بهترین سریال های خون آشامی؛ ضیافتی سرخ برای عاشقان خون
0/10
از اولین باری که روایتهای خون آشامی به همراه دراکولا در افسانههای صربستانی به وجود آمد این ژانر در داستانهای مختلف جان گرفت و این روزها سریال های خون آشامی رنگ سرخ خونین آن را پررنگتر میکنند. جانورانی جاودانه شبیه به انسان اما شکارچیانی که با قدرتهای ماورالطبیعه میتوانند زندگی شبانه خودشان را به ضیافت خون بدل کنند. افسانههای مختلفی از گذشته تا به امروز وجود داشته که آنها را شر مطلق مینامیده و در جنگ میان خیر و شر، قهرمانان را برای شکار آنها میفرستاده. اما این روزها خون آشامها چهرهای مدرنتر و جذابتر دارند.
هرچند هنوز هم این چهره با فضایی ترسناک و دلهرهآور گره خورده اما جذابیت تاریک و فریبندگی مرموز آنها در کنار پوست سفید شده بدون روحشان زیبایی خاص به آنها بخشیده. جذابیتی که با کمک عناوینی مثل گرگ و میش به عنوان شاهزادههای تابوت قبل بسیاری از دختران جوان را به دست آورده است.
برترین سریالهای خون آشامی
در ادامه این مقاله به معرفی چند سریال شاخص در این ژانر خواهیم پرداخت؛ آثاری که هر کدام با روایتی تازه و جذاب، شما را به دنیای تاریک و پیچیده خونآشامها دعوت میکنند. عناوین بدون اسپویل و در کنار تصاویر جذاب، پادکستی کامل کننده و تیزرهای تخصصی در اختیار شما قرار میگیرند.
6.3/10
5/10
شاید به لطف عناوینی مثل گرگ و میش مفهوم خون آشام رنگ سرخ خود را از دست داده باشد و کمی به رنگ صورتی در آمده باشد اما هنوز هم سریال های خون آشامی وجود دارند که ما را به ریشه ببرند و در میان تقابل انسان، خونآشام و شکارچی خون آشام قرار دهند.
داستان سریال با وقوع رویدادی با نام "برخاستن" آغاز میشود، زمانی که خونآشامها کنترل دنیا را به دست گرفتهاند و انسانها در حال مبارزه برای بقا هستند. ونسا، نوادهی آبراهام ون هلسینگ معروف، از مرگ بیدار میشود و به زودی متوجه میشود که قدرتی فراطبیعی دارد: او میتواند خونآشامها را درمان کرده و آنها را به انسان برگرداند. این توانایی باعث میشود که ونسا به هدف اصلی نیروهای تاریکی و رهبران خونآشام تبدیل شود، اما در عین حال، او به آخرین امید بشر برای بقا در این دنیای تاریک تبدیل شده.
یکی از نکات جالب درباره فصل سوم سریال این است که هر قسمت این فصل به نام یکی از آهنگهای گروه موسیقی معروف Soundgarden نامگذاری شده است. همچنین، کلی اورتون در فصل پنجم دیگر شخصیت اصلی داستان نیست و فقط در قسمت آخر بازمیگردد، که همین موضوع به شدت باعث افزایش هیجان طرفداران شد. علاوه بر این، بسیاری از بازیگران و بدلکاران این سریال در پروژههای دیگری از دنیای DC Arrowverse نیز حضور داشتهاند، که نشان از همکاریهای جالب و گسترده بین پروژههای تلویزیونی دارد.
7/10
6/10
حتی اگر جاودانه باشی، قدرتمندتر از انسانها باشی و تجربه سالیان سال به همراهت باشد بدشانسی ممکن است هیچوقت شما را رها نکند.
ضربان قلب یکی از بهترین سریال های خون آشامی کره ای جدید است، کشوری که خون آشامهای آن نه به ترسناکی بلکه به جذابیت بیش از حد خود معروفند و جهان آن اکثرا رمانتیک و عاشقانه است. داستان سریال با محوریت شخصیت سون وو-هئول روایت میشود؛ یک خونآشام که در دوره جوسئون (یک دوره تاریخی در کره) زندگی میکرد و به دنبال تبدیل شدن به یک انسان واقعی بود، اما تنها یک روز قبل از اتمام دورهی صدسالهی خواب خود، بیدار میشود و نیمهانسان باقی میماند. او که حالا بین دو دنیای انسانی و خونآشامی گیر افتاده، با جو این-هه، زنی که هیچگونه احساس همدلی ندارد، زیر یک سقف قرار میگیرد. به مرور زمان، این دو شخصیت ناهمگون شروع به شناخت و درک متقابل یکدیگر میکنند و نوعی عشق غیرمنتظره میان آنها شکل میگیرد.
