جدول پخش هفتگی سریال

این سریال درباره زندگی زنی به نام هونگ سو گان است که 3 فرزند دارد و شرکت خود را تأسیس کرده است. کار او در شرکت به خوبی پیش می رود، اما تنها دغدغه اش در حال حاضر سه دخترش هستند. دختر بزرگش به خارج از کشور مهاجرت کرده و دختر دوم او هونگ یوک شوی مدام با خواهر کوچکترش هانگ بر سر مسائل بی اهمیت دعوا می کند. اما پس از ورود برادر هونگ سو گان به این خانه، اتفاقات عجیبی رخ می دهد و همه چیز در این خانواده معمولی دستخوش تغییر می شود.

در جایی که زندگی رویایی به نظر میرسد و خیابانها با درختهای سرسبز و خانههای باشکوه تزئین شدهاند، واقعیت همیشه آن چیزی نیست که از بیرون دیده میشود. داستان فراتر از دروازهها روایت خانوادهای است که در میان ثروت و قدرت، باید تعادل ظریفی را بین جاهطلبی، وفاداری و رازهایی که هر لحظه ممکن است آشکار شوند، حفظ کند. در دنیایی که هر حرکت حسابشده و هر لبخند پر از معناست، یک اشتباه کافی است تا همهچیز از هم بپاشد. پشت دروازههای این جامعه بسته، قوانین خاصی حکمفرماست؛ قوانینی که شکستنشان بهایی دارد که شاید هیچکس آماده پرداختش نباشد. اما در نهایت، سوال اصلی این است که چه کسی واقعاً کنترل این بازی را در دست دارد و چه کسی فقط مهرهای در صفحهای از پیش طراحیشده است؟

سریال خانه ملکه ملودرامی رازآلود و هیجانانگیز است که حول محور زندگی هان سان جو میچرخد؛ زنی که در ظاهر همه چیز دارد: زیبایی، هوش، و ثروت. داستان از جایی پیچیده میشود که سان جو، بدون آنکه بداند، از رابطه نامشروع زنی دیگر حمایت میکند، غافل از اینکه آن زن با همسر خودش، شین میونگ سوب، در ارتباط است. این موقعیت، بستری از طنز تلخ و کنایهآمیز ایجاد میکند، چرا که مخاطب احتمالاً پیش از شخصیت اصلی از خیانت همسرش آگاه میشود و این امر، تعلیق و انتظار را برای لحظه افشاگری به شدت افزایش میدهد. سان جو که تصمیم گرفته از کسبوکار خانوادگیاش فاصله بگیرد و به همسرش در پیشرفت شغلی کمک کند، ناگهان با این حقیقت تلخ روبرو میشود که زندگی ایدهآلش بر پایههای سستی بنا شده است.

«همسر دیگر» یا «هوو» داستان تکاندهنده زن جوانی را روایت میکند که قربانی یک توطئه شده و به ناحق به قتل متهم میشود. در پی این اتهام سنگین و برای رهایی از مجازات، او مجبور میشود تا به عنوان همسر دوم، به عقد برادر مقتول درآید. این وضعیت، او را در موقعیتی بسیار آسیبپذیر و خطرناک قرار میدهد، چرا که نه تنها باید با داغ اتهامی ناروا دست و پنجه نرم کند، بلکه مجبور است در کنار خانوادهای زندگی کند که او را قاتل عزیزشان میدانند. سریال به بررسی پویاییهای قدرت، آسیبپذیری زنان در شرایط بحرانی و فرهنگی خاص، و پیامدهای ناگوار بیعدالتی میپردازد. عنصر «اتهام به قتل» داستان را از یک ازدواج اجباری معمولی فراتر برده و لایههایی از جنایت، و نیاز به اثبات بیگناهی را به آن میافزاید، که نویدبخش روایتی پر از تعلیق و درگیریهای عاطفی عمیق است.

سه خانواده خویشاوند که هیچ شناختی از یکدیگر ندارند، به طور کاملاً غیرمنتظرهای وادار به زندگی مشترک زیر یک سقف میشوند. این همزیستی اجباری، زمینهساز وقوع مجموعهای از اتفاقات کمدی و در عین حال دراماتیک میگردد. سریال با نگاهی طنز آلود، به کاوش در روابط پیچیده خانوادگی، چالشهای رویارویی با مسائل حلنشده گذشته و چگونگی شکلگیری یا تقویت پیوندهای عمیق عاطفی میان این افراد میپردازد. بینندگان در طول داستان، نه تنها شاهد لحظات سرشار از خنده خواهند بود، بلکه روند دلگرمکننده تحول این خانواده غیرمتعارف و تلاش آنها برای یافتن معنای واقعی «سعادت خانوادگی» در بطن این شرایط جدید و پرماجرا را نیز دنبال خواهند کرد. تمرکز اصلی بر فرآیند سازگاری و دگرگونی این خانوادهها در مواجهه با یکدیگر و تجربیات مشترکشان است.

