بهترین سریال های تاریخی کره ای؛ ساگُک های جذاب

بوی خاک بارانخورده، سایهی درختان کهن و زمزمهی سربازانی که با تقدیری از پیش نوشتهشده میجنگند؛ اینها نشانههاییست که میفهمی پا به دنیای ساگُک (sageuk) گذاشتهای همان قلمرو باشکوه سریال های تاریخی کره ای.
ساگُکها فراتر از یک بازسازی صرف از تاریخاند؛ آنها پلی مخفی به رگهای تپندهی گذشتهاند، جایی که عشقهای ممنوعه، جاهطلبیهای خاموش و آرمانهای خونین درهم تنیده شدهاند.
این سریالها با جزئیاتی وسواسگونه از معماری، پوشاک و سنتها، و با داستانهایی که از مرز زمان عبور میکنند، روایتی زنده از تاریخ و خیال را در هم میآمیزند. محبوبیت کا دراماهای تاریخی، مدیون همین توانایی شگفتانگیز است: جان دادن دوباره به لحظاتی که شاید هرگز در کتابهای درسی نتوان یافت.
لیست بهترین سریال های تاریخی کره ای
در دل این آثار، سریال های کره ای دوره چوسان عاشقانه، همچون زمزمههایی از دلدادگی در میان طوفانهای قدرت و خیانت، خودنمایی میکنند و نشان میدهند که عشق، بیاعتنا به تاج و تخت و شمشیر، راه خود را همیشه خواهد یافت. پس اگر آمادهای برای عبور از پردههای زمان و لمس نبض تاریخ، این سفر درخشان، همینجا آغاز میشود.
در میان شعلههای جنگ و سقوط، گاهی عشقی سر برمیآورد که حتی تاریخ هم تاب خاموش کردنش را ندارد. عزیزترینم (My Dearest)، شاهکاری از سریال کره ای تاریخی جدید، ما را به دوران آشفتهی تهاجم دودمان چینگ به چوسان میبرد؛ جایی که امید، عشق و خیانت در هم تنیدهاند.
این سریال، که اقتباسی کرهای از داستان جاودانهی بر باد رفته (Gone with the Wind) است، عشق میان یو گیل-چه (آهنگ حماسی آن اون-جین) و لی جانگ-هیون (درخشش بینظیر مین نام-کونگ) را در دل جنگی بیرحمانه و ویرانگر روایت میکند. در حالی که کشور زیر سایهی شمشیرهای منچوها به زانو درآمده، این دو درگیر عشقی میشوند که تابآوری و فداکاری را تا آخرین مرزهای ممکن میآزماید.
عزیزترینم تنها یک داستان عاشقانه نیست؛ این سریال، با نگاهی واقعگرایانه، بخشی از تاریخ کره را زنده میکند که پیشتر در فیلمهایی چون The Fortress (2017) دربارهی معضلهای سیاسی در برابر یورش چینگ و The Night Owl (2022) دربارهی سوءقصد به ولیعهد به تصویر کشیده شده بود. برای به تصویر کشیدن دقیقتر این دورهی حساس، بازیگران سریال، از جمله مین نام-کونگ و آن اون-جین، دورههای فشردهی زبان مانچو را پشت سر گذاشتند تا اصالت نقشهای خود را تقویت کنند.
موفقیت عزیزترینم تنها در میان تماشاگران نبود؛ در مراسم MBC Drama Awards 2023، این سریال جایزهی Grand Prize برای بازی درخشان مین نام-کونگ، عنوان Drama of the Year، و جوایز Top Excellence Award برای بازیهای بینقص مین نام-کونگ و آن اون-جین را درو کرد.
این سریال تاریخی کره ای با داستانی پرشور، شخصیتهایی زنده و پرداختی استادانه به واقعیتهای تاریخی، نشان میدهد که چگونه عشق، حتی در میانهی ویرانی، میتواند به نیرویی برای بقا تبدیل شود.



در زمانی که آسمان بر سر کهنترین سلسله کره تیره میشد، شش اژدها به پرواز درآمدند؛ هرکدام حامل آرمانی، زخمی، و شمشیری برای آینده. شش اژدهای پرنده (Six Flying Dragons)، حماسهای باشکوه در میان بهترین سریال های کره ای تاریخی رزمی است که طلوع خونین سلسله چوسان را به تصویر میکشد.
