخشی از تاریخ دیده میشوند؛ یک بلای قدیمی که در تاریکی سیاستهای فاسد و جاهطلبیهای پنهان، بار دیگر بیدار شده است.
این سریال، اولین اثر کرهای نتفلیکس بود که در سطح جهانی موفق شد توجه گستردهای را به خود جلب کند و پس از انتشار، نهتنها با استقبال گرم منتقدان روبهرو شد، بلکه توانست یکی از بهترین سریال های کره ای نتفلیکس در آن سال باشد. موفقیت آن به حدی بود که نتفلیکس فوراً تولید فصل دوم و یک اسپینآف مستقل به نام "Kingdom: Ashin of the North" را تأیید کرد.



اگر روزی به شما بگویند دقیقاً چه زمانی و چطور خواهید مرد، چه کار میکنید؟ دعا میکنید، فرار میکنید یا سرنوشت را میپذیرید؟ عازم جهنم (Hellbound) از همان لحظهی اول، با این سوال هولناک بیننده را به دام میاندازد و تا آخرین دقیقه، رهایش نمیکند.
این سریال کرهای که در سال ۲۰۲۱ از نتفلیکس منتشر شد، اثری درخشان از یئون سانگ-هو، کارگردان قطار بوسان است؛ اما برخلاف آن فیلم که زامبیها کابوس اصلی بودند، در عازم جهنم، خود انسانها و باورهایشان تبدیل به بزرگترین تهدید میشوند. داستان در دنیایی میگذرد که موجودات غولپیکر از ناکجاآباد ظاهر میشوند تا کسانی را که "محکوم به جهنم" شدهاند، به سرنوشتی وحشتناک بفرستند. اما سؤال اصلی اینجاست: چه کسی تعیین میکند که چه کسی سزاوار رفتن به جهنم است؟
نکتهی جالب اینجاست که عازم جهنم نخستین و یکی از بهترین سریال های کره ای نتفلیکس بود که در جشنواره فیلم تورنتو (TIFF) به نمایش درآمد؛ نشانهای از آنکه این اثر، چیزی فراتر از یک درام سادهی کرهای است. همچنین، در جشنواره فیلم بوسان و جشنواره فیلم لندن BFI نیز مورد توجه قرار گرفت و نقدهای مثبت زیادی دریافت کرد. موفقیت سریال به حدی بود که خیلی زود، فصل دوم آن تأیید شد.
سایت نقد و برسی سریال IGN در باره این عنوان مینویسد:
"عازم جهنم" ممکن است بینهایت تاریک باشد، اما تمرکز بیرحمانه و دقیق آن بر ریاکاری انسان و وحشت انجیلگرایانه، یک درام بسیار جذاب را به نمایش میگذارد که بدون هیچ ملاحظهای تاریکی واقعی ما را افشا میکند. این رویکرد واقعگرایانه به عناصر فراطبیعی، یکی از تاریکترین اما در عین حال رضایتبخشترین سریال های نتفلیکس در سال ۲۰۲۱ را ارائه میدهد.



اگر بدنت متعلق به تو نباشد، اگر ذهن و ارادهات دیگر تحت کنترلت نباشد، آیا هنوز هم انسان هستی؟ این سوال هولناکی است که انگل: خاکستری (Parasyte: The Grey) در همان دقایق اولش در ذهن بیننده میکارد؛ و دیگر هرگز اجازه نمیدهد که فراموشش کند.
این سریال، جدیدترین اقتباس از مانگای Kiseijuu (انگل) اثر هیتوشی ایواکی است، اما این بار به جای ژاپن، داستان را به خاک کرهی جنوبی میبرد. یئون سانگ-هو، خالق قطار بوسان و عازم جهنم، این بار دنیایی ساخته که هم علمیتخیلی است، هم ترسناک، و هم پر از فلسفهی تلخ دربارهی بقا و هویت. داستان، روایت مردمانی است که بدنشان تسخیر میشود؛ نه توسط بیماری، نه توسط زامبی، بلکه توسط انگلهایی که آرام و بیصدا، از درون انسانها را به موجودات دیگری تبدیل میکنند. اما مشکل اینجاست: انسان واقعی کدام است؟ موجودی که بدن را کنترل میکند، یا ذهنی که در تلاش است زنده بماند؟
برخلاف نسخههای قبلی این داستان، انگل: خاکستری مسیر جدیدی را طی میکند. سریال نهتنها اکشن و ترس را بهخوبی ترکیب کرده، بلکه با پرداختن به روانشناسی وحشت از دست دادن کنترل، لایهای عمیقتر از اضطراب را به بیننده منتقل میکند. قهرمان این داستان، به جای مقاومت در برابر انگل، در تلاش است تا با آن همزیستی کند. اما در جهانی که انسانها انگلها را تهدید میدانند، آیا همزیستی اصلاً ممکن است؟ یا تنها راه زنده ماندن، جنگیدن است؟ با کارگردانی استادانهی یئون سانگ-هو، جلوههای ویژهی بینقص و خشونتی که به شکلی هوشمندانه در داستان تنیده شده، این سریال نتفلیکس کره ای جدید چیزی فراتر از یک بازسازی سادهی مانگایی معروف است؛ این یک بازتعریف جسورانه از وحشتی است که درون خودمان پنهان کردهایم.