یکی از جذابترین نکات دربارهی این سریال، چالشی است که برای بازیگر نقش وو-هئول، اوک تکیون، در حین فیلمبرداری ایجاد شد. او میگوید که یکی از دشوارترین بخشهای نقشآفرینیاش تعامل با عناصر CGI بود که در مراحل پستولید به صحنه اضافه میشدند، چرا که باید در حین بازی تصور میکرد این جلوهها چگونه بر روی صفحه ظاهر خواهند شد.
ساید نقد و برسی فیلم و سریال، مدیوم در باره این سریال مینویسد:
Heartbeat شاهکار نیست، اما یک سریال شیرین، سرگرمکننده و ارزش تماشا کردن است. درست مانند وو-هول و خون، وقتی یک بار آن را تجربه کنید، شما را مشتاق تماشای بیشتر میکند.
7.4/10
6/10
زندگی ابدی یک نعمت و یک نفرین در خون آشامهاست. شاید مفهوم جاودانگی در ابتدا جذاب به نظر برسد اما یک جاودانه به همان مقداری که زندگی میکند، از دست میدهد! جایی که تنهایی ابدی و جستجوی معنا برایش پررنگتر میشود.
ماجرای مصاحبه با خون آشام با گفتوگوی لویی، یک خونآشام جاودان، با خبرنگاری به نام دنیل مولوی آغاز میشود، که در تلاش است سرگذشت لویی و رابطه پیچیدهاش با لستات را کشف کند. لویی که پیشتر یک انسان ثروتمند در نیو اورلئان بود، به واسطه لستات به دنیای جاودانگی وارد میشود. با این حال، جاودانگی به قیمت از دست دادن انسانیت و زندگی عادی او تمام میشود. داستان، پر از لحظات دراماتیک، خیانت و فلسفههای عمیقی در مورد زندگی و مرگ است که سریال را از روایتهای معمول خونآشامی فراتر میبرد.
به عنوان یک سریال های خون آشامی جدید این عنوان با بهرهگرفتن از نگرشهای مختلف فلسفی و روانشناسی روز، از عناوین کلاسیک فاصله گرفته و داستانی با دیدگاه متفاوت به زندگی ارائه میدهد. چیزی که میتوان در عناوین سینمایی مانند سه هزار سال حسرت (Three Thousand Years of Longing) تماشا کرد.
یکی از نکات جالب این است که سم رید، که نقش لستات را بازی میکند، از طرفداران قدیمی رمانهای "کرونیکهای خونآشام" آن رایس بوده و پس از انتخابش برای این نقش، بار دیگر تمامی رمانها را مطالعه کرد تا به عمق شخصیت لستات پی ببرد. جالبتر آنکه فصل دوم این سریال حتی پیش از پخش فصل اول تایید شد.
این سریال به دلیل روایت منحصر به فرد و فضای تاریک و عمیقش، نامزد چندین جایزه از جمله جوایز گاتهام و TCA Awards شد.
7.8/10
6/10
سریال آدم درست را راه بده یکی از سریال های خون آشامی ترسناک است که در دستهی ترسهای روانشناختی جای گرفته و رگههایی از درام دارد. النور در سن ۱۲ سالگی به یک خونآشام تبدیل شده و تنها در شب میتواند از خانه بیرون برود. در همین حال، مارک، پدر او تمام تلاش خود را میکند تا برای او خون فراهم کند و او را زنده نگه دارد، اما این مسیر برای هر دوی آنها پر از چالشهای خطرناک و تصمیمات سخت است. در عین حال، این سریال به روابط پیچیده انسانی، عشق پدرانه، و تعهدات بیپایان در برابر کشمکش درونی و تحول شخصیت میپردازد.