عنوان سریال، الهامگرفته از شعر نمادین Songs of the Dragons Flying to Heaven است؛ متنی رسمی که برای ستایش و مشروعیتبخشی به تأسیس سلسله چوسان گردآوری شد. در این شعر، شش اژدها نماد اجداد برجستهی خاندان سلطنتی از موکجو و ایکجو گرفته تا دو جو، هوانجو، ته جو (یی سونگگه) و ته جونگ (یی بانگ-وون) هستند. پرواز این اژدهاها، استعارهای است از صعود چوسان بر مبنای فرمان آسمان؛ مفهومی که ریشهی عمیقی در فلسفهی سیاسی شرق آسیا دارد.
داستان شش اژدهای پرنده، بر محور مبارزات این شخصیتهای بزرگ چه واقعی و چه خیالی میچرخد؛ مردان و زنانی که برای سرنگونی سلطنت رو به زوال گوریو و بنیانگذاری نظمی نو مبارزه کردند. لی بانگ-وون (با بازی درخشان یو آه-این)، شاهزادهای بیرحم اما تراژیک، در مرکز این روایت پرآشوب ایستاده است؛ مردی که برای رسیدن به آرمانهایش، روح خود را در آتش سیاست میسوزاند.
جالب است بدانید که شش اژدهای پرنده برخی از شخصیتهای خود را با سریال تحسینشدهی Tree with Deep Roots (2011) به اشتراک میگذارد؛ اثری که وقایع آن ۳۰ تا ۴۰ سال پس از اتفاقات این سریال رخ میدهد. هرچند شش اژدهای پرنده به طور رسمی یک پیشدرآمد نیست، اما عمق بیشتری به دنیای داستانی مشترک این دو اثر میبخشد.
گاهی قصههایی که زیر نور خورشید روایت میشوند، تاریکترین رازهای تاریخ را آشکار میکنند. آقای آفتاب (Mr. Sunshine)، فاخرترین و پرجلوهترین سریال کره ای تاریخی عاشقانه، داستانی است از عشق، هویت و مبارزه در لحظات پرآشوب سرزمین چوسان.
یوجین چوی (با بازی لی بیونگ-هان)، پسری که در کودکی به آمریکا میگریزد، در هیبتی تازه به زادگاهش بازمیگردد؛ جایی که میهن، در لبهی سقوط به استعمار، میان خیانت داخلی و تهدید خارجی دست و پا میزند. در این سرزمین رو به زوال، او با گو ئه-شین، زنی اشرافی و مبارز (با بازی خیرهکنندهی کیم ته-ری)، روبرو میشود؛ زنی که همچون سرزمینش، برای بقا میجنگد. جالب است که آقای آفتاب نخستین حضور کیم ته-ری، بازیگر مطرح سینما، در قاب تلویزیون بود؛ حضوری که تحسین منتقدان و قلب مخاطبان را با خود به همراه داشت.
پشت صحنهی این سریال پرهزینه و بلندپروازانه نیز داستانهای جالبی دارد. پروژه ابتدا در سال ۲۰۰۹ با ایدهای متفاوت یک درام ورزشی تاریخی در دهه ۱۹۲۰-۳۰ با شخصیت اصلی آمریکایی طراحی شده بود، و قرار بود وو-چول شین، کارگردان سهگانهی Lovers، هدایت آن را بر عهده گیرد. سالها بعد، استودیو دراگون ایدهی جدید را به SBS پیشنهاد داد، اما این شبکه به دلیل محدودیتهای مالی و تبلیغاتی، پروژه را رد کرد؛ تا اینکه نهایتاً همکاری درخشان نویسنده کیم اون-سوک و کارگردان لی اونگ-بوک پس از موفقیتهای بزرگشان با Descendants of the Sun و Guardian: The Lonely and Great God دوباره شکل گرفت و آقای آفتاب را به جان بخشید.



وقتی زمان فرو میریزد، عشق تنها سلاحیست که در میدان قدرت دوام میآورد. عاشقان ماه: قلب سرخ گوریو روایتی است از دلباختگی و دسیسه در بستر سلطنت، جایی که سرنوشت با هر نگاه تغییر میکند. در این سریال تاریخی کره ای، یک دختر امروزی ناخواسته به گذشته پرت میشود، درست وسط بحران جانشینی سلطنتی دوران گوریو.
