بررسی سریال «A Thousand Blows»؛ جایگزینی برای «Peaky Blinders»

سریال جدید A Thousand Blows که توسط استیون نایت، خالق Peaky Blinders ساخته شده است، جایگزینی شایسته برای این سریال محبوب محسوب میشود. نایت که پیشتر آثاری همچون See، SAS Rogue Heroes و Taboo را ساخته، بار دیگر به دنیای تبهکاری انگلستان بازگشته است؛ اما این بار در لندن قرن نوزدهم و دههها پیش از ظهور تامی شلبی.
روایت مهاجرت و جنایت در لندن ویکتوریایی
این سریال که در لندن ۱۸۸۰ روایت میشود، داستان دو مهاجر جامائیکایی، الک مونرو (فرانسیس لاوهال) و هزکیاه مسکو (مالاکای کربی) را دنبال میکند که برای یافتن زندگی بهتر به این شهر میآیند، اما خیلی زود درگیر دنیای تبهکاری و مسابقات بوکس غیرقانونی میشوند.
از دیگر بازیگران مطرح سریال میتوان به ارین دوهرتی (The Crown) در نقش مری کار، رهبر واقعی یک باند تبهکاری، و استیون گراهام (This Is England) در نقش بوکسور کهنهکار، شوگر گودسون، اشاره کرد. مری کار شخصیتی مشابه تامی شلبی دارد؛ زنی که در دنیای خشن مردسالارانه راه خود را باز میکند. شوگر گودسون نیز در نقطه مقابل شخصیت صلحطلب گراهام در Peaky Blinders قرار دارد و حضوری تهدیدآمیز و خشن دارد.
بازیهای درخشان بازیگران
یکی از نکات برجسته A Thousand Blows، بازیهای فوقالعاده تمام بازیگران آن است. سریال فاقد یک شخصیت اصلی واحد است و داستان بین هزکیاه مسکو، مری کار و شوگر گودسون تقسیم میشود.
مالاکای کربی در نقش هزکیاه مسکو حضوری آرام اما پرقدرت دارد که مسیر سقوط تدریجی او به دنیای جرم و جنایت را به شکلی تأثیرگذار نمایش میدهد. ارین دوهرتی که پیشتر با بازی در The Crown و Chloe تحسینشده بود، در این سریال فرصتی طلایی برای درخشش یافته است. شخصیت مری کار، ترکیبی از فاگین و نانسی در اولیور تویست است که با خشونتی همچون بیل سایکس همراه شده است.
استیون گراهام نیز که در Peaky Blinders نقش آرامتری داشت، اینبار در قالب شوگر گودسون، یکی از ترسناکترین کاراکترهایش را ارائه میدهد؛ شخصیتی که یادآور نقشش در This Is England است. این سه شخصیت بهخوبی دنیایی را به تصویر میکشند که گذشتهشان بر آیندهشان سایه افکنده است.
مقایسه با «Peaky Blinders»
اگرچه A Thousand Blows بهدلیل سبک و سیاق داستانسرایی و فضای تاریخیاش با Peaky Blinders مقایسه میشود، اما تفاوتهای مهمی هم دارد. برخلاف Peaky Blinders که به مرور دامنه داستانش گستردهتر شد و بخشی از جذابیت اولیهاش را از دست داد، این سریال با تمرکز بر یک محدوده کوچک در لندن، موفق به خلق فضایی منسجم و پرتنش شده است.
همچنین، A Thousand Blows ازنظر روایت، بیشتر شبیه به یک داستان سرقت (heist) بدون جلوههای کلاسیک این ژانر است. جهانسازی این سریال، با ظرافت تمام انجام شده و حتی شخصیتهای فرعی نیز بهخوبی پرداخته شدهاند، هرچند برخی از آنها کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
A Thousand Blows شاید نتواند همان تأثیر فرهنگی Peaky Blinders را بلافاصله ایجاد کند، اما بدون شک یکی از بهترین سریالهای جنایی تاریخی سالهای اخیر است. بازیهای درخشان، روایت پرکشش و شخصیتهای عمیق، این سریال را به اثری دیدنی تبدیل کردهاند.
از میان تمام اجراهای تحسینبرانگیز، مالاکای کربی بیشترین توجه را جلب میکند، اما ارین دوهرتی و استیون گراهام نیز نمایشهای ماندگاری ارائه میدهند. این سریال هم بهخاطر شباهتهایش به Peaky Blinders و هم بهدلیل تفاوتهایش، اثری تماشایی است.
برگرفته از screenrant