نقد و بررسی فصل دوم سریال آرکین (Arcane)

کاظم ظریف - انتشار: 3 آذر 1403 |  دیدگاه: 0 |  

0/10

0 نفر
نقد و بررسی فصل دوم سریال آرکین (Arcane)

گاهی یک اثر هنری درست همان‌جایی متولد می‌شود که کمترین انتظارش را داریم؛ مثل یک شعر تاریک که از دل یک دنیای دیجیتالی زاده می‌شود. سریال انیمیشنی "آرکین" دقیقاً همان چیزی است که نمی‌دانستید به آن نیاز دارید، تا زمانی که آن را تجربه می‌کنید. چه کسی فکرش را می‌کرد یکی از بهترین انیمیشن‌های تاریخ از دل یک بازی اعتیاد آور ویدیویی به نام لیگ آف لجندز بیرون بیاید؟ بله، درست شنیدید؛ لیگی که بیشتر به خاطر جنگ‌های تیمی و فشار عصبی بالا شناخته می‌شود، حالا با آرکین ثابت کرده که می‌تواند قصه‌ای بگوید که روح آدم را تسخیر کند.

فصل اول که آمد، تمام معادلات را به هم ریخت. انگار هر آنچه قبلاً از اقتباس‌های ویدیویی دیده بودیم، یک شوخی بوده و آرکین آمده تا برای همیشه استاندارد جدیدی تعریف کند. نیازی نیست حتی یک روز از عمرتان را پای "لیگ" گذرانده باشید تا عاشق آرکین شوید. این سریال طوری ساخته شده که فراتر از مرزهای یک بازی یا یک جامعه خاص حرکت کند. داستانش چنان عمیق و تصویرش چنان چشم‌نواز است که انگار با هر قاب، یک تابلوی نقاشی روبه‌رو هستید. و حالا... فصل دوم این شاهکار اینجاست! بعد از سه سال انتظار که مثل یک شکنجه آرام و تدریجی بود، آرکین دوباره بازگشته است تا ثابت کند چرا این سریال نه‌تنها یک انیمیشن، بلکه تعریف اوج هنر داستان‌گویی است.  اگر هنوز تماشا نکرده‌اید، فقط یک سوال دارم: واقعاً چه چیزی می‌تواند شما را از دیدن آرکین باز دارد؟ این سریال آمده تا همه یادمان بیاندازد که چرا عاشق قصه‌گویی هستیم. با نقد آرکین همراه باشید تا این هرچه لازم است در باره‌ی این انیمیشن بدانید. توجه کنید متن شامل اسپویل می‌شود پس اگر فصل 2 را ندیدید آن را نخوانید.

معرفی انیمیشن آرکین

معرفی فصل 2 Arcane

تصور کنید جهانی را که در آن دو شهر، یکی درخشان و پرزرق‌وبرق و دیگری تاریک و پر از هرج‌ومرج، به سختی کنار هم زندگی می‌کنند. "انیمیشن سریالی آرکین" ما را به دل این دوگانگی می‌برد: شهری به نام پیلت‌اور، مظهر تمدن و فناوری، و زائون، سایه‌ی بی‌رحم آن، جایی که هرج‌ومرج و جرم قانون نانوشته زندگی است. این تضاد فقط در معماری یا فرهنگ نیست؛ بلکه به عمیق‌ترین لایه‌های داستان و شخصیت‌ها نفوذ کرده و هر لحظه‌اش مثل یک نبرد بی‌پایان بین امید و ناامیدی است. داستان از تقابل شخصیت‌های اصلی شروع می‌شود: "وای"، زنی سرسخت و جنگجو که از خیابان‌های زائون برخاسته، و خواهر کوچک‌ترش "جینکس"، که حالا به یک ضدقهرمان کاملاً متفاوت تبدیل شده است. اما قصه فقط در این خواهرانه پیچیده خلاصه نمی‌شود؛ آرکین روایت جنگ طبقاتی، تضادهای ایدئولوژیک، و قدرت مخرب فناوری هگ‌تک است که آرام‌آرام همه‌چیز را به آتش می‌کشد.

نقد فصل دوم سریال آرکین

فصل دوم، از همان اولین ثانیه‌ها، شما را به دل آشوب می‌کشاند. اگر فکر می‌کنید صلحی که در فصل اول از آن صحبت می‌شد، هنوز شانس زنده ماندن دارد، اجازه بدهید جینکس با انفجار معروفش، شما را به واقعیت بازگرداند. نابودی شورای شهر و کشته شدن سه عضو آن، از جمله مادر کیتلین، هر امیدی برای آرامش را نابود می‌کند. بله، آرکین اهل دل‌سوزی نیست؛ این سریال آمده تا شما را بشکند و دوباره بسازد.

