نقد فصل 6 سریال سرگذشت ندیمه؛ پایان داستان جون و سرنوشت گیلیاد

سریال سرگذشت ندیمه، اقتباسی از رمان مشهور مارگارت اتوود، از زمان پخشش همواره یکی از پربحثترین و تأثیرگذارترین آثار تلویزیونی بوده است. این سریال درامی پادآرمانشهری است که آیندهای نزدیک را به تصویر میکشد؛ جایی که پس از یک جنگ داخلی، حکومت توتالیتر و تئوکراتیک گیلیاد در ایالات متحده سابق به قدرت رسیده و زنان را بهشدت سرکوب کرده و از حقوق اولیهشان محروم میکند. در نقد فصل 6 سریال سرگذشت ندیمه، نه تنها به بررسی کیفیت فنی و داستانی این فصل پایانی میپردازیم، بلکه نگاهی خواهیم داشت به چگونگی به پایان رسیدن این مسیر طولانی و دردناک برای شخصیتهایی که سالها مخاطبان را همراه خود کردهاند.
فصل ششم با چالشهای متعددی روبروست؛ از انتظارات بالای مخاطبان که فصول اولیه را "فوقالعاده" یا "کامل" میدانستند تا نیاز به گرهگشایی از خطوط داستانی پیچیده و شخصیتهایی که در طول سالها تحولات زیادی را از سر گذراندهاند؛ فصل پایانی با قرار دادن شخصیتها در تقابل با حساب و کتابهای شخصی در بحبوحه فشاری ناامیدکننده علیه فاشیسم، به اوج میرسد. با بررسی فصل 6 سرگذشت ندیمه، متوجه خواهید شد که این فصل در تلاش است تا به هر شخصیت، فرصتی جهت تکمیل ساختار شخصیتی دراماتیکش بدهد.
نقد داستان سرگذشت ندیمه؛ از امیدهای اولیه تا دلسردی بینندگان
با وجود اینکه در ابتدا هیچ بررسی منفی از فصل ششم گزارش نشده بود و برخی آن را نویدبخش میدانستند، بااینحال، واکنشها به مرور متفاوت شد. برخی از بینندگان این فصل را "ناامیدکننده" و "افتضاح" توصیف کردهاند؛ در مقابل، برخی دیگر از آن به شدت دفاع کرده و آن را "فوقالعاده" دانستهاند.
امتیاز منتقدان نیز تصویر متناقضی ارائه میدهد. در وبسایت راتن تومیتوز امتیاز ۹۰ درصد ثبت شده که نشاندهنده تحسین گسترده از سوی منتقدان است؛ این در حالی است که در متاکریتیک، امتیاز ۷۰ از ۱۰۰ به ثبت رسیده که نشاندهنده نظرات عموماً مثبت اما با درصدی کمتر از تحسین کامل است. این تفاوت میتواند ناشی از تعداد کمتر نقدها در متاکریتیک یا انتشار تدریجی قسمتها و تغییر نظر منتقدان با پیشرفت فصل باشد. تارابنت از The A.V. Club با امتیاز ۹۱ از ۱۰۰، سرعت فصل ششم را بسیار بهتر از چند فصل قبلی دانسته و حس هدف و فوریت در آن را ستایش کرده است. جف اوینگ از Collider با امتیاز ۸۰ از ۱۰۰، قسمتها را کمی نامتعادل دانسته، اما در کل آن را اثری خوشساخت با فیلمنامهای درخشان خوانده است.
این تضاد شدید در نظرات، نشان میدهد که نقد فصل 6 سریال سرگذشت ندیمه نمیتواند یکدست باشد و باید به جنبههای مختلفی از این فصل که برخی را مجذوب و برخی را دلزده کرده، پرداخت.
فراز و نشیبهای روایت: ریتم، دیالوگ و حفرههای داستانی
یکی از نقاط ضعف مورد اشاره، ریتم و سرعت روایت در این فصل است. قسمتها کوتاه هستند و زمان زیادی صرف مسائل بیاهمیت یا نماهای طولانی از چهرهها شده است؛ ازطرفی برخی از قسمتهای اکشن سریال خوشریتم بهنظر میرسد.