با یک خورشیدگرفتگی، گو ها-جین تبدیل به هه-سو میشود؛ بانویی که باید میان احساسات عمیق، سیاستهای بیرحمانه، و خطرات مرگبار، راه خود را بیابد. این جابهجایی زمانی، بستری فراهم میکند تا سریال، عشقهای تراژیک و جاهطلبیهای سلطنتی را با لایهای تازه و هیجانانگیز بازگو کند.
عاشقان ماه به لطف بازی پرشور لی جون-گی و آییو، و موسیقی متن بهیادماندنیاش، تجربهای احساسی خلق میکند که مرز میان رویا و کابوس را باریک میکند. هر سکانس، با شدت زیبایی و درد درهم تنیده شده، و پایانبندی نفسگیر سریال، آن را به یکی از پرمخاطبترین و تاثیرگذارترین سریال های تاریخی کره ای بدل کرده است.
این اثر، نشان داد که چگونه فانتزیهای سفر در زمان میتوانند با درامهای تاریخی همنشین شوند و دنیایی خلق کنند که حتی پس از خاموش شدن آخرین صحنه، در دل تماشاگر زنده بماند.
وقتی مرز میان قرنها در هم میشکند، تاریخ با طعم طنز و آشفتگی دوباره نوشته میشود. آقای ملکه یکی از آن معدود سریالهایی است که جسارت شکستن قواعد طلایی ساگُک را به خود میدهد و نتیجه، انفجاری از طنز، کمدی، سیاست و عشق در دل تاریخ است. این درام خوشذوق داستان جانگ بونگ-هوان، سرآشپزی از دنیای امروز را روایت میکند که پس از یک حادثه عجیب، روحش در بدن ملکه کیم سو-یونگ در دوران چوسان به دام میافتد.
این جابهجایی غیرمنتظره بلافاصله آشوبی از سوءتفاهمهای سیاسی، چالشهای هویتی و موقعیتهای طنز خلق میکند، اما فراتر از خندههای لحظهای، لایههای عمیقتری از نقد اجتماعی و بررسی نقشهای جنسیتی در دل داستان جاری است.
آقای ملکه با استفاده از ریتم تند روایت، فیلمنامهی شوخطبعانه و اجرای بینقص شین هه-سان که توانست به طرز درخشانی میان روح یک مرد مدرن و بدن یک ملکهی تاریخی تعادل برقرار کند تجربهای تازه از ایسکای کرهای(؟) را به ارمغان آورد.
با وجود تمام شوخیها و شیرینیهای ظاهری، سریال همچنان موفق میشود نبرد قدرت، وفاداریهای درباری و عشقهای پنهان را با نگاهی تازه و حتی گاهی تلخ به تصویر بکشد. موفقیت چشمگیر آقای ملکه در شبکه tvN و استقبال گسترده مخاطبان، گواهی بر این است که حتی در دل چارچوبهای سخت تاریخی، هنوز میتوان داستانی مدرن، جسور، و کاملاً غیرمنتظره تعریف کرد.



گاهی عشق، نه فریادی بلند، که زمزمهای آرام در گوش تاریخ است. سرآستین قرمز روایتی است لطیف اما قدرتمند از عشق در دل دستگاه سلطنتیای که حتی احساسات را به معادلهای سیاسی بدل میکند. این درام، قصهی پادشاه جونگجو، مردی که به آینده میاندیشد، و سونگ دوک-ایم، بانوی درباریای که میخواهد مالک سرنوشت خویش باشد، را به شکلی شاعرانه و دردناک روایت میکند.
در میان صدها روایت شاهزادهها و بانوان درباری، سرآستین قرمز با نگاه انسانیتر و خاکیترش متمایز میشود: اینجا عشق، نه در کاخهای طلایی، بلکه در نگاههای پنهانی، انتخابهای پرریسک و آرزوهایی ست که زیر سایه تاج و تخت له میشوند، جریان دارد.
فیلمنامهی دقیق و کارگردانی هنرمندانهی سریال، در کنار بازیهای بهیادماندنی لی جون-هو و لی سه-یونگ، تجربهای خلق کرده که نه تنها عاشقان درامهای تاریخی، بلکه هر کسی را که در جستجوی داستانی عمیق دربارهی اراده و عشق باشد، جذب میکند.