داستان بدون توقف

فصل دوم با همان دنیای دوقطبی پیلت‌اور و زائون شروع می‌شود، اما این بار تاریک‌تر، عمیق‌تر و پرتنش‌تر از همیشه. با نابودی سیلکو، خلأ قدرت در زائون ایجاد شده و جنایتکاران به جان هم افتاده‌اند. اما اوضاع در پیلت‌اور هم گل‌وبلبل نیست. با مرگ اعضای شورا، جنگ طبقاتی بیش از همیشه به وقوع پیوسته و شعله‌های آتش جنگ در حال زبانه کشیدن است. در این میان دست‌های پنهانی وجود دارند که برای این منطقه جنگ و نابودی را می‌خواهند. آرکین در طول داستان طرف جنگ نمی‌گیرد یعنی هیچ کاراکتری کاملا خوب یا کاملا بد نیست! این کاراکتر‌ها همه در حال تلاش برای مردم خود و خود هستند و وزنه خوبی و بدی در حال تغییر است.

شخصیت‌ها

جینکس، در فصل دوم، او دیگر آن دخترک پرشور و بی‌ثبات نیست؛ حالا او یک ضدقهرمان سرد و محاسبه‌گر شده است. حتی در نحوه طراحی او نیز تغییر را می‌بینید؛ پوستش رنگ‌پریده‌تر است و رفتارهایش بیشتر شبیه کسی است که بار تمام دنیا روی شانه‌هایش سنگینی می‌کند. هر لحظه‌ای که او روی صحنه است، تجربه‌ای از تراژدی و جنون است که نمی‌توانید نگاهتان را از او بردارید. جینکس فصل دوم را می‌توانید در قالب فیلم جوکر برسی کنید. ضد قهرمانی برخواسته از طبقات زیرین جامعه که روی پله‌های تبدیل شدن به رهبری قدرتمند برای نیروهای شورشی قدم گذاشته. یک نماد، یک ایده و جذابیتی بی‌نظیر. عجیب نیست که آمار بازیکنان این قهمران در لیگ او لجندز چندین برابر بشود. یکی از دردناک‌ترین لحظات کل سریال است. جینکس که همیشه فکر می‌کرد خواهرش ممکن است او را رها کند، حالا باید با واقعیت تلخی روبه‌رو شود: وای نه تنها رفته، بلکه برگشته تا او را شکار کند.

از طرفی همانقدر که جینکس به سمت قهرمان شدن پیش می‌رود کیتلین شکسته‌است. انگار آرکین می‌خواهد از او یک دیکتاتور جدید بسازد! او که تا قبل این فصل دختری ساده و پایبند قانون بود حالا پس از مرگ مادرش و نگاه به آرشیو خانوادگیشان تبدیل به یک جنگجو شده، جنگجویی که روی تیغه حرکت می‌کند و پایان مسیر این تیغه امپراطوری دیکتاتور یا عروسکی خیمه شب بازی برای قدرت‌های پشت پرده است. در نبود وای کیتلین سقوط کرده تنها یک نماد است که با استفاده از او قدرت‌های خارجی مانند مادر مل می‌توانند هکستچ را به دست بی‌آورند.

شخصیت های سریال آرکین

وی کجای این داستان جای گرفته؟ وی درست نماد مردمی است که میان درگیری‌های طبقاتی به دام افتاده‌اند! افرادی که نه فساد زائون را می‌خواهند نه دیکتاتوری هکستچ را. او در حال زجر کشیدن است، در ذهن وای خواهرش گاهی می‌میرد و گاهی زنده است. او نمی‌تواند خواهرش را به عنوان شر مطلق قبول کند که طبیعتا حق دارد از طرفی با چشم‌های خودش سقوط کیتلین را می‌بیند و نمی‌تواند کاری کند.

انتظار می‌رود در این فصل نقش اکو از چیزی که می‌بینید پر رنگ تر باشد. جهانی که "اکو" آن را رهبری می‌کند باید سمتی را انتخاب کند و با ورود دختر بچه‌ای که خودش را به جینکس نزدیک کرده، چرخش اکو بیشتر از همه به سمت دوست دوران کودکیش یعنی چینکس محتمل به نظر می‌رسد. در کنار اینکه یک مسیح در میان خرابه‌های پایین شهر ظهور کرده مردی که قرار است زبان تکلونژی باشد، وکتور! چون تکلونژی هم در این جهان حرف برای گفتن دارد.

