جدول پخش هفتگی سریالها

صداتو یک مسابقه برپایه موسیقی و سرگرمکننده است که با اجرایی متفاوت از محسن کیایی ارائه شده است. در این مسابقه جذاب علاوه بر محسن کیایی، چهرههای سرشناس دیگری همچون محمد بحرانی، شبنم مقدمی، امیرمهدی ژوله و... نیز حضور دارند. این مسابقه، داستانی هیجانانگیز و معمایی در کنار موسیقی دارد؛ عاملی که به شدت برای مخاطبین جذاب تلقی شده است...

در انیمه آهارن کشف نشدنیه یا آهارن-سان کشف نکردنی است رینا آهارن کوچک و بامزه شروع به دوستی عجیبی با همکلاسی خود رایدو ماتسوبوشی میکند که وقایع شیرین و زیبایی را برای آن ها در پی دارد.

شخصیت اصلی سریال اسارت و ایفا کننده نقش کلیدی این اثر، مردی به نام اورهان است که از جمله تاجران بسیار موفق و ثروتمند محسوب میشود. اما زندگی این مرد نیز چندان بینقص بهنظر نمیرسد و او از دوران کودکی تا زمان حال، درگیر مشکلات خانوادگی و اجتماعی زیادی بوده که باعث ایجاد تاثیرات مهمی در خلق و خوی او شده است. مادر او آفیفه نام دارد و زنی با رفتار سرد است که همیشه نسبت به فرزندان خودش، بهخصوص شخصیت اورهون، رفتاری نهچندان جذاب داشته است. اورهون همچنین خواهری دوقلو به نام نیهان و یک خواهر کوچکتر به نام نورسا دارد. نیهان یک پزشک است و تصمیم میگیرد تا برای انجام کار داوطلبانهای، به کشور اریتره برود و آنجا به کمکرسانی و خدمت به مردمان بیسروپناه بپردازد. اما پیرنگ اصلی داستان زمانی چهره خودش را نشان میدهد که او با دختری فقیر به نام هیرا آشنا میشود. در حالی که او با هیرا رفتار دلسوزانهای دارد، هیرا متوجه میشود که نیهان در چنگ گروهی از قاچاقچیان قرار می گیرد و در پی مسمومیت، از دنیا می رود. این اتفاق خشم و انتقام اورهان را به دنبال خودش دارد و اورهان قسم میخورد تا به هرشکلی که شده، انتقام خواهر خودش را از هیرا بگیرد و او را به سزای اعمالش برساند. داستان سریال اسارت پیچشهای بسیاری دارد که سعی میکند با استفاده از آنها، مخاطب را تا انتهای روایت با خود همراه کند.

داستان سریال عروس حول محور خانوادهای متمول و سنتی به نام دولیوغلو میچرخد که نسلی از قدرت و ثروت را در ترکیه به ارث بردهاند. اما همهچیز آنطور که در ظاهر به نظر میرسد، ساده نیست. داستان از جایی شروع میشود که هانچر، دختری که در گذشتهای تلخ زندگی میکرده، ناگهان با پیشنهادی روبرو میشود که زندگیاش را زیر و رو میکند. این پیشنهاد، از طرف مادر جیهان، مقادیر، برای نجات خانوادهاش مطرح میشود، چرا که جیهان و همسرش توانایی بچهدار شدن را ندارند و مقادیر میخواهد با این پیشنهاد نامشروع، سرنوشت خانوادهاش را تغییر دهد. اینجاست که پای هانچر به داستان باز میشود و باید بین گذشتهاش و آیندهای که پیش رویش است، یکی را انتخاب کند. پیچیدگی روابط شخصیتها، رازهای سر به مهر، و تاثیرات سنتهای قدیمی بر تصمیمات امروزی، عروس را به یک سریال پر تعلیق و تماشایی تبدیل کرده است. این سریال نه تنها داستانی عمیق و احساسی دارد، بلکه به زیبایی نشان میدهد که چگونه میراث و سنتهای خانوادگی میتوانند بر زندگی افراد سایه بیفکنند و آنها را در مسیرهایی پیچیده و دشوار قرار دهند.

این سریال درباره زندگی زنی به نام هونگ سو گان است که 3 فرزند دارد و شرکت خود را تأسیس کرده است. کار او در شرکت به خوبی پیش می رود، اما تنها دغدغه اش در حال حاضر سه دخترش هستند. دختر بزرگش به خارج از کشور مهاجرت کرده و دختر دوم او هونگ یوک شوی مدام با خواهر کوچکترش هانگ بر سر مسائل بی اهمیت دعوا می کند. اما پس از ورود برادر هونگ سو گان به این خانه، اتفاقات عجیبی رخ می دهد و همه چیز در این خانواده معمولی دستخوش تغییر می شود.

