در دههی ۱۴۰۰، سینمای ایران با نسل تازهای از فیلمهای عاشقانه روبهرو شد که عشق را نه در قالبی رویایی و دور از واقعیت، بلکه در بستر زندگی روزمره، تضادهای طبقاتی و دغدغههای اجتماعی روایت میکنند. فیلم «پول و پارتی» (۱۴۰۲) ساختهی سعید سهیلی، یکی از نمونههای شاخص این نگاه است؛ روایتی از عشقی که در دنیای پرزرقوبرق و مادیگرای امروز، میان طمع، شهرت و احساسات انسانی گرفتار میشود. در سوی دیگر، «جنگل پرتقال» (۱۴۰۱) با فضایی آرام و شاعرانه، داستان مردی را روایت میکند که پس از سالها دوری، در دل طبیعت شمال ایران و میان خاطرات گذشته، معنای تازهای از عشق را تجربه میکند. فیلم «ملاقات خصوصی» (۱۴۰۰) نیز نمونهای جسورانه از عشق در محدودترین شرایط است؛ رابطهای پنهان در دل زندان که با تمام سادگیاش، تصویری انسانی و لطیف از دلبستگی را به نمایش میگذارد. در کنار این آثار، فیلم «تابستان همان سال» نیز با حالوهوایی نوستالژیک، به پیوند میان عشق، خاطره و گذر زمان میپردازد. آنچه فیلمهای عاشقانه دهه ۱۴۰۰ را متمایز میکند، تلاش آنها برای ترسیم عشق در دنیایی واقعیتر است؛ عشقی که زیر فشار اجتماعی، میان اخلاق و میل شخصی، به تجربهای پیچیده و چندوجهی بدل میشود — تجربهای که گاه تلخ است، اما همچنان زنده و امیدبخش باقی میماند.