بهترین فیلم های چندگانه؛ مجموعه ای از فرنچایز های برتر جهان
0/10
گاهی نمیتوان یک مفهوم، یک داستان، یک افسانه را تنها در یک فیلم گنجاند اینجاست که مجموعه فیلم ها وارد میشوند. با پاراج همراه باشید در لیستی از بهترین فیلم های چندگانه جهان!
در عرصهی پهناور و جذاب سینما، فیلم های چندگانه همواره جایگاهی ویژه داشتهاند. این آثار نه تنها به دلیل داستانپردازی عمیق و شخصیتهای ماندگارشان، بلکه به خاطر تواناییشان در ساخت دنیاهایی جامع و پیچیده، مخاطبان را سالها به خود جلب کردهاند. مجموعههای فیلمی مانند ارباب حلقهها، جنگ ستارگان و مأموریت غیرممکن نمونههای برجستهای از این دست هستند که هر کدام به نوعی نشاندهنده توانمندیهای بیپایان سینما در به تصویر کشیدن ماجراجوییها و درگیریهای انسانیاند. با معرفی برترین فیلم های چند قسمتی جهان همراه ما باشید.
لیست بهترین فیلم های مجموعه ای
در این قسمت از مقاله میخوام فیلم هایی که شامل چندین قسمت مختلف هستند (فرنچایز ها) را به شما معرفی کنیم. این لیست به مرور زمان کاملتر و بهتر میشود پس اگر فیلم مورد علاقه شما در آن حضور نداشت نگران نباشید. عناوین به همراه آلبوم تصاویر و تیزرهای تخصصی در اختیار شما قرار میگیرند.
9.2/10
8.9/10
فیلم پدرخوانده به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، یکی از بهترین فیلم های چندگانه در تاریخ سینما است که نه تنها به دلیل داستان جذاب خود بلکه به خاطر شیوه روایی عمیق و شخصیتپردازیهای چشمگیرش شهرت دارد. این فیلم، که بر اساس رمانی از ماریو پوزو ساخته شده، داستان خانوادهای مافیایی به رهبری ویتو کورلئونه را روایت میکند که چگونه از یک کسبوکار خانوادگی به یک امپراطوری قدرتمند تبدیل شد.
پرفورمنسهای بازیگران اصلی، از جمله مارلون براندو و آل پاچینو، به عنوان پدر و پسر در دل داستان، نقش کلیدی در تاثیرگذاری فیلم دارد و نمایشی از انتقال قدرت و مسئولیت از یک نسل به نسل دیگر است. این دو بازیگر با استفاده از تکنیکهای مدرسه روش، یک ترکیب نمادین از دو نسل مختلف را ارائه دادهاند که نمایانگر پاسداشت و گذار نقشها در میان نسلها است.
فیلم با استفاده از تکنیکهای بصری نوآورانه و فضاسازیهای تاریک و چالشبرانگیزی که توسط مدیر فیلمبرداری، گوردون ویلیس، خلق شده، به یک شاهکار بصری تبدیل میشود. ویلیس با استفاده از فیلمهای رنگی و لنزهای خاص، لایههای متفاوتی از سیاهی و سایه را به نمایش گذاشته که بر دشواریهای اخلاقی و درستی و نادرستی داستان تأکید میکند.
8.9/10
10/10
مجموعه فیلمهای ارباب حلقهها به کارگردانی پیتر جکسون، مبتنی بر رمانهای معروف جی. آر. آر. تالکین، به عنوان یکی از برترین فیلم های چندگانه در تاریخ سینما شناخته میشود. این سهگانه شامل یاران حلقه، دو برج و بازگشت پادشاه است که هر کدام به ترتیب در سالهای ۲۰۰۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ اکران شدند. داستان این سری فیلم حول ماجراجوییهای فرودو بگینز، هابیت جوانی که وظیفه نابودی حلقه قدرت را بر عهده دارد تا از بازگشت سائورون، ارباب تاریکیها جلوگیری کند، میگردد.
این سری فیلمها با استفاده از تکنیکهای ویژه بصری پیشرفته و طراحیهای تولیدی بینظیر، توانستهاند دنیای میانهزمین تالکین را با جزئیات دقیق و خیرهکنندهای به تصویر بکشند. نبردهای حماسی، موجودات فانتزی و پرداخت عمیق به شخصیتها، همچون آراگورن، گندالف، لگولاس و گیملی، این سری فیلمها را به تجربهای ماندگار در سینما تبدیل کردهاند.