سریال ترکی شهر دور، درباره زن جوانی به نام آلیا آلبورا است که به همراه جسد همسر مرحومش و پسر پنج ساله اش از کانادا وارد سرزمین آلبورا ماردین، زادگاه شوهرش می شود تا آخرین آرزویش را برآورده می کند. با این حال، هیچ بازگشت یا فراری از آلبورا وجود ندارد. سیهان آلبورا، رئیس خانواده آلبورا، شاید نسبت به مبارزات آلیا بی تفاوت نمی ماند، اما اجازه نمی دهد او با فرزندش برود. وقتی آلیا با گذشته تاریک، رازهای پنهان و واقعیت های منطقه روبرو می شود، خود را در نبردی سخت با خانواده شوهرش می بیند.

در جایی که زندگی رویایی به نظر میرسد و خیابانها با درختهای سرسبز و خانههای باشکوه تزئین شدهاند، واقعیت همیشه آن چیزی نیست که از بیرون دیده میشود. داستان فراتر از دروازهها روایت خانوادهای است که در میان ثروت و قدرت، باید تعادل ظریفی را بین جاهطلبی، وفاداری و رازهایی که هر لحظه ممکن است آشکار شوند، حفظ کند. در دنیایی که هر حرکت حسابشده و هر لبخند پر از معناست، یک اشتباه کافی است تا همهچیز از هم بپاشد. پشت دروازههای این جامعه بسته، قوانین خاصی حکمفرماست؛ قوانینی که شکستنشان بهایی دارد که شاید هیچکس آماده پرداختش نباشد. اما در نهایت، سوال اصلی این است که چه کسی واقعاً کنترل این بازی را در دست دارد و چه کسی فقط مهرهای در صفحهای از پیش طراحیشده است؟

لندن در آتش جنگی خاموش میان دو خانواده جنایتکار فرو رفته است. هریگانها و استیونسونها، دو قدرت بیرحم در دنیای زیرزمینی، برای کنترل شهر وارد نبردی شدهاند که چیزی جز ویرانی به جا نمیگذارد. در میان این هرج و مرج، هری دا سوزا، مردی که تخصصش حل مشکلات دیگران است، خود را میان این دو جبهه میبیند. او قوانین خیابان را میداند، اما در دنیایی که وفاداریها شکنندهاند، هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. داستان سرزمین اوباش از خیابانهای تاریک لندن تا جلسات مخفی میان بزرگان مافیا را دنبال میکند، جایی که هر تصمیم میتواند مرگ یا بقا را رقم بزند. این یک بازی خطرناک است که تنها یک قانون دارد: هرکس که ضعیف باشد، حذف خواهد شد.

داستان وحشی حول محور شخصیتی به نام داوود میچرخد که جواد عزتی نقش او را ایفا میکند. در دل محلههای پایینشهر، او با چالشهایی روبهروست که سرنوشتش را رقم میزنند. داوود در جهانی پر از خشونت و بیعدالتی زندگی میکند، جایی که تصمیمهای کوچک میتوانند پیامدهای بزرگی داشته باشند. داستان وحشی به مبارزات روزمره او، انتخابهای سخت و مسیر پرپیچوخم زندگیاش میپردازد. در این میان، چهرههای جدیدی وارد دنیای او میشوند، از جمله شخصیتی با بازی نگار جواهریان که حضورش مسیر داستان را پیچیدهتر میکند. سریال فضایی تلخ و واقعگرایانه دارد و برخلاف قورباغه، در بستری ملموستر روایت میشود. این اثر به دنبال نمایش دنیایی است که در آن هرکس برای زنده ماندن باید راهی برای بقا پیدا کند، حتی اگر به قیمت همهچیز باشد.

در دورانی پرآشوب که امپراتوریها سقوط میکنند و ملتها در سایه قدرتهای بزرگ محو میشوند، کودکی از نسل گوگوریو در سکوت تاریخ قد علم میکند. او در سرزمینی تحت سلطه دشمنان رشد میکند، اما قلبش در پی احیای سرزمین اجدادی میتپد. با گذر از نبردهای نفسگیر، دسیسههای درباری و خیانتهای نزدیکترین افراد، مسیری را طی میکند که تنها به ارادهای استوار و آرمانی بزرگ نیاز دارد. او باید نهفقط رهبری کند، بلکه ملتی را دوباره از خاکستر بیرون آورد. داستان سریال شاه ته جویونگ سرگذشت مردی است که میان ویرانههای یک تمدن ایستاد، آیندهای نو ساخت و نامش را در حافظه تاریخ حک کرد، نه با شمشیر تنها، که با رویایی روشنتر از آتش جنگ.

