بهترین انیمه های انتقامی | غذایی که هر وقت سرو شود خوشمزهاست
در دنیای رنگارنگ انیمههای ژاپنی، ژانرها و زیرژانرهای زیادی وجود دارد، اما هیچکدام به اندازه یک انیمه انتقامی خوشساخت نمیتواند آدرنالین را در رگهای بیننده به جریان بیندازد. انتقام، این واژه سرد و در عین حال سوزان، موتور محرک برخی از شاهکارهای تاریخ سینما و انیمه بوده است. ما عاشق تماشای قهرمانی هستیم که همه چیزش را از دست داده؛ خانواده، عشق، حیثیت و حتی اعضای بدنش را، و حالا تنها یک هدف دارد: نابودی کسانی که زندگیاش را به آتش کشیدند. این ژانر به ما اجازه میدهد تا خشم سرکوبشده و عدالتخواهی خشونتآمیز را در دنیایی فانتزی تجربه کنیم.
بهترین انیمه های انتقامی
وقتی صحبت از انیمه های انتقامی میشود، ذهن ما ناخودآگاه به سمت مبارزات خونین، نقشههای پیچیده و شخصیتهای خاکستری میرود که برای رسیدن به هدفشان از مرز انسانیت عبور میکنند. اگر شما هم مثل من تشنهی داستانهایی هستید که در آن قهرمان به جای بخشش، شمشیرش را تیز میکند، با من همراه باشید تا ۱۰ مورد از بهترین انیمه ها درباره انتقام را با هم بررسی کنیم. این شما و این لیست آتشین انیمه های انتقامی.
شاید در نگاه اول، با دیدن پوسترهای رنگارنگ و چشمان پرستاره شخصیتها، فکر کنید با یک انیمه موزیکال و شاد طرف هستید، اما سخت در اشتباهید. ستاره من گرگی در لباس میش است و بدون شک یکی از متفاوتترین عناوین در لیست انیمه های انتقامی محسوب میشود. داستان با محوریت آی هوشینو، یک آیدل محبوب و درخشان شروع میشود، اما خیلی زود با یک پیچش داستانی شوکهکننده و قتل بیرحمانه او، مسیرش به سمت تاریکی مطلق تغییر میکند. ماجرا حول محور آکوا، پسر آی میچرخد که در واقع تناسخ یافتهی پزشک طرفدار اوست. او حالا در دنیای پر زرق و برق اما فاسد سرگرمی ژاپن، تنها یک هدف دارد: پیدا کردن پدر واقعیاش که مسئول مرگ مادرش است و کشتن او.
چیزی که این اثر را به عنوان یک انیمه انتقامی جدید و شاهکار متمایز میکند، نحوه روایت آن است. اینجا خبری از شمشیر و جادو نیست؛ سلاح آکوا، بازیگری، فریب، دستکاری روانی و استفاده از رسانه است. او حاضر است از احساسات دیگران، خواهرش و حتی عشق احتمالی سوءاستفاده کند تا پلهپله به قاتل نزدیک شود. انیمه به شکلی بیرحمانه پرده از واقعیتهای تلخ صنعت ایدلها، فضای مجازی و پشتصحنه سینما برمیدارد. تضاد بین ظاهر معصوم و شاد شخصیتها با باطن کینهتوز و نقشههای انتقامجویانهی آکوا، تعلیقی ایجاد میکند که نفس را در سینه حبس میکند. اگر فکر میکنید انتقام فقط در میدان جنگ رخ میدهد، دیدن چشمان سرد و بیروح آکوا در این انیمه نظر شما را تغییر خواهد داد.
سال ۲۰۲۴ برای طرفداران اکشن خالص، سالی رویایی بود و دلیل اصلی آن چیزی نیست جز نینجا کامویی. اگر انیمههای نینجایی را با ناروتو میشناسید، باید ذهنیت خود را کاملا پاک کنید. این یک انیمه انتقامی مدرن، بزرگسالانه و به شدت خشن است که بیشتر به سبک فیلمهای جان ویک شباهت دارد تا انیمه های کلاسیک شونن. داستان درباره هیگان است؛ نینجایی سابق که از قبیلهاش فرار کرده و با چهرهای مبدل در آمریکا زندگی آرامی با خانوادهاش دارد. اما گذشته هرگز رهایش نمیکند. یک شب، گروهی از قاتلان حرفهای به خانهاش یورش میبرند و همسر و فرزندش را به فجیعترین شکل ممکن سلاخی میکنند. هیگان که خود تا پای مرگ میرود، زنده میماند و حالا هیولایی بیدار شده است.
