بهترین سریال های مارول؛ زمانی بیشتر با قهرمانان
0/10
دنیای بهترین سریال های مارول جایی است پر از داستان های متنوع و هیجان انگیز که هر کسی با هر سلیقهای را میتواند مجذوب خود کند. این سریالها فقط مجموعهای از قسمتهای تلویزیونی نیستند؛ بلکه هر کدام از آنها دریچهای به یک دنیای تازه و پر از چالشهای جدید، شخصیتهای پیچیده و داستانهایی است که تا مدتها در ذهن مخاطب میماند. از صحنههای اکشن خیرهکننده گرفته تا لحظات احساسی و تصمیمات حیاتی، هر سریال مارول یک سفر جدید به قلب دنیای ابرقهرمانان است. سریالهای مارول، برخلاف آنچه ممکن است به نظر برسد، فقط بر پایه صحنههای اکشن بنا نشدهاند. پس اگر به دنبال مجموعهای هستید که علاوه بر هیجان، عمق داستان و شخصیتهای جذاب هم داشته باشد، سریالهای مارول بهترین انتخاب هستند.
بهترین سریال های مارول
هر کدام از سریالهای مارول، مانند یک قطعه از یک پازل بزرگ هستند که وقتی کنار هم قرار میگیرند، تصویری کامل و نفسگیر از دنیای مارول را به نمایش میگذارند، دنیایی چند بعدی که شما را با جلوههای ویژهی هنرمندانه به قلب داستانهای قهرمانی میبرد. حالا وقت آن رسیده است که سفری به این جهان پر از شگفتی کنیم و با برخی از بهترین سریالهای مارول آشنا شویم. آمادهاید؟ در نظر داشته باشید که برای این مقاله تیزرهای تخصصی و آلبوم عکسهای مرتبط تهیه شده که امیدواریم برای شما مفید واقع شوند، همچنین شما میتوانید در سایت رسمی پاراج به فیلم مورد علاقه خود در این مقاله امتیاز دهید.
7.2/10
6/10
قبل از مقابله با مشکلات اطراف بهتر است به خودمان رجوع کنیم و زخمهای گذشته را التیام ببخشیم.
مردی که پس از یک آزمایش نادرست در زندان، به قدرتی فرا بشری و پوستی غیرقابل نفوذ دست مییابد. او که ابتدا میخواهد گذشتهاش را پشت سر بگذارد و زندگی آرامی داشته باشد، با تهدیدهای جنایی و فساد در هارلم روبهرو میشود و تصمیم میگیرد با این مشکلات مقابله کند. لوک کیج باید با شیاطین درونی و دشمنان بیرونی خود روبهرو شود و در عین حال هویت خود را به عنوان یک قهرمان پیدا کند.
نکتهای دیگر که شاید کمتر کسی بداند این است که کوئنتین تارانتینو، کارگردان مشهور هالیوود، به شدت به شخصیت لوک کیج علاقه داشت و در دهه ۹۰ میلادی برنامه داشت که یک فیلم سینمایی براساس این شخصیت بسازد. تارانتینو حتی قصد داشت لارنس فیشبرن را برای نقش لوک کیج انتخاب کند، اما دوستان او که طرفداران کتابهای کمیک بودند، وی را متقاعد کردند که وسلی اسنایپس برای این نقش مناسبتر است. البته، این اختلاف نظر باعث شد که تارانتینو از این پروژه منصرف شود و بهجای آن فیلم معروف پالپ فیکشن را بسازد.
در بین سریال های Marvel فیلمنامه این سریال توجه بسیاری را به خود جلب کرده، امتیاز مخاطبان آن در سایت روتن تومیتوز 67 درصد و امتیاز منتقدان نیز 90 درصد است.
7.2/10
6/10
چهار ابرقهرمان که هر کدام داستانهای زندگی خود را دارند در یک فیلم دورهم جمع شدهاند تا بتوانند بر دشمنی بزرگ چیره شوند.