هائری پس از حادثهای تلخ، به جزیرهای آرام و دورافتاده سفر میکند؛ جایی که تابستان کشدار و آفتابزدهاش بیشتر شبیه خواب است تا واقعیت. او با هدف رسیدگی به میراث مادربزرگش آمده، اما آنچه پیدا میکند چیزی فراتر از چند سند و ساختمان کهنه است. میان پرسههای روزانهاش در ساحل و کوچههای خلوت، با چهار دختر آشنا میشود؛ هرکدام با رازی، آرزویی یا زخمی نادیدنی. جزیره، کمکم به مکانی برای شناختن دیگران و شاید مهمتر از آن، شناختن خود تبدیل میشود. در این فضای سرشار از خاطره و صدای موج، پیوندهایی شکل میگیرند که تا سالها در ذهن میمانند. داستان انیمه جیب های تابستانی درباره روزهاییست که کند میگذرند، اما چیزی در آنها هست که آدم را برای همیشه تغییر میدهد.

جینتا، نگهبان جوان معبد روستای کادونو، زندگی آرامی را در دوره ادو سپری میکند. اما این آرامش با ظهور یک موجود شیطانی در هم میشکند. جینتا که همواره به عنوان محافظ روستا شناخته میشد، اکنون باید با خطری روبهرو شود که میتواند نه تنها دهکده، بلکه تمام سرزمین را به آشوب بکشاند. داستان شمشیر شکارچی شیطان: کیجین جنتوشو ماجرای سفری است که جینتا آغاز میکند تا با استفاده از شمشیری افسانهای، شیطان را شکست دهد. در مسیرش، او با جنگجویان دیگر، روحهای محافظ و حتی کسانی که تحت تاثیر نیروی تاریکی قرار گرفتهاند، روبهرو میشود. در حالی که نبرد میان نور و تاریکی شدت میگیرد، جینتا باید بیاموزد که قدرت واقعی نه تنها در مهارت شمشیرزنی، بلکه در اراده و قلبی پاک نهفته است.

کوایچی هایماواری یک دانشجوی عادی است که با وجود نداشتن مجوز قهرمانی، نمیتواند از کمک به دیگران دست بردارد. او از قدرت ویژهاش برای انجام کارهای کوچک و ساده استفاده میکند، اما وقتی با گروهی از اراذل روبهرو میشود، متوجه میشود که اوضاع از چیزی که فکر میکرد پیچیدهتر است. در همین زمان، ناکلدستر، یک هوشیار بیقدرت اما با اراده، او را از مخمصه نجات میدهد. داستان آکادمی قهرمان من: هوشیاران در جهانی رخ میدهد که در آن افراد عادی گاهی باید قهرمان باشند، حتی اگر هیچ مجوزی نداشته باشند. کوایچی به تیم ناکلدستر میپیوندد و به صورت غیررسمی با جرم و جنایت مبارزه میکند. این انیمه به دنیای قبل از قهرمانان معروف میپردازد؛ جایی که مردم عادی با شجاعت خود به مقابله با شر میروند.

سریال ناریا یک درام پلیسی-امنیتی است که ماجرای هوژان، یک دانشمند زن نخبه و جوان کُرد را دنبال میکند. هوژان در اوج فعالیت علمی خود، در آستانه یک اختراع مهم قرار دارد؛ پدیدهای که میتواند ایران را در زمینه یک محصول استراتژیک و حیاتی به خودکفایی برساند و کشور را از واردات آن بینیاز کند. اهمیت این دستاورد علمی توجه نیروهای متخاصم را جلب میکند. داستان سریال ناریا، تلاشهای گروهی از تبهکاران، گانگستر ها و عوامل دشمن داخلی و خارجی را به تصویر میکشد که با هدف مانعتراشی و جلوگیری از به ثمر رسیدن تحقیقات هوژان وارد عمل میشوند. آنها از روشهای مختلفی چون خرابکاری، جاسوسی، تطمیع، تهدید و حتی تلاش برای حذف فیزیکی برای متوقف کردن پروژه استفاده میکنند.

لمندگان یک مجموعه تلویزیونی کمدی-فانتزی ایرانی با ساختاری اپیزودیک است. محوریت داستان بر سه جوان به نامهای رامتین، کوروش و فواد استوار است که به یک فلسفه زندگی منحصربهفرد و مشترک دست یافتهاند. آنها با مشاهده طبیعت به این نتیجه رسیدهاند که چرا لاکپشت با وجود حرکت آهسته، ۳۰۰ سال عمر میکند، اما خرگوش پرتحرک تنها ۴ سال عمر دارد. داستان سریال لمندگان حول این تفکر شکل میگیرد که با به حداقل رساندن فعالیت و لم دادن و خوابیدن، میتوان به عمر طولانیتری دست یافت. این سریال ماجراهای طنزآمیز این سه لمنده و تلاش آنها برای زندگی بر اساس این باور عجیب را در قالب قسمتهای مستقل دنبال میکند و تعاملات آنها با شخصیتهای دیگر مانند پدر کوروش و افراد مختلفی که در مسیرشان قرار میگیرند را به تصویر میکشد.

