جدول پخش هفتگی سریالها

سریال پوکر فیس، یک سریال کمدی-درام محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است. داستان سریال از این قرار است که چارلی، یک زن جوان که استعداد عجیبی در تشخیص حقیقت و دروغ دارد، تصمیم میگیرد که از این استعداد خود برای حل معماهای جنایی استفاده کند. این زن جذاب و بی پروا به دل جاده می زند و هرجا که با معمایی روبهرو میشود به حل آن میپردازد. در این مسیرها دچار چالشهایی میشود و فیلم حاوی صحنه های کنجکاوانه و جذابی است که بیننده را جذب میکند.

سریال مرد شنی روایتگر داستان لرد مورفئوس، پادشاه رویاها، است که پس از دههها اسارت توسط یک جادوگر انسان آزاد میشود. او باید ابزارهای گمشدهاش را بازیابی کند و تعادل را به دنیای رویاها بازگرداند. در این سفر پرماجرا، مورفئوس با تهدیدهای مختلفی همچون کابوسهای فراری و موجودات شرور مواجه میشود و باید با آنها مقابله کند تا سرنوشت جهان را نجات دهد.

این سریال درباره زندگی زنی به نام هونگ سو گان است که 3 فرزند دارد و شرکت خود را تأسیس کرده است. کار او در شرکت به خوبی پیش می رود، اما تنها دغدغه اش در حال حاضر سه دخترش هستند. دختر بزرگش به خارج از کشور مهاجرت کرده و دختر دوم او هونگ یوک شوی مدام با خواهر کوچکترش هانگ بر سر مسائل بی اهمیت دعوا می کند. اما پس از ورود برادر هونگ سو گان به این خانه، اتفاقات عجیبی رخ می دهد و همه چیز در این خانواده معمولی دستخوش تغییر می شود.

انیمه هایگاکورا در دنیایی دیگر می گذرد که در آن جهان توسط چهار خدا، معروف به چهار شیطان حمایت می شود و به دنبال فرار دو نفر از آنها، جهان دچار بحران شده است. در این میان، افرادی معروف به کاشیکان از آهنگ و رقص برای بازیابی خدایانی که به قلمروهای دیگر گریخته اند استفاده می کنند تا ثبات را به جهان بازگردانند. یکی از کاشیکانها به نام ایچیو که ناشنوا است، به ژاپن امروزی سفر میکند تا خدایان شیطانی را بازیابی کند...

در سریال خانه من کجاست؟ دو تیم از سلبریتی ها و افراد مشهور به رقابت می پردازند تا به مشتریان خود در پیدا کردن خانه های جدید کمک کنند. افراد مشهور به عنوان هماهنگ کننده املاک از مشاوران املاک بازدید خواهند کرد و خانه هایی را کشف می کنند که متناسب با نیازهای مشتریان باشد. آنها از چالش ها ترسی ندارند و با آن مواجه می شوند. در پایان، مشتریان میزان رضایت خود از پیشنهادهای افراد مشهور را ارزیابی می کنند. در این برنامه در سراسر جهان، افراد رویاپرداز، مفاهیم متداول خانه را به چالش می کشند و در نحوه زندگی ما بازاندیشی می کنند.

در جایی که زندگی رویایی به نظر میرسد و خیابانها با درختهای سرسبز و خانههای باشکوه تزئین شدهاند، واقعیت همیشه آن چیزی نیست که از بیرون دیده میشود. داستان فراتر از دروازهها روایت خانوادهای است که در میان ثروت و قدرت، باید تعادل ظریفی را بین جاهطلبی، وفاداری و رازهایی که هر لحظه ممکن است آشکار شوند، حفظ کند. در دنیایی که هر حرکت حسابشده و هر لبخند پر از معناست، یک اشتباه کافی است تا همهچیز از هم بپاشد. پشت دروازههای این جامعه بسته، قوانین خاصی حکمفرماست؛ قوانینی که شکستنشان بهایی دارد که شاید هیچکس آماده پرداختش نباشد. اما در نهایت، سوال اصلی این است که چه کسی واقعاً کنترل این بازی را در دست دارد و چه کسی فقط مهرهای در صفحهای از پیش طراحیشده است؟

سریال داستر یک تریلر جنایی است که در سال ۱۹۷۲ در منطقهی جنوب غربی آمریکا اتفاق میافتد. داستان بر زندگی یک رانندهی فرار ماهر و جسور متمرکز است که برای یک سندیکای تبهکاری رو به رشد کار میکند. زندگی پرمخاطرهی او زمانی پیچیدهتر و خطرناکتر میشود که مسیرش با اولین مامور زن سیاهپوست افبیآی تلاقی پیدا میکند. این مامور پیشگام در تلاش است تا با کمک همین راننده، این سازمان جنایتکار قدرتمند را متلاشی کند. سریال در فضایی یادآور فیلمهای جنایی دههی هفتاد میلادی، به بررسی مضامینی چون جرم و جنایت سازمانیافته، وفاداریهای متزلزل و تلاش برای بقا در دنیایی خشن میپردازد، در حالی که همزمان چالشهای یک زن سیاهپوست در یک نهاد عمدتاً سفیدپوست و مردسالار آن دوران را نیز به تصویر میکشد.