به عنوان یکی از درخشانترین نمونههای سریال های کره ای دوره چوسان عاشقانه، سرآستین قرمز نشان میدهد که گاهی آرامترین نجواها، ماندگارترین تأثیر را در قلب تاریخ بر جای میگذارند.



در دنیایی که تنها تاج بر سر مردان مینشست، زنی برخاست تا سرنوشت یک امپراتوری را بازنویسی کند. ملکه سوندوک بزرگ بیش از آنکه فقط یک درام تاریخی باشد، حماسهای از اراده و نبوغ انسانی است. این سریال کره ای تاریخی، زندگی پرماجرای دوکمان را به تصویر میکشد؛ شاهزادهای که سرنوشتی غمانگیز در کودکی، او را از تاج و تخت دور کرد، اما شجاعت، هوش و عزم راسخ، راهی دوباره برایش گشود.
در دل دربار شیلا، جایی که توطئهها در سایهها میرقصند و قدرت، گرانبهاتر از جان انسانهاست، دوکمان یاد میگیرد چگونه از بازیهای قدرت به سود مردم خود بهره ببرد. برخلاف روایتهای معمول، اینجا قهرمانی را میبینیم که نه با شمشیر، که با استراتژی و خرد بر دشمنانش پیروز میشود.
ملکه سوندوک با شخصیتپردازیهای عمیق، به ویژه چهرهی پیچیده و کاریزماتیک میشیل، و نبردهای سیاسی پرتنش، مخاطب را به دل یکی از پرتلاطمترین ادوار تاریخ کره میکشاند. موفقیت این سریال، که با افزایش تعداد قسمتهایش همراه شد، ثابت کرد که دوره های تاریخ کره میتوانند فراتر از قصههای کلیشهای قدرت بروند و داستان زنانی را روایت کنند که تاریخ را نه فقط تجربه، بلکه رقم زدهاند.



در جهانی که آزادی کالایی نایاب است، شکار و شکارچی هر دو زنجیرهای نامرئی به پا دارند. شکارچیان برده تصویری خشن، غمگین و نفسگیر از دورانی است که انسانها نه بر اساس رویاهایشان، بلکه بر مبنای طبقه و قدرت تعیین میشدند. این سریال، داستان لی ده-گیل را دنبال میکند؛ اشرافزادهای که فروپاشی زندگیاش او را به شکارچی بردگان تبدیل کرده مردی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، اما زخمی از عشق و خیانت بر روحش مانده است.
چونو فراتر از یک درام تعقیب و گریز است؛ اینجا هر دو طرف شکارچی و فراری قربانیان نظم اجتماعی بیرحمی هستند که انسانیت را در چنگال خود له میکند. با فیلمبرداری سینمایی خیرهکننده، سکانسهای اکشن واقعگرایانه و طراحی تولیدی که بوی گرد و غبار و خون میدهد، شکارچیان برده تجربهای بصری بینظیر به ارمغان میآورد.
این سریال کره ای تاریخی شمشیری، موفق شد تصویری کمتر دیدهشده از جامعهی چوسان را به نمایش بگذارد؛ دنیایی که در آن بردگان، فراریان، و حتی کسانی که ظاهراً در قدرتاند، در تلهی سرنوشتی بیرحم گرفتارند. موفقیت چشمگیر چونو نشان داد که گاهی واقعیتهای تلخ تاریخ، تأثیرگذارتر از افسانههای دربار میتوانند به قلب تماشاگر راه پیدا کنند.
وقتی تقدیر در برابر اراده زانو میزند، یک زن میتواند امپراتوریها را زیر پا بگذارد. ملکه کی روایتی جسورانه از زنی است که در جهانی مردسالار، به بالاترین نقطهی قدرت رسید؛ داستان کی سونگ-نیانگ که از یک کنیز ساده به تاجدار یکی از بزرگترین امپراتوریهای آسیا بدل شد.
این سریال با ترکیبی از عشق، دسیسه، خیانت و جاهطلبی، قصهای حماسی خلق میکند که به راحتی در ذهن مخاطب حک میشود. برخلاف بسیاری از آثار کلاسیک ساگُک، ملکه کی فقط دربارهی تاجگذاری یا افتادن یک امپراتوری نیست؛ بلکه دربارهی نبرد بیپایان میان قلب و قدرت است.