داستان سریال درباره این چهار ابر قهرمان است که به دلایلی جداگانه با یکدیگر برخورد میکنند و در نهایت مجبور میشوند همکاری کنند تا در برابر سازمانی مرموز به نام «دست» بایستند. دردویل با مهارتهای مبارزهای و روحیه جنگجوییاش، جسیکا جونز با قدرت فوق بشری و ذهن تیزبین خود، لوک کیج با پوست غیرقابل نفوذ و مشت آهنین با نیروی اسرارآمیز خود، همگی در یک تیم قرار میگیرند. اگرچه هر کدام از آنها در ابتدا با شک و تردید به این همکاری نگاه میکنند، اما در نهایت به یک اتحاد تبدیل میشوند که توانایی شکستناپذیری را به رخ میکشد.
یکی از حقایق جالب سریال مدافعان این است که در یکی از صحنهها، عکس استن لی، خالق بسیاری از شخصیتهای مارول، روی دیوار یک ایستگاه پلیس قابل مشاهده است؛ جزئیاتی که طرفداران پرشور مارول همیشه عاشق آن هستند. علاوه بر این، در تیزر اولیه سریال، یک آدرس اینترنتی پنهان شده بود که طرفداران را به وبسایتی با اطلاعاتی درباره این سریال هدایت میکرد، حرکت هوشمندانهای که از تواناییهای مارول در جذب مخاطبهای خود به بهترین شکل ممکن پرده برداشت.
در لیست سریال های مارول، تیم مدافعان همیشه شامل اعضای ثابت نبوده است و شخصیتهای مختلفی در طول زمان به این گروه پیوستهاند. با این حال، سریال مدافعان برای اولین بار این چهار قهرمان پرطرفدار دنیای مارول را کنار هم قرار داد تا ترکیبی بینظیر از اکشن، درام و نبردهای حماسی را به مخاطب ارائه دهد.
7.5/10
10/10
در فیلمها و سریال های دنیای مارول همیشه یک ابرقهرمان برای نجات شهر وجود داشته است اما در این سریال داستان فرق میکند. این افراد نیازی به قدرت ماورائی برای نجات دیگران ندارند.
داستان سریال به کاوش در دنیای ماموریتهای مخفی میپردازد، جایی که این تیم باید از جهان در برابر تهدیدات ناشناختهای که فراتر از ابرقهرمانهاست محافظت کنند. با ورود شخصیتهای جدیدی همچون گوست رایدر در فصل چهارم و حتی سفرهای فضایی در فصل پنجم، این سریال موفق شد هر فصل داستانی جدید و هیجانانگیز ارائه دهد.
اما یکی از نکات جالب، این است که شخصیت گوست رایدر به دلیل هزینههای سنگین جلوههای ویژه، خیلی زود از داستان کنار گذاشته شد. سریال ماموران شیلد در کنار داستانهای جذاب خود، حقایق جالبی دارد. برای مثال، بیشتر صحنههای فضایی و موجودات بیگانه در فصل پنجم بهطور دیجیتالی به سریال افزوده شدند، در حالی که بازیگران در زمان فیلمبرداری هیچکدام از این عناصر را نمیدیدند.
سایت اینترنتی گاردین به نقد از این فیلم نوشت: این ارتباط که با شوخیهای کنایهآمیز شروع شده، باعث شده شخصیتها پیچیدهتر شوند. این گروهی هستند که با هم گیر افتادهاند، اما حاضرند برای یکدیگر جان بدهند، چه در پناهگاههای زیرزمینی باشند و چه در هواپیمای جاسوسیشان. حتی در دنیایی که همیشه راهحلی پیدا میشود، کارهایشان عواقب واقعی و طولانیمدتی دارد و احساس گناه مدام باعث تصمیمگیریشان میشود – درست مثل روشی که سریال به خوبی از آن استفاده کرده بود.
7.5/10
7/10
گاهی برای انجام کاری بزرگ و تبدیل شدن به یک قهرمان، تنها یک تیر کمان کافیاست.
سریال در زمانی جریان دارد که کلینت بارتون قصد دارد تعطیلات کریسمس را با خانوادهاش بگذراند، اما گذشتهاش به عنوان رونین دوباره به سراغش میآید. در این میان، کیت بیشاپ، دختری جوان و بااستعداد که بارتون را به عنوان الگوی خود انتخاب کرده، وارد داستان میشود و بارتون مجبور میشود برای مقابله با دشمنان گذشتهاش با او همکاری کند. این دو، با همدیگر با گروههای مافیایی از جمله مایا لوپز، شخصیت ناشنوا و قویاراده روبرو میشوند.
