بهترین فیلم های کمدی چینی | خنده دارترین های شرق دور
اگر از طنزهای همیشگی هالیوود خسته شدید یک فیلم کمدی چینی میتواند روز شما را بسازد! خندیدن یک زبان جهانی است. مهم نیست اهل کجا هستیم، یک شوخی خوب یا یک صحنه کمدی بامزه میتواند حال همه ما را خوب کند. وقتی صحبت از سینمای چین میشود، ممکن است فقط به یاد فیلمهای رزمی یا درامهای تاریخی بیفتیم. اما سینمای چینیزبان، که شامل هنگ کنگ، تایوان و حتی فیلمهای مشترک با آمریکا میشود، گنجینهای پنهان از فیلم های کمدی دارد. فیلم های کمدی چینی فقط درباره لگدهای جکی چان نیستند؛ آنها شامل داستانهای خانوادگی گرم، عاشقانهها و شوخیهای دیوانهواری هستند که قوانین فیزیک را به چالش میکشند.
لیست فیلم کمدی برتر چینی بر اساس امتیاز
در این قسمت از مطلب چندین فیلم کمدی چینی را برای شما گلچین کردهایم. این عناوین به همراه آلبوم تصاویر؛ تیزرهای تخصصی و داستان بدون اسپویل در اختیار شما قرار میگیرند تا بتوانید بدون نگرانی از آنها استفاده ببرید.
داستان این فیلم کمدی چینی در شانگهای دهه ۱۹۴۰ اتفاق میافتد، زمانی که شهر توسط گنگ تبر به دستان بیرحم اداره میشود. سینگ، یک دزد خردهپای ناشی است که بزرگترین آرزویش پیوستن به این گنگ است. او تصمیم میگیرد برای نشان دادن سرسختی خود، به محله فقیرنشین آلونک خوکها برود و ساکنان آنجا را بترساند. اما کار او نتیجه معکوس میدهد و به طور تصادفی باعث درگیری واقعی بین گنگ تبر به دستان و ساکنان محله میشود. خیلی زود مشخص میشود که صاحبخانه بداخلاق، شوهرش و چند نفر از مستاجرهای به ظاهر ساده، در واقع استادان بازنشسته کونگفو هستند که خودشان را پنهان کرده بودند.
اعجوبهها یک ترکیب دیوانهوار از کونگفو، ادای احترام به فیلم های رزمی قدیمی هنگ کنگ و جلوههای ویژه کامپیوتری است که یادآور کارتونهای لونی تونز است. استیون چو (کارگردان و ستاره فیلم) عمداً به سراغ بازیگران بازنشسته مشهوری رفت که در دهه ۱۹۷۰ ستارههای اکشن بودند تا به آنها ادای احترام کند. طراح صحنههای مبارزه کسی نبود جز یوئن وو-پینگ افسانهای، که مبارزات فیلمهای ماتریکس و ببر خیزان، اژدهای پنهان را طراحی کرده بود. این فیلم آنقدر مورد تحسین قرار گرفت که بیل موری، کمدین مشهور آمریکایی، آن را دستاورد برتر عصر مدرن در زمینه کمدی نامید.
اعجوبههای کنگ فو یک موفقیت جهانی بزرگ بود و جوایز متعددی از جمله ۶ جایزه فیلم هنگ کنگ و ۵ جایزه اسب طلایی (Golden Horse) تایوان را به دست آورد. این فیلم یکی از خنده دارترین فیلم های چینی تمام دوران محسوب میشود.
این فیلم کمدی چینی بر اساس یک دروغ واقعی ساخته شده است. بیلی، یک زن جوان چینی-آمریکایی است که در نیویورک زندگی میکند و کمی احساس گمگشتگی میکند. او از خانوادهاش میشنود که مادربزرگ محبوبش (که او را نای نای صدا میزند) در چین، به سرطان پیشرفته مبتلا شده و پزشکان گفتهاند فقط چند ماه زنده میماند. خانواده طبق یک سنت قدیمی تصمیم میگیرد این خبر وحشتناک را از نای نای پنهان کند تا او ماههای آخر عمرش را با شادی و بدون ترس بگذراند. آنها به جای مراسم عزا، یک عروسی ساختگی و عجلهای برای پسرعموی بیلی ترتیب میدهند تا همه فامیل از سراسر دنیا دلیلی برای دور هم جمع شدن و خداحافظی آخر را داشته باشند. بیلی، که با فرهنگ آمریکایی بزرگ شده، با این دروغ بزرگ مشکل دارد و به چین سفر میکند تا با این تفاوت فرهنگی پیچیده دستوپنجه نرم کند.