نینجا کامویی تعریف دقیقی از جنون انتقام است. کارگردانی سانگهو پارک (که جوجوتسو کایسن را در کارنامه دارد) باعث شده تا صحنههای اکشن این انیمه به رقص مرگ شباهت داشته باشد. هیگان برای گرفتن انتقام خون خانوادهاش، تمام تکنیکهای ممنوعه نینجایی را با ابزارهای مدرن ترکیب میکند و اعضای سازمان را یکی پس از دیگری تکهتکه میکند. انیمه هیچ تلاشی برای تلطیف خشونت نمیکند؛ خون، قطع عضو و مبارزات تنبهتن نفسگیر، امضای این اثر است. موسیقی متن کوبنده و گرافیک بصری خیرهکننده، حس خشم و غم بیپایان شخصیت اصلی را مستقیما به بیننده منتقل میکند. این اثر یکی از بهترین انیمه ها با مضمون انتقامی است که نشان میدهد وقتی یک مرد چیزی برای از دست دادن ندارد، چقدر میتواند ترسناک باشد.
تصور کنید در دنیایی زندگی میکنید که اژدهایان حاکمان بلامنازع آن هستند و انسانها تنها حکم طعمه را دارند. در این میان، پسری به نام راگنا وجود دارد که نه استعداد خاصی دارد و نه قدرت زیادی، اما نفرتی بیپایان از اژدهایان در دلش شعلهور است. انیمه راگنا کریمسون یک انیمه انتقامی فانتزی تاریک است که با یک ایده درخشان شروع میشود: چه میشود اگر بتوانید تمام قدرت و تجربه نسخه آینده خودتان را دریافت کنید؟ راگنای آینده که همه عزیزانش را توسط اژدهایان از دست داده و سالها در تنهایی جنگیده، تمام قدرتش را به راگنای جوان منتقل میکند تا تاریخ تکرار نشود. اما هدف راگنا فقط زنده ماندن نیست؛ هدف او انقراض کامل نسل اژدهایان است.
نکته جذاب این انیمه، اتحاد راگنا با شخصیتی مرموز به نام کریمسون است؛ یک اژدهای خیانتکار و مکار که خودش هم به دنبال نابودی همنوعانش است. این اتحاد عجیب بین یک شکارچی اژدها و پادشاه اژدهایان سابق، داینامیک فوقالعادهای ایجاد میکند. راگنا نیروی خام و ویرانگر است و کریمسون مغز متفکر و بیرحم. مقیاس مبارزات در این انیمه فراتر از حد تصور است؛ ضرباتی که کوهها را پودر میکند و جادوهایی که شهرها را منجمد میسازد. خشم راگنا آنقدر خالص و شدید است که حتی بدنش تاب تحمل آن را ندارد. اگر به دنبال اکشنهای اغراقآمیز، دشمنان قدرتمند و قهرمانی هستید که برای کشتن دشمنش حتی حاضر است با شیطان معامله کند، راگنا کریمسون شما را میخکوب خواهد کرد.
اگر بخواهیم لیستی از خشمگینترین کاراکترهای تاریخ انیمه تهیه کنیم، آدونیس از انیمه فرمانرواییهای ویرانه قطعا در صدر قرار میگیرد. این اثر یک انیمه انتقامی عاشقانه است که مرزهای اخلاق را کاملا نادیده میگیرد و به مخاطب نشان میدهد که نفرت چگونه میتواند تمام وجود یک انسان را تسخیر کند. داستان در دنیایی رخ میدهد که علم و تکنولوژی جایگزین جادو شدهاند و امپراتوری ردیان تصمیم به نسلکشی جادوگران گرفته است. آدونیس، شاگرد یک جادوگر مهربان به نام کلوئه است. او با چشمان خود میبیند که چگونه سربازان امپراتوری، استاد محبوبش را به فجیعترین شکل ممکن و با تحقیرآمیزترین روشها اعدام میکنند.
