هر شب، چوپان قصهای معمایی دربارهٔ قتلی میخواند و وانمود میکند گوسفندانش حرفهایش را میفهمند. وقتی روزی جسد او پیدا میشود، گوسفندان بیدرنگ میفهمند این قتل بوده و مطمئناند که میدانند چگونه باید حقیقت را کشف کنند.