این داستان، دقیقاً اتفاقی است که برای خود کارگردان فیلم، لولو وانگ، رخ داده است. او ابتدا این داستان باورنکردنی را در یک برنامه رادیویی معروف تعریف کرد. آکوافینا، که تا قبل از این فیلم بیشتر برای نقشهای کمدی پر سر و صدا و رپ خواندنش معروف بود ، با این نقشآفرینی آرام و احساسی همه را شگفتزده کرد. او برای این نقش برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن شد و به اولین زن آسیاییتبار تبدیل شد که این جایزه را در بخش کمدی یا موزیکال میبرد.
یک نقاش مطلقه در شانگهای، سه زن را برای یک شبنشینی ساده دعوت میکند، اما همه چیز به شکلی خندهدار و غیرمنتظره به هم میریزد. این فیلم چینی کمدی عاشقانه در خیابانهای شیک و مدرن شانگهای اتفاق میافتد. داستان درباره لائو بای است؛ یک نقاش میانسال و مطلقه که عاشق آشپزی است و زندگی آرامی را در محله قدیمی فرانسوی شهر میگذراند. زندگی او زمانی پیچیده میشود که همزمان با سه زن مختلف در ارتباط قرار میگیرد: خانم لی، یک مادر مجرد شاغل که به او علاقهمند است؛ گلوریا، شاگرد نقاشی ثروتمند و بازیگوش او که شوهرش گم شده؛ و بیبی، همسر سابقش که هنوز بخش مهمی از زندگی اوست. فیلم به جای تمرکز بر یک رقابت عشقی کلیشهای، نگاهی بسیار واقعبینانه، هوشمندانه و بامزه به روابط بزرگسالی، دوستیها و پیچیدگیهای زندگی مدرن در یک شهر بزرگ دارد.
فیلم، اولین ساخته بلند کارگردان و نویسنده جوان، شائو ییهوی (Shao Yihui) بود و هیچکس انتظار چنین موفقیتی را نداشت. بی برای مشغول بودن به یک پدیده تبدیل شد و در دوبان (Douban)، که معادل چینی IMDb است، به عنوان تحسینشدهترین و برترین فیلم چینی سال ۲۰۲۱ انتخاب شد. در سالی که سینمای چین پر از فیلم های جنگی بسیار پرهزینه و حماسی (مثل نبرد در دریاچه چانگجین) بود ، این کمدی رمانتیک چینی کمادعا، قلب منتقدان و تماشاگران را ربود.
سینگ (با بازی استیون چو) یک استاد کونگفوی شائولین است که در دنیای مدرن احساس بیاستفاده بودن میکند، چون دیگر کسی به هنرهای رزمی اهمیت نمیدهد. او به طور اتفاقی با فانگ، یک مربی فوتبال معروف اما شکستخورده آشنا میشود که در گذشته به او خیانت شده است. این دو نفر به یک ایده انقلابی میرسند: ترکیب قدرت ماورایی کونگفوی شائولین با بازی فوتبال. سینگ به سراغ پنج برادر رزمیکار قدیمیاش میرود که هر کدام قدرت خاصی دارند (مثل کله آهنی یا دست خالی) اما حالا در شغلهای سادهای مثل رفتگری یا نانوایی مشغولند و قدرتهایشان را فراموش کردهاند. آنها با هم تیم شائولین را تشکیل میدهند و با استفاده از شوتهای آتشین، حرکات آکروباتیک غیرممکن و دروازهبانی که از نیروی تایچی استفاده میکند، وارد مسابقات قهرمانی میشوند تا با تیم اهریمنی روبرو شوند.
فیلم یک نقطه عطف بزرگ برای استیون چو و سینمای هنگ کنگ بود. او برای اولین بار کمدی بزنبکوب همیشگی خود را با جلوههای ویژه کامپیوتری (CGI) گرانقیمت و در سطح هالیوود ترکیب کرد. نتیجه یک انفجار در گیشه بود؛ فوتبال شائولین در زمان اکران، تمام رکوردهای فروش را شکست و به پرفروشترین فیلم تاریخ هنگ کنگ تبدیل شد.
