بهترین فیلم های اکشن هندی | آپدیت 2025

بیشترین چیزی که ژانر فیلم اکشن هندی را با آن میشناسیم سیناریوهای غرو شده و افرادی هستند که با یک مشت به سمت آسمان پرتاب میشوند. اما به مرور زمان این ژانر تغییرات بسیاری پیدا کرده و به نوعی سیقل خورده. سینمای هند، که در سال ۱۹۱۳ با فیلمی صامت آغاز شد، سالها درگیر درامهای اساطیری و اجتماعی بود. اما در دهه ۱۹۷۰، با ظهور سینمای ماسالا، قهرمانی تازه متولد شد: مرد جوان خشمگین؛ انعکاسی از جامعهای خسته از فساد و بیعدالتی. از همانجا بود که اکشن دیگر فقط تفریح نبود، بلکه به آینهای از نارضایتی و رؤیاهای جمعی بدل شد.
با گذشت زمان، این قهرمان تغییر چهره داد؛ در دهه ۹۰ مأمور دولتی شد که با تروریسم میجنگید، و در قرن بیستویکم، به ابرقهرمان یا اسطورهای فراانسانی ارتقا یافت؛ نماد غرور ملی در صحنه جهانی. موفقیت پدیدههای پان-ایندین از تلوگو تا تامیل نهتنها بالیوود را به چالش کشید بلکه اکشن هندی را به عرصهای جهانی رساند. حالا تماشاگران فقط یک فیلم نمیبینند، بلکه وارد دنیاهای سینمایی میشوند؛ جهانهایی بههمپیوسته که شخصیتها و داستانها را به شیوهای هالیوودی اما با رنگوبوی بومی گره میزنند.
بهترین فیلم های اکشن هندی
این مطلب، چند اثر ماندگار را مرور میکند؛ از شعلهی افسانهای تا جوان معاصر، از باهوبالی تا RRR. هر کدام نه فقط یک سرگرمی، بلکه یک قطعه از پازل بزرگتر تکامل فرهنگیاند. اگر میخواهید بدانید چرا برخی آثار هنوز معیار بهترین فیلم های هندی اکشن هستند، و چرا بعضی دیگر تنها یک موج زودگذر، وقت آن است که به این سفر نقادانه قدم بگذارید.



اگر بخواهیم تنها یک فیلم را بهعنوان دیانای سینمای اکشن هند معرفی کنیم، آن فیلم بدون تردید شعله است. اثری که بیش از آنکه یک قصه باشد، به یک اسطوره بدل شد؛ روستایی خیالی که همزمان هم میدان نبرد عدالت است و هم بوم نقاشی برای تمام کهنالگوهای بعدی.
داستان حول دو یاغی سرکش میگردد که در مأموریتی غیرمنتظره قرار میگیرند؛ مأموریتی که هم آنها را به قهرمان بدل میکند و هم مرز میان عشق، رفاقت و خشونت را بازتعریف. اما آنچه شعله را ماندگار کرده، صرفاً روایت پرهیجانش نیست، بلکه شخصیتپردازیها، دیالوگهای آتشین و حضور آنتاگونیستی است که هنوز هم نماد شر مطلق در سینمای هند محسوب میشود.
پشت صحنهی فیلم هم بهاندازهی خود داستان پر از شگفتی است: از استفادهی واقعی گلوله در صحنههای اوج گرفته تا نورپردازی طاقتفرسایی که برای ثبت یک غروب بهیادماندنی، بیش از بیست روز زمان برد. جالبتر اینکه در زمان اکران، بسیاری از منتقدان آن را شکست تجاری خواندند؛ غافل از اینکه تبلیغات دهانبهدهان، فیلم را به رکوردی تاریخی رساند و به مدت پنج سال روی پردهی یک سینما در بمبئی ماندگار کرد.
شعله یک وسترن هندی بود، اما با طعمی خاص؛ ترکیبی از موسیقی حماسی، عاشقانهای لطیف و اکشنی پرحرارت. امروز، تقریباً هر فیلمساز جوان، شعله را بهعنوان کلاس درسی زنده یاد میکند. اثری که نهتنها سرگرم میکند، بلکه همچنان سنگ محک و معیار برای سنجش یک فیلم سینمایی اکشن هندی باقی مانده است.