آدونیس پس از سالها حبس و شکنجه آزاد میشود، اما او دیگر آن پسر معصوم نیست. او فقط یک هدف دارد: نابودی کامل نژاد انسان. بله، درست خواندید. انتقام او محدود به قاتلان استادش نیست؛ او میخواهد کل بشریت را به خاطر جنایتشان مجازات کند. این انیمه به شدت تاریک، خشن و بدون سانسور است. آدونیس در مسیر انتقامش هیچ رحمی به زنان، غیرنظامیان یا حتی کسانی که قصد کمک به او دارند، نشان نمیدهد. ترکیب جادوی احضار (که آدونیس استاد آن است) با سلاحهای پیشرفته علمی دشمنان، نبردهای بصری جذابی را خلق کرده است. فرمانرواییهای ویرانه برای کسانی است که از شعارهای توخالی بخشش خسته شدهاند و میخواهند انیمهای ببینند که در آن خشم و کینه تا آخرین قطره خون ادامه مییابد.
نام برزرک با واژهی انتقام گره خورده است. اگرچه نسخه ۲۰۱۶ به خاطر استفاده از گرافیک کامپیوتری (CGI) مورد انتقاد قرار گرفت، اما هیچکس نمیتواند انکار کند که داستان گاتس، شمشیرزن سیاه، مادر تمام انیمه های انتقامی است. داستان پس از وقایع هولناک کسوف ادامه مییابد؛ جایی که گریفیث، بهترین دوست و فرمانده سابق گاتس، برای رسیدن به رویای پادشاهیاش، تمام یاران خود را قربانی شیاطین کرد و به عشق گاتس، کاسکا، تجاوز نمود. گاتس که حالا نشاندار شده و هر شب مورد حمله ارواح خبیث قرار میگیرد، با شمشیری غولپیکر که بیشتر شبیه تکهای آهن است، به دنبال گریفیث میگردد.
در نسخه ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، ما شاهد گاتسی هستیم که خستهتر، تنهاتر و خشمگینتر از همیشه است. او با زرهای که جسم و روحش را میخورد (زره برزرکر)، به جنگ موجوداتی میرود که دیدنشان هم زهره انسان را آب میکند. چیزی که برزرک را در لیست بهترین انیمه ها درباره انتقام جاودانه میکند، فلسفهی عمیق پشت این خشونت است. این انیمه پرسشهای بزرگی را مطرح میکند: آیا انسان میتواند در برابر سرنوشت بایستد؟ آیا انتقام ارزشش را دارد اگر در این مسیر انسانیت خود را از دست بدهید؟ صدای برخورد شمشیر دراگون اسلیر با هیولاها و فریادهای گاتس، نمادی از مبارزهی ابدی انسان با تاریکی است. با وجود ضعفهای فنی، داستان آنقدر قدرتمند است که شما را تا پایان با این سفر جهنمی همراه میکند.
حماسه وینلند یک شاهکار بی چون و چرا در دنیای انیمه است که رویکردی کاملا متفاوت و بالغانه به مقوله انتقام دارد. داستان در عصر وایکینگها میگذرد و پسری به نام تورفین را دنبال میکند. تورفین پسر یکی از بزرگترین جنگجویان وایکینگ است که با ناجوانمردی توسط یک مزدور زیرک به نام آشکلاد کشته میشود. تورفین کوچک، قایق پدرش را رها میکند و مخفیانه وارد کشتی آشکلاد میشود، با این قسم که روزی او را در یک دوئل عادلانه بکشد. نکته تراژیک و جذاب ماجرا اینجاست که تورفین برای اینکه فرصت دوئل با آشکلاد را پیدا کند، مجبور میشود برای او کار کند و تبدیل به یک قاتل بیرحم در سپاه او شود.
این انیمه در فصل اول، یک انیمه انتقامی تمامعیار است. ما سالها رشد تورفین را میبینیم که چگونه خشم چشمانش را کور کرده و تمام زندگیاش را وقف کشتن مردی کرده که به نوعی تبدیل به پدرخواندهی او شده است. رابطه پیچیده بین تورفین و آشکلاد، یکی از بهترین شخصیتپردازیهای تاریخ انیمه است. اما حماسه وینلند فقط درباره کشتن نیست؛ بلکه درباره پوچی انتقام است. انیمه به شکلی استادانه نشان میدهد که چگونه انتقام میتواند هویت یک انسان را ببلعد و او را توخالی رها کند. طراحی صحنههای نبرد وایکینگها، دقت تاریخی و موسیقی متن حماسی، این اثر را به تجربهای فراتر از یک انیمه معمولی تبدیل کرده است. این داستانی است درباره اینکه چگونه یک جنگجو میتواند بدون شمشیر زندگی کند.