همچنین بخوانید:

انیمیشن و موسیقی

اما اجازه دهید از اکشن‌ها و انیمیشن‌ها حرف بزنیم. اگر فکر می‌کردید فصل اول از نظر بصری بی‌نظیر است، فصل دوم آمده تا این تصور شما را خورد کند. هر سکانس اکشن یک شاهکار هنری است؛ از صحنه درگیری جینکس در کارگاهش تا نبرد‌های خیابانی زائون، هر لحظه طوری طراحی شده که نفس‌تان را بند بیاورد. مبارزه جینکس با نیروهای انفورسر یا خواهرش؟ احتمالاً یکی از بهترین سکانس‌های جنگی است که تاکنون در انیمیشن دیده‌اید. آرکین نوعی متفاوت از تصویر سازی را پیاده می‌کند. نوعی که می‌توان آن را در مقابل انیمشن‌های دیزنی و پیکسار هنر خیابانی در نظر گرفت. تصویر سازی‌های آرکین از همان ابتدا مانند گرافیتی‌های خیابانی بودند و هنوز هم همین راه را ادامه‌ می‌دهد. از طرفی درست مانند تمپوی داستانی، تدوین آن خشن است، پر از تصاویر پی در پی، مچ کات‌های مکانی و جامپ کات‌ها.

از طرفی آرکین ترسی از حرکت میان بعد‌ها ندارد. این انیمشن شما را میان تصاویر 3 بعدی، دو بعدی و حتی تصاویر ثابت (عکس) می‌برد اما چیزی از جذابت آن کم نمی‌شود! چیزی که شاید باید بیشتر از انیماتور سریال مدیون تدوینگر آن باشیم. برخی از قسمت‌های سریال را می‌توانید به عنوان موزیک ویدئو‌هایی در نظر بگیرید که به هم چسبیده‌اند و صحنه‌ها را تشکیل داده‎‌اند. رنگ بندی‌های آرکین با آنکه در جهان سایبر پانکی روایت می‌شود سایبرنک نیست. دو جهان داخل انیمیشن ایتوپیایی و دستروپیایی هستند در یک طرف صحنه‌ها آنقدر طلایی هستند که می‌توانید ذوبشان کرده و بفروشید، در طرف دیگر آنقدر سبز و شیمیایی هستند که با تماشایشان به سرفه می‌افتید.

و البته، موسیقی متن. موسیقی آرکین طوری است که انگار مستقیماً از دل روح شما بیرون آمده است. این سریال با انتخاب‌های موسیقایی‌اش احساساتی را در شما بیدار می‌کند که حتی نمی‌دانستید وجود دارند. از هیجان تا غم، از تنش تا آرامش، موسیقی آرکین همیشه به نقطه درستی می‌زند. و جالب تر این که این موسیقی‌ها به شکلی بی‌نهایت جذاب روی تصویر نشسته‌اند! روی ادیت انیمیشن، روی مچ کات‌ها روی بالا و پایین شدن سرعت همه چیز درست جای خودش قرار دارد به طوری که بسیاری از این موسیقی‌ها را ممکن است چندین بار گوش کنید! عناوینی مثل sucker که با تصویر لحظه‌ای سیلکو و افرادش شروع می‌شود و جهانی به هم ریخته را نشان می‌دهد یا To ashes and blood که شما را به دل مبارزه دو خواهر می‌برد.

موسیقی متن آرکین

نقد انیمیشن آرکین از نظر پیام

آرکین بیشتر از یک داستان جذاب و شخصیت‌پردازی‌های عمیق، آینه‌ای است که واقعیت‌های تلخ دنیای ما را بازتاب می‌دهد. در دل تمام نبردها، انفجارها، و روابط پیچیده‌اش، پیام‌های عمیقی نهفته است که در هر صحنه، شما را به فکر وامی‌دارد. این سریال فقط درباره دو خواهر یا دنیای دوگانه پیلت‌اور و زائون نیست؛ بلکه درباره مبارزه‌های انسانی، انتخاب‌های اخلاقی، و پیامدهای اجتناب‌ناپذیر قدرت است.