یکی از نکات جالب درباره این سریال این است که نقشهای الیزابت کین و آرتور لوگان ابتدا توسط سوزان سانتیاگو و لری پاین در قسمت آزمایشی بازی شده بود، اما این دو بازیگر بعداً جای خود را به فرناندا آندریده و ژلژکو ایوانک دادند. همچنین، هرچند که سریال از نظر انتقادی مورد توجه قرار گرفت، اما پس از یک فصل پخش، به دلیل تغییرات در مدیریت شبکه، سریال لغو شد.
سایت اخبار، نقد و برسی سینما ورایتی در باره این سریال مینویسد:
عناصری در Let the Right One In وجود دارد که باعث میشود بخواهید از آن حمایت کنید، اما متأسفانه این سریال در میان انبوهی از درامهای خونآشامی برجسته نمیشود. این سریال موفق نمیشود بین پیشفرض داستانی و جنبههای احساسی آن با عناصر ترسناک ارتباط برقرار کند؛ شیرینی داستان و کابوسهایی که در حاشیه رخ میدهند، به نظر میرسد انگار در دو سریال کاملاً متفاوت اتفاق میافتند.
7.7/10
7.5/10
در بسیاری از افسانهها و اسطورهها خون آشامها رابطه مستقیمی با ادیان بخصوص مصیحیت دارند، چیزهایی از جمله ترس از صلیب یا سوختن با آب مقدس پس عجیب نیست جایی که حرف از نبرد بین خیر و شر است جای پای خون آشامها نیز باشد.
این سریال آمریکایی در هفت قسمت ساخته شده و در فضای مذهبی و گوتیک به داستانهایی عمیق درباره ایمان، گناه و معجزات مشکوک میپردازد. مایک فلنگن بهعنوان کارگردان و نویسنده این پروژه علاقه دیرینهای به ساخت این داستان داشته. بازی بینظیر همیش لینکلیتر در نقش کشیش پدر پل و زک گیلفورد در نقش رایلی، میان پیچیدگیهای معنوی و شخصیتیشان، تضاد میان ایمان و واقعیت را به نمایش میگذارند.
ماجرای عشاء ربانی نیمه شب در جزیرهای دورافتاده به نام کراکت رخ میدهد، جایی که با ورود یک کشیش جوان به نام پدر پل، مردم با اتفاقاتی خارقالعاده و معجزات مشکوک روبرو میشوند. رایلی، یکی از ساکنان جزیره که به تازگی پس از حادثهای به خانه بازگشته است، به همراه سایرین در تلاش است تا رازهای تاریک پدر پل و منشأ این معجزات را کشف کند. سریال با محوریت موضوعات ایمان، بخشش و خطرات پیروی کورکورانه از مذهب، مخاطب را در دل چالشهای عمیق فلسفی فرو میبرد.
این سریال به دلیل پرداخت هوشمندانه به مفاهیم مذهبی و وحشت، یکی از بهترین سریال های خون آشامی نتفلیکس در ژانر وحشت به شمار میآید و با اجرای قوی بازیگرانش، مخاطبان بسیاری را به تفکر واداشته است.
7.7/10
8.5/10
در سینما و تلوزیون چند اثر وجود دارند که به نوعی مشخصه ژانر هستند. به طور مثال وقتی از سینمای خون آشامی جوانپسند حرف میزنیم اولین اسم فرنچایز گرگ و میش است و در مقابل وقتی حرف از بهترین سریال های خون آشامی عاشقانه به میان میآید خاطرات خون آشام سردمدار است.
داستان خاطرات خون آشام در محوریت زندگی الینا گیلبرت میچرخد، دختری که پس از از دست دادن والدینش با دنیای خطرناک و مرموزی از خونآشامها، جادوگران و گرگینهها روبرو میشود. در این میان، او میان دو برادر خونآشام، استفان و دیمون سالواتوره، قرار میگیرد. این دو برادر که هرکدام رابطه پیچیدهای با گذشته خود دارند، تلاش میکنند تا از الینا محافظت کنند، در حالی که مثلث عشقی و مبارزات آنها با دشمنان قدیمی، مانند خونآشام مرگبار کاترین پیرس، سرنوشت شهر را به خطر میاندازد.