ها جی-وون با اجرای درخشان خود، پیچیدگیهای شخصیتی کی زنی که همزمان باید عاشق باشد و سیاستمدار، هم باید مهر بورزد و هم شمشیر بکشد را به زیبایی به تصویر کشیده است.
در میان سریال های تاریخی کره ای، ملکه کی اثریست که نشان میدهد چگونه زنان میتوانند تاریخ را نه در حاشیه، که در متن آن رقم بزنند. از کاخهای طلایی یوان تا شبهای پرخطر و خیانتآمیز دربار، این سریال یک سفر پرشور و پرفرازونشیب است؛ سفری که شجاعت، عشق و بهای بیرحمانهی قدرت را در دل تماشاگر حک میکند.
در جهانی که قدرت در خون خلاصه میشود، دختری با قاشق چوبی و دلِ تسلیمناپذیر، تاریخ را از نو مینویسد. جواهری در قصر نه فقط یک درام تاریخی، که قصیدهای جهانی دربارهی امید، اراده و برابری است. این سریال تاریخی کره ای، داستان جانگ گوم را روایت میکند؛ دختری یتیم که در جامعهای طبقاتی و مردسالار دوران چوسان، راهش را از آشپزخانههای سلطنتی تا تالارهای پزشکی دربار هموار میکند.
آنچه جواهری در قصر را بینهایت متمایز میکند، تمرکز آن بر مفاهیم غذا، طب سنتی و اخلاق انسانی است. جانگ گوم، بدون تکیه بر قدرت شمشیر یا خون اشرافی، تنها با پشتکار، استعداد و صداقت راهش را به بالاترین مقامهای دربار باز میکند پیامی که در هر فرهنگی طنینانداز شده است.
این سریال، به زیبایی فرهنگ غذایی کره (هانشیک) و علم پزشکی سنتی را به تصویر کشید؛ تصاویری از سفرههای باشکوه، داروهای گیاهی و آیینهای شفابخشی که به لطف طراحی صحنهی دقیق و پژوهش تاریخی، زنده و باورپذیر به چشم میآمدند.
جواهری در قصر با دستیابی به ریتینگی نزدیک به ۵۸٪، یکی از بالاترین رکوردهای تاریخ تلویزیون کره را به نام خود ثبت کرد و نقشی بیبدیل در آغاز موج کرهای (هالیو) ایفا نمود. این سریال ثابت کرد که داستانهایی دربارهی انسانیت، تلاش، و پیروزی بر تبعیض، محدود به مرزهای ملی نیستند.
تماشای جواهری در قصر، تجربهی عبور از مرز زمان و فرهنگ است؛ روایتی که همچنان الهامبخش است و جایگاهش در تاریخ تلویزیون دنیا، استوارتر از همیشه پابرجاست.
سخن پایانیدر دل هر دیوار کهنه، در پیچوتاب هر شمشیر زنگزده، و در نجواهای عاشقانهی شبهای بارانی قصرها، چیزی از سریال های تاریخی کره ای زنده میماند: روحی که از گذشته به امروز پل میزند.
این آثار، تنها بازنمایی دورانهای فراموششده نیستند؛ آنها آینههایی هستند که دغدغهها، آرزوها و زخمهای انسان را در هر عصری بازتاب میدهند. از عشقهای ممنوعه در کاخهای چوسان گرفته تا مبارزات خونین برای آزادی و عدالت، ساگُکها به ما یادآوری میکنند که تاریخ، صرفاً داستان پادشاهان و ژنرالها نیست تاریخ، روایت مردمی است که عاشق شدند، خیانت دیدند، جنگیدند و رویا ساختند.
تنوعی که امروز در سریال های کره ای تاریخی میبینیم از عاشقانههای شاعرانه گرفته تا درامهای شمشیری نفسگیر گواه زندهی تکامل این ژانر است. این فهرست تنها گوشهای از این اقیانوس بیکران است؛ دنیایی که هر سریال، دروازهای تازه به کشفی دیگر باز میکند.
پس اگر هنوز دلت میخواهد زمان را کنار بزنی و در میان زمزمهی باد و هیاهوی دربار گم شوی، یک سریال تاریخی کره ای خوب همیشه در انتظار توست دنیایی که هرگز کهنه نمیشود، زیرا از جنس رویا و خون ساخته شده است.