کیفیت دیالوگها نیز قابل تامل است. گاهی انگار با هوش مصنوعی نوشته شدهاند؛ مثلا دیالوگهای شخصیتهایی مانند مویرا "عذابآور" است.
حفرههای داستانی و عدم منطق نیز از دیگر نکاتی هستند که میشود به آنها توجه ویژهای کرد. مثالهایی مانند وجود تنها یک تلفن در اردوگاه پناهندگان در آلاسکا یا نحوه قطع خطوط تلفن توسط گیلیاد در مناطقی که کنترل نداشتهاند، بهعنوان نمونههایی از عدم منطق است؛ همچنین مشکلات پرخطر به سرعت حل میشوند و June بیش از حد آسان بین مکانهای مختلف مانند گیلیاد رفتوآمد میکند. سازندگان اذعان دارند که گاهی مخاطب باید غیرممکنها را بپذیرد؛ اما چطور این منطق را باید در این سریال پذیرفت؟
نقد شخصیتها در گذر زمان
یکی از اهدافی که سازندگان در نظر داشتهاند، دادن فرصت به هر شخصیت برای تکمیل ساختار داستانیاش در فصل پایانی است؛ بااینوجود، احساس میشود که شخصیتها در این فصل "تکامل نیافته" و انگیزههای متفاوتی نسبت به قبل دارند، گویی زمان بین فصول ۵ و ۶ آنها را به افراد کاملا متفاوتی تبدیل کرده است.
در مورد بازیگری، باید بگویم که بازی تمامی بازیگران "عذابآور"، "غیرواقعی" و "اجباری" بهنظر میرسد. حتی Elizabeth Moss "خسته و سنگین" بازی میکند و ظاهر او با پایان سریال همخوانی ندارد.
نقد شخصیت سرنا؛ ریشههای تاریکی گیلیاد
یکی از جنبههای روایی مهم در فصل ششم، پردهبرداری بیشتر از گذشتهی شخصیتها و به خصوص سرنا جوی واترفورد است. سریال در طول فصول گذشته، از طریق فلاشبکها، داستان شکلگیری تدریجی گیلیاد را روایت کرده است؛ داستانی که در سال ۲۰۲۵ بیشتر شبیه به یک هشدار جدی برای بینندگان آمریکایی شده است. مرور گذشته همچنین ابعاد پنهان شخصیتهای اصلی را روشنتر کرده است.
در قسمت دوم فصل ششم با عنوان «تبعید»، بینندگان برای اولین بار با پدر سرنا که کشیش است، آشنا میشوند. بروس میلر، خالق سریال، اشاره میکند که رابطه سرنا با پدرش مدتها تیم نویسندگان را به خود مشغول کرده بود. این رابطه برای فهمیدن اینکه سرنا چگونه به زنی که اکنون هست تبدیل شده، حیاتی است. دو صحنه فلاشبک از این رابطه در فاصله چند سال از یکدیگر نشان داده میشود؛ زمانی که سرنا تازه با فرد آشنا شده و دیگری زمانی که پدرش پیرتر شده است و به صحبتهای سرنا درباره "تغییر دادن کشور" گوش میدهد. در آن زمان، سرنا فکر میکرد در حال تحقق خواسته پدرش برای الهامبخشی یک جنبش بزرگ است؛ اما همانطور که میدانیم، این "تغییرات" رنج و وحشت به بار آوردند. احتمالا در این بخش از بررسی فصل 6 سرگذشت ندیمه متوجه شدهاید که تلاش سازندگان برای ارائه عمق بیشتر به شخصیت سرنا و ریشههای ایدئولوژی گیلیاد است.
نقدی مثبت بر سریال سرگذشت ندیمه؛ درخششهای بصری
با وجود نقدهایی که بر فصل ششم وارد است، جنبههای مثبت قابل توجهی نیز در وجود دارد. کیفیت تولید سریال همچنان بالا است. فیلمبرداری زیبا و استفاده از موسیقیهای جذاب که حس پیروزی و پیشروی June را تقویت میکنند، مورد تحسین قرار گرفته است. به نظر میرسد Hulu برای فصل پایانی از بودجه کم نگذاشته است.