پیتر جکسون نه تنها توانسته است جلوههای بصری شگفتانگیزی خلق کند، بلکه با دقت و وفاداری به متن اصلی، توانسته داستانی را روایت کند که هم بهلحاظ دراماتیک و هم بهلحاظ عاطفی با مخاطب ارتباط برقرار میکند. این سری فیلمها به دلیل حفظ وفاداری به جزئیات رمان اصلی و همچنین ارائه تفسیری نوآورانه و جذاب از دنیای خیالانگیز تالکین، ستایشهای فراوانی را از منتقدان و تماشاگران دریافت کردهاند.
خلاصه اینکه، ارباب حلقهها نه تنها به عنوان یک مجموعه فیلم بلکه به عنوان یک پدیده فرهنگی، تأثیری عمیق بر صنعت سینما گذاشته و به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای سینمایی قرن بیست و یکم شناخته میشود.
8.7/10
9/10
مجموعه فیلمهای ماتریکس، که برای اولین بار در سال ۱۹۹۹ با فیلمی به همین نام شروع شد، به سرعت تبدیل به یکی از معروفترین آثار سینمایی در ژانر علمی-تخیلی شد. این فیلمها، که توسط برادران واچوفسکی خلق شدهاند، داستانی دیستوپیایی را تعریف میکنند که در آن بشریت بدون اطلاع خود در یک واقعیت مجازی به نام ماتریکس زندگی میکند، جایی که ماشینهای هوشمند از انسانها به عنوان منبع انرژی استفاده میکنند.
داستان از آنجا شروع میشود که توماس اندرسون، معروف به نئو، که یک برنامهنویس کامپیوتر است، به واقعیت تکاندهندهای پی میبرد که زندگی او تنها یک توهم است. نئو با کمک مورفیوس و دیگر اعضای شورشیان، به مبارزه علیه ماشینها میپردازد تا واقعیت را به انسانها بازگرداند و آزادیشان را به دست آورد. نکتهی کلیدی فیلمها استفاده از افکتهای ویژه پیشرفتهای است که نمایش زمان را به شکلی نوآورانه تغییر میدهد، مانند افکت معروف بولت تایم که در آن زمان به آرامی پیش میرود در حالی که دوربین به سرعت حرکت میکند.
ماتریکس همچنین به خاطر داستانپردازی فلسفی و عمیقش شناخته شده است که شامل مفاهیمی از فلسفه، روانشناسی و فرهنگ پاپ میشود. از جمله موضوعاتی که در این فیلمها مورد بررسی قرار میگیرد، مفهوم انتخاب و آزادی و تأثیر فناوری بر زندگی انسان است. شخصیتهایی مانند نئو و ترینیتی نه تنها به عنوان قهرمانان اصلی، بلکه به عنوان نمادهایی از مقاومت و امید در برابر یک نظم جهانی سرکوبگر به تصویر کشیده شدهاند.
8.1/10
10/10
مجموعه فیلمهای دزدان دریایی کارائیب، که اولین قسمت آن با عنوان نفرین مروارید سیاه در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، یکی از بهترین فیلمهای چندگانه فانتزی به شمار میرود. این سری فیلمها، که بر اساس یکی از جاذبههای محبوب پارکهای دیزنی ساخته شدهاند، داستان کاپیتان جک اسپارو و ماجراجوییهای او در کارائیب را روایت میکنند. جانی دپ، که نقش اصلی این مجموعه را بازی میکند، با شخصیت پردازی عمیق و فراموش نشدنی خود، کاپیتان جک اسپارو را به یکی از ماندگارترین شخصیتهای تاریخ سینما تبدیل کرده است.
این مجموعه فیلم شامل نبردهای دریایی هیجانانگیز، موجودات افسانهای و دزدان دریایی خبیث است که هر یک از آنها به نحوی در داستانهای مختلف به تصویر کشیده شدهاند. هر قسمت از این سری فیلم، با وجود داشتن داستانی مستقل، به خوبی به قسمتهای دیگر متصل میشود و شخصیتهای جانبی مانند ویل ترنر و الیزابت سوان نیز دارای داستانها و تحولات خود هستند.