انیمه زاتسوتابی - این همان سفر است! داستان چیکا سوزوگاموری، دانشجوی مشتاق و هنرمند مانگا را دنبال میکند که پس از رد شدن طرحهایش توسط بخش ویراستاری، دلسرد و ناامید میشود. چیکا که روحیهاش را باخته، به جای ماندن پشت میز کارش، تصمیم جسورانهای میگیرد: سفری خودجوش و بدون برنامه! او با راهاندازی یک نظرسنجی جالب در شبکههای اجتماعی، از دنبالکنندگانش میخواهد تا مقصدهای سفرش را به صورت تصادفی انتخاب کنند. این تصمیم، چیکا را وارد ماجراجوییهای پیشبینینشدهای میکند؛ سفری پر از اتفاقات خندهدار، برخوردهای دلگرمکننده با افراد جدید و کشف مکانهای غیرمنتظره. در طول این سفر نامتعارف، چیکا نه تنها الهام تازهای برای کارش پیدا میکند، بلکه دوستیهای جدیدی شکل میدهد و مهمتر از همه، خودش را بازمییابد.

سریال ایرانی «یزدان» یک مجموعه تلویزیونی در ژانر اجتماعی به کارگردانی منوچهر هادی است. این سریال ساختاری اپیزودیک دارد و هر قسمت آن به داستانی مجزا پیرامون شخصیت اصلی، عماد عرفانی (با بازی پژمان بازغی)، میپردازد. عماد یک مأمور شهرداری است که در کوچه پس کوچههای شهر به دنبال داستانها و ماجراهای افراد فراموششده و کمتر دیدهشده میگردد. او با چالشهای اجتماعی، انسانی و گاه امنیتی مختلفی روبرو میشود که زندگی این افراد گمنام را تحت تأثیر قرار داده است. هدف سریال، روایت قصههایی است که در گوشه و کنار شهر گم شدهاند و کمتر کسی به آنها توجه میکند، و بدین ترتیب به مسائل اجتماعی از زاویهای انسانی مینگرد.

سریال خانه ملکه ملودرامی رازآلود و هیجانانگیز است که حول محور زندگی هان سان جو میچرخد؛ زنی که در ظاهر همه چیز دارد: زیبایی، هوش، و ثروت. داستان از جایی پیچیده میشود که سان جو، بدون آنکه بداند، از رابطه نامشروع زنی دیگر حمایت میکند، غافل از اینکه آن زن با همسر خودش، شین میونگ سوب، در ارتباط است. این موقعیت، بستری از طنز تلخ و کنایهآمیز ایجاد میکند، چرا که مخاطب احتمالاً پیش از شخصیت اصلی از خیانت همسرش آگاه میشود و این امر، تعلیق و انتظار را برای لحظه افشاگری به شدت افزایش میدهد. سان جو که تصمیم گرفته از کسبوکار خانوادگیاش فاصله بگیرد و به همسرش در پیشرفت شغلی کمک کند، ناگهان با این حقیقت تلخ روبرو میشود که زندگی ایدهآلش بر پایههای سستی بنا شده است.

هان بوم-وو، وارث یک شرکت بزرگ مواد غذایی و مدیر بهترین رستوران سئول است، اما به طرز کنایهآمیزی هیچ علاقهای به «طعم» ندارد. زندگی او با ملاقات مو یون-جو، سرآشپزی پرشور و علاقهمند به «طعم» که رستورانی کوچک و بینامونشان را در منطقهای دورافتاده اداره میکند و کیفیت مواد اولیه برایش در اولویت است، دگرگون میشود. رقابتی خانوادگی برای کسب رتبه سه ستاره و تصاحب رستورانهای زنجیرهای، هان بوم-وو را در مسیر کشف رستوران مو یون-جو قرار میدهد که غذایی مشابه غذای پیشنهادی او دارد. علیرغم تفاوتهای بنیادین در نگرش به آشپزی و کسبوکار، این دو سرانجام رستوران کوچکی را با هم در جئونجو اداره میکنند و در این مسیر، ضمن رشد شخصی، احساساتی میانشان شکوفا میشود. این سریال کرهای با بازی هنرپیشگانی چون "کانگ ها-نول"، "گو مین شی" و "بائه نا را" اتفاقات کمدی و عاشقانه را به شکل جذابی به تصویر کشیده است.