یکی از نکات جالب درباره این سریال این است که پل وسلی و مایکل ترهوینو ابتدا برای نقش دیمون تست بازیگری دادند، اما در نهایت نقشهای استفان و تایلر به آنها رسید. همچنین، تمام قسمتهای فصل هشتم سریال به نام نقلقولهایی از فصل اول نامگذاری شده است. سریال با کتاب تفاوتهایی دارد مثلا: نینا دوبرو، که در بلغارستان به دنیا آمده و به این زبان صحبت میکند، باعث شد که شخصیت کاترین در سریال بهجای آلمانی بودن (همانطور که در کتابها ذکر شده بود) بلغاری باشد.
این سریال در طول دوران پخش خود توانست جوایز بسیاری، از جمله جوایز انتخاب نوجوانان و جوایز منتخب مردم را از آن خود کند.
7.9/10
8/10
خون حقیقی در دنیایی رخ میدهد که خونآشامها دیگر موجودات افسانهای حاضر در تاریکی و شب نیستند و پس از اختراع خون مصنوعی به نام True Blood، در میان انسانها زندگی میکنند. اما این همزیستی بیدردسر نیست و گروههای ضد خونآشامی علیه آنها فعالیت میکنند. داستان اصلی سریال بر محور عشق و روابط پیچیدهی سوکی با بیل کامپتون و بعدها اریک نورثمن میچرخد. سوکی که قادر است افکار دیگران را بشنود، به تدریج متوجه میشود که زندگی در دنیای خونآشامها پر از خطرات و رازهایی تاریکتر از آن چیزی است که تصور میکرد.
کی از نکات جالب درباره سریال این است که الکساندر اسکاشگورد ابتدا برای نقش بیل کامپتون تست داد اما در نهایت نقش اریک نورثمن را گرفت. همچنین، آنا پاکوین بهطور جدی برای نقش سوکی استکهاوس اقدام کرد، و با وجود اینکه بازیهای قبلیاش خیلی متفاوت از این شخصیت بودند، توانست با موفقیت این نقش را بدست آورد.
گاردین در مقالهای برای این سریال مینویسد:
این سریال فوقالعاده سرگرمکننده است، پر از فحاشیهای پیچیده و صحنههای عجیب، کیفیت نویسندگی آن نشان میدهد که حتی در قسمت اول که پر از توضیحات و معرفیها است، شما احساس خستگی یا سردرگمی نمیکنید.
8.3/10
8/10
اصیل ها ماجرای خانواده میکلسون، اولین خونآشامان جهان، را دنبال میکند که پس از هزار سال بازگشت به نیواورلئان، شهری که خودشان بنا نهادهاند، با چالشهای خطرناک جدیدی مواجه میشوند. داستان سریال داستان از آنجا شروع میشود که کلاوس، پس از سالها دوری، به نیواورلئان بازمیگردد تا قدرت خود را در این شهر بازپس گیرد. او به همراه خواهر و برادرش، الیژا و ربکا، با تهدیداتی از جانب جادوگران، گرگینهها و حتی خونآشامان دیگر مواجه میشود. همچنین، هستهی احساسی سریال حول فرزند نوزاد کلاوس و هیلی، دختری که نخستین موجود تریبرید (خونآشام، گرگینه و جادوگر) است، میچرخد. در هر فصل، خانواده میکلسون با چالشهای جدید و دشمنان قدیمی روبرو میشوند و تلاش میکنند تا از خانواده خود در برابر نیروهای مخرب محافظت کنند.
خون آشامها و افسانههای آنها منشای صربستانی دارد و اولینبار در متون اسطورهای این کشورها دیده شدند اما از طرفی در اساطیر امروزی موجود دیگری وجود دارد که تاریخچه آن به قبل از خون آشام میرسد، گریگنهها یا همان لایکن ها. در داستانهای مختلف این دو موجود طیف روابط عجیب (از عشق گرفته تا دشمنی) با هم داشتهاند سریال اصیل ها از بهترین سریال های خون آشامی و گرگینه ای با درونمایهای از همین روابط پیچیده است.
این سریال با استقبال خوب طرفداران و منتقدان روبرو شد و به یکی از موفقترین اسپینآفهای تلویزیونی تبدیل شد. همچنین توانست به ایجاد مجموعهی جدیدی در دنیای خاطرات خونآشام با نام Legacies منجر شود.
