فهرست سیاه مجله ورایتی و معرفی بدترین کابوسهای سینمایی سال ۲۰۲۵
نشریه معتبر ورایتی (Variety) در اقدامی جسورانه و برخلاف جریان معمولِ ستایش بهترینها، فهرست سالانه خود از بدترین و ناامیدکنندهترین آثار سینمایی سال ۲۰۲۵ را منتشر کرد. اوون گلیبرمن و پیتر دبروژ، منتقدان ارشد این رسانه، با این استدلال که «فیلمهای بد درسهایی از گناهان سینمایی هستند که باید از آنها دوری کرد»، به بررسی پروژههای شکستخوردهای پرداختهاند که حتی نامهای بزرگی چون ران هاوارد، دنیل دی-لوئیس و برادران روسو نتوانستند نجاتشان دهند. در ادامه، این فهرست ناامیدکننده به تفکیک منتقدان بررسی میشود.
انتخابهای اوون گلیبرمن (Owen Gleiberman):
۱. Eden (بهشت): ران هاوارد، کارگردان کهنهکار، با ساخت این درام تاریخی که در سال ۱۹۲۹ و در جزایر گالاپاگوس میگذرد، یک آشفتگی محض خلق کرده است. جود لاو در نقش پزشکی که جامعه اروپا را طرد کرده، اجرایی اغراقآمیز و غیرقابل تحمل دارد. گلیبرمن معتقد است این فیلم که باید «بهشت» نام داشته باشد، عملاً به یک «جهنم بیپایان و سرگردان» تبدیل شده که ملغمهای از رابینسون کروزوئه سوررئال و پاورقیهای نیچه است.
۲. Five Nights at Freddy’s 2 (پنج شب با فردی ۲): دنبالهی این بازی ویدئویی محبوب، حتی از قسمت اول هم ضعیفتر توصیف شده است. فیلمی اسلشر که نه خون دارد، نه ترس و نه تنش. ارواح کودکان مقتول در میان داستانهای فرعی گم شدهاند و فیلم تنها به نمایش بالنگونهی عروسکهای مکانیکی بسنده کرده است؛ چیزی که ظاهراً برای فروش بلیت کافی بوده اما برای سینما یک شکنجه است.
۳. The Testament of Ann Lee (عهدنامه آن لی): این موزیکال قرن هجدهمی درباره بنیانگذار فرقه شیکرز با بازی آماندا سایفرید، به جای اینکه جسورانه و زاهدانه باشد، کسالتبار و پراکنده است. تماشای ۱۳۷ دقیقه این فیلم که در آن آوازها هیچ هیجانی ندارند و درام فدای تقدسنمایی شده، به مثابه یک آیین ریاضت توصیف شده است.
۴. Hurry Up Tomorrow (عجله کن فردا): پروژه شخصی و متظاهرانه خواننده مشهور، «د ویکند» (The Weeknd)، که در آن نقش یک ستاره پاپ در آستانه فروپاشی عصبی را بازی میکند. فیلم پر از ناله، زاری و نگاههای خیره به خلاء است و کارگردانی تری ادوارد شولتز آن را به کابوسی پارانوئید تبدیل کرده که گویی «انیا» (Enya) در شکم یک نهنگ با «لیگتی» همکاری کرده است.
۵. Anemone (شقایق): بازگشت دنیل دی-لوئیس از بازنشستگی برای کمک به اولین فیلم پسرش، رونان، به یک فاجعه هنری ختم شد. این درام روستایی که سعی دارد مضامینی مثل خانواده، ارتش جمهوریخواه ایرلند و سوءاستفادههای کلیسا را مطرح کند، به قدری کُند و بیرمق است که یادآور فیلمهای شکستخورده دهه ۹۰ میلادی است.
انتخابهای پیتر دبروژ (Peter Debruge):
۱. The Life of Chuck (زندگی چاک): فیلم مایک فلاناگان که بر اساس رمان استیون کینگ ساخته شده، با شعارهای توخالی و دستکاری احساسی مخاطب به وسیله موسیقی متن سنگین، در صدر لیست دبروژ قرار دارد. او معتقد است حتی یک ثانیه از پیامهای جعلی و عمیقنمایانه فیلم را باور نکرده است.
۲. The Electric State (الکتریک استیت): برادران روسو با بودجه کلان نتفلیکس، تصاویر شاهکار کتاب سایمون استالنهاگ را به یک اثر بیروح تبدیل کردند. رباتهای پرحرف و آزاردهنده، کریس پرت با اجرایی تنبلانه و استنلی توچی در نقش یک شرور شبیه استیو جابز، همگی دست به دست هم دادهاند تا این پتانسیل عظیم هدر برود.
۳. War of the Worlds (جنگ دنیاها): نسخهای ارزانقیمت در فرمت «اسکرینلایف» به تهیهکنندگی تیمور بکمامبتوف که در آن آیس کیوب به جای نجات دنیا، بیشتر وقت خود را صرف تبلیغ ویژگیهای آمازون پرایم میکند.
۴. The Actor (بازیگر): اولین تجربه کارگردانی دوک جانسون که قرار بود معمایی اگزیستانسیال درباره یک بازیگر مبتلا به فراموشی باشد، به اثری گیجکننده و بیمعنی تبدیل شده که بازیهای مصنوعی و برشتی آن، تحملش را دشوار کرده است.
۵. Presence (حضور): استیون سودربرگ با فیلمبرداری از زاویه دید یک روح، به جای خلق ترس، ملال آفریده است. دوربین رباتیک و فقدان تعلیق، این فیلم را به یکی از بدترین تجربههای جشنواره ساندنس تبدیل کرد.
در پایان، دبروژ نام فیلم Snow White (سفیدبرفی) دیزنی را نیز به عنوان یک «لکهننگ» اضافه کرده که با کوتولههای کامپیوتری و حذف جادوی اصلی، میراث دیزنی را خدشهدار کرده است.
Variety
