آشوب درونی کارول در سریال «Pluribus» و واکنش «کاملاً عادی» او به یک جدایی: درخواست بمب اتم!
سریال علمی-تخیلی و تحسینشدهی Pluribus ساختهی وینس گیلیگان، با اپیزود پایانی فصل اول خود، بینندگان را در شوک و هیجانی وصفناپذیر فرو برد. در این میان، بازی درخشان Rhea Seehorn در نقش کارول استورکا، نویسندهی رمانهای عاشقانه که حالا در دنیایی آخرالزمانی با فقدان و خشم دستوپنج نرم میکند، تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخته است. او که بهتازگی نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شده، در مصاحبهای اختصاصی با ددلاین، از پیچیدگیهای نقشش، همکاری دوباره با خالق Better Call Saul و تصمیم عجیب و انفجاری کاراکترش در پایان فصل پرده برداشت.
کارول استورکا شخصیتی است که سیهورن او را «بسیار تکانشی، واکنشی و پر از خشم پرشور» توصیف میکند. در دنیایی که اکثریت جمعیت زمین از طریق یک سیگنال فرازمینی به یک ذهن جمعی (Hive Mind) متصل شدهاند، کارول به عنوان یکی از معدود بازماندگان مستقل، نمادی از مقاومت فردی در برابر یکپارچگی اجباری است. سیهورن درباره پذیرش این نقش میگوید: «تنها دلیلش وینس بود. حتی اگر او این نقش را اختصاصاً برای من ننوشته بود، کافی بود بگوید پروژهای دارد تا من بدون خواندن فیلمنامه قبول کنم.» او اعتماد کاملش به گیلیگان را ناشی از تجربه همکاری قبلی و اطمینان از این میداند که شخصیتش در طول داستان فرصت رشد و تکامل خواهد داشت؛ موضوعی که برای بازیگران زن اهمیت ویژهای دارد.
یکی از نکات کلیدی مصاحبه، تحلیل سیهورن از انگیزههای درونی کارول است. او معتقد است که کارول برخلاف تصور برخی، شخصیتی بیهدف نیست. «او هر روز صبح بار سنگین ۵۰۰ پوندی غم و اندوه را از روی سینهاش بلند میکند و به زندگی ادامه میدهد. او معتاد به داشتن هدف است.» حتی رابطه عاشقانه او با زوسیا و بازگشتش به نوشتن، تلاشی برای یافتن معنا در دنیایی بیمعنی بود. اما وقتی این امیدها نیز با خیانت و واقعیت تلخ «دیگران» (The Others) مواجه میشود، واکنش کارول چیزی جز یک انفجار احساسی نیست.
نقطه اوج این واکنش در صحنه پایانی فصل رقم میخورد؛ جایی که کارول پس از شکست عشقی و فروپاشی اعتمادش، درخواستی عجیب و هولناک دارد: یک بمب اتم! سیهورن با خنده این تصمیم را «یک واکنش کاملاً عادی به جدایی» مینامد و توضیح میدهد: «این یک تصمیم تکانشی، به شدت واکنشی و ناشی از خشم و درد عمیق است. او میخواهد بزرگترین و مخربترین چیزی را که میتواند، درخواست کند و بعداً درباره چگونگی استفاده از آن فکر کند.» سیهورن تأکید میکند که کارول در آن لحظه هیچ نقشهی دقیقی ندارد و صرفاً میخواهد بیانیهای بزرگ صادر کند؛ بیانیهای که نشاندهنده استیصال او از گزینههای محدودی است که برایش باقی مانده است.
سیهورن همچنین به تقابل فلسفی سریال اشاره میکند؛ سوالاتی درباره چیستی انسان، معنای عشق و ارزش فردیت در برابر جمع. او میگوید: «لذت بردن از غافلگیری، چیزی است که انسان بودن را تعریف میکند. در دنیای ذهن جمعی، جایی برای غافلگیری نیست و همه چیز زیبا و قابل پیشبینی است. اما فکر نمیکنم این دنیا برای من ساخته شده باشد.» با پایانبندی باز و نفسگیر فصل اول، و در حالی که اتاق نویسندگان مشغول نگارش فصل دوم است، طرفداران بیصبرانه منتظرند تا ببینند کارول با بمب اتمیاش چه خواهد کرد و آیا این «خشم پرشور» راهی برای نجات بشریت باز میکند یا پایان آن را رقم میزند.
Source Name: Deadline
