جدول پخش هفتگی سریال
همه
سریال
«کوه دل» سریالی تلویزیونی ترکی در ژانر خانوادگی، درام، کمدی و عاشقانه است. این سریال الهام گرفته شده است از داستانهای دشتی نویسنده معروف مصطفی چیفچی است. این سریال داستان سه برادرزاده را به تصویر میکشد که در شهری به نام "گدلی" زندگی میکنند. این سه برادرزاده از کودکی با اختراعات کوچکی مانند ساخت و تعمیر ابزارهای فناورانه سرگرم بودهاند و زمانی که بزرگ میشوند، همچنان به ساخت اختراعات مشغول میمانند و یک هواپیما با ساختار متفاوتی را توسعه میدهند.
یابانی یا وحشی، داستان پسری به نام یامان علی است که در سن چهار سالگی از خانوادهای ثروتمند ربوده میشود و مجبور به زندگی در خیابانهای خشن استانبول میشود. این سریال سرگذشت یامان را دنبال میکند که پس از سالها تلاش برای بقا و تشکیل یک گروه با دوستان خیابانی خود به نامهای چسور، آسی و امید، با حقیقتی شگفتانگیز درباره گذشتهاش روبرو میشود. در این میان، برخورد ناگهانی با رویا و الاز، او را به مسیر جدیدی سوق میدهد که رازهای کودکیاش را فاش میکند و او را به خانواده واقعیاش نزدیک میکند. اما سوال اصلی این است که آیا یامان میتواند دوباره با خانواده خود پیوند برقرار کند یا پیوندهای عمیقی که با دوستان خیابانیاش ساخته است، قویتر خواهد بود؟
تپه بادخیز داستانی فراتر از یک عاشقانه ساده است. زینب، دختری که به دلیل هوش و منش مثالزدنیاش در جامعه شناخته شده، از نظر همه بینقص است. او از خانوادهای ثروتمند و با اعتبار است که به ظاهر هیچ چیزی کم ندارد. اما زندگی او با ورود خلیل، پسری که از گذشته تلخ خود و از دست دادن خانوادهاش به دنبال انتقام است، دستخوش تغییراتی شدید میشود. خلیل که با عمهاش زندگی میکند، در دل نفرتی شدید نسبت به خانوادهای دارد که معتقد است مسئول نابودی زندگیاش بودهاند. این دو جوان، بر خلاف خواست و کنترل خانوادههایشان، درگیر عشقی عمیق و پیچیده میشوند که در نهایت نه تنها سرنوشت آنها، بلکه سرنوشت اطرافیانشان را نیز دگرگون میکند.
آنچه این سریال را متمایز میکند، تنشهایی است که از دل روابط پیچیده خانوادگی و تضادهای طبقاتی بیرون میآید. هرچند موضوع انتقام و عشق در سینمای ترکیه رایج است، اما تپه بادخیز توانسته با شخصیتپردازی عمیق و توجه به جزئیات، این مفاهیم را به شکلی جدید و تاثیرگذار به تصویر بکشد.
آهنگ های جاودانه: آواز خواندن افسانه ایقسمتهای شش صد و هشتاد و دوم تا شش صد و هشتاد و دوم از فصل چهارم
خوانندگان شاهکارهای خوانندگان افسانه ای را روی صحنه بازسازی می کنند و داوران عملکرد آنها را ارزیابی می کنند و یک برنده نهایی را انتخاب می کنند.
سریال ترکی یالان (Yalan) روایت زندگی ملیکه است که پس از گذراندن ۲۰ سال در زندان، تنها با یک آرزو به دنیای آزاد بازمیگردد: دیدن دوباره دخترش. با این حال، زندگی او با ورود به دنیایی از دروغ و خیانت پیچیدهتر میشود. ملیکه که سالها به ناحق در پشت میلهها بوده، حالا با دسیسهها و دشمنانی مواجه میشود که در پس پرده، منتظرند تا او را دوباره در تنگنا بیندازند. اما او تسلیم نمیشود و با نیروی درونی خود، برای بازپسگیری زندگیش مبارزه میکند. در این مسیر، علاوه بر کشف حقایق جدید دربارهٔ خانوادهاش، با مسائلی روبهرو میشود که امتحان واقعی ایمان و عشق او را به چالش میکشد.
سریال یالان به تماشاگرانش تجربهای بینظیر از کشمکشهای روانشناسانه و دراماتیک را ارائه میدهد. درامی با مضامینی از عشق، خیانت، فداکاری و انتقام که هرکدام به تنهایی میتواند در عین پیچیدگی، جذابیت عمیقی ایجاد کند. با شخصیتهای پیچیده و ماجراهایی که در آن هر اتفاق و انتخاب تأثیر مستقیم بر سرنوشت دارد، این سریال میتواند یکی از داستانهای پرمعما و جذاب امسال باشد.
سریال خانواده ای از جنس آهن روایت زندگی خانواده لی دا ریم است که طی سه نسل خشکشویی Cheongryeom را اداره می کنند. خانواده به اندازه کافی ثروتمند هستند و می توانند آرزوهای خود را برآورده کنند. از طرفی، سئو کانگ جو پسر ثروتمندترین خانواده در محله است که به عنوان مدیر ارشد گروه جیسونگ کار می کند. سئو کانگ جو و لی دا ریم هشت سال پیش در یک دانشگاه تحصیل میکردند. قبل از ثبت نام در ارتش، او یک تجربه فراموش نشدنی با لی دا ریم داشت. حالا، سئو کانگ جو دوباره با لی دا ریم متحد شده و با او درگیر می شود...
در سریال اولترامن آرک، شانزده سال پیش، حملات کایجو در سراسر جهان رخ داد و توسط نیروی دفاع جهانی یا GDF سرکوب شد. این حادثه که با نام K-Day نامگذاری شد، جهان را برای همیشه تغییر داد. در شهر هوشیموتو، یک شی غول پیکر شبیه شاخ به عنوان یادآوری آن حادثه که به عنوان مونوهورن شناخته می شود، روی زمین گیر کرده است. یوما که در آن زمان هفت سال داشت، با والدینش در کوه شیشیو کمپ می زد که مونوگلوس به آن حمله کرد، اما به نحوی معجزه آسا سالم ماند. این تجربه باعث شد که او مسیر تحقیقات زیست شناسی کایجو را دنبال کند و با وجود گذشته آسیب زا، تخیل خود را برای رویاپردازی از دست ندهد. کمی بعد، فاجعه بزرگ دیگری در کایجو رخ می دهد و یک اراده قوی در ذهن یوما ظاهر می شود: من می خواهم از آنها محافظت کنم!