تاریکی همیشه در سایهها پنهان نمیشود، گاهی درست جلوی چشمانمان ایستاده است. موجود گیونگسونگ (Gyeongseong Creature) با همین ایدهی ترسناک شروع میشود؛ داستانی که در پسزمینهی یکی از تاریکترین دورههای تاریخ کره، ترس را به شکل جدیدی تعریف میکند.
سریال ما را به سال ۱۹۴۵، دوران اشغال ژاپن میبرد، جایی که کرهی تحت استعمار، درگیر ظلم و سرکوب است. اما در کنار این وحشت واقعی، چیزی بسیار عمیقتر و ناشناختهتر در سایهها کمین کرده است. در مرکز داستان، مردی به نام جانگ ته-سانگ (پارک سئو-جون) و یون چه-اوک (هان سو-هی) قرار دارند؛ دو فرد از دنیایی کاملاً متفاوت که در یک ماجراجویی مشترک، با پدیدهای روبهرو میشوند که بهسادگی نمیتوان برای آن توضیحی پیدا کرد.
طراحی صحنه و لباس در این سریال یکی از نقاط قوت برجستهی آن است. هر فریم بهدقت ساخته شده تا فضای تاریخی گیونگسونگ را با جزئیاتی خیرهکننده بازسازی کند، از خیابانهای پر از دود گرفته تا ساختمانهای استعماری که در آنها، کابوسهایی فراتر از تصور جریان دارند. از نظر فنی، موجود گیونگسونگ یکی از گرانترین پروژههای نتفلیکس کره محسوب میشود و این موضوع در جلوههای ویژهی آن کاملاً مشهود است. موجودات داستان با ترکیبی از جلوههای بصری مدرن و تکنیکهای سنتی ترس خلق شدهاند، که نتیجهی آن، موجوداتی است که نهتنها ترسناک، بلکه غیرقابلپیشبینی و عمیقاً نگرانکنندهاند.
گاهی زندگی به جای لیمو، نارنگی به تو میدهدو شاید همین تفاوت کوچک، مسیر سرنوشت را تغییر دهد. وقتی زندگی به تو نارنگی میدهد (When Life Gives You Tangerines) از آن دسته سریالهایی است که در ظاهر آرام و شیرین به نظر میرسد، اما لایههای عمیقتری دارد که هرچه بیشتر در آن فرو بروی، بیشتر تو را درگیر میکند.
این درام کرهای که در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد، ما را به یکی از زیباترین اما پرآشوبترین دورههای تاریخ کره میبرد: دههی ۱۹۵۰، در جزیرهی ججو، جایی که طبیعت در اوج شکوه خود است، اما زندگی مردم آنچنان ساده نیست. در میان باغهای نارنگی و بادهای شور دریا، داستان زندگی اوه ئه-سون و یانگ گوان-شیک شکل میگیرد؛ دو نفری که عشق، سرنوشت، و انتخابهایشان، آنها را به مسیرهایی میکشاند که نهتنها آیندهی خودشان، بلکه دنیای اطرافشان را تغییر میدهد.
اما این سریال فقط یک داستان عاشقانهی تاریخی نیست. وقتی زندگی به تو نارنگی میدهد با پرداختی دقیق به واقعیتهای اجتماعی آن زمان، مرز بین رویا و واقعیت را از بین میبرد. زنان در تلاش برای استقلال، خانوادههایی که میان سنت و مدرنیته گیر افتادهاند، و جنگی که هنوز سایهاش را از سر مردم برنداشته است. این عنوان از بهترین سریال های کره ای نتفلیکس 2025 بهخوبی نشان میدهد که چگونه تاریخ، حتی در کوچکترین لحظات شخصی، خود را نشان میدهد.
سخن پایانیدر سالهای اخیر، سریالهای کرهای از مرزهای جغرافیایی عبور کردهاند و به پدیدهای جهانی تبدیل شدهاند. آنها نهتنها روایتهای تازه و منحصربهفردی ارائه میدهند، بلکه از لحاظ کیفیت تولید، بازیگری، و حتی پیامهای اجتماعی، به استانداردهای جدیدی در صنعت سرگرمی دست یافتهاند.
از هیجان مرگبار بازی مرکب تا انتقام نفسگیر افتخار، از کابوسهای زامبیوار پادشاهی و همه ما مردهایم تا ترس فلسفی عازم جهنم؛ هر یک از این سریالها چیزی بیش از یک تجربهی سادهی تماشا هستند. آنها داستانهایی هستند که ذهن را درگیر میکنند، احساسات را به چالش میکشند و حتی گاهی باعث میشوند بعد از پایان سریال، برای لحظاتی در سکوت به آنچه دیدهایم فکر کنیم.
اگر هنوز وارد دنیای این سریالها نشدهاید، شاید حالا بهترین زمان باشد. چه بخواهید یک داستان احساسی، یک تریلر پرتنش یا یک وحشت آخرالزمانی را تجربه کنید، در میان این آثار همیشه چیزی برای کشف کردن وجود دارد. پس آمادهی سفر شوید؛ سفری که از صفحهی نمایش شما آغاز میشود، اما تا مدتها در ذهنتان باقی خواهد ماند.