جنگ طبقاتی و تضاد اجتماعی

پیلت‌اور و زائون، دو شهری که فقط با یک پل از هم جدا شده‌اند اما به نظر می‌رسد از دو دنیای کاملاً متفاوت آمده‌اند. این تقابل، هسته اصلی آرکین است: یک طرف زرق‌وبرق و پیشرفت تکنولوژیک و طرف دیگر فقری بی‌پایان و جنایت‌های بی‌پایان‌تر. آرکین به ما نشان می‌دهد که چگونه سیستم‌های قدرت، زیرساخت‌های اجتماعی را شکل می‌دهند و در عین حال به فروپاشی آنها سرعت می‌بخشند. شخصیت‌هایی مثل اکو، که تلاش می‌کنند زائون را بهتر کنند، و جیس، که در پیلت‌اور به دنبال پیشرفت است، نماینده این نبرد بی‌پایان هستند. شما تنها قسمتی از این جنگ‌ها ر ا می‌بینید و قسمت دیگر زیر لایه‌های مختلف مانده‌است.

شاید به این دقت کرده باشید، هرچقدر که جیس پدر تکلونوژی هکستچ در پیلت‌اور شناخته می‌شود در شهری دیگر مخترعی با تمرکز بر مواد شیمایی در حال ساخت تکلونوژی‌های متفاوت و بیولوژیک است. در واقع جنگ میان این دو شهر به جنگ میان کاراکتر‌هایی خاص تبدیل شده. در یک سو جینکس و سینگد (محققی تکلونوژی سمی) از سوی دیگر کیتلین و جیس.

خانواده و وفاداری

هیچ چیز در آرکین دردناک‌تر از داستان وای و جینکس نیست. این دو خواهر که زمانی همه چیزشان را با هم تقسیم می‌کردند، حالا در دو سوی یک میدان جنگ ایستاده‌اند. آرکین با تلخی تمام به ما نشان می‌دهد که عشق و وفاداری همیشه کافی نیست. اشتباهات گذشته، خیانت‌ها، و زخم‌های روحی می‌توانند حتی قوی‌ترین پیوندها را از هم بپاشند. رابطه وای و جینکس، چیزی فراتر از یک درام خانوادگی است؛ این یک بررسی عمیق از مفهوم عشق بی‌قیدوشرط است، اما در دنیایی که بی‌قیدوشرط بودن، فقط یک افسانه است.

آرکین زنجیره‌‌ای از درام را شکل داده. وای و جینکس خطی مستقیم از دو دوست را پی می‌گیرند! دو دوستی که به همین شکل میانشان فاصله افتاد و از هم متنفر شدند. یکی از آن‌ها پدر ناتنی آن‌ها بود که وای میراث او را به ارث برده و دیگری کسی که با تمام جان جینکس را بزرگ کرد. کاراکتری که در ابتدا شخصیت منفی داستان به نظر می‌رسید اما حالا درست مثل دیگران جایگاه او در میان سفیدی و سیاهی مشخص نیست.

قدرت، فساد، و فناوری

در دنیای آرکین، قدرت همیشه همراه با بهای سنگین است. فناوری هگ‌تک، که در ابتدا برای کمک به بشریت ساخته شده بود، به سرعت به سلاحی تبدیل شد که ویرانی به بار آورد. این تضاد بین نیت خوب و پیامدهای ناخواسته، یکی از مضامین کلیدی سریال است. جیس، که نمادی از آرزوهای بزرگ و ایده‌آل‌گرایی است، به تدریج به فردی تبدیل می‌شود که حاضر است برای حفظ قدرت، اصول خود را زیر پا بگذارد. این پیام آرکین است: هرچه بیشتر برای قدرت تلاش کنی، بیشتر از خودت فاصله می‌گیری.

شاید به جرات بتوان گفت سعی برای نیکی و صدمه رساندن به جهان یکی از پایه‌های اصلی آرکین است. آرکین پر شده از افرادی که باید می‌مردند اما با قدرت‌هایی متفاوت و تکلونوژی زنده نگه داشته شدند و تبدیل به عاملی برای آشوب شدند. هک‌تگ دیگر تحت کنترل کسی نیست و به نظر می‌رسد مسیر کنترل کردن را به دست گرفته است. یک مسیح در دنیای آرکین معرفی شده وکتور می‌تواند امید این دنیا باشد یا که این دنیا را به خاک و خون بکشد. چیزی که بیشتر در جهت گذینه دوم محتمل است.