در کارخانهای بزرگ که زیر لایهای از نظم و سکوت، مسائل پنهان جریان دارد، سرقتهای مکرر مواد اولیه گرانقیمت، نظم مجموعه را به هم میریزد. مدیریت برای جلوگیری از آشفتگی، ماجرا را مخفی نگه میدارد، اما تکرار حوادث پای پلیس را به میان میکشد. همزمان، یکی از کارگران متهم میشود و زنجیرهای از شک، دروغ و پیچیدگی آغاز میگردد. داستان کنکل زمانی شکل میگیرد که پردهها کنار میروند و شخصیتها در معرض انتخابهایی قرار میگیرند که میتواند مسیر زندگیشان را تغییر دهد. در این میان، روابط میان افراد کارخانه، گذشتههایی که فراموش نشدهاند و انگیزههایی پنهان، هر کدام بخشی از پازل اصلی را تشکیل میدهند. حقیقت، همانقدر دور است که نزدیک. فقط باید آن را پیدا کرد.

سریال خانه ملکه ملودرامی رازآلود و هیجانانگیز است که حول محور زندگی هان سان جو میچرخد؛ زنی که در ظاهر همه چیز دارد: زیبایی، هوش، و ثروت. داستان از جایی پیچیده میشود که سان جو، بدون آنکه بداند، از رابطه نامشروع زنی دیگر حمایت میکند، غافل از اینکه آن زن با همسر خودش، شین میونگ سوب، در ارتباط است. این موقعیت، بستری از طنز تلخ و کنایهآمیز ایجاد میکند، چرا که مخاطب احتمالاً پیش از شخصیت اصلی از خیانت همسرش آگاه میشود و این امر، تعلیق و انتظار را برای لحظه افشاگری به شدت افزایش میدهد. سان جو که تصمیم گرفته از کسبوکار خانوادگیاش فاصله بگیرد و به همسرش در پیشرفت شغلی کمک کند، ناگهان با این حقیقت تلخ روبرو میشود که زندگی ایدهآلش بر پایههای سستی بنا شده است.

«سریال اتاق دو نفره» داستان تلاقی غیرمنتظره مسیر زندگی دو فرد با اهداف کاملاً متفاوت را به تصویر میکشد. نیلوفر، زنی جوان و با انگیزه، برای یک مصاحبه شغلی مهم به هتلی مشهور و مجلل میرود، به امید آنکه بتواند آینده حرفهای خود را رقم بزند. از سوی دیگر، کان، مردی که پس از مدتی دوری به کشور بازگشته، با هدف دریافت سهمالارث خود وارد همان هتل میشود. برخورد اتفاقی این دو شخصیت در فضای هتل، نقطه آغازین روایتی جذاب و پرکشش است که زندگی هر دوی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. این سریال بر پایه موتیف «برخورد سرنوشتساز» بنا شده و به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه یک رویارویی تصادفی میتواند برنامههای فردی را دگرگون کرده و افراد را به مسیری مشترک و پیشبینینشده هدایت کند.

داستان اولین شب با عالیجناب دربارهی یک دانشجوی معمولی به نام "کِی" است که یک روز از خواب بیدار شده و خود را در دنیای رمان عاشقانه تاریخی مورد علاقهاش مییابد. او حالا در بدن یک شخصیت فرعی به نام "چا سون چک" قرار گرفته است؛ دختری از یک خانواده نجیبزاده ثروتمند که تنها آرزویش داشتن یک زندگی آرام و معمولی است. داستان زمانی پیچیده میشود که او شبی را با "لی بون"، شخصیت اصلی مرد رمان، سپری میکند. لی بون، با اصالت سلطنتی و مورد لطف پادشاه، شخصیتی سرد و گذشتهای دردناک دارد اما از ظاهر جذاب و مهارتهای رزمی فوقالعادهای برخوردار است. او تحت تاثیر صحبتهای چا سون چک قرار گرفته و تسکین مییابد. پس از آن شب، چا سون چک تلاش میکند تا لی بون را به "چو اون ئه"، قهرمان اصلی زن داستان، متصل کند تا وقایع طبق رمان پیش برود. اما با حضور او، سرنوشتها تغییر کرده و تلاشهایش بینتیجه میماند، زیرا عشق لی بون همواره به سوی خود او بازمیگردد.