سینمای هند در دههی ۹۰ مملو از کمدیهای رمانتیک و داستانهای فرمولی بود، اما ناگهان سرفروش وارد شد و همهچیز را تغییر داد. فیلمی که بهجای فرار از واقعیت، آن را به دل ماجرا آورد: جنگ پیچیده علیه تروریسم و قاچاق اسلحه. همین رویکرد جسورانه بود که باعث شد سرفروش نه صرفاً یک اثر سرگرمکننده، بلکه تجربهای تلخ، واقعی و ماندگار باشد.
داستان حول محور یک افسر پلیس درستکار میچرخد که زندگیاش با یک حمله تروریستی بهکلی متحول میشود. انگیزهی شخصی او برای مقابله با شبکهای گسترده از قاچاقچیان، روایت را به مسیری میبرد که هم اکشن نفسگیر دارد و هم تأملی جدی درباره مرز میان امنیت، سیاست و انسانیت.
آنچه سرفروش را ویژه میکند، دقت وسواسگونه در پژوهش و جزئیات است. فیلمنامه بیش از هفت سال در حال تکمیل بود و بسیاری از بازیگران حتی تا آخرین لحظه از بُعد حساس هند و پاکستان در داستان بیاطلاع نگه داشته شدند تا هم امنیت پروژه حفظ شود و هم واکنشها واقعیتر باشد. جالبتر اینکه اکران فیلم درست پیش از جنگ کارگیل اتفاق افتاد و همین همزمانی به شدت به قدرت اثر افزود.
از نظر هنری، فیلم ترکیبی استادانه از ریتم تند، بازیهای کماغراق و لحنی واقعگرایانه بود. منتقدان آن را یکی از نخستین آثار بالیوودی دانستند که توانست میان سرگرمی تجاری و نگاه جدی اجتماعی تعادل برقرار کند. سرفروش در نهایت با جوایز ملی و فیلمفیر تقدیر شد و همچنان بهعنوان نمونهای درخشان از اکشن هوشمندانه در تاریخ سینمای هند باقی مانده است.



اگر قرار باشد تنها یک فیلم را بهعنوان نقطهی عطف سینمای مدرن هند معرفی کنیم، آن فیلم بیتردید آغاز باهوبالی است. اثری که نهتنها قصهی یک شاهزادهی اسطورهای را روایت میکند، بلکه نقشهی سینمای هند را از نو ترسیم کرد. برای نخستین بار، یک اثر منطقهای توانست مرزهای زبانی و فرهنگی را پشت سر بگذارد و به پدیدهای ملی و سپس جهانی بدل شود.
داستان، مسیر پسری جوان را دنبال میکند که از کودکی در دل طبیعت پرورش یافته و ناخواسته با سرنوشتی پادشاهانه روبهرو میشود. سفر او به کشف هویت، عشق و خیانت، همان نقطهای است که باهوبالی را از یک افسانهی شخصی به حماسهای جمعی تبدیل میکند. اما قدرت واقعی فیلم در مقیاس آن نهفته است: صحنههای نبرد عظیم، جلوههای ویژه پیشرو و طراحی تولیدی که استانداردهای تازهای برای سینمای هند به وجود آورد.
پشت صحنه هم دستکمی از خود فیلم ندارد. بودجهی ۱۸۰ کروری آن در زمان خود رکوردشکن بود. برای زبان خیالی قبیلهی دشمن، تیم نویسندگان یک زبان کامل با بیش از ۷۰۰ واژه ساختند. جلوههای بصری توسط تیمی بینالمللی متشکل از ۱۸ استودیو خلق شد؛ همان تیمی که روی پروژههایی مثل دنیای ژوراسیک کار کرده بود. حتی فیلم رکورد جهانی گینس را برای بزرگترین پوستر تاریخ سینما به دست آورد.
باهوبالی نهتنها جوایز ملی را درو کرد، بلکه موجی از اعتمادبهنفس تازه را در صنعت بهراه انداخت. برای بسیاری، این فیلم آغازگر نسلی تازه از فیلم های هندی اکشن جنگی بود؛ آثاری که به همان اندازه که سرگرمکنندهاند، نمایشی از جاهطلبی بیحد سینمای هند هم محسوب میشوند.
گاهی سینما فقط روایت یک داستان نیست، بلکه انفجاری از تخیل است؛ و آر آر آر دقیقاً چنین پدیدهای بود. این فیلم با جسارت پرسید: اگر دو انقلابی بزرگ تاریخ هند که هرگز همدیگر را ندیدند، دوستانی صمیمی میشدند، چه اتفاقی میافتاد؟ پاسخ، یکی از تماشاییترین نمایشهای قرن بیستویکم شد.
