انتقاد علیرضا داودنژاد از روند مالکیت آثار سینمایی در ایران
علیرضا داودنژاد، کارگردان و تهیهکننده باسابقه سینما، با واکنش به نامه اخیر جمعی از تهیهکنندگان خطاب به رئیس سازمان سینمایی، تأکید کرد که این مطالبه نه یک اعتراض مقطعی، بلکه تلاشی جدی برای حفظ بنیانهای سینمای ملی ایران است.
بهتازگی گروهی از تهیهکنندگان سینما در نامهای رسمی به رائد فریدزاده، رئیس سازمان سینمایی، خواستار بازنگری در قوانین مربوط به سرمایهگذاری، مالکیت و بهرهبرداری از آثار سینمایی شدند؛ نامهای که با امضای تعدادی از چهرههای شناختهشده این حوزه، واکنشهایی را در میان اهالی سینما برانگیخت.
علیرضا داودنژاد که از امضاکنندگان این نامه است، در یادداشتی تفصیلی، ریشه این اعتراض را در روندی طولانیمدت و ساختاری دانست. او معتقد است آنچه امروز به محل اختلاف میان بنیاد سینمایی فارابی و بخش خصوصی تبدیل شده، نتیجه تغییر تدریجی کارکرد نهادی است که در ابتدا با هدف حمایت از تولید سینمای ملی شکل گرفت، اما به مرور به سمت تملک حقوق آثار سینمایی حرکت کرد.
به گفته داودنژاد، در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، فارابی نقشی حمایتی و ساماندهنده داشت و همین نگاه، نوعی اعتماد متقابل میان دولت و سینماگران ایجاد کرده بود؛ اعتمادی که زمینهساز تداوم حیات سینمای ایران در شرایط دشوار آن سالها شد. با گذشت زمان، اما ابزارهای حمایتی مانند وام و مشارکت مالی، به سازوکارهایی تبدیل شدند که در نهایت به سلب مالکیت مادی و معنوی آثار از تهیهکنندگان انجامید.
او تأکید میکند در بسیاری از قراردادها، تهیهکننده با پذیرش کامل ریسک تولید مواجه بوده، اما در صورت شکست اقتصادی فیلم — که گاه ناشی از محدودیتهای نظارتی، تأخیر در صدور مجوز یا مشکلات اکران بوده — نهتنها حمایتی دریافت نکرده، بلکه حقوق اثر نیز بهعنوان تضمین از او گرفته شده است. از نگاه داودنژاد، قرار گرفتن همزمان نهاد دولتی در جایگاه قانونگذار، ناظر، محدودکننده و طلبکار، به بیعدالتی ساختاری انجامیده است.
این فیلمساز پیامد چنین روندی را فراتر از مشکلات فردی میداند و میگوید نتیجه آن، تضعیف امنیت اقتصادی، کاهش انگیزههای خلاقانه و حذف تدریجی نیروهای مستقل از چرخه تولید بوده است؛ روندی که به باور او، سینما را از تنوع و پویایی دور و به سمت تولیدات کمخطر و تکراری سوق داده است.
داودنژاد با اشاره به دورههایی از مدیریت سینمایی که بر گفتوگوی صنفی و احترام به مالکیت آثار استوار بوده، تأکید میکند که مسیر جایگزین همچنان ممکن است؛ مسیری که در آن، دولت نقش تنظیمگر و حامی را ایفا کند، نه مالک حقوق آثار. از این منظر، درخواست امروز تهیهکنندگان برای لغو قراردادهایی که به سلب دائمی حقوق فیلمها انجامیده، اقدامی رو به جلو و در جهت احیای آینده سینمای ملی تلقی میشود.
او در پایان، بازنگری در الگوی حمایتی، پذیرش مسئولیت نهادی در قبال پیامدهای محدودیتهای اعمالشده و بازسازی اعتماد از دسترفته را پیششرط نجات تولید ملی در سینما میداند و نسبت به تداوم بیتوجهی به وضعیت سینماگران مستقل هشدار میدهد.
در همین راستا، جمعی از تهیهکنندگان سینمای ایران نیز در متن اعتراضی خود، از تضعیف اختیارات قانونی تهیهکننده در فرآیند تولید، سرمایهگذاری و بهرهبرداری از آثار انتقاد کرده و نسبت به آنچه «تضییع آشکار حقوق حرفهای» خواندهاند، هشدار دادهاند؛ موضوعی که بهویژه به عملکرد بنیاد سینمایی فارابی در دوره مدیریت پیشین نسبت داده شده است.