یکی از جذابترین حقایق پشت صحنه این سریال این است که جرمی رنر و هیلی استاینفلد برای هماهنگی بهتر با الاکوآ کاکس، بازیگر ناشنوا، زبان اشاره آمریکایی را یاد گرفتند. همچنین، جالب است بدانید که این سریال ابتدا بهعنوان یک فیلم در قرارداد رنر در نظر گرفته شده بود، اما در نهایت کوین فایگی، رئیس مارول، تصمیم گرفت آن را به شکل یک مینیسریال در دیزنی+ ارائه کند.
سریال هاکای با بودجهای حدود ۱۵۰ میلیون دلار ساخته شد. هر قسمت از این سریال تقریباً ۲۵ میلیون دلار هزینه داشت. از آنجایی که این سریال به طور اختصاصی از طریق دیزنی پلاس پخش شد، اطلاعاتی درباره فروش گیشه برای آن وجود ندارد. استقبال مثبت منتقدان از سریال و صحنه های اکشن آن باعث شد تا سریال هاکای در لیست بهترین سریال های مارول قرار بگیرد.
7.8/10
7/10
پرتاب کردن تار، دیدن آینده، پرواز کردن و حتی سرعت فراطبیعی چیزهایی هستند که دیدن آنها جذاب است، اما برخی افراد بدون داشتن قدرتهای ماورائی یک قهرمان هستند.
این سریال در دو فصل تولید شد و از دنیای سینمایی مارول الهام گرفته شده است. با تمرکز بر شخصیت پگی کارتر، ماموری که پس از مرگ استیو راجرز باید راه خود را در میان چالشهای حرفهای و شخصی پیدا کند، این سریال داستانهایی مهیج و جذاب از جنگ سرد و دنیای پس از جنگ جهانی دوم ارائه میدهد. مامور کارتر در سال ۱۹۴۶، پس از پایان جنگ جهانی دوم، آغاز میشود. پگی کارتر که در ابتدا به کارهای اداری و روزمره در سازمان SSR مشغول است، به طور مخفیانه با هاوارد استارک همکاری میکند تا نام او را از اتهامات سنگین پاک کند. او با کمک ادوین جارویس، پیشخدمت استارک، مأموریتهای مخفیانهای را انجام میدهد تا سلاحهای خطرناک استارک را از دست دشمنان خارج کند. در طول مسیر، کارتر نه تنها باید با چالشهای خطرناک حرفهای روبهرو شود، بلکه با تبعیض جنسیتی و قدرتهای فزاینده دوران پس از جنگ نیز مبارزه کند.
با وجود استقبال مثبت از سریال و بازی درخشان هایلی اتول، سریال در سال ۲۰۱۶ به دلیل کاهش میزان بیننده لغو شد، اما همچنان به عنوان یکی از بهترین سریال های مارول در تلویزیون به یادگار مانده است.
7.9/10
8/10
قهرمانی که برای نجات دیگران نیازی به پنهان شدن پشت یک نقاب ندارد، ولی قبل از هرکاری باید اول با زخمهایی روحی خود مواجه شود.
جسیکا جونز، زنی با قدرتهای فراطبیعی، پس از پایان فاجعهبار حرفه کوتاهمدت خود به عنوان یک ابرقهرمان، درگیر زندگی پیچیدهای میشود. او که از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) رنج میبرد، سعی دارد با باز کردن یک آژانس کارآگاهی به نام "تحقیقات الیاس" به مردم کمک کند. اما وقتی دشمن دیرینهاش، کیلگریو، که توانایی کنترل ذهن دارد، به زندگی او بازمیگردد، جسیکا مجبور میشود دوباره با او روبهرو شود و از تمام تواناییهای خود برای مبارزه با او استفاده کند. فصلهای بعدی به کاوش بیشتر در زندگی جسیکا و مبارزاتش با دیگر دشمنان، از جمله مادرش که زنده است و یک قاتل به نام گریگوری سلینجر میپردازد.
کریستن ریتر برای آماده شدن برای نقش خود، دو ماه تمرین کرد و حدود ۴.۵ کیلوگرم عضله به دست آورد تا به فیزیک شخصیت جسیکا نزدیکتر شود. از نکات جالب دیگر این است که در کمیکها، جسیکا با پیتر پارکر (مرد عنکبوتی) همکلاسی بوده و پدرش برای تونی استارک کار میکرد. همچنین، شخصیت کیلگریو، که در کمیکها به "مرد بنفش" معروف است، بهجای داشتن پوست بنفش، از طریق لباسها و تمهای بصری سریال با رنگ بنفش نمایش داده میشود.