ماجرا در دهلی دهه ۱۹۲۰ میگذرد، در دوران استعمار بریتانیا. یک افسر سرسخت پلیس استعماری و یک جنگجوی قبیلهای برای اهدافی متضاد به میدان میآیند، اما در مسیری غیرمنتظره برادری عمیق میانشان شکل میگیرد. این تضاد، به داستانی پر از اکشن پرشور، رقصهای فراموشنشدنی و لحظات احساسی بدل میشود که هم تماشاگران هندی و هم جهانی را تسخیر کرد.
پشت صحنهی آر آر آر هم افسانهای است. نام فیلم از حروف اول کارگردان و دو بازیگر اصلی گرفته شد. سکانس رقص نمادین ناتو ناتو بیش از ۱۸ برداشت گرفت تا هماهنگی کامل شکل بگیرد؛ همان قطعهای که بعدها جایزهی اسکار و گلدن گلوب را برای بهترین آهنگ اصلی به دست آورد. برای صحنههای اکشن، تیم جلوههای ویژه از ترکیب CGI و مدلهای مینیاتوری استفاده کرد تا واقعگرایی بیشتری ایجاد کند.
وقتی سینما میتواند هم سرگرم کند و هم به وجدان جامعه تلنگر بزند، حاصل چیزی میشود شبیه جوان؛ فیلمی که در سال ۲۰۲۳ نهتنها گیشهها را لرزاند، بلکه گفتوگوهای داغی را درباره فساد، عدالت و مسئولیت اجتماعی برانگیخت.
قصه درباره مردی است که ریاست یک زندان زنان را برعهده دارد، اما زندگی پنهانیاش بهعنوان یک پارتیزان، او را در مسیر رویارویی با سیاستمداران فاسد و یک دلال اسلحه قدرتمند قرار میدهد. او با کمک تیمی از شش زن سرسخت، دست به سرقتها و عملیاتهای جسورانه میزند؛ اقداماتی که بیشتر از آنکه برای سود شخصی باشند، تلاشی برای افشای زخمهای اجتماعی است.
پشت صحنهی جوان پر از نکات جذاب است. ستارهی اصلی برای اولینبار سر خود را تراشید تا یکی از چندین چهرهی متفاوتش را بسازد و گفته بود دیگر هرگز چنین تجربهای را تکرار نخواهد کرد. او شخصاً طراحی یک رقص پرشور در قطار مترو را برعهده گرفت. تدوین فیلم هم با رویکردی کمنظیر انجام شد: بازیگر اصلی از تدوینگر خواست اگر لازم شد، صحنههای خودش را کوتاه کند تا فرصت بیشتری برای درخشش بازیگران مکمل باقی بماند.
جوان در گیشه به پرفروشترین فیلم سال تبدیل شد و نقدها هم عمدتاً بر سکانسهای اکشن نفسگیر و محتوای اجتماعی هوشمندانهاش تأکید داشتند. در نهایت، این اثر نشان داد که یک فیلم سینمایی اکشن هندی میتواند هم قلب مخاطب را به تپش اندازد و هم ذهن او را به فکر وادارد.



گاهی بزرگترین دشمن، همان کسی است که تو را آموزش داده است. جنگ این تضاد را به قلب داستان خود برد و از آن یک نبرد شخصی و نفسگیر ساخت؛ نبردی که تماشاگران را از صحنههای تعقیب در خیابانهای پرتغال تا برفهای فنلاند همراه خود کشید.
ماجرا با سرکشی غیرمنتظرهی یک مأمور نخبه اطلاعاتی آغاز میشود؛ کسی که حالا هدف خود را به ترور شخصیتهای کلیدی ملی معطوف کرده است. برای متوقف کردن او، شاگرد سابقش مأمور میشود شاگردی که هم تحسین و هم کینهی عمیقی نسبت به استاد دارد. از همینجا بازی موشوگربهای آغاز میشود که پر از بدلکاریهای نفسگیر، فناوریهای جاسوسی و پیچشهایی است که هیچکس انتظارش را ندارد.
پشت صحنهی فیلم هم جذابیتهای خاص خود را دارد. فیلمنامه عناصر شطرنج را بهطور هوشمندانه در ساختار خود جای داد: شخصیتها بهعنوان مهرههایی معرفی میشوند که در پایان، راز داستان را آشکار میکنند. برای ثبت مقیاسی بینالمللی، فیلمبرداری در هفت کشور مختلف انجام شد و طراحی اکشن آن بهطور ویژه مورد تحسین قرار گرفت.