اگر فکر میکنید همه انیمه های انتقامی باید فضایی تاریک و افسرده داشته باشند، استودیوی تریگر با انیمه کیل لا کیل تمام معادلات شما را برهم میزند. این انیمه انفجاری از انرژی، رنگ و موسیقی است. داستان درباره دختری سرکش به نام ریوکو ماتویی است که با نیمی از یک قیچی غولپیکر (که حکم شمشیر را دارد) وارد آکادمی هونوجی میشود. هدف او ساده است: پیدا کردن صاحب نیمه دیگر قیچی که پدرش را به قتل رسانده است. در این مسیر، او باید با ساتسوکی کیریوین، رئیس شورای دانشآموزی مقتدر و ارتش دانشآموزانش که لباسهای فرم قدرتبخش میپوشند، مبارزه کند.
کیل لا کیل با ریتمی دیوانهوار و طنزی خاص پیش میرود. ریوکو لباسی زنده به نام سنکتسو میپوشد که با نوشیدن خون او، قدرتی باورنکردنی به او میدهد. مبارزات این انیمه اغراقآمیز، پرسرعت و به شدت هیجانانگیز هستند. اما در پس این ظاهر پر زرق و برق و اکشنهای شلوغ، داستانی عمیق درباره هویت، بلوغ و انتقام نهفته است. ریوکو برای گرفتن انتقام پدرش، باید یاد بگیرد که چگونه با لباسش (و در واقع با خودش) یکی شود. موسیقی متن این انیمه که توسط هیرویوکی ساوانو ساخته شده، به قدری حماسی است که خون را در رگهایتان به جوش میآورد.
دورورو روایتی کلاسیک و غمانگیز از انتقام است که ریشه در افسانههای ژاپن فئودال دارد. داستان با یک معامله شوم آغاز میشود: حاکمی که برای نجات سرزمینش از خشکسالی و جنگ، معاملهای با ۱۲ شیطان انجام میدهد. شیاطین در ازای برکت دادن به سرزمین، اعضای بدن نوزاد تازه متولد شدهی حاکم را میگیرند. این نوزاد که بدون پوست، چشم، گوش و اندام رها شده بود تا بمیرد، توسط یک پزشک نجات مییابد و با اندامهای مصنوعی زنده میماند. این پسر که هیاکیمارو نام دارد، حالا بزرگ شده و متوجه میشود که برای پس گرفتن هر عضو بدنش، باید یکی از آن شیاطین را بکشد.
هیاکیمارو در سفرش با دزد کوچک و یتیمی به نام دورورو همراه میشود. این انیمه یک انیمه انتقامی متفاوت است؛ زیرا انتقام هیاکیمارو مستقیما متوجه پدرش و برادرش میشود که از قربانی شدن او سود بردهاند. هر بار که هیاکیمارو شیطانی را میکشد و عضوی (مثل حس درد، صدا یا بینایی) را پس میگیرد، رنج و عذاب سرزمین پدرش بازمیگردد. این تضاد اخلاقی بزرگ، هسته اصلی داستان است: آیا او حق دارد برای کامل شدن خودش، رفاه یک کشور را نابود کند؟ فضای انیمه سرد، بارانی و پر از موجودات ترسناک فولکلور ژاپنی است. سکوت و خشم فروخوردهی هیاکیمارو و تلاش او برای انسان شدن، دورورو را به یکی از تأثیرگذارترین آثار این ژانر تبدیل کرده است.