87 درصد از بینندگان و 94 درصد از کاربران سایت روتن تومیتوز از این سریال مارول جدید استقبال کرده و به آن امتیاز بالا دادهاند.
7.9/10
8/10
جادوگری که برای به دست آوردن دوباره عشق خود مرز بین واقعیت و خیال را از هم درید.
سه هفته پس از اتفاقات انتقامجویان: پایان بازی، واندا ماکسیموف و ویژن در شهری کوچک به نام وستویو زندگی میکنند. در ظاهر، همه چیز ایدهآل و آرام به نظر میرسد، اما با گذشت زمان، واندا و ویژن متوجه میشوند که همه چیز آنطور که به نظر میرسد نیست. سریال در قالب مجموعهای از سیتکامهای دهههای مختلف، زندگی این دو را به تصویر میکشد، در حالی که واقعیت و زمان به تدریج تغییر میکند. این جهان عجیب و وهمانگیز به نمادی از غم و اندوه عمیق واندا پس از مرگ ویژن تبدیل میشود، و او به تدریج مجبور میشود با زخمهای احساسی خود مواجه شود.
مجله اینترنتی گاردین به نقد از این فیلم گفت: در بین تمام سریال های مارول، هر قسمت از این سریال یک تقلید کاملاً بینقص است، از فیلمنامه گرفته تا اجرا، نورپردازی، فیلمبرداری و حتی نسبت تصویر؛ اما با عشقی نسبت به کمدیهای کلاسیک تلویزیونی. قسمت اول در دهه ۵۰ میلادی تنظیم شده و حال و هوای The Dick Van Dyke Show و I Love Lucy را تداعی میکند. قسمت دوم آنها را به دهه ۶۰ میبرد و فضایی مشابه Bewitched و I Dream of Jeannie ایجاد میکند. پس از آن وارد دهه ۷۰ و فضایی مشابه The Brady Bunch و حتی فراتر از آن میشویم.
8.2/10
8.3/10
شاید با شنیدن اسم دیزنی در ذهنتان یک دنیای رنگی و دوست داشتنی را تصور کنید، البته که این تصورتان تا حدودی درست است اما باید بگوییم در سریال های مارول دیزنی شرایط کمی فرق میکند. داستانهایی با پیچیدگیهای پیوسته، جنگهای بین زمانی و کهکشانی و پایانهای غیرقابل پیشبینی، مثل شخصیت لوکی که تا قبل از دیدن این سریال مطمئنا در لیست کاراکتر های منفی فیلم و سریال قرار داشت ولی حالا همه چیز تغییر کرده.
داستان سریال لوکی از جایی آغاز میشود که لوکی پس از فرار با تسراکت در انتقامجویان: پایان بازی، توسط سازمانی به نام T.V.A دستگیر میشود. این سازمان که به مدیریت زمان و جلوگیری از شاخههای جدید در خطوط زمانی میپردازد، لوکی را به ماموریت میفرستد تا از تهدیداتی که ممکن است باعث فروپاشی خطوط زمانی و چند جهانی شود، جلوگیری کند. اما در این مسیر، لوکی با نسخههای مختلف از خود و چندین راز پیچیده روبرو میشود که مفهوم هویت و سرنوشتش را به چالش میکشد.
سایت گاردین در نقد این فیلم نیز گفت: این سریال به وضوح قصد دارد سوالاتی درباره هویت، مانند اینکه «لوکی بدون قدرتهایش چه معنایی دارد وقتی در TVA قدرتهایش کار نمیکنند؟» و همچنین درباره اراده آزاد مطرح کند، مثلاً اینکه «آیا زمانبانها با کنترل خط زمانی، همه را به نوعی برده خود نمیکنند؟» اما در دو قسمت اول، به نظر میرسد شخصیتها بیشتر نقش وسیلهای برای طرح این سوالات را دارند تا اینکه این پرسشها بهطور طبیعی از دل داستانهایشان بیرون بیایند.
