۵ نقشی که قدرت بازیگری "جسی پلمونس" را نمایان میکنند
جسی پلمونس این روزها به یکی از بازیگران خاص و در عین حال انعطافپذیر هالیوود تبدیل شده است. بازیگری که میتواند هم نقشهای آرام و درونگرا را با ظرافت تمام اجرا کند و هم شخصیتهای متناقض، پیچیده، یا حتی دیوانهوار را با تمام ابعاد روانشان به تصویر بکشد. به بهانه پخش فیلم بوگونیا و بازی تاثیرگذار پلمونس، به معرفی ۵ فیلم از آثار این بازیگر جوان میپردازیم که بخشی از گستره توانایی فنی و احساسی او را نشان خواهد داد. از تأملات روانشناختی تا روانپریشیِ دلخراش، از طنز سیاه تا وحشت و تنش؛ و هر بار، پلمونس ثابت میکند که تنها «حضور» او روی صحنه، خودش یک تجربه است.
وقتی در ۲۰۲۰ به «I’m Thinking of Ending Things» نگاه میکنیم، پلمونس در نقش «جِیک» مقابل جسی باکلی و دیگر بازیگران اصلی، وارد یک نقش بغرنج روانشناختی میشود: مردی که روابطش آرام است اما در اعماق ذهنش تردید، اضطراب و سردرگمی موج میزند. اجرای او با حداقل دیالوگها و با تکیه بر نگاه، تن صدا و سکوت، به گفتهی منتقدان یکی از «قویترین و تحت تأثیرگذارترین» آثار بازیگریاش است. فیلم با ساختار سورئال و پرسشگرانهاش تماشاگر را در حالت تعلیق نگه میدارد و بازی پلمونس درست در دل آن تردیدها ریشه میدواند، طوری که تماشاگر نه فقط به داستان، بلکه به ذهن شخصیت «جِیک» وارد میشود.
یک سال بعد، در «قدرت سگ» (۲۰۲۱)، پلمونس نقشی متفاوت بر عهده میگیرد: «جرج بوربانک»، برادرِ گلهدارِ سرسختی که در سایهٔ برادرش و تنش میان آنها قرار دارد. در مقابل بازی خشن و بیرحمانه بندیکت کامبریج، پلمونس با بازی محترم و کمتکلف اما در عین حال حساس و درونگرا نقش آرامی را ایفا میکند. جرج میکوشد ثبات ایجاد کند، ازدواجی برقرار کند و در برابر بیرحمی اطراف مقاومت کند و همین وظیفه باعث میشود نقش او حتی اگر حاشیهای باشد، سنگینی خاصی به اثر ببخشد.
چند سال بعد، در ۲۰۲۴ و در «انواع مهربانی»، پلمونس با چالشی بزرگ روبرو شد: بازی همزمان سه شخصیت کاملاً متفاوت — «رابرت»، «دنیل» و «اندرو» — در سه داستان مجزا. سه نقش متفاوت با حالات روانی، جنسیت بحران، پارانویا، غم و جنون. او در این پروژه دستان خود را به ورطهای پیچیده سپرد، بدون اینکه نقشها پر زرق و برق باشند. در مصاحبهها اشاره کرده است که بار روانی کار برایش سنگین بوده، اما همین تلاش باعث شد هم تنوع بازیگریاش دیده شود و هم جسارت او در پذیرش نقشهایی دشوار.
پیش از آن در ۲۰۱۸هم در فیلم سبکتر و متفاوتتری، «شب بازی»، پلمونس توانایی خودش در ژانر کمدی تریلر را نیز به نمایش گذاشت. نقش «گری» اگرچه بسیار متفاوت با آنچه در آثار روانشناختی و درام دیدهایم است، اما ثابت کرد که پلمونس تنها به نقشهای جدی محدود نیست. او توانست در فضاهای طنز سیاه، با تعلیق و تهدید و لحظاتی از دیالوگهای زیرپوستی، شخصیتی بسازد که هم خندهآور است و هم نگرانکننده؛ یعنی بار دیگر قدرت تنوع و انعطاف بازیگریاش را اثبات کند.
در نهایت، تازهترین تجربهاش در ۲۰۲۵ با «بوگونیا» رقم خورد؛ فیلمی به کارگردانی یورگوس لانتیموس که در آن پلمونس نقش «تدی گَتز» را ایفا میکند؛ مردی گرفتار تئوریهای توطئه، مضطرب و روانپریش، که با وسواسی عجیب و دیدگاهی آشفته، به ربودن یک مدیرعامل داروسازی میپردازد، چون معتقد است او موجودی بیگانه است. پلمونس در این نقش سنگین صادقانه گفته که سختترین کاری بوده که تا به حال انجام داده است. در نگاه بسیاری، «تِدی» یکی از پرتنشترین و تاثیرگذارترین شخصیتهایی است که پلمونس تاکنون بازی کرده شخصیتی که در تقابل با بازیگری طبیعی و متین خودش، تبدیل میشود به یک انفجار روانی مملو از اضطراب، جنون و تنش.
دستآوردهای جسی پلمونس
در طول سالها، پلمونس با انتخابهای جسورانه و اجراهای متنوعش توانسته توجه جدی جشنوارهها و منتقدان را به خود جلب کند. برای مثال، برای نقش «جورج بوربانک» در فیلم قدرت سگ نامزد جایزهٔ «بهترین بازیگر نقش مکمل مرد» در اسکار شد که نشاندهندهٔ احترام صنعت سینما به تواناییاش در نقشهای پیچیده و ظریف است. در کنار این، در عرصهٔ تلویزیون نیز نامزد چندین جایزه امی برای بازی در سریالهایی مثل Fargo و Black Mirror بوده است. اما شاید مهمترین افتخار حرفهایاش تا کنون، موفقیت در جشنواره کن باشد، جایی که در سال ۲۰۲۴، برای اجرای سهگانهوارش در انواع مهربانی جایزهٔ «بهترین بازیگر مرد» را دریافت کرد. جایزهای که نشاندهنده گستره و عمق توانایی بازیگریاش است. این دستاوردها از نامزدی اسکار تا برد جشنواره کن گواهی بر جایگاه ویژه پلمونس در سینمای معاصر و احترام بلندمدت منتقدان و همکاران به اوست.
بعد از اجرای تاثیرگذارش در فیلم بوگونیا و نقدهای مثبتی که دریافت کرده است، میتوان انتظار آینده با شکوهتری را برای او داشت. شاید به زودی از مهمترین فاکتورهای یک فیلم حضور او به عنوان یکی از بازیگران اصلی باشد.