در طول این مجموعه، تماشاگران شاهد ماجراهایی پر از رمز و راز، خیانتها و مبارزات برای عدالت هستند که هر کدام به نوبه خود به افزایش غنای داستانی کمک کردهاند. این فیلمها نه تنها به خاطر صحنههای اکشن و جلوههای ویژهی خیرهکنندهشان شناخته شدهاند، بلکه به دلیل به تصویر کشیدن فرهنگ و تاریخ دزدان دریایی کارائیب نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. همچنین، موسیقی متن هر قسمت از این سری، که توسط هانس زیمر ساخته شده، نیز یکی از نکات برجستهی این مجموعه است که باعث شده تا هر قسمت حس و حال ماجراجویانهی منحصر به فردی داشته باشد.
9/10
8.8/10
مجموعه فیلمهای شوالیه تاریکی ساخته کریستوفر نولان یکی از بهترین سه گانه های تاریخ سینما، متشکل از سه فیلم بتمن آغاز میکند (۲۰۰۵)، شوالیه تاریکی (۲۰۰۸) و شوالیه تاریکی برمیخیزد (۲۰۱۲)، نه تنها به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی شناخته شدهاند، بلکه توانستهاند تاثیری عمیق بر صنعت سینما بگذارند. این مجموعه فیلم با روایتی واقعگرایانه و عمیق از شخصیت بروس وین یا بتمن، توانست چهرهای تازه به این شخصیت دهد و آن را از یک ابرقهرمان سنتی به یک شخصیت پیچیده و چندبعدی تبدیل کند.
بتمن آغاز میکند داستان بروس وین را دنبال میکند که چگونه تبدیل به بتمن میشود، در حالی که شوالیه تاریکی به ماجراجوییهای او در مقابله با جوکر میپردازد. شوالیه تاریکی برمیخیزد، فیلم پایانی، نهایتاً به پایان داستان بروس وین میپردازد و تقابل او با بین را نمایش میدهد. هر سه فیلم با بازیهای درخشان کریستین بیل، مایکل کین، گری اولدمن و مورگان فریمن و دیگران، به تصویر کشیده شدهاند.
فیلمها به خاطر سبک روایی و تصویربرداری برجستهشان، بهویژه استفاده از فرمت IMAX برای فیلمبرداری، مورد تحسین قرار گرفتهاند. نولان بهخوبی توانسته است عمق شخصیتپردازی و پیچیدگیهای روایی را با جلوههای بصری و اکشن هیجانانگیز تلفیق کند، که نه تنها سرگرمکننده است بلکه مخاطب را به تفکر وامیدارد.
8.6/10
8/10
مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان که توسط جورج لوکاس خلق شده، بیتردید یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین مجموعههای سینمایی در تاریخ است. این سری که از سال ۱۹۷۷ آغاز شده، تا به امروز همچنان ادامه دارد و شامل سه تریلوژی، فیلمهای مستقل و سریالهای تلویزیونی است. هر تریلوژی به بخشی از داستان گستردهتر جنگهای ستارهای میپردازد: نبرد بین نیروهای جمهوری و امپراطوری، و تلاشهای شورشیان برای برقراری عدالت در کهکشان.
نقطه عطف این مجموعه، جاییست که در آن داستانها و شخصیتهای پیچیدهای مانند لوک اسکایواکر، پرنسس لیا، و دارث ویدر به تصویر کشیده شدهاند. این شخصیتها و داستانهای آنها تاثیرات عمیقی بر فرهنگ عامه و سینما گذاشتهاند.
جنگ ستارگان همچنین برای نوآوریهای فنی و بصریاش شناخته شده است. از جلوههای ویژه پیشرفته گرفته تا طراحی صحنه و موسیقی متن که توسط جان ویلیامز آهنگسازی شده، همگی به خلق یک دنیای خیالی اما ملموس کمک کردهاند که تماشاگران را به گسترهای دور از زمین میبرد.
با اینکه هر کدام از فیلمها به تنهایی داستانهای مجزا را روایت میکنند، اما همه آنها در نهایت به هم متصل هستند و یک حماسه بزرگ سینمایی را شکل میدهند که تصویرگر مبارزه بین نیروهای خیر و شر در سطح کیهانی است. این مجموعه نه تنها به خاطر داستانپردازی عمیق و شخصیتپردازیهای غنیاش مورد ستایش قرار گرفته، بلکه به دلیل تاثیرش بر ژانر علمی-تخیلی و فرهنگ پاپ جهانی نیز اهمیت دارد.