فساد و قدرت در آرکین
همچنین بخوانید:

نقاط ضعف: تراکم داستانی و مخاطب تازه‌وارد

تراکم داستان‌ها: کمی بیش از حد شلوغ اگر بخواهیم صادق باشیم، آرکین گاهی بیش از حد بلندپرواز می‌شود. فصل دوم نه تنها داستان وای و جینکس، بلکه خطوط داستانی متعددی مثل ماجراهای جیس، اکو، همر دینگر، و حتی گروه بلک رز را دنبال می‌کند. اگرچه این تنوع داستان‌ها باعث غنای سریال می‌شود، اما گاهی مخاطب احساس می‌کند که از داستانی به داستان دیگر پرت می‌شود. شاید بهتر بود برخی از این خطوط داستانی کمی ساده‌تر پرداخته می‌شدند.

مخاطب تازه‌وارد: کمی گیج‌کننده آرکین، همان‌طور که در اوج می‌درخشد، برای مخاطب تازه‌وارد می‌تواند کمی دلهره‌آور باشد. اگر کسی فصل اول را ندیده باشد یا با دنیای سریال آشنا نباشد، ممکن است در همان قسمت اول فصل دوم گم شود. این تراکم اطلاعات و شخصیت‌ها، گاهی به ضرر سریال تمام می‌شود.

نتیجه‌گیری: آیا آرکین همچنان اوج است؟

قطعاً بله. آرکین فصل دوم، مثل قطعه‌ای از موسیقی کلاسیک است؛ زیبا، پیچیده و پر از جزئیاتی که شما را مجبور می‌کند دوباره و دوباره به آن گوش دهید. اگرچه گاهی داستان‌ها کمی شلوغ می‌شوند، اما این نقص‌ها در برابر قدرت بصری، شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی خارق‌العاده سریال، تقریباً به چشم نمی‌آیند.

پس اگر هنوز این فصل را ندیده‌اید، توصیه من این است: آماده باشید برای یکی از بهترین تجربه‌های سینمایی که تا به حال داشته‌اید. آرکین شاید شما را بخنداند، شاید اشک‌تان را دربیاورد، اما چیزی که مسلم است، شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اگر هم این عنوان را دیده‌اید می‌توانید از سریال‌ها و انیمیشن‌های شبیه تر بهره ببرید. پس از آرکین عناوینی مانند سایبر پانک و DOTA: Dragon's Blood که هردو از بازی ها اقتباس شده‌اند منتظر شما هستند. هرچند به اندازه آرکین نتوانند جذاب باشند. امیدواریم از نقد سریال آرکین استفاده برده باشید همیشه پاراجی بمانید و خدانگهدار.

لوگوی پاراج - معرفی فیلم، سریال، انیمه و انیمیشن
پاراج | معرفی فیلم، سریال، بازیگران و عوامل سینما و تلویزیون
وبسایت "پاراج" یک منبع جامع و تخصصی در زمینه معرفی فیلم‌ها، سریال‌ها، انیمه، انیمیشن، مستند و بازیگران سینما، تلویزیون و شبکه خانگی است. پاراج با داشتن یک پایگاه داده گسترده، اطلاعات کاملی از آثار سینمایی و تلویزیونی از جمله ژانر، سال تولید، کارگردان، بازیگران، جوایز، تصاویر، تریلرها، میزان فروش و امتیازات مخاطبان را فراهم می‌کند. علاوه بر این، نقدها و بررسی‌های کارشناسان و کاربران درباره هر اثر نیز در دسترس است، که به شما کمک می‌کند تا قبل از تماشای یک فیلم یا سریال، با دیدگاه‌های مختلف درباره آن آشنا شوید. پاراج همچنین بخشی ویژه برای معرفی بازیگران دارد، که در آن می‌توانید بیوگرافی، فیلم‌شناسی، عکس‌ها، ویدئوها و حواشی مرتبط با هر بازیگر را مشاهده کنید. در کنار همه این موارد جدول پخش هفتگی شبکه‌ها و لیست برگزیدگان جشنواره‌های داخلی و خارجی نیز از دیگر خدمات می‌باشد. به‌روز رسانی مداوم، پاراج را به محلی ایده‌آل برای علاقه‌مندان به دنیای سینما و تلویزیون که به دنبال اطلاعات دقیق و به‌روز درباره آثار محبوب و جدید هستند تبدیل کرده است. علاوه بر این، بخش‌های ویژه‌ای نیز برای اخبار و رویدادهای مهم دنیای سینما و تلویزیون در نظر گرفته شده است تا کاربران همواره در جریان آخرین تحولات باشند.
samandehi
خدمات ارایه شده در پاراج، دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه می‌باشد و هرگونه بهره برداری و سوء استفاده از محتوای پاراج، پیگرد قانونی دارد.