8.3/10
7/10
ماجرای بافی در شهر خیالی سانیدیل رخ میدهد، شهری که بر روی یک Hellmouth یا دروازهای به دنیای نیروهای شیطانی بنا شده است. بافی که به عنوان یک قاتل خونآشام انتخاب شده، باید با نیروهای تاریک و ماورایی که قصد نابودی جهان را دارند، مبارزه کند. در این مسیر، دوستان و اطرافیانش، از جمله زندر و ویلو، به او کمک میکنند. داستان سریال بهتدریج پیچیدهتر میشود و به موضوعاتی چون دوگانگی خیر و شر، سرنوشت، عشق و فداکاری میپردازد.
یکی از حقایق جالب درباره این سریال این است که اسپایک، خونآشام محبوب سریال، کاپشنی ۲ هزار دلاری میپوشید که برای دادن ظاهری فرسوده به آن، بارها توسط کامیونی زیر گرفته شد! همچنین، جیمز مارسترز که نقش اسپایک را بازی میکرد، تنها صحنههای مربوط به شخصیت خودش را میخواند تا باقی داستان سریال برایش اسپویل نشود. علاوه بر این، دالی پارتون یکی از تهیهکنندگان اجرایی ناشناخته سریال بود، که بافی و بازی سارا میشل گلار را تحسین کرده بود.
این سریال، که توانست جوایز متعددی را از جمله جوایز انجمن منتقدان تلویزیون و گلدن گلوب برای سارا میشل گلار کسب کند، یکی از پیشروان معرفی شخصیتهای قهرمان زن در تلویزیون بود و تاثیر عمیقی بر سریال خون آشامی بعدی گذاشت.
این سریال توانسته با آمار بینظیر 87 درصد میانگین رای مخاطبان و 97 درصد منتقدان در سایت روتن تومتو جایگاه خود را به عنوان یک سریال خون آشامی برتر حفظ کند.
8.6/10
7/10
آنچه در تاریکی انجام می دهیم با تمرکز بر زندگی خونآشامها و چالشهای آنها در دنیای مدرن، از جلسات شورای شهر گرفته تا تعامل با انسانها، پر از موقعیتهای کمدی است. این خونآشامها که به دنبال کنترل کامل بر جهان هستند، اما همچنان در ادارهی زندگی روزمرهشان با مشکلات ساده مثل پرداخت قبض برق و شرکت در مهمانیها درگیرند، ماجراهای پر از لحظات کمدی را رقم میزنند.
حقایق جالب یکی از جذابیتهای این سریال، آهنگ تیتراژ آن است. آهنگ You're Dead که توسط نورما تانگا در سال ۱۹۶۶ منتشر شده بود، به نوعی ترکیبی جذاب از سبک کمدی و تم خونآشامی را به نمایش میگذارد. همچنین، گیلرمو در ابتدا قرار بود شخصیتی ۲۰ سال مسنتر از بازیگرش باشد، اما هاروی گیلن با اجرای خاص خود این نقش را به گونهای جذاب و خاص از آن خود کرد. جالب است بدانید کیوان نوواک که در این سریال نقشی اصلی بر عهده دارد یک کمدین و بازیگر ایرانی است.
آنچه در تاریکی انجام میدهیم تاکنون چندین بار برای جوایز امی نامزد شده است و به دلیل سبک خاص کمدیاش، ترکیبی موفق از ژانر وحشت و کمدی، توجه زیادی را جلب کرده است و به عنوان یکی از بهترین سریال های خون آشامی معروف شده است.
سخن پایانیداستانهای خونآشامی از گذشتههای دور تا به امروز، با ترکیبی از ترس، عشق و جاودانگی، همواره ذهن مخاطبان را مجذوب خود کردهاند. سریالهایی که معرفی شدند، هر کدام با روایتی متفاوت، این موجودات افسانهای را از زاویهای نو به تصویر کشیدند و به ما نشان دادند که در پس هر هیولایی، شاید دردی، عشقی یا حتی امیدی نهفته باشد.
در نهایت، خونآشامها، موجوداتی جاودانه و پررمز و راز، همواره بخشی از تخیلات و داستانهای ما باقی خواهند ماند. هر چه بیشتر همراه سریال های خون آشامی به دنیای آنها نزدیک میشویم، بیشتر درمییابیم که شاید مرز بین هیولا و انسان، آنقدرها هم که فکر میکردیم واضح نباشد. با شرکت در نظرسنجی سایت پاراج به عناوین مورد علاقه خودتان رای داده و در دیدهشدن آنها همکاری کنید. همیشه پاراجی بمانید و خدا نگهدار.