8.4/10
7.5/10
مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز، خلق شده توسط استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس، به عنوان یکی از شاهکارهای سینمایی در ژانر ماجراجویی شناخته شده است. این سری فیلم با دزدان معبد محکوم شروع شد و با آخرین جنگ صلیبی و قلمرو جمجمه بلورین ادامه یافت و به تازگی با قضا و قدر مقدر به پایان رسید. هر کدام از این فیلمها داستانهای هیجانانگیز و لحظاتی نفسگیر را با تماشاگران به اشتراک گذاشتهاند و همچنان مورد توجه دوستداران سینما قرار میگیرند.
در این فیلمها، شخصیت ایندیانا جونز، با بازی هریسون فورد، به عنوان یک باستانشناس ماجراجو شناخته میشود که در جستجوی اشیاء باستانی و مقابله با دشمنانی که قصد به دست آوردن این اشیاء را دارند، به نقاط مختلف دنیا سفر میکند. هر فیلم با سناریویی پر از معما و ماجراهای جذاب، به تصویر کشیدن تاریخ و افسانهها میپردازد و تماشاگران را به دنیایی سرشار از رمز و راز و هیجان دعوت میکند.
نقدها و تحلیلها نشان دهنده تحسین و پذیرش گسترده این مجموعه فیلم هستند، بهویژه به خاطر شیوه روایت داستان و کارگردانی اسپیلبرگ که در هر فیلم به وضوح قابل مشاهده است. با این حال، برخی از فیلمها، مانند قلمرو جمجمه بلورین و قضا و قدر مقدر، با نظرات متفاوتی مواجه شدهاند که برخی از آنها بر نقاط ضعف داستانی و برخی دیگر بر نوستالژی و لحظات هیجانانگیز فیلم تأکید دارند.
8.1/10
7.5/10
مجموعه فیلمهای راکی، که اولین قسمت آن در سال ۱۹۷۶ منتشر شد، یکی از ماندگارترین سریالهای سینمایی در ژانر ورزشی و درام است. این سری فیلمها، با نویسندگی و بازی سیلوستر استالونه، داستان راکی بالبوا، بوکسوری از فیلادلفیا را روایت میکند که فرصتی نادر برای رقابت برای قهرمانی جهانی پیدا میکند. راکی بیش از هر چیز داستان مبارزهای است برای شکوفایی و اثبات خود به جهان، که با وجود شکست در مبارزه نهایی، هنوز پیروز معنوی میدان میشود.
این سری فیلمها، که با شش دنباله و ادامههایی مانند سری فیلمهای کرید ادامه پیدا کرد، نمایانگر زندگی شخصیتهای پیرامون راکی و تحولات آنها در طول زمان است. هر فیلم به بررسی چالشها و رویاروییهای جدید راکی پرداخته و نشان میدهد که چگونه او با وجود موانع، همچنان سعی در بهبود و رشد دارد.
از ویژگیهای بارز این سری فیلم، تمرکز بر روی شخصیتپردازی و توسعه روابط انسانی است. رابطه راکی با ادریان، همسرش، و میکی، مربیاش، هستهی اصلی داستان را تشکیل میدهد و به مخاطب این امکان را میدهد که عمیقاً با این شخصیتها ارتباط برقرار کند. بوکس در این فیلمها نه تنها به عنوان یک ورزش بلکه به عنوان یک متافور برای زندگی و مبارزات شخصی راکی به تصویر کشیده شده است.
8.2/10
10/10
مجموعه فیلمهای بیل را بکش، اثری ممتاز از کوئنتین تارانتینو، داستانی پرکشش و عمیق در ژانر اکشن و انتقامجویی است که شخصیت اصلی آن، براید با بازی درخشان اوما تورمن، تلاش میکند تا انتقام خود را از بیل و دیگر اعضای تیم سابق قاتلین خود بگیرد. داستان در دو قسمت ارائه شده که هر کدام به تنهایی به عناصر مختلف داستان و شخصیتپردازیهای عمیقتر میپردازند.
