انتقاد از نویسندگی شخصیت الی در فصل دوم آخرین ما

اریک کین، در مقالهای تحلیلی، به نقد جدی نویسندگی شخصیت الی (Ellie) در فصل دوم سریال «آخرین ما (The Last of Us)» محصول شبکه اچبیاو (HBO) پرداخته است. او معتقد است با وجود تمجید از تواناییهای بازیگری بلا رمزی (Bella Ramsey) در این نقش، تصمیمات بحثبرانگیز نویسندگان نه تنها به شخصیتپردازی و قوس داستانی الی آسیب زده، بلکه ماهیت کلی داستان را نیز تغییر داده است.
تمجید از بازی بلا رمزی، انتقاد از نویسندگی
کین ابتدا به دفاع از عملکرد بلا رمزی در نقش الی میپردازد و با وجود انتقادها به ظاهر جوان و کوچک او برای نقش الی در این مقطع از داستان (که در بازی بسیار بزرگتر و سرسختتر است)، بازیگری او را، به خصوص در لحظات کلیدی مانند صحنه قتل وحشیانه جوئل (Joel) یا سکانسهای آرامتری چون فلشبک موزه و اجرای آهنگ «Take On Me»، کاملاً متناسب با طیف احساسی مورد نیاز نقش میداند. او همچنین عملکرد رمزی در فصل اول را در تطابق کامل با شخصیت الی در بازی ارزیابی میکند. با این حال، او شکست شخصیت الی در فصل دوم را کاملاً متوجه نویسندگی میداند.
دلایل نویسنده برای «شکست» شخصیتپردازی الی
به باور کین، نویسندگان سریال احتمالاً به این نتیجه رسیدهاند که بازی «بیش از حد تاریک» و لحن آن برای مخاطبان «بسیار تلخ» است و به همین دلیل، شخصیت الی را در تلاشی گیجکننده برای قابل هضمتر کردن او و داستان، «قربانی» کردهاند. در نتیجه، سریال در یک مأموریت مهم شکست خورده است: «اینکه ما را وادار کند از الی بدمان بیاید اما همچنان برای موفقیتش تشویقش کنیم.» کین معتقد است سریال به جای نمایش تبدیل شدن الی به «هیولایی که باید باشد»، قوس انتقام او را خنثی کرده و او را به دلایل اشتباهی دوستنداشتنی کرده است: «ما او را به عنوان شخصیتی بیکفایت، گستاخ و بچهگانه میبینیم که حتی در ابتدا چندان هم به انتقام اهمیت نمیدهد.» او حتی پیش از مرگ جوئل نیز به جای نسخهای سرسختتر، بیشتر شبیه یک نوجوان «روی اعصاب» تصویر شده است.
تضعیف قوس انتقام و پیامدهای آن
نویسنده مقاله استدلال میکند که تلاش برای افزودن چاشنی طنز به شخصیت الی، باعث شده تا تمام مهارتها و هوش او نادیده گرفته شود و او از نسخه ۱۴ سالهاش در فصل اول نیز کمتر باهوش و توانا به نظر برسد. دینا (Dina) و جسی (Jessie) هستند که باید او را راهنمایی کنند، به مسیر انتقام تشویقش نمایند و از دردسر نجاتش دهند. حتی لحظات انتقام و خشونت او نیز کمرنگ شدهاند؛ به عنوان مثال، به جای کشتن اوئن (Owen) و سپس فرو کردن چاقو در گلوی مل (Mel)، به هر دو شلیک میکند و مل را تصادفاً میکشد. خشونت الی همواره نامطمئن است و به جز در مورد نورا (Nora)، قتلهایش به جای شعلهور کردن عزم او، بیشتر موجب آشفتگی و پشیمانیاش میشوند. واکنش او به بارداری دینا (گفتن یک «جوک پدربزرگی») نیز به جای آنکه او را دوستداشتنیتر کند، بیشتر او را دمدمیمزاج و بیتعهد نشان میدهد.