همچنین، سریال هنوز هم لحظات امید و حتی شادی را در میان ترس و وحشت گیلیاد برای شخصیتها فراهم میکند؛ لحظاتی که یادآوری میکنند چرا آنها همچنان به مبارزه ادامه میدهند. توازن بین تاریکی و روشنایی، به سریال اجازه میدهد پیام خود را حفظ کند و صرفاً به "شکنجهنگاری" تقلیل نیابد؛ اتهامی که پیشتر به آن وارد شده بود.
June بهعنوان شخصیت اصلی، با وجود تمام خطراتی که از سر گذرانده، همچنان به جلو میرود و امیدواری او نه تنها نجاتبخش خودش، بلکه نجاتبخش نویسندگان نیز هست. سازندگان معتقدند June باید کسی باشد که آنها را الهام بخشد. رابطه June و Serena، بهعنوان هسته اصلی سریال، همچنان پیچیده و جذاب باقی مانده است؛ داستانی از قربانی و آزارگر که به شکلی پیچیده تکامل مییابد و June با وجود تمام کارهایی که Serena کرده است، نمیتواند در برابر احساس مسئولیت نسبت به او مقاومت کند.
بررسی فصل 6 سرگذشت ندیمه: آیا ارزش دیدن دارد؟
با توجه به تمام نقاط قوت و ضعف مطرح شده، از بررسی فصل 6 سرگذشت ندیمه میفهمیم که فصل پایانی متوسط ظاهر شده است. از یک سو، خوشساخت با فیلمنامهای قوی بهنظر میرسد و کاوش در گذشتهی شخصیتها، به خصوص سرنا و پرداختن به ریشههای گیلیاد نیز به غنای داستان افزوده است؛ جنبههای بصری سریال نیز همچنان کیفیت بالای خود را حفظ کردهاند.
از سوی دیگر، ریتم نامتعادل، دیالوگهای ضعیف و غیرمنطقی، قوسهای شخصیتی ناپایدار برخی کاراکترها، و تکراری بودن برخی خطوط داستانی به چشم میخورد. این فصل نتوانسته است، انتظارات برخی که فصول اولیه را بیعیب و نقص میدانستند، برآورده کند و حتی برخی آن را "بدترین پایان" برای سریال دانستهاند.
جمعبندی
در مجموع، فصل ششم «سرگذشت ندیمه» تلاشی برای جمعبندی مسیر طولانی و پرفراز و نشیب شخصیتهای اصلی است. این فصل نقاط قوت قابل توجهی در زمینه بازیگری، کارگردانی و جنبههای بصری دارد و تلاش میکند تا به عمق بیشتری از ریشههای گیلیاد و پیچیدگیهای شخصیتهایی مانند سرنا بپردازد؛ همچنین لحظاتی از امید و مقاومت را به تصویر میکشد که پیام اصلی سریال را زنده نگه میدارد.
بااینحال، به نظر میرسد این فصل از مشکلات ساختاری و روایی ازجمله نوسان در ریتم، ضعف در برخی دیالوگها و تصمیمات داستانی و نحوه تکامل یا پسرفت برخی شخصیتها، رنج میبرد. اینکه این فصل نهایتا در تاریخچه سریال چگونه جای میگیرد و آیا پایانبندی آن در طول زمان، برای طرفداران رضایتبخش میشود یا خیر، سوالی است که با گذر زمان میتوان به آن پاسخ داد. با وجود تمام انتقادات، به نظر میرسد برای طرفداران پروپاقرص سریال، بررسی فصل 6 سرگذشت ندیمه و تماشای آن برای دیدن پایان داستان June و سرنوشت گیلیاد، اجتنابناپذیر است؛ حتی اگر با تمام جنبههای آن موافق نباشند.
اگر شما هم این فصل از سریال را تماشا کردهاید یا نظرات متفاوتی دارید، بررسی فصل 6 سرگذشت ندیمه از نگاه شما میتواند به درک بهتر این فصل کمک کند. لطفا نظرات، انتقادات و تحسینهای خود را در بخش دیدگاهها با دیگر علاقهمندان به اشتراک بگذارید و به این گفتگو در مورد پایان یکی از مهمترین سریالهای سالهای اخیر بپیوندید.