میرسیم به جنجالیترین و شاید تاریکترین عنوان این لیست. شروع دوباره شفادهنده انیمهای است که مرزهای انتقام را تا نهاییترین حد ممکن جابهجا کرده است و باید با احتیاط به سراغ آن رفت. داستان درباره کیارو است؛ یک قهرمان شفادهنده که به خاطر ماهیت قدرتش (که فقط شفا میدهد و نه جنگ)، توسط سایر قهرمانان و شاهزادهی کشور مورد بدترین سوءاستفادهها، شکنجهها و تحقیرها قرار گرفته است. او سالها به عنوان یک برده زندگی میکند تا اینکه در نهایت با رسیدن به بالاترین سطح قدرت شفابخشی، موفق میشود زمان را به عقب برگرداند. حالا او تمام خاطرات زجرآور گذشته را دارد و دوباره در نقطه شروع ایستاده است، اما این بار او شکارچی است نه شکار.
بسیاری این اثر را در زمره انیمه های انتقامی ایسکای یا فانتزی تاریک دستهبندی میکنند (اگرچه تکنیکال ایسکای نیست و بازگشت در زمان است). کیارو در زندگی دومش، هیچ خط قرمزی ندارد. او دقیقا همان بلاهایی که سرش آورده بودند و حتی بدتر از آن را سر دشمنانش میآورد. این انیمه پر از صحنههای خشن و بزرگسالانه است و انتقام در آن نه شاعرانه است و نه عادلانه؛ بلکه سادیسمی، خام و وحشیانه است. کیارو با استفاده از دانش آینده و قدرتهایش، ذهن و جسم دشمنانش را در هم میشکند. اگر به دنبال انیمهای هستید که در آن قهرمان هیچ بویی از بخشش نبرده و انتقام را به سردترین و بیرحمانهترین شکل ممکن سرو میکند، این انیمه گزینهای است که شما را شوکه خواهد کرد.
در انتهای لیست، به اثری میرسیم که شاید کمتر شناخته شده باشد، اما از نظر هنری و واقعگرایی، یکی از شاهکارهای ژانر تاریخی و سامورایی است. شیگوری یک انیمه انتقامی بسیار جدی، اتمسفریک و خشن است که دوران ادو در ژاپن را بدون هیچ روتوشی به تصویر میکشد. داستان با یک تورنمنت شمشیرزنی در حضور حاکم آغاز میشود که برخلاف رسم معمول (استفاده از شمشیر چوبی)، با شمشیرهای واقعی برگزار میشود. دو مبارز اصلی وارد میشوند: فوجیکی گنوسکه که یک دست ندارد و ایراکو سیگن که کور و لنگ است. داستان به گذشته میرود تا نشان دهد چه چیزی این دو سامورایی ماهر را به چنین روزی انداخته و چرا آنها تشنه خون یکدیگرند.
شیگوری زیبا اما دردناک است. این انیمه نشان میدهد که زندگی یک سامورایی چقدر میتواند بیارزش و در عین حال متکی به افتخار باشد. انتقام در اینجا آرام، سرد و با صبر و حوصله شکل میگیرد. صحنههای قطع عضو و خشونت با چنان دقتی طراحی شدهاند که گاهی حالبههمزن میشوند، اما در عین حال نوعی زیبایی هنری در آنها نهفته است. رقابت بین فوجیکی وفادار و ایراکو جاهطلب و مکار، در نهایت به کینهای عمیق تبدیل میشود که فقط با مرگ یکی از آنها پایان مییابد. اگر از انیمه های فانتزی و پر زرق و برق خسته شدهاید و به دنبال بهترین انیمه ها درباره انتقام با تم واقعگرایانه و تاریخی هستید، شیگوری تجربهای فراموشنشدنی و تکاندهنده خواهد بود.
سخن پایانیتماشای این انیمهها فقط برای سرگرمی نیست؛ بلکه سفری است به اعماق تاریک روان انسان. آنها به ما یادآوری میکنند که مرز بین عدالت و انتقام چقدر باریک است و گاهی قهرمان داستان برای پیروزی، باید تبدیل به هیولایی شود که خودش به جنگ آن رفته بود. امیدوارم این لیست به شما کمک کند تا انیمه مورد علاقه بعدی خود را پیدا کنید. فرقی نمیکند طرفدار بهترین انیمه ها با مضمون انتقامی باشید یا صرفا به دنبال هیجان، این عناوین شما را ناامید نخواهند کرد. حالا نوبت شماست؛ شمشیر خود را بردارید و انتخاب کنید که با کدام داستان، آتش خشم خود را شعلهور کنید. تماشای خوشی را برایتان آرزو میکنم!