جنگ در زمان اکران با استقبال گسترده مواجه شد و به پرفروشترین فیلم هند در سال ۲۰۱۹ بدل گشت. منتقدان، هرچند ایرادهایی به داستان کلیشهای گرفتند، اما سکانسهای اکشن و شیمی بین دو بازیگر اصلی را ستودند. این اثر در نهایت یادآور این نکته است که یک فیلم هندی اکشن اگر درست طراحی شود، میتواند همزمان تماشاگر عام و منتقد سختگیر را راضی کند.



تا پیش از کریش، ابرقهرمانها بیشتر مهمان پردههای هالیوودی بودند. اما این فیلم با جسارت اعلام کرد که هند هم میتواند قهرمان ماسکدار و بومی خود را داشته باشد. داستان از دل یک روستای کوهستانی آغاز میشود، جایی که پسری به نام کریشنا قدرتهایی خارقالعاده را از پدرش یک دانشمند به ارث برده است. مادربزرگ او تلاش میکند این راز را پنهان نگه دارد، اما سرنوشت مسیر دیگری را پیش پای او میگذارد: عشق، شهر شلوغ، و در نهایت تبدیل شدن به قهرمانی به نام کریش.
فیلم در همان زمان بهنوعی نقطهی عطف محسوب شد؛ نه فقط برای روایتش، بلکه برای تولید پرریسکی که داشت. بازیگر اصلی ماهها تمرین کرد و نزدیک به پانزده پوند عضله برای نقش اضافه کرد. او شخصاً بسیاری از بدلکاریها را انجام داد و حتی در یکی از صحنهها دچار حادثهای جدی شد که میتوانست به قیمت جانش تمام شود. برای طراحی اکشن، یک طراح نامدار از هنگکنگ که پیشتر روی فیلم قهرمان کار کرده بود استخدام شد تا سکانسها جلوهای بینالمللی پیدا کنند.
کریش اولین فیلم هندی بود که از طرح حمایتی گردشگری سنگاپور بهرهمند شد و بخش عمدهای از آن در این کشور فیلمبرداری گردید. استقبال گستردهی جوانان و فروش بالای کالاهای مرتبط، نشان داد این اثر توانسته جای خود را در فرهنگ عامه باز کند.



وقتی صحبت از ژانر اکشن میشود، کمتر کسی انتظار دارد سینمای هند به سراغ کابین خلبان برود. اما مبارز این قاعده را شکست و اولین فرنچایز هوایی را روی پرده آورد؛ تجربهای که ترکیبی از شور میهنپرستانه، دوستی و نمایش تکنولوژی مدرن بود.
فیلم داستان یک واحد نخبه نیروی هوایی هند را روایت میکند که برای مقابله با تهدیدات تروریستی تشکیل شده است. در مرکز روایت، فرماندهای باهوش اما بیپروا قرار دارد که گذشتهای پر از زخم با خود حمل میکند. مسیر او و تیمش از تمرینات سخت آغاز میشود و به نبردی واقعی در آسمان ختم میگردد؛ نبردی که جان، وفاداری و غرور ملی را به آزمایش میگذارد.
پشت صحنهی فیلم هم پر از نکات جذاب است. بازیگران اصلی دورههای فشردهی خلبانی و شبیهسازهای واقعی را گذراندند. برخی از سکانسها با همکاری مستقیم نیروی هوایی فیلمبرداری شد تا حس واقعگرایی بیشتری ایجاد شود. حتی روایت، الهامگرفته از حوادث واقعی سال ۲۰۱۹ از جمله حمله پلواما و عملیات بالاکوت بود.
مبارز بیش از هر چیز بهعنوان اولین فیلم های هندی اکشن جنگی شناخته شد؛ تلاشی جسورانه برای گشودن آسمانهای تازه در سینمای تجاری هند، حتی اگر روایتش همچنان در چارچوبهای آشنا گرفتار مانده باشد.
اگر قسمت اول پوشپا داستان صعود یک کارگر ساده به قلهی قدرت بود، پوشپا: قانون قسمت ۲ روایت تثبیت حکومت است؛ و همانطور که میدانیم، حفظ تاجوتخت همیشه سختتر از به دست آوردن آن است. این بار، قهرمان ما باید نهتنها با دشمنان قدیمی روبهرو شود، بلکه در دل اتحادهای سیاسی خائنانه و معاملات بینالمللی نیز دستوپا بزند.
فیلم نشان میدهد که قهرمانی در دنیای جنایت تنها با مشت و خشونت پیش نمیرود؛ سیاست، تاکتیک و قدرت نرم به همان اندازه اهمیت دارند. در این قسمت، فشارها فراتر از عرصهی جرم و تجارت میرود و زندگی خانوادگی پوشپا نیز تهدید میشود، چیزی که لایهای شخصیتر به روایت اضافه کرده است.