در بیل را بکش: قسمت ۱، تماشاگر شاهد مبارزات چشمگیر و استفاده از سبکهای مختلف فیلمبرداری است که تارانتینو را به عنوان یک کارگردان خلاق و متفاوت معرفی میکند. این قسمت با نمایش نبردهایی هیجانانگیز و به کارگیری عناصری چون انیمیشن برای روایت بخشهایی از داستان، توجه خاصی به سبکسازی دارد.
بیل را بکش: قسمت ۲، به تعمیق شخصیتها و ارتباطات میان آنها میپردازد، جایی که نبردهای فیزیکی جای خود را به دیالوگهای روان و معنادار میدهند که درک عمیقتری از انگیزههای شخصیتها ارائه میدهد. نهایتاً، داستان به پایانی متفکرانه و معنیدار میرسد که در آن براید با بیل روبرو میشود و این ملاقات، تاخت و تازی در گذشته و روابط آنها است.
7.2/10
7/10
مجموعه فیلمهای مأموریت غیرممکن، با بازی تام کروز در نقش ایتن هانت، از بهترین فیلم های چندگانه جنایی به شمار میرود و توانسته است مخاطبان را با ماجراجوییهای پیدرپی و هیجانانگیز خود به وجد آورد. این مجموعه که از سال ۱۹۹۶ آغاز شده، تاکنون چندین دنباله داشته است و هر دنباله با داستانهای پیچیده و عملیاتهای جاسوسی غیرممکن، هیجان را به اوج میرساند.
هر قسمت از این سری، شامل ماموریتهایی است که ایتن هانت و تیمش باید با چالشهای فراوان و دشمنان قدرتمند مقابله کنند. از نقاط عطف این سری میتوان به فیلم مأموریت غیرممکن: ملت سرکش اشاره کرد که در آن ایتن هانت به دنبال نابودی سندیکا، یک سازمان جنایی بینالمللی مخفی است. این فیلمها نه تنها به خاطر صحنههای اکشن خیرهکننده معروفاند، بلکه به دلیل پیچیدگیهای داستانی و بازی قدرتمند تام کروز نیز ستایش شدهاند.
تام کروز با انجام بیشتر کارهای خطرناک خود، بدون نیاز به بدلکار، نقشی کلیدی در ایجاد صحنههای اکشن بینظیر این مجموعه داشته است. این ویژگی مجموعه را از دیگر فیلم های اکشن متمایز میکند و جذابیت خاصی به آن میبخشد. همچنین، این سری با پیوستن بازیگرانی مانند ربکا فرگوسن و هنری کویل، تازگی و تنوع بیشتری به خود دیده است.
در مجموع، مجموعه فیلمهای مأموریت غیرممکن نه تنها به عنوان یکی از موفقترین مجموعههای فیلم جنایی در جهان شناخته شده است، بلکه به عنوان یکی از بهترین نمونههای سینمای اکشن و ماجراجویی مورد تحسین قرار گرفتهاند.
5.3/10
7/10
اگر عاشق داستانهایی هستید که در مرز میان عشق و تاریکی حرکت میکنند، باید گرگ و میش را تجربه کنید؛ مجموعهای که قلبهای بسیاری را تسخیر کرد و تعریفی جدید از عاشقانههای نوجوانانه ارائه داد.
داستان گرگ و میش با محوریت دختری به نام بلا سوان آغاز میشود که به شهر کوچکی به نام فورکس در ایالت واشنگتن نقل مکان میکند تا با پدرش زندگی کند. در همین ابتدا، او با پسری به نام ادوارد کالن آشنا میشود؛ پسری که زیبا، مرموز و غیرقابلدسترس است. اما چیزی فراتر از جذابیت فیزیکی ادوارد، توجه بلا را به خود جلب میکند؛ او در مورد ادوارد و خانوادهاش، که بهنظر میرسد تفاوتهای غیرطبیعی دارند، کنجکاو میشود.
پس از حوادثی غیرمنتظره و تلاش ادوارد برای نجات بلا، او به این نتیجه میرسد که ادوارد و خانوادهاش خونآشام هستند. داستان پیچیدهتر میشود وقتی ادوارد و بلا با احساساتی پیچیده روبرو میشوند که میان عشق و خطری همیشگی نوسان دارد.
گرگ و میش اولین فیلم از فرنچایز پنجگانه است که بر اساس رمانهای پرفروش استفنی مایر (Stephenie Meyer) ساخته شد. این فیلم توسط کاترین هاردویک (Catherine Hardwicke) کارگردانی شده و در سال ۲۰۰۸ اکران شد.
جالب است بدانید پتینسون برای ایفای نقش ادوارد به شدت تمرین کرد؛ او پنج ساعت در روز به یادگیری مبارزه، بدلکاری و حتی بازی بیسبال مشغول بود. همچنین، او مجبور شد گواهینامهی رانندگی ایالت اورگن را برای فیلمبرداری در این ایالت بگیرد. یکی از حقایق جالب دیگر این است که نیکی رید، همبازی پتینسون، بهطور مخفیانه او را در زمان استراحت فیلمبرداری ضبط میکرد که در حال نواختن گیتار و آوازخوانی بود. همین ضبطها باعث شد که آهنگهای پتینسون در نهایت به موسیقی متن فیلم راه پیدا کنند و به فیلم حسی عاطفی و متفاوت ببخشند.
7.2/10
5.9/10
همه ما داستانهای زیادی از نبردها و ماجراجوییها شنیدهایم، اما هیچچیزی مثل یک مسابقهی مرگبار و سرنوشتساز نیست که زندگی نوجوانانی بیگناه را به چالش بکشد. بازیهای گرسنگی نه تنها داستانی در مورد بقا و شجاعت است، بلکه به نوعی بازتابی از دنیای امروز ما و انتقادی زیرکانه به ساختارهای اجتماعیست..
داستان بازیهای گرسنگی در دنیای تاریک و پساآخرالزمانی پانم اتفاق میافتد، جایی که مردم در سیزده منطقه زندگی میکنند و زیر سلطهی شدید کاپیتول قرار دارند. هر سال، به نشانهی یادآوری شکست شورش، از هر منطقه دو جوان (یک پسر و یک دختر) به نام خراجیها انتخاب میشوند تا در مسابقاتی وحشیانه با یکدیگر بجنگند. این مسابقات، که نام بازیهای گرسنگی را به خود گرفته، تنها یک قانون دارد: زنده ماندن!
قهرمان داستان، کتنیس اوردین (با بازی درخشان جنیفر لارنس)، دختری از منطقهی دوازده، با ورود غیرمنتظرهاش به این بازیها، وارد دنیایی میشود که در آن باید نه تنها برای بقای خود بجنگد، بلکه برای افرادی که به او اهمیت میدهند و شاید در نهایت برای تغییر یک نظام ظالمانه. کتنیس به لطف شجاعت و هوش خود، به سرعت از یک قربانی به یک قهرمان تبدیل میشود.
جنیفر لارنس برای ایفای نقش کتنیس اوردین، حقوقی برابر با ۵۰۰ هزار دلار دریافت کرد، اما این مبلغ پس از موفقیت فیلم و بازی خیرهکنندهاش در قسمت دوم، به ۱۰ میلیون دلار افزایش یافت؛ جهشی که تنها یک ستاره واقعی میتواند تجربهاش کند.
سخن پایانیدر نگاهی به بهترین فیلم های چندگانه تاریخ سینما، این آثار بیش از آنکه تنها سرگرمکننده باشند، میراثی فرهنگی از نوآوریها، داستانسراییهای عمیق و شخصیتپردازیهای چشمگیر را به جا میگذارند. از مجموعههای اکشن و فانتزی گرفته تا درامهای تاریخی و ماجراجوییهای علمی-تخیلی، هر کدام به نوعی زبان مشترکی بین تماشاگران از فرهنگهای مختلف برقرار کردهاند. بهترین فیلم های مجموعه ای، که برخی از آنها به نمادهایی فرهنگی تبدیل شدهاند، نه تنها توانستهاند تصاویری دائمی در ذهن بینندگان بگذارند بلکه بحثهایی در مورد معنای قهرمانی، اخلاق و تعارضهای انسانی را نیز برانگیختهاند. در نهایت، این فیلم های چندگانه نشان میدهند که چگونه سینما میتواند به عنوان ابزاری برای فرار، آموزش و الهام بخشی به ما عمل کند، و همچنان که به پیش میرویم، آنها به عنوان پنجرههایی به دنیاهای دیگر باقی میمانند.