سریال «مهمان کُشی» که برای پخش در محرم ۱۴۰۴ آماده میشود، برگی از تاریخ پرفراز و نشیب صدر اسلام را ورق میزند و به روایتی دراماتیک از زندگی و شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع)، سفیر امام حسین (ع)، در شهر کوفه میپردازد. داستان از آنجا آغاز میشود که امام حسین (ع) در پاسخ به نامههای بیشمار کوفیان، پسرعموی شجاع و باوفای خود، مسلم بن عقیل را به عنوان نماینده به سوی آنان گسیل میدارد تا از عمق پیمان و وفاداریشان اطمینان حاصل کند. مردم کوفه در ابتدا با شور و حرارتی وصفناپذیر از فرستادهی امام استقبال میکنند و هزاران نفر با او بیعت مینمایند. اما با ورود عبیدالله بن زیاد، والی جدید و بیرحم اموی، ورق برمیگردد. فضای شهر با تهدید، تطمیع و شایعهپراکنیهای او مسموم میشود و مردمی که روزی میزبان و حامی مسلم بودند، از ترس و طمع، به تدریج او را در غربتی جانکاه تنها میگذارند. این سریال، قصه مهمانی را به تصویر میکشد که ناجوانمردانه مورد خیانت میزبانان قرار گرفت و شهادت غریبانهاش، زمینهساز واقعه عظیم کربلا شد.

داستان در کوچهپسکوچههای گرم و صمیمی ایرانِ دههی چهل جریان دارد، جایی که زندگی با سادگی و مهربانی گره خورده است. قهرمان ما، کمال، پسربچهای باهوش و کنجکاو است که دنیای اطرافش را با شیطنتهای شیرین و ماجراهای روزمرهاش کشف میکند. این مجموعه که بر اساس کتابی محبوب به همین نام ساخته شده، ساختاری اپیزودیک دارد و هر قسمت، حکایتی تازه از زندگی کمال و خانوادهاش را روایت میکند؛ از تلاشهای خندهدار او برای رسیدن به خواستههای کوچکش گرفته تا درسهایی که از دل اتفاقات ساده اما عمیق میآموزد. «حکایتهای کمال» فقط یک سریال نوستالژیک نیست، بلکه پنجرهای طنزآمیز و دلنشین به دورانی است که در آن، مفاهیم خانواده، دوستی و انسانیت در بطن جامعه جاری بود و هر داستان، پندی اخلاقی را در لفافهای از خنده و خاطره به مخاطب هدیه میدهد.

در دنیایی تاریک و پنهان، یک سازمان قدرتمند و بیرحم به سرپرستی کیم سه هی، یک پزشک محترم، کودکان را مانند کالا معامله میکند. این سازمان به خانوادههای ثروتمند کودکانی با «ژنهای برتر» میفروشد و یک سیاست بیرحمانه دارد: اگر کودک «معیوب» بود یا انتظارات را برآورده نکرد، میتوان آن را «مرجوع» کرد. اما مرجوع کردن به معنای مرگ است. کیم آهیون یکی از همین کودکان مرجوعی بود که به طرز معجزهآسایی از مرگ جان سالم به در برد. سالها بعد، او که حالا به زنی سرسخت تبدیل شده، رهبری گروهی از بازماندگان دیگر را بر عهده میگیرد. آنها که زمانی ناقص و دورریختنی تلقی میشدند، اکنون برای بقا، گرفتن انتقام و افشای هیولاهایی که زندگیشان را نابود کردند، به پا خاستهاند و جنگی تمامعیار را علیه سیستمی که آنها را خلق و سپس طرد کرده، آغاز میکنند.

بک سول هی، زنی با شخصیتی شاد و پرانرژی است که به تنهایی دخترش را بزرگ کرده و یک رستوران کوچک را اداره میکند. زندگی ساده و شاد آنها با یک حادثهی تکاندهنده زیر و رو میشود. دختر او قربانی یک جنایت میشود، اما با نفوذ و قدرت یک خانوادهی ثروتمند و فاسد، جای قربانی و مجرم عوض میشود و دختر سول هی بهعنوان مقصر معرفی میگردد. وقتی سیستم عدالت در برابر پول و قدرت سکوت میکند، بک سول هی تصمیم میگیرد که دیگر یک مادر آرام و مهربان نباشد. او که حاضر است برای دخترش حتی خورشید را ببلعد، وارد یک جنگ تمامعیار و خطرناک با این خانوادهی قدرتمند میشود تا بیگناهی فرزندش را ثابت کرده و انتقامی سخت از کسانی بگیرد که زندگیشان را نابود کردند. این سریال، داستانی پر از هیجان و انتقام دربارهی قدرت بیپایان یک مادر است.