پشت صحنه، پروژهای در مقیاس بیسابقه بود. برنامهریزی برای اکران در بیش از ۱۲۵۰۰ سالن در سراسر جهان، این فیلم را به بزرگترین افتتاحیه تاریخ سینمای هند بدل کرد. برای نخستین بار، تبلیغات پان-ایندین به شمال هند هم کشیده شد و حتی لیوانهای نوشابه و سطلهای پاپکورن با برند فیلم در سینماها عرضه شدند.
از نظر نقد، بازخوردها متنوع بود. ستایشها بیشتر متوجه بازی کاریزماتیک ستارهی اصلی و طراحی صحنههای عظیم بود، اما برخی تماشاگران نیمهی دوم فیلم را کشدار و اکشنها را بیش از حد اغراقآمیز دانستند. با این حال، موفقیت مالی غیرقابل انکار است و فیلم به پرفروشترین اثر سال ۲۰۲۴ تبدیل شد.



در جهانی که پر از مأموریتهای نجات جهان است، خطرناکترین چالش گاهی همان چیزی است که از درون خانه آغاز میشود. تایگر ۳ پنجمین قسمت از دنیای جاسوسی YRF است و قهرمان سالخوردهاش را در موقعیتی قرار میدهد که بیش از هر زمان دیگری شخصی است: تهدید مستقیم علیه خانواده.
فیلم داستان تایگر و زویا را روایت میکند که پس از سالها مبارزه، به دنبال آرامش با پسرشان هستند. اما گذشتهی زویا بازمیگردد و آنها را دوباره وارد چرخهای از تعقیب، خیانت و توطئهای میکند که میتواند کل شبهقاره را بیثبات کند. این بار مأموریت نه برای نجات کشور یا جهان، بلکه برای نجات خانواده است.
از منظر تولید، پروژه در چندین کشور از جمله ترکیه، اتریش و روسیه فیلمبرداری شد تا مقیاس بینالمللیاش حفظ شود. استفاده از دوربینهای پیشرفته RED و چند دوربین همزمان برای صحنههای اکشن، جلوهای پرهیجان به فیلم داد. حضور افتخاری یکی از قهرمانان دیگر دنیای YRF هم به شدت مورد انتظار طرفداران بود.
با این حال، واکنشها متناقض بود. تحسینها بر اجرای صحنههای اکشن و کاریزمای بازیگران متمرکز شد، اما منتقدان از روایت قابل پیشبینی و تکرار کلیشهها گلایه داشتند. در گیشه هم اگرچه فیلم فروش بالایی داشت، اما نسبت به بودجهی عظیمش ناامیدکننده توصیف شد.
سخن پایانیفهرست فیلمی که مرور کردیم، نهفقط تاریخچهای از یک ژانر، بلکه تصویری از تحولات اجتماعی و فرهنگی هند است. از روزهایی که شعله با شخصیتهای ماندگارش الگوهای تازه خلق کرد، تا امروز که پروژههای چندصد کروری مانند RRR یا جوان دنیا را تکان میدهند، یک نکته روشن است: اکشن هندی هرگز یک خط صاف نبوده؛ همیشه مسیری پرپیچوخم میان واقعگرایی تلخ و خیالپردازی حماسی را پیموده است.
امروز، سینمای هند در نقطهای حساس ایستاده است. از یک سو، موفقیت عظیم فیلمهایی با مقیاس بزرگ نشان میدهد تماشاگر همچنان به نمایشهای پرزرقوبرق علاقهمند است. از سوی دیگر، امتیازات بالاتر و ماندگاری آثاری مانند سرفروش یا حتی شعله یادآور میشود که قلب سینما در داستانگویی انسانی و شخصیتپردازی اصیل میتپد. این تعادل شکننده، همان چیزی است که آینده ژانر را رقم خواهد زد.
نشانههای تغییر هم آشکار است: ورود قهرمانان زن در پروژههای بزرگ، تمرکز بر مبارزات واقعگرایانهتر، و تلاش برای ساخت دنیاهای سینمایی متصل که همزمان با هالیوود رقابت میکنند. اما رمز بقا در یک چیز نهفته است: نوآوری. مخاطب امروز بیش از هر زمان دیگری سریع خسته میشود و تنها فیلمهایی در حافظه باقی میمانند که فراتر از اکشن خالص، تجربهای احساسی و فکری ارائه دهند.