8.4/10
8/10
در دنیای سینمایی و سریال های مارول کشتن یک تابو شکنی به حساب میآید ولی این اصول اخلاقی مطمئنا در مقابل خشم و عطش انتقام پایدار نیست. مردی که با کشتن هدف های خود این تابو را بارها شکست ولی باز با این حال تبدیل به یکی از محبوب ترین کاراکتر های دنیای مارول شد.
چشمانی که از بوی انتقام رنگ خون به خود گرفته اند. داستان سریال بر حول محور فرانک کسل میچرخد؛ یک سرباز بازنشسته که خانوادهاش به طرز بیرحمانهای به قتل میرسند. پس از آن، او تنها یک هدف دارد: انتقام از کسانی که مسئول این تراژدی بودند. فرانک کسل به مجازاتگر تبدیل میشود و در دنیایی پر از فساد، خشونت و توطئههای حکومتی، مسیر خونینی برای خود ایجاد میکند. در حین مبارزهاش با باندها و مافیا، او با یک توطئه دولتی بزرگتر روبهرو میشود که زندگی خودش را نیز در خطر قرار میدهد.
مجازاتگر اولین بار در سال ۱۹۷۴ در کمیکهای اسپایدرمن معرفی شد. این شخصیت در ابتدا قرار بود یک کاراکتر فرعی باشد، اما محبوبیت بالای او باعث شد تا جایگاه بزرگتری در دنیای مارول پیدا کند.
8.6/10
10/10
زمانی که نمیتوانیم خوب ببینیم، باید خوب بشنویم.
داستان سریال روایتگر زندگی مت مرداک است، وکیلی نابینا که پس از از دست دادن بینایی در کودکی، دیگر حواس خود را بهطرز شگفتانگیزی تقویت میکند. در روز او یک وکیل عادل است و در شب به یک مبارز با جرم و جنایت تبدیل میشود؛ دردویل که در محله هلز کیچن نیویورک به دنبال اجرای عدالت است، باید با تهدیدهای بزرگ، مانند جرمهای سازمانیافته و فساد دولتی روبهرو شود. در این میان، او باید با شیاطین درونی خود نیز دست و پنجه نرم کند؛ و این همان نقطهای است که قدرت او در برابر ضعفش قرار میگیرد.
چارلی کاکس، بازیگر نقش دردویل، پس از خواندن دو قسمت ابتدایی از فیلمنامه، با شور و اشتیاق به مدیر برنامههای خود گفت: "اینها بهترین فیلمنامههای تلویزیونی هستند که تاکنون خواندهام، قطعا میتواند تبدیل به یکی از بهترین سریال های مارول شود." به خاطر اجرای قابلتوجه چارلی کاکس در نقش قهرمان نابینا، او در مراسم جوایز هلن کلر که توسط بنیاد نابینایان آمریکا برگزار شد، مورد تقدیر قرار گرفت.
یکی از نکات جالب دیگر این است که نتفلیکس برای اولین بار یک سرویس ویدیویی توصیفی را برای این سریال معرفی کرد. این اقدام پس از درخواستهای مکرر هواداران انجام شد و نتفلیکس ظرف تنها چهار روز این قابلیت را اضافه کرد.
سخن پایان
سریال های مارول، مخصوصا آنهایی که از نظر مخاطبان بهترین بودند، هرکدام به شیوهای منحصربهفرد، جنبهای متفاوت از قهرمانی، عدالت و انسانیت را به تصویر میکشند. از تاریکی و درد درونی دردویل گرفته تا جنون و شکوه جهانهای موازی در لوکی، این آثار نه تنها دنیایی از اکشن و هیجان به مخاطب عرضه میکنند، بلکه لایههای عمیقی از شخصیتپردازی و فلسفه را به داستانهای خود اضافه میکنند. این سریالها، با تیمهای تولیدی توانمند و بازیگرانی که با تمام وجود به ایفای نقشهایشان پرداختهاند، به تجربهای فراتر از یک داستان ابرقهرمانی تبدیل شدهاند. در نهایت، هر یک از این آثار نشان میدهد که قدرت واقعی، نه در تواناییهای فرابشری، بلکه در تصمیمات اخلاقی و انسانی نهفته است؛ تصمیماتی که قهرمانان را به مرزهای جدیدی از شناخت و خودشناسی میکشاند.