این فیلم کمدی چینی در مراسم جوایز فیلم هنگ کنگ (اسکار هنگ کنگ) غوغا کرد و ۷ جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین بازیگر مرد (هر سه برای استیون چو) را درو کرد. متأسفانه، کمپانی آمریکایی میرامکس که حق پخش فیلم در آمریکا را خریده بود، فیلم را دو سال نگه داشت، ۳۰ دقیقه از آن را کوتاه کرد و دوبله عجیبی روی آن گذاشت که خشم طرفداران را برانگیخت. این فیلم یکی از بهترین فیلم های خنده دار چینی است که ثابت کرد سینمای هنگ کنگ میتواند با بودجههای هنگفت و جلوههای ویژه، فیلمهایی بسازد که نه تنها با هالیوود رقابت کنند، بلکه در گیشه محلی آنها را شکست دهند.
گروهبان دراگون ما (با بازی جکی چان) عضو گارد ساحلی (پلیس دریایی) است. مشکل اینجاست که آنها آنقدر ضعیف هستند که دزدان دریایی مخوف همیشه کشتیهایشان را غرق میکنند و آنها را مسخره میکنند. پس از اینکه واحد گارد ساحلی منحل میشود، دراگون و همکارانش مجبور میشوند به نیروی پلیس عادی بپیوندند. اما دراگون مصمم است که به تنهایی دزدان دریایی و همچنین مقامات فاسد پلیس که با آنها همکاری میکنند را شکست دهد. در این مسیر، او با دو دوست و رقیب قدیمیاش، فی و کاپیتان تز همراه میشود. این فیلم یکی از بهترین فیلم های سینمایی کمدی چینی در ژانر اکشن است.
پروژه آ یکی از نمادینترین، خطرناکترین و مشهورترین بدلکاریهای تاریخ سینما را در خود دارد: سقوط آزاد جکی چان از بالای یک برج ساعت به ارتفاع ۱۸ متر. او در حالی که فقط از دو سایبان پارچهای رد میشد، روی زمین فرود آمد. جکی این صحنه نفسگیر را سه بار تکرار کرد چون از دو برداشت اول راضی نبود. این فیلم همچنین اولین همکاری بزرگ سه اژدها (جکی چان، سامو هانگ و یوئن بیائو) بود. آنها که در واقعیت با هم در مدرسه اپرای پکن آموزش دیده بودند و بهترین دوستان و رقبای هم محسوب میشدند، هماهنگی بینظیری در مبارزات کمدی داشتند.
در دوران جنگهای داخلی چین باستان (دوره ایالتهای جنگطلب) ، دو ارتش بزرگ با هم میجنگند و نتیجه یک قتلعام کامل است. پس از نبرد، در میان هزاران جسد، دو نفر زنده ماندهاند. یکی یک سرباز پیر و ترسو (با بازی جکی چان) از ارتش لیانگ است که با یک ترفند ساده (تظاهر به مردن با یک تیر جعلی) زنده مانده. دیگری یک ژنرال جوان، مغرور و زخمی از ارتش دشمن (وی) است. سرباز پیر تصمیم میگیرد این ژنرال ارزشمند را اسیر کند و او را در سفری طولانی به کشورش برگرداند تا شاید در ازای آن جایزهای مثل یک تکه زمین کشاورزی، یا مهمتر از آن، آزادی همیشگی از خدمت سربازی بگیرد. این فیلم چینی کمدی در واقع یک فیلم جادهای است که در آن دو دشمن قسمخورده مجبورند در سفری خطرناک از میان دزدها، حیوانات وحشی و دهقانان خشمگین، با هم کنار بیایند و به تدریج به درک متقابلی از هم میرسند.
فیلم، پروژه رویایی و بسیار شخصی جکی چان بود. او ایده این داستان را به مدت ۲۰ سال در ذهن داشت!. نکته بسیار جالب این است که او در ابتدا، زمانی که جوانتر بود، میخواست نقش ژنرال مغرور را بازی کند. اما آنقدر ساخت فیلم طول کشید و او پیرتر شد که در نهایت تصمیم گرفت نقش سرباز پیر و باتجربهتر را بازی کند که انتخاب بسیار درستی بود. این فیلم با کارهای اکشن و پر زد و خورد همیشگی جکی چان تفاوت دارد؛ این اثر بیشتر یک کمدی-درام لطیف با پیامی قوی علیه بیمعنی بودن جنگ است.
لی شولیان یک زن روستایی ساده است. او و شوهرش یک نقشه میکشند: آنها به طور جعلی طلاق میگیرند تا بتوانند یک آپارتمان دولتی اضافه بگیرند. اما بلافاصله پس از طلاق، شوهرش به او خیانت میکند و واقعاً با زن دیگری ازدواج میکند. وقتی لی با او روبرو میشود، شوهرش در مقابل همه به او تهمت میزند و او را پان جینلیان میخواند. (پان جینلیان شخصیتی بدنام در ادبیات کلاسیک چین، نماد زن خیانتکار است). لی که آبرویش رفته، حالا یک خواسته عجیب و سرسختانه دارد: او از دادگاه نمیخواهد شوهرش را مجازات کند، بلکه میخواهد دادگاه طلاق جعلی آنها را باطل کند تا او بتواند دوباره با شوهرش ازدواج کند و بعد این بار واقعی از او طلاق بگیرد! این خواسته ساده، او را وارد یک راهروی بیپایان اداری میکند و او ۱۰ سال تمام ، زندگی همه مقامات را، از پایینترین قاضی شهرش تا بزرگترین مقامات در پکن، به هم میریزد.
کارگردان، فنگ شیائوگانگ، تصمیم گرفت بیشتر صحنههای فیلم را نه در یک قاب مستطیلی معمولی، بلکه در یک قاب دایرهای کامل فیلمبرداری کند. این کار هم برای شبیه شدن به نقاشیهای کلاسیک آبرنگ چینی و هم برای انتقال یک حس خاص انجام شد. عنوان انگلیسی فیلم (مادام بوواری) کمی گمراهکننده است؛ عنوان اصلی چینی من پان جینلیان نیستم است که مستقیماً به تهمت شوهرش اشاره دارد. این فیلم یک کمدی سیاه و طنزی تیز علیه سیستم اداری تنبل و بیروح است. من مادام بوواری نیستم جوایز مهمی را درو کرد، از جمله بهترین فیلم در جوایز فیلم آسیایی و جوایز بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر زن در جوایز خروس طلایی (اسکار چینی). این فیلم یکی از بهترین فیلم های چینی کمدی در ژانر طنز اجتماعی است.
در سال ۱۸۸۱، پرنسس پیپی از شهر ممنوعه چین دزدیده شده و به غرب وحشی آمریکا، در ایالت نوادا، برده میشود تا با او اخاذی کنند. چون وانگ (جکی چان)، که یکی از گاردهای سلطنتی است، به همراه چند گارد دیگر برای نجات پرنسس و تحویل طلاها فرستاده میشود. به محض ورود به آمریکا، قطار آنها توسط روی اوبانن، یک دزد قطار خوشصحبت و کمی به درد نخور، مورد حمله قرار میگیرد. وانگ و روی که از دو دنیای کاملاً متفاوت هستند، به اجبار با هم یک تیم دو نفره کمدی تشکیل میدهند. آنها باید با هم از پس گاوچرانهای خشن، سرخپوستها و خلافکارهای چینی بربیایند تا پرنسس را نجات دهند.
این فیلم کمدی چینی، اولین همکاری جکی چان با اوون ویلسون بود. فیلم دقیقاً پس از موفقیت جهانی و غافلگیرکننده ساعت شلوغی ساخته شد و هالیوود سعی داشت فرمول موفق تیم دو نفره شرق و غرب را تکرار کند. اسم فیلم (Shanghai Noon) یک بازی کلامی هوشمندانه با عنوان فیلم وسترن کلاسیک و معروف High Noon (نیمروز) است. همچنین، اسم شخصیت جکی چان، چون وانگ (Chon Wang)، طوری انتخاب شد که شبیه اسم اسطوره فیلم های وسترن، جان وین (John Wayne)، تلفظ شود. این فیلم یکی از موفقترین فیلم های کمدی چینی در بازار آمریکا بود و هالیوود با آن، فرمول طلایی برای استفاده از جکی چان را پیدا کرد: او را کنار یک کمدین پرحرف آمریکایی بگذار!.
این فیلم چینی کمدی جدید درباره لائو لو، یک استاد بدلکاری قدیمی، پرافتخار اما فراموششده است. او در فقر زندگی میکند و تنها همراه و خانوادهاش، اسب بدلکار باهوش او به نام خرگوش قرمز است. زندگی آنها وقتی به هم میریزد که طلبکارها میخواهند اسب او را به خاطر بدهیهایش ببرند و حراج کنند. لو و اسبش در یک مبارزه دیدنی با هم علیه طلبکارها میجنگند. فیلم این مبارزه در شبکههای اجتماعی پخش میشود و این دو یک شبه معروف میشوند. این شهرت باعث میشود به آنها پیشنهاد کار در فیلمهای جدید داده شود. اما این بازگشت به دنیای خطرناک بدلکاری، باعث میشود لو با دخترش بائو که سالها پیش او را ترک کرده، دوباره روبرو شود؛ دختری که از پدرش متتفر است چون همیشه بدلکاری را به خانواده ترجیح داده و حالا میترسد پدر پیرش دوباره آسیب جدی ببیند.
بتاز یک نامه عاشقانه به حرفه بدلکاری است. احساسیترین و تکاندهندهترین بخش فیلم برای طرفداران قدیمی جکی چان، صحنههایی است که شخصیت لو در فیلم، در حال تماشای فیلمهای قدیمی خودش است؛ این فیلمها، در واقع کلیپهای واقعی از خطرناکترین و نمادینترین بدلکاریهای خود جکی چان در فیلمهای کلاسیکش مثل داستان پلیس و پروژه آ هستند.
چهارمین قسمت از سری فیلمهای بسیار محبوب کارآگاه محله چینیها، اما با یک تفاوت بزرگ: داستان آن یک فیلم مدرن نیست، بلکه یک پیشدرآمد است که ۱۰۰ سال به عقب برمیگردد. بازیگران اصلی همیشگی (وانگ بائوچیانگ و لیو هائوران) برگشتهاند، اما این بار در نقش پدربزرگهای شخصیتهای خود بازی میکنند. داستان در سال ۱۹۰۰ در محله چینیهای سانفرانسیسکو میگذرد. وقتی یک زن سفیدپوست در این محله به قتل میرسد ، تنشهای نژادی که از قبل وجود داشته، به نقطه انفجار میرسد. چین فو و آه گویی باید با هم متحد شوند تا قبل از اینکه سیاستمداران محلی کل محله چینیها را نابود کنند، قاتل واقعی را پیدا کنند.
نکته جالب اینجاست که کارگردان فیلم، چن سیچنگ، گفته برای نوشتن صحنههای اوج و سیاسی فیلم، از اتفاقات کاملاً مدرن الهام گرفته است: او گفته که تماشای جلسه پرسش و پاسخ کنگره آمریکا با مدیرعامل تیکتاک (TikTok) در سال ۲۰۲۳ به او حس عمیق بیعدالتی داده و ایده اصلی تقابل در فیلم را از آنجا گرفته است. به همین دلیل، برخی منتقدان احساس کردند فیلم کمی شلوغ و کلاف سردرگم است و نمیداند میخواهد یکی از بهترین فیلم های کمدی چینی باشد یا یک بیانیه سیاسی جدی، و در هر دو مورد کمی کوتاهی میکند.
سخن پایانیفیلم های کمدی که از سینمای چین، هنگ کنگ و حتی تولیدات مشترک آمریکایی میآیند، یک شکل واحد ندارند. این سفر ما را از بدلکاریهای خطرناک و فیزیکی دهه ۱۹۸۰ در پروژه آ، به خلاقیتهای کامپیوتری و دیوانهوار استیون چو در فوتبال شائولین برد. از عاشقانههای مدرن شانگهای در B for Busy عبور کردیم و به درامهای خانوادگی احساسی و عمیقاً فرهنگی وداع رسیدیم. بهترین فیلم های کمدی لزوماً آنهایی نیستند که بالاترین امتیاز را دارند، بلکه آنهایی هستند که در زمان مناسب با احساسات شما ارتباط برقرار میکنند. فیلم کمدی چینی مورد علاقه شما